آیا امر پیامبر (ص) به ابوبکر برای پیش نماز در دوران بیماریشان، دلیل خلافت ابوبکر نیست؟
در این باره سه اشکال کلی را می توانیم مد نظر قرار دهیم: 1- چنین ادعایی که پیامبر (ص) در زمان بیماری منجر به رحلتشان به ابوبکر گفته تا پیش نمازی مردم در مسجد را به عهده بگیرد، جعلی است. 2- ارتباطی بین پیش نماز شدن و خلیفه بعد از پیامبر (ص) شدن وجود ندارد. 3- با اغماض از دو اشکال فوق (اگر حادثه را جعلی ندانیم و آن را با خلافت مرتبط بدانیم) این مساله با دلایل متعدد درباره خلافت امیر المومنین (ع) معارض است.  آنچه از لا به لای تاریخ به دست می آید، اینکه عایشه از دورن خانه پیامبر (ص) ابوبکر را به امامت نماز می فرستد، و پیامبر (ص) با متوجه شدن این امر، علیرغم احوال ناخوش، به سختی  خود را به مسجد رسانده و خود امامت جماعت در نماز را به عهده می گیرند. و ابوبکر را کنار می زنند. توجه به همین نکته که چرا پیامبر (ص) ابتدا بنا نبوده به مسجد نروند و بعد با حال ناخوش به مسجد می روند، حقایقی را نشان می دهد. در اینجا فقط به دو نمونه از اسناد این واقعیت اشاره می کنیم: ابن ابی الحدید معتزلی می‌گوید: از استادم سؤال کردم: آیا نظر شما این است که عایشه پدرش را برای نماز به مسجد فرستاده و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم چنین دستوری نداده است؟ استاد پاسخ داد: خیر من چنین چیزی نمی‌گویم بلکه [حضرت] علی [علیه السلام‌] چنین سخنی می‌گوید. و او برای خود تکلیفی و من هم برای خود تکلیفی دارم، چرا که او در آنجا حاضر بوده و من حضور نداشته‌ام.[1] عایشه می گوید: پیامبر صلی اللّه علیه وآله با قامتی خمیده و در حالی که به دو نفر تکیه کرده بود از منزل خارج شد . گویی می‌دیدم که پاهایش بر زمین کشیده می شد . وقتی ابوبکر او را دید به عقب رفت . پیامبر صلی اللّه علیه وآله به او اشاره کرد که نماز بخوان . ابوبکر عقب ایستاد و پیامبر صلی اللّه علیه وآله کنارش نشست و ابوبکر صدای تکبیر را به مردم می رساند.[2] روشن است که آنچه ما از ماجرا نقل کرده ایم، لایه ای از ماجراست که هیچ کس نمی تواند آن را کتمان کند. اما سعی کرده اند با جعل واقعیات، حقیقت را معکوس کنند. مثل اینکه عایشه این حرف را به دستور پیامبر (ص) زده است. یا اینکه پیامبر (ص) علیرغم ایستادن برای نماز در پیش روی جمعیت، ابوبکر را کامل کنار نزده، و اگر چه ابوبکر پشت پیامبر (ص) ایستاده و به پیامبر (ص)  اقتدا کرده، اما مردم به ابوبکر اقتدا کرده اند و .... مساله بعدی عدم ارتباط بین امامت جماعت در نماز و خلافت است. یکی از دشمن ترین علمای اهل سنت، نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) ابن تیمیه است که می گوید: جایگزینی هر شخص به جای شخص دیگر در زمان حیات او نوعی نیابت محسوب می‌گردد، که هر ولی امری ناگزیر از آن می‌باشد. امّا این گونه نیست که هر کس در زمان حیات شخصی چنین صلاحیتی داشت، بعد از وفات او هم این صلاحیت را دارا باشد. همان‌گونه که پیامبر صلی الله علیه [وآله] وسلّم در زمان حیات خود تعداد زیادی از صحابه را برای امامت جماعت برگزید و حال آن که عدّه‌ای از آنها صلاحیّت خلافت بعد از او را نداشتند.[3] ظاهرا انگیزه ابن تیمیه از این سخن این است که متوجه بوده طبق منابع اهل سنت، افراد دیگری نیز به دستور پیامبر (ص) امامت جماعت در نماز را به عهده داشته اند و باید به نوعی صلاحیت آن ها برای خلافت انکار شود. و مساله سوم ما این است که تمام ادله علیه خلافت ابوبکر است. و توسل جستن به این گونه مسائل مشکوک و شبهه دار، نشان می دهد که دست اهل سنت از توجیه خلافت ابوبکر چقدر خالی است که هر روز به شیوه ای روی می آورند: به عمر گفته شد: چرا برای بعد از خود خلیفه تعیین نمی‌کنی؟ در جواب گفت: اگر خلیفه تعیین کنم، کاری که شخص بهتر از من (ابوبکر) کرده را انجام داده‌ام. و اگر خلیفه تعین نکنم باز هم کار کسی که بهتر از من بوده را انجام داده‌ام و آن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم است.[4] ضمنا در اینجا باید به این اشاره کرد که ابوبکر مامور بوده که در سپاه اسامه باشد و تمام تخلف کنندگان از سپاه اسامه، توسط پیامبر (ص) لعنت شده اند. ابوبکر در مدینه چه می کرده که بخواهد از جانب پیامبر (ص) !!! مامور به اقامه نماز شود؟ برای توضیح بیشتر اینجا را کلیک نمائید. [1]. شرح نهج البلاغة، ج9، ص 198. [2]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل ( 256 ه )، ج 1، ص 174. کتاب الاذان، باب من اسمع الناس بتکبیر الامام. [3]. منهاج السنة النبویة، أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، ج 7، ص 339. الناشر: مؤسسة قرطبة الطبعة الأولی، 1406، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، عدد الأجزاء: 8. [4]. صحیح بخاری، ج 4، ص2256، ح 7218، - صحیح مسلم، ج 3، ص1454، ح 1823.
عنوان سوال:

آیا امر پیامبر (ص) به ابوبکر برای پیش نماز در دوران بیماریشان، دلیل خلافت ابوبکر نیست؟


پاسخ:

در این باره سه اشکال کلی را می توانیم مد نظر قرار دهیم:

1- چنین ادعایی که پیامبر (ص) در زمان بیماری منجر به رحلتشان به ابوبکر گفته تا پیش نمازی مردم در مسجد را به عهده بگیرد، جعلی است.
2- ارتباطی بین پیش نماز شدن و خلیفه بعد از پیامبر (ص) شدن وجود ندارد.
3- با اغماض از دو اشکال فوق (اگر حادثه را جعلی ندانیم و آن را با خلافت مرتبط بدانیم) این مساله با دلایل متعدد درباره خلافت امیر المومنین (ع) معارض است.

 آنچه از لا به لای تاریخ به دست می آید، اینکه عایشه از دورن خانه پیامبر (ص) ابوبکر را به امامت نماز می فرستد، و پیامبر (ص) با متوجه شدن این امر، علیرغم احوال ناخوش، به سختی  خود را به مسجد رسانده و خود امامت جماعت در نماز را به عهده می گیرند. و ابوبکر را کنار می زنند. توجه به همین نکته که چرا پیامبر (ص) ابتدا بنا نبوده به مسجد نروند و بعد با حال ناخوش به مسجد می روند، حقایقی را نشان می دهد. در اینجا فقط به دو نمونه از اسناد این واقعیت اشاره می کنیم:

ابن ابی الحدید معتزلی می‌گوید: از استادم سؤال کردم: آیا نظر شما این است که عایشه پدرش را برای نماز به مسجد فرستاده و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم چنین دستوری نداده است؟ استاد پاسخ داد: خیر من چنین چیزی نمی‌گویم بلکه [حضرت] علی [علیه السلام‌] چنین سخنی می‌گوید. و او برای خود تکلیفی و من هم برای خود تکلیفی دارم، چرا که او در آنجا حاضر بوده و من حضور نداشته‌ام.[1]

عایشه می گوید: پیامبر صلی اللّه علیه وآله با قامتی خمیده و در حالی که به دو نفر تکیه کرده بود از منزل خارج شد . گویی می‌دیدم که پاهایش بر زمین کشیده می شد . وقتی ابوبکر او را دید به عقب رفت . پیامبر صلی اللّه علیه وآله به او اشاره کرد که نماز بخوان . ابوبکر عقب ایستاد و پیامبر صلی اللّه علیه وآله کنارش نشست و ابوبکر صدای تکبیر را به مردم می رساند.[2]

روشن است که آنچه ما از ماجرا نقل کرده ایم، لایه ای از ماجراست که هیچ کس نمی تواند آن را کتمان کند. اما سعی کرده اند با جعل واقعیات، حقیقت را معکوس کنند. مثل اینکه عایشه این حرف را به دستور پیامبر (ص) زده است. یا اینکه پیامبر (ص) علیرغم ایستادن برای نماز در پیش روی جمعیت، ابوبکر را کامل کنار نزده، و اگر چه ابوبکر پشت پیامبر (ص) ایستاده و به پیامبر (ص)  اقتدا کرده، اما مردم به ابوبکر اقتدا کرده اند و ....

مساله بعدی عدم ارتباط بین امامت جماعت در نماز و خلافت است. یکی از دشمن ترین علمای اهل سنت، نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) ابن تیمیه است که می گوید: جایگزینی هر شخص به جای شخص دیگر در زمان حیات او نوعی نیابت محسوب می‌گردد، که هر ولی امری ناگزیر از آن می‌باشد. امّا این گونه نیست که هر کس در زمان حیات شخصی چنین صلاحیتی داشت، بعد از وفات او هم این صلاحیت را دارا باشد. همان‌گونه که پیامبر صلی الله علیه [وآله] وسلّم در زمان حیات خود تعداد زیادی از صحابه را برای امامت جماعت برگزید و حال آن که عدّه‌ای از آنها صلاحیّت خلافت بعد از او را نداشتند.[3]

ظاهرا انگیزه ابن تیمیه از این سخن این است که متوجه بوده طبق منابع اهل سنت، افراد دیگری نیز به دستور پیامبر (ص) امامت جماعت در نماز را به عهده داشته اند و باید به نوعی صلاحیت آن ها برای خلافت انکار شود.

و مساله سوم ما این است که تمام ادله علیه خلافت ابوبکر است. و توسل جستن به این گونه مسائل مشکوک و شبهه دار، نشان می دهد که دست اهل سنت از توجیه خلافت ابوبکر چقدر خالی است که هر روز به شیوه ای روی می آورند:

به عمر گفته شد: چرا برای بعد از خود خلیفه تعیین نمی‌کنی؟ در جواب گفت: اگر خلیفه تعیین کنم، کاری که شخص بهتر از من (ابوبکر) کرده را انجام داده‌ام. و اگر خلیفه تعین نکنم باز هم کار کسی که بهتر از من بوده را انجام داده‌ام و آن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم است.[4]

ضمنا در اینجا باید به این اشاره کرد که ابوبکر مامور بوده که در سپاه اسامه باشد و تمام تخلف کنندگان از سپاه اسامه، توسط پیامبر (ص) لعنت شده اند. ابوبکر در مدینه چه می کرده که بخواهد از جانب پیامبر (ص) !!! مامور به اقامه نماز شود؟

برای توضیح بیشتر اینجا را کلیک نمائید.

[1]. شرح نهج البلاغة، ج9، ص 198.
[2]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل ( 256 ه )، ج 1، ص 174. کتاب الاذان، باب من اسمع الناس بتکبیر الامام.
[3]. منهاج السنة النبویة، أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، ج
7، ص 339. الناشر: مؤسسة قرطبة الطبعة الأولی، 1406، تحقیق: د. محمد
رشاد سالم، عدد الأجزاء: 8.
[4]. صحیح بخاری، ج 4، ص2256، ح 7218، - صحیح مسلم، ج 3، ص1454، ح 1823.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین