سنت پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد اسیران و مرتدین چه بود که ابوبکر آن را درباره فجائه سلمیه رعایت نکرد و وی را آتش زد ؟
فجائه نام أیاس بن عبدالله بن عبدیالیل از قبیله بنی سلیم بود، مردم او را به خاطر کثرت دزدی و راهزنی و اینکه ناگهان خون کسی را می ریخت، فجائه لقب داده بودند . در آن زمان که افراد قبیله بنی سلیم مرتد شدند، او نیز به تبعیت از ایشان مرتد شد . در دوران خلافت ابوبکر ، گروهی از مرتدان ومدعیان پیامبری شروع به مخالفت با حکومت زمان نمودند ؛ ابوبکر لشگری را به فرماندهی خالدبن ولید برای سرکوبی آنان فرستاد ، تا اوضاع را آرام نمایند . فجائه پس از شکست در جنگ به همراه عده‌ای دیگر از مرتدان فرار کرد و به مدینه آمد و نزد ابوبکر رفت و به دروغ ادعای مسلمانی کرد و با فریب دادن ابوبکر به بهانه سرکوبی و از بین بردن مرتدان، وسایل جنگی و اسب و آذوقه و چند نفر از مسلمانان را برای جنگ، از او گرفت ، ولی در میان راه دوستان خود را خبر کرد، تا به او بپیوندند و مسلمانانی را که همراه او بودند ، شهید کرده و با تجهیزاتی که گرفته بودند به غارت و قتل پرداختند و قبائل عرب را محل تاخت وتاز خود قرار دادند . چون خبر این جریان به ابوبکر رسید ، او نامه ای به خالدبن ولید نوشت، ‌که فجائه را هر چه زودتر دستگیر و با حالت اسارت به مدینه بفرستد. خالد هم شخصی به نام طریفه برادر مَعن بن واثله را مأمور کرد تا فرمان ابوبکر را اجرا نماید . میان طریفه و فجائه جنگ سختی در گرفت و بسیاری از مسلمانان در این جنگ به شهادت رسیدند ، ناگهان عده‌ای از مرتدان به مسلمانان پیوستند و این سبب شد که قوای فجائه و مرتدان شکست بخورند و در نتیجه فجائه دستگیر شد و به مدینه فرستاده شد. پس از ورود به مدینه او را نزد ابوبکر بردند و ابوبکر بدون این‌که با او سخنی بگوید به طریفه دستور داد ، تا در بقیع آتش بزرگی برافروزد و فجائه را در حالی که دستانش به گردنش بسته است در آتش بیاندازد. لکن باید گفت اسلام و روش و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین عملی را مورد پذیرش قرار نمی دهد و ابوبکر به خاطر فریبی که از فجائه خورده و نکوهشی که از سوی مردم شامل حال او شده بود، از روی عصبانیت این دستور را صادر کرد. در حالی که از نظر اسلام برای شخصی که مرتد شده است و با مسلمانان جنگیده است و عده‌ای از آنان را هم کشته باشد، این گونه حکمی نمی‌باشد و این نوع حکم کردن ابوبکر مطابق با دستورات قرآن و پیامیر نبوده است. بدیهی است کسی که ادعای جانشینی پیامبر را دارد و خود را خلیفه مسلمین می‌داند ، باید مطابق دستور پیامبرعمل نماید[1] . لازم به ذکر است ابوبکر هنگام مرگ از جمله اموری که از آن‌ها اظهار ندامت کرده همین سوزاندن فجائه سلمیه بود.[2] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1- نظریه عدالت صحابه ترجمه مسلم صاحبی. 2- جنگ های ارتداد و بحران جانشینی پیامبر، تالیف علی غلامی دهقی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] - رجوع کنید به : ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ، بیروت، دارصادر، 1385، ج2، ص350 تا 351. [2] - طبری، تاریخ الطبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، 1408 ه ، ج 2، ص353.
عنوان سوال:

سنت پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد اسیران و مرتدین چه بود که ابوبکر آن را درباره فجائه سلمیه رعایت نکرد و وی را آتش زد ؟


پاسخ:

فجائه نام أیاس بن عبدالله بن عبدیالیل از قبیله بنی سلیم بود، مردم او را به خاطر کثرت دزدی و راهزنی و اینکه ناگهان خون کسی را می ریخت، فجائه لقب داده بودند . در آن زمان که افراد قبیله بنی سلیم مرتد شدند، او نیز به تبعیت از ایشان مرتد شد . در دوران خلافت ابوبکر ، گروهی از مرتدان ومدعیان پیامبری شروع به مخالفت با حکومت زمان نمودند ؛ ابوبکر لشگری را به فرماندهی خالدبن ولید برای سرکوبی آنان فرستاد ، تا اوضاع را آرام نمایند . فجائه پس از شکست در جنگ به همراه عده‌ای دیگر از مرتدان فرار کرد و به مدینه آمد و نزد ابوبکر رفت و به دروغ ادعای مسلمانی کرد و با فریب دادن ابوبکر به بهانه سرکوبی و از بین بردن مرتدان، وسایل جنگی و اسب و آذوقه و چند نفر از مسلمانان را برای جنگ، از او گرفت ، ولی در میان راه دوستان خود را خبر کرد، تا به او بپیوندند و مسلمانانی را که همراه او بودند ، شهید کرده و با تجهیزاتی که گرفته بودند به غارت و قتل پرداختند و قبائل عرب را محل تاخت وتاز خود قرار دادند . چون خبر این جریان به ابوبکر رسید ، او نامه ای به خالدبن ولید نوشت، ‌که فجائه را هر چه زودتر دستگیر و با حالت اسارت به مدینه بفرستد. خالد هم شخصی به نام طریفه برادر مَعن بن واثله را مأمور کرد تا فرمان ابوبکر را اجرا نماید . میان طریفه و فجائه جنگ سختی در گرفت و بسیاری از مسلمانان در این جنگ به شهادت رسیدند ، ناگهان عده‌ای از مرتدان به مسلمانان پیوستند و این سبب شد که قوای فجائه و مرتدان شکست بخورند و در نتیجه فجائه دستگیر شد و به مدینه فرستاده شد. پس از ورود به مدینه او را نزد ابوبکر بردند و ابوبکر بدون این‌که با او سخنی بگوید به طریفه دستور داد ، تا در بقیع آتش بزرگی برافروزد و فجائه را در حالی که دستانش به گردنش بسته است در آتش بیاندازد.
لکن باید گفت اسلام و روش و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین عملی را مورد پذیرش قرار نمی دهد و ابوبکر به خاطر فریبی که از فجائه خورده و نکوهشی که از سوی مردم شامل حال او شده بود، از روی عصبانیت این دستور را صادر کرد. در حالی که از نظر اسلام برای شخصی که مرتد شده است و با مسلمانان جنگیده است و عده‌ای از آنان را هم کشته باشد، این گونه حکمی نمی‌باشد و این نوع حکم کردن ابوبکر مطابق با دستورات قرآن و پیامیر نبوده است.
بدیهی است کسی که ادعای جانشینی پیامبر را دارد و خود را خلیفه مسلمین می‌داند ، باید مطابق دستور پیامبرعمل نماید[1] . لازم به ذکر است ابوبکر هنگام مرگ از جمله اموری که از آن‌ها اظهار ندامت کرده همین سوزاندن فجائه سلمیه بود.[2]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- نظریه عدالت صحابه ترجمه مسلم صاحبی.
2- جنگ های ارتداد و بحران جانشینی پیامبر، تالیف علی غلامی دهقی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - رجوع کنید به : ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ، بیروت، دارصادر، 1385، ج2، ص350 تا 351.
[2] - طبری، تاریخ الطبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، 1408 ه ، ج 2، ص353.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین