توحید دارای مراتبی است همانند توحید در ذات، توحید در خالقیت، توحید در الوهیت، توحید در ربوبیت تکوینی، و یکی از مهمترین مراتب توحید، توحید در ربوبیت تشریعی است، یعنی پس از اعتقاد به این که آفریننده ما خداست و اختیار وجود و تدبیر زندگی هم استقلالاً به دست اوست، باید باور داشته باشیم که جز او کسی حق فرمان دادن و قانون وضع کردن برای ما انسانها را ندارد. قانون به پشتوانة وضع امضا و اجازه او رسمیت پیدا میکند.[1] این مرتبه از توحید دارای چنان اهمیّتی است که اگر کسی بخواهد از موحدین و مسلمانها شمرده شود، باید به این مرتبه از توحید معتقد باشد.[2] و از نظر قرآن کسی موحّد است که هم واجب الوجود را منحصر به الله بداند و هم خالق را، هم (ربّ تکوینی) را، هم (ربّ تشریعی) را و هم (اله و معبود) را.[3] دلیل روشنی که بر این مطلب وجود دارد، داستان ابلیس است که در قرآن مکرّر و با تأکید بیان شده است. او معتقد به خالقیت خداوند بود؛ زیرا وقتی خداوند به او فرمود چرا به آدم سجده نکردی؟ میگوید: خلقتنی من نار و خلقته من طین[4] تو مرا از آتش و او (آدم) را از گِل آفریدی، من از او بهترم چرا برای او سجده کنم؟) همچنین اعتقاد به ربوبیت نیز داشت ... قال ربّ بما اَغوَیْتنی لَاُزَیننَّ لهم[5] خدا را به عنوان ربّ یاد میکند. در جای دیگر آمده است: ربّ فانظرنی الی یوم یبعثون[6] از خدا میخواهد که تا روز قیامت عمرش را طولانی کند تا همة آدمیان را گمراه کند، بدین ترتیب معلوم میشود که او به روز قیامت هم معتقد بوده است. شیطان با وجود داشتن همه این اعتقادات سقوط کرد؛ زیرا در مقابل فرمان خدا (سجده بر آدم) سرپیچی کرد، یعنی او در اعتقاد به ربوبیت تشریعی مشکل داشت؛ در حالی که حق اطاعت بیچون و چرا مال خداست وقتی امر میکند باید اطاعت شود؛ در نتیجه ابلیس فقط به خاطر سرپیچی از اطاعت خداوند از جایگاه خود سقوط کرد.[7] بنابر این در جهان هستی کسی که باید اطاعت شود فقط خدا است و اطاعت دیگران باید به اذن او باشد؛ زیرا مراتب مختلف توحید تنها در این صورت معنا پیدا میکند. با توجه به مقدمه فوق در پاسخ سوال مذکور میتوان دو وجه ذکر کرد: اول: اطاعت از خدا به مقتضای خالقیت و حاکمیت او ذاتی است؛ ولی اطاعت از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله مولود فرمان پروردگار است، به تعبیر دیگر اطاعت از خدا بالذات و به طور مستقل واجب است؛ اما اطاعت از پیامبر بالغیر و به دستور خدا است. و شاید به جهت تفاوت دو سنخ از اطاعت در آیه کریمه اطیعوا تکرار شده است.[8] دوم: وجهی است که علامه طباطبایی در المیزان ذکر کرده است، ایشان میفرماید: شکی نیست در این که خداوند متعال (در آیه شریفه 59 سوره نساء) از اطاعت خود اطاعت در آنچه را که وحی کرده و از طریق رسولش به ما رسیده است، اراده کرده؛ امّا رسول دارای دو مقام است یکی مقام تشریع که آنچه را خدا به او وحی کرده است (غیر از قرآن)، برای مردم بیان میکند. به مقتضای این مقام اجمال و کلیات آنچه را در کتاب آمده است، برای مردم به طور مفصل و شفاف ارائه میکند، همانگونه که خدا فرموده است: و انزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نُزِّل الیهم[9] دوم مقام رأی و نظر؛ بدین معنا که: آنچه را درست میداند به آن حکم میکند این کار پیامبر (ص) مربوط به مقام حکومت و قضاوت حضرت میشود، چنانکه آیه شریفه به آن مقام اشاره کرده است: لتحکم بین الناس بما اراک الله[10] پس اطاعت از رسول معنایی دارد و اطاعت از خدا معنای دیگری اگر چه در حقیقت اطاعت از رسول همان اطاعت از خداست؛ زیرا خداوند اطاعت رسول را الزامی کرده است، همان گونه که میفرماید: ما أرسلنا من رسول الاّ لیطاع باذن الله[11] بنابر این اطاعت از رسول در این دو مقاله، بر مردم واجب است. این معنا (تفاوت مورد اطاعت از خدا و رسول) که سبب شده است تا امر به اطاعت تکرار شود.[12] پس تکرار واژه اطاعت اولا، بدان لحاظ است که، اطاعت از خداوند بالذات و به طور مستقل واجب است؛ ولی اطاعت از رسول بالغیر و به خاطر فرمان خداوند. ثانیا، خداوند از اطاعت خود، اطاعت در معارف اسلامی را، که از طریق وی به پیامبر و سپس به انسانها رسیده است، اراده کرده است؛ در حالی که مراد از اطاعت پیامبر، اطاعت از وی در بیان و تفضیل احکام کلی و نظریات آن حضرت در باب حکومت و قضاوت است. پی نوشتها: [1] . مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن (خداشناسی)، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1376ش، ص 49. [2] . همان. [3] . همان، ص 54. [4] . اعراف/ 12 [5] . حِجر/ 39 [6] . اعراف/ 14 [7] . همان، ص 60 62. [8] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 3، ص 435. [9] . نحل/ 44. [10] . نساء/ 105. [11] . نساء/ 64. [12] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، چاپ جامعه مدرسین، ج 4، ص 388. منبع: اندیشه قم
چرا در قرآن اطیعوا الله و اطیعوا الرسول آمده است؟ مگر اطاعت از خدا با اطاعت از رسول فرق دارد؟
توحید دارای مراتبی است همانند توحید در ذات، توحید در خالقیت، توحید در الوهیت، توحید در ربوبیت تکوینی، و یکی از مهمترین مراتب توحید، توحید در ربوبیت تشریعی است، یعنی پس از اعتقاد به این که آفریننده ما خداست و اختیار وجود و تدبیر زندگی هم استقلالاً به دست اوست، باید باور داشته باشیم که جز او کسی حق فرمان دادن و قانون وضع کردن برای ما انسانها را ندارد. قانون به پشتوانة وضع امضا و اجازه او رسمیت پیدا میکند.[1] این مرتبه از توحید دارای چنان اهمیّتی است که اگر کسی بخواهد از موحدین و مسلمانها شمرده شود، باید به این مرتبه از توحید معتقد باشد.[2] و از نظر قرآن کسی موحّد است که هم واجب الوجود را منحصر به الله بداند و هم خالق را، هم (ربّ تکوینی) را، هم (ربّ تشریعی) را و هم (اله و معبود) را.[3]
دلیل روشنی که بر این مطلب وجود دارد، داستان ابلیس است که در قرآن مکرّر و با تأکید بیان شده است. او معتقد به خالقیت خداوند بود؛ زیرا وقتی خداوند به او فرمود چرا به آدم سجده نکردی؟ میگوید: خلقتنی من نار و خلقته من طین[4] تو مرا از آتش و او (آدم) را از گِل آفریدی، من از او بهترم چرا برای او سجده کنم؟) همچنین اعتقاد به ربوبیت نیز داشت ... قال ربّ بما اَغوَیْتنی لَاُزَیننَّ لهم[5] خدا را به عنوان ربّ یاد میکند. در جای دیگر آمده است: ربّ فانظرنی الی یوم یبعثون[6] از خدا میخواهد که تا روز قیامت عمرش را طولانی کند تا همة آدمیان را گمراه کند، بدین ترتیب معلوم میشود که او به روز قیامت هم معتقد بوده است. شیطان با وجود داشتن همه این اعتقادات سقوط کرد؛ زیرا در مقابل فرمان خدا (سجده بر آدم) سرپیچی کرد، یعنی او در اعتقاد به ربوبیت تشریعی مشکل داشت؛ در حالی که حق اطاعت بیچون و چرا مال خداست وقتی امر میکند باید اطاعت شود؛ در نتیجه ابلیس فقط به خاطر سرپیچی از اطاعت خداوند از جایگاه خود سقوط کرد.[7]
بنابر این در جهان هستی کسی که باید اطاعت شود فقط خدا است و اطاعت دیگران باید به اذن او باشد؛ زیرا مراتب مختلف توحید تنها در این صورت معنا پیدا میکند. با توجه به مقدمه فوق در پاسخ سوال مذکور میتوان دو وجه ذکر کرد:
اول: اطاعت از خدا به مقتضای خالقیت و حاکمیت او ذاتی است؛ ولی اطاعت از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله مولود فرمان پروردگار است، به تعبیر دیگر اطاعت از خدا بالذات و به طور مستقل واجب است؛ اما اطاعت از پیامبر بالغیر و به دستور خدا است. و شاید به جهت تفاوت دو سنخ از اطاعت در آیه کریمه اطیعوا تکرار شده است.[8]
دوم: وجهی است که علامه طباطبایی در المیزان ذکر کرده است، ایشان میفرماید: شکی نیست در این که خداوند متعال (در آیه شریفه 59 سوره نساء) از اطاعت خود اطاعت در آنچه را که وحی کرده و از طریق رسولش به ما رسیده است، اراده کرده؛ امّا رسول دارای دو مقام است یکی مقام تشریع که آنچه را خدا به او وحی کرده است (غیر از قرآن)، برای مردم بیان میکند. به مقتضای این مقام اجمال و کلیات آنچه را در کتاب آمده است، برای مردم به طور مفصل و شفاف ارائه میکند، همانگونه که خدا فرموده است: و انزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نُزِّل الیهم[9]
دوم مقام رأی و نظر؛ بدین معنا که: آنچه را درست میداند به آن حکم میکند این کار پیامبر (ص) مربوط به مقام حکومت و قضاوت حضرت میشود، چنانکه آیه شریفه به آن مقام اشاره کرده است: لتحکم بین الناس بما اراک الله[10]
پس اطاعت از رسول معنایی دارد و اطاعت از خدا معنای دیگری اگر چه در حقیقت اطاعت از رسول همان اطاعت از خداست؛ زیرا خداوند اطاعت رسول را الزامی کرده است، همان گونه که میفرماید: ما أرسلنا من رسول الاّ لیطاع باذن الله[11] بنابر این اطاعت از رسول در این دو مقاله، بر مردم واجب است. این معنا (تفاوت مورد اطاعت از خدا و رسول) که سبب شده است تا امر به اطاعت تکرار شود.[12]
پس تکرار واژه اطاعت اولا، بدان لحاظ است که، اطاعت از خداوند بالذات و به طور مستقل واجب است؛ ولی اطاعت از رسول بالغیر و به خاطر فرمان خداوند. ثانیا، خداوند از اطاعت خود، اطاعت در معارف اسلامی را، که از طریق وی به پیامبر و سپس به انسانها رسیده است، اراده کرده است؛ در حالی که مراد از اطاعت پیامبر، اطاعت از وی در بیان و تفضیل احکام کلی و نظریات آن حضرت در باب حکومت و قضاوت است.
پی نوشتها:
[1] . مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن (خداشناسی)، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1376ش، ص 49.
[2] . همان.
[3] . همان، ص 54.
[4] . اعراف/ 12
[5] . حِجر/ 39
[6] . اعراف/ 14
[7] . همان، ص 60 62.
[8] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 3، ص 435.
[9] . نحل/ 44.
[10] . نساء/ 105.
[11] . نساء/ 64.
[12] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، چاپ جامعه مدرسین، ج 4، ص 388.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] آیه شریفه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» را توضیح دهید؟
- [سایر] آیا آیه (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ ...) شامل ولایتفقیه هم میشود؟
- [سایر] آیا از آیه اطیعوا الله و اطیعوا الرسول می توان ولایت فقیه را اثبات کرد؟
- [سایر] چرا در بعضی از آیات (اطیعوا الله و اطیعوا الرسول) آمده و در بعضی (اطیعوا الله و الرسول)؟ چرا در بعضی فعل تکرار شده و در بعضی نشده است؟!
- [سایر] محتوای آیه «یا اَیُّها الَذین آمَنُوا اَطیعُوا اللّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُوِلی الاَمْرِ مِنْکُمْ» چیست؟
- [سایر] در آیات (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ...)، (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون) و ... که ما برای اثبات امامت امام علی و بقیه ائمه(ع) به آن حجت میآوریم، آیا دلیل آنکه خدا کلمات را به صورت جمع بهکار گرفته است؛ مانند (راکعون) به این دلیل نیست که سایر ائمه نیز در صلب امام علی(ع) قرار دارند؟
- [سایر] برخی افراد ادعا می کنند که استفاده از لقب (ولی امر مسلمین) برای رهبران جامعه اسلامی صحیح نمی باشد و این لقب بر طبق آیه (أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم) تنها برای ائمه اطهار (ع) مطرح است؛ آیا ممکن است در این رابطه توضیح بفرمایید؟
- [سایر] سلام علیکم؛ طبق نظر یکی از دانشمندان سنی، این آیه "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْء ..."، بطلان عقیده به امامت را تأیید و تصدیق می کند؛ زیرا اگر امامان معصوم بودند! آیه نباید در بردارنده این جمله باشد که " فَإِنْ تَنازَعْتُمْ ..."؛ چون می بایست یک اظهاریه مطلق می داشت؛ یعنی "از خداوند و پیامبر و اوصیای پیامبر اطاعت کنید". این آیه ثابت می کند که شما می توانید نسبت به اولی الامر (اوصیای پیامبر) نزاعی داشته و آن را انکار کنید و اگر این کار را کردید می توانید به خداوند (سبحانه و تعالی) و پیامبر (ص) رجوع کنید. علاوه بر این اگر نزاعی وجود داشت و اگر امامت یک عقیده معتبر بود، می بایست چنین می گفت: "ردوه الی الله و رسوله و الی اولی الامر منکم".
- [سایر] در چند آیه از قرآن کریم به اطاعت از خدا و پیامبر دستور داده شد و منظور از این اطاعت چیست؟
- [سایر] هنگام مرگ ابراهیم فرزند پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) چه اتفاقی رخ داد؟ عکس العمل پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) چه بود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هنگام غسل کردن لازم نیست نیت واجب یا مستحب کند، همین اندازه که به قصد قربت و اطاعت فرمان خدا انجام دهد کافی است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در زکات فطره مانند زکات مال قصد قربت لازم است، یعنی باید برای اطاعت فرمان خدا زکات فطره بدهد و نیت فطره نیز شرط است.
- [آیت الله سبحانی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر و جانشینان آن حضرت عمداً نسبت دروغ بدهد. اگرچه فوراً بگوید دروغ گفتم یا توبه کند; بنابر احتیاط واجب روزه او باطل است. و احتیاط واجب آن است که اگر دروغ بر حضرت زهرا(علیها السلام) و سایر پیغمبران و جانشینان آنان بازگشت به دروغ بر خدا و رسول و ائمه(علیهم السلام)باشد، در این حکم با آنها فرقی ندارند.
- [آیت الله وحید خراسانی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم یا معاد است یا شاک در خدا و رسول است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا در و حدانیت خدا شک دارد نجس است و همچنین است خوارج یعنی کسانی که بر امام معصوم علیه السلام خروج کنند و غلات یعنی انهایی که قایل به خدایی یکی از ایمه علیهم السلام می باشند یا بگویند خدا در او حلول کرده است و نواصب یعنی کسانی که دشمن یکی از ایمه علیهم السلام یا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام باشند و کسی که یکی از ضروریات دین را مثل نماز و روزه با علم به این که ضروری دین است منکر شود و اما اهل کتاب یعنی یهود و نصاری اقوی طهارت انها است هر چند احوط اجتناب است
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله مکارم شیرازی] روزه آن است که انسان برای اطاعت فرمان خدا، از اذان صبح تا مغرب، از چیزهایی که روزه را باطل می کند و شرح آن در مسائل بعد می آید خودداری کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] سبْحان الله و الْحمْد لله و لا إله إلا الله و الله اکْبر: پاک و منزه است خداوند و حمد و ستایش مخصوص اوست و معبودی جز او نیست و خداوند بزرگتر از آن است که به وصف آید.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز را باید به قصد قربت یعنی برای اطاعت فرمان خدا انجام داد و لازم نیست نیت را به زبان آورد و یا در اول نماز از قلب بگذراند، همین اندازه که اگر سؤال کنند چه می کنی، بتواند جواب دهد که برای خدا نماز می خوانم کافی است.