پیامبراکرم چگونه می‌فهمید که موجود غایب الهام‌کننده به او یا گوینده قرآن (خدا) و...، آفریدگار جهان است؟
اینکه چگونه پیامبران تشخیص می‌دهند دریافت‌های آنان وحی است، از سؤالات مهم در بحث وحی‌شناسی به شمار می‌رود که برای پاسخ به آن با توجه به سؤال شما (وحی = الهام) نخست باید به چیستی وحی و الهام و تفاوت آنها با یکدیگر پاسخ گفت. تعریف وحی برای وحی در اصطلاح اسلامی تعاریف متعددی ارائه شده است که درک حقیقت آن جز برای کسانی که خود مشمول این عنایت الهی قرار گرفته‌اند ممکن نیست. آنچه را برای ما در قالب‌های تنگ زبانی بیان کرده‌اند؛ مانند توصیف عرفا از مکاشفات و مشاهداتشان است. به هر روی برآیند آیات قرآنی و کلمات پیامبران و امامان (علیهم السلام) از این خبر می‌دهند که وحی، تفهیم ویژه معارفی از سوی خداوند به پیامبران برای ابلاغ آنها به مردم و راهنمایی آنان است[1]. تعریف الهام مفهوم الهام نیز بر اثر عدم تجربه و دریافت آن، روشن نیست. برخی از قرآن‌پژوهان، الهام را شبیه گرسنگی می‌دانند که انسان آن را در درون خود می‌یابد و به آن یقین دارد و بدون اینکه منشأ آن را بشناسد، او را به کاری سوق می‌دهد[2]. بنابراین، می‌توان گفت الهام نوعی افاضه الهی بر دل انسان است که منبع آن برای گیرنده مشخص نیست. با توجه به تعریف وحی و الهام، در تفاوت آن دو پدیده باید گفت وحی از خواص نبوت است، اما الهام برای انسان‌های خاص نیز رخ می‌دهد. هم‌چنین منبع وحی همواره برای پیامبر مشخص است و پیامبر توجه دارد که خدا بر او وحی می‌فرستند، اما منبع الهام به این اندازه روشن نیست. به همین جهت اگر گیرنده الهام، غیر معصوم باشد، نمی‌داند از کجا و چگونه به او الهام می‌شود[3]. اکنون پس از تبیین مباحث فوق در پاسخ به سؤال مذکور می‌گوییم: پیامبران در راستای ریاضت و موهبت‌های الهی، روح خود را چنان پرورش دادند که میان ایشان و معارف و حقایق الهی تلاقی حاصل می‌شود و آنها را به واقع با چشم دل خودشان می‌بینند. آنان الهی بودن معارف دریافتی را با علم حضوری و شهودی دریافت می‌کنند و دریافت شهودی و حضوری خطاپذیر نیست. ارتباط معارف وحیانی با خاستگاه الهی‌اش چنان برای پیامبران روشن و بی‌ابهام است که هیچ گاه در وحی بودن دریافت‌های خود به شک و خطا دچار نمی‌شوند و کوچ‌ترین تردیدی در الهی بودن آنها ندارند. هم‌چنین از آیات و روایات به دست می‌آید که دریافت وحی به گونه‌ای است که پیامبران در الهی بودن آن تردید نمی‌کنند. برای نمونه، از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند: (پیامبران چگونه از نبوت خویش آگاه می‌شوند؟). ایشان در پاسخ فرمود: (کشف عنهم الغطا[4]؛ پرده‌ها از برابر دیدگانشان کنار می‌رود). هم‌چنین آن حضرت در پاسخ به این پرسش که (چگونه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بیم آن نداشت که آنچه به عنوان وحی الهی بر او نازل می‌شود از القائات شیطان باشد؟) فرمود: (ان الله اذا اتخذ عبدا رسولا انزل علیه السکینة و الوقار فکان یاتیه من قبل عزوجل مثل الذی یراه بعینه[5]؛ هنگامی که خداوند شخصی را به رسالت بر می‌گزیند، آرامش و اطمینانی به او می‌بخشد (که هر گونه دغدغه خاطری را از او می‌ستاند) و در نتیجه آنچه از جانب خدا بر وی نازل می‌شود چنان است که گویا آن را می‌بیند. افزون بر این، یافته‌های پیامبران تعارضی با فطرت انسانی ندارند و مایه هدایت و سعادت آدمی در دو دنیا می شود و این خود حقیقتی است گویا که آنچه یافته اند معارفی است الهی که خداوند برای هدایت عموم انسان ها او را مأمور قرار داده است. بنابراین پیامبران معارف وحیانی و ارتباط آن ها با خاستگاه الهی شان را با علم شهودی و با دیده دل و در درون خود می یابند و کوچک ترین تردیدی در الهی بودن آنچه دریافت داشته اند، ندارند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت، محمد باقر سعیدی روشن، موسسه فرهنگی اندیشه. 2 وحی شناسی، مصطفی کریمی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). پی نوشتها: [1]. ر.ک: معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه النشر الاسلامی، ج1، ص51؛ سبحانی، جعفر، الالهیات، قم، المرکز العالمی للدراسات الاسلامی، ج3، ص128. [2]. سید محمد رشید رضا، الوحی المحمدی، انتشارات الزهراء، بی تا، ص8. [3]. ر.ک: محمد شیرازی صدر الدین، مبدء و معاد، انجمن فلسفه ایران، 1354ش، ص608. [4]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج11، ص56. [5]. همان، ج18، ص262. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

پیامبراکرم چگونه می‌فهمید که موجود غایب الهام‌کننده به او یا گوینده قرآن (خدا) و...، آفریدگار جهان است؟


پاسخ:

اینکه چگونه پیامبران تشخیص می‌دهند دریافت‌های آنان وحی است، از سؤالات مهم در بحث وحی‌شناسی به شمار می‌رود که برای پاسخ به آن با توجه به سؤال شما (وحی = الهام) نخست باید به چیستی وحی و الهام و تفاوت آنها با یکدیگر پاسخ گفت.

تعریف وحی
برای وحی در اصطلاح اسلامی تعاریف متعددی ارائه شده است که درک حقیقت آن جز برای کسانی که خود مشمول این عنایت الهی قرار گرفته‌اند ممکن نیست. آنچه را برای ما در قالب‌های تنگ زبانی بیان کرده‌اند؛ مانند توصیف عرفا از مکاشفات و مشاهداتشان است. به هر روی برآیند آیات قرآنی و کلمات پیامبران و امامان (علیهم السلام) از این خبر می‌دهند که وحی، تفهیم ویژه معارفی از سوی خداوند به پیامبران برای ابلاغ آنها به مردم و راهنمایی آنان است[1].

تعریف الهام
مفهوم الهام نیز بر اثر عدم تجربه و دریافت آن، روشن نیست. برخی از قرآن‌پژوهان، الهام را شبیه گرسنگی می‌دانند که انسان آن را در درون خود می‌یابد و به آن یقین دارد و بدون اینکه منشأ آن را بشناسد، او را به کاری سوق می‌دهد[2]. بنابراین، می‌توان گفت الهام نوعی افاضه الهی بر دل انسان است که منبع آن برای گیرنده مشخص نیست.
با توجه به تعریف وحی و الهام، در تفاوت آن دو پدیده باید گفت وحی از خواص نبوت است، اما الهام برای انسان‌های خاص نیز رخ می‌دهد. هم‌چنین منبع وحی همواره برای پیامبر مشخص است و پیامبر توجه دارد که خدا بر او وحی می‌فرستند، اما منبع الهام به این اندازه روشن نیست. به همین جهت اگر گیرنده الهام، غیر معصوم باشد، نمی‌داند از کجا و چگونه به او الهام می‌شود[3].
اکنون پس از تبیین مباحث فوق در پاسخ به سؤال مذکور می‌گوییم: پیامبران در راستای ریاضت و موهبت‌های الهی، روح خود را چنان پرورش دادند که میان ایشان و معارف و حقایق الهی تلاقی حاصل می‌شود و آنها را به واقع با چشم دل خودشان می‌بینند. آنان الهی بودن معارف دریافتی را با علم حضوری و شهودی دریافت می‌کنند و دریافت شهودی و حضوری خطاپذیر نیست. ارتباط معارف وحیانی با خاستگاه الهی‌اش چنان برای پیامبران روشن و بی‌ابهام است که هیچ گاه در وحی بودن دریافت‌های خود به شک و خطا دچار نمی‌شوند و کوچ‌ترین تردیدی در الهی بودن آنها ندارند.
هم‌چنین از آیات و روایات به دست می‌آید که دریافت وحی به گونه‌ای است که پیامبران در الهی بودن آن تردید نمی‌کنند. برای نمونه، از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند: (پیامبران چگونه از نبوت خویش آگاه می‌شوند؟). ایشان در پاسخ فرمود: (کشف عنهم الغطا[4]؛ پرده‌ها از برابر دیدگانشان کنار می‌رود). هم‌چنین آن حضرت در پاسخ به این پرسش که (چگونه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بیم آن نداشت که آنچه به عنوان وحی الهی بر او نازل می‌شود از القائات شیطان باشد؟) فرمود: (ان الله اذا اتخذ عبدا رسولا انزل علیه السکینة و الوقار فکان یاتیه من قبل عزوجل مثل الذی یراه بعینه[5]؛ هنگامی که خداوند شخصی را به رسالت بر می‌گزیند، آرامش و اطمینانی به او می‌بخشد (که هر گونه دغدغه خاطری را از او می‌ستاند) و در نتیجه آنچه از جانب خدا بر وی نازل می‌شود چنان است که گویا آن را می‌بیند.
افزون بر این، یافته‌های پیامبران تعارضی با فطرت انسانی ندارند و مایه هدایت و سعادت آدمی در دو دنیا می شود و این خود حقیقتی است گویا که آنچه یافته اند معارفی است الهی که خداوند برای هدایت عموم انسان ها او را مأمور قرار داده است.
بنابراین پیامبران معارف وحیانی و ارتباط آن ها با خاستگاه الهی شان را با علم شهودی و با دیده دل و در درون خود می یابند و کوچک ترین تردیدی در الهی بودن آنچه دریافت داشته اند، ندارند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت، محمد باقر سعیدی روشن، موسسه فرهنگی اندیشه.
2 وحی شناسی، مصطفی کریمی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).

پی نوشتها:
[1]. ر.ک: معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه النشر الاسلامی، ج1، ص51؛ سبحانی، جعفر، الالهیات، قم، المرکز العالمی للدراسات الاسلامی، ج3، ص128.
[2]. سید محمد رشید رضا، الوحی المحمدی، انتشارات الزهراء، بی تا، ص8.
[3]. ر.ک: محمد شیرازی صدر الدین، مبدء و معاد، انجمن فلسفه ایران، 1354ش، ص608.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج11، ص56.
[5]. همان، ج18، ص262.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین