با عرض سلامابتدا لازم است بگوییم بله ، این آیات درباره ازدواج یامبر با همسر زید است.در جواب این سؤال به این مطالب توجه کنید: الف) زید بن حارثه، به عنوان برده در بازار (عکاظ) به فروش گذاشته شد. پیامبر اسلام قبل از بعثت، این برده را خرید. وقتی که آن حضرت مبعوث شد، زید را به اسلام دعوت کرد و او هم پذیرفت. پس از آن که زید مسلمان شد، پدرش نزد ابوطالب آمد و گفت: ای ابوطالب به برادرزاده ات بگو: یا زید را بفروشد و یا این که آزاد کند. ابوطالب این درخواست را به پیامبر رساند. پیامبر اسلام فرمود: زید آزاد است، هر کجا می خواهد برود. زید بن حارثه به همراه پدرش نرفت و ماندن در خدمت پیامبر را ترجیح داد. پدر زید از این که او پیامبر را انتخاب کرد، ناراحت شد و به مردم گفت: ای مردم گواه باشید که از این لحظه به بعد، زید پسر من نیست. رسول خدا وقتی این عمل را از پدر زید دید فرمود: ای مردم بدانید که زید پسر من است و از آن به بعد زید را زید بن محمدمی گفتند و پیامبر هم او را دوست می داشت و جزو اهل بیت پیامبر به شمار می رفت(1) در آن زمان که زید اسیر شد و به عنوان برده به فروش رسید، کودک خردسال بود. براساس برخی از مآخذ تاریخی، زید را حکیم بن حزام خرید و به عمه اش خدیجه بخشید و حضرت خدیجه هم او را به شوهرش حضرت محمد (ص) بخشید و پیامبر هم که هنوز پیامبر بودنش برای مردم معلوم نبود او را آزاد کرد و به عنوان پسر خوانده در نزد خود نگه داشت و همین زید در جنگ موته یکی از فرماندهان بود و در همان جنگ به شهادت رسید(2) ب) در آن زمان رسم این بود که اشراف زاده ها و صاحبان مقام، با افرادی که (برده) و یا (آزاد شده) بودند ازدواج نمی کردند. زینب، دختر عمه پیامبر اسلام (ص) و نوه عبدالمطلب بود. اینگونه دخترها اشراف زاده به حساب می آمدند و زید بن حارثه برده آزاد شده و پسر خوانده بود. آداب و رسوم آن زمان اجازه نمی داد که اینگونه جوانان با هم ازدواج کنند. مأموریت اصلی پیامبر هدایت مردم به راه خدا و شکستن سنت ها و آداب جاهلی آن زمان بود. پیامبر اسلام شخصا به منزل دختر عمه اش رفت و از او برای زید خواستگاری کرد(3) وقتی که پیامبر مسأله خواستگاری را مطرح کرد، در آغاز زینب و برادرش چنین تصور کردند که پیامبر برای خودش می خواهد و هر دو هم راضی شدند(4) ولی وقتی که فهمیدند برای زید بن حارثه خواستگاری می کند قبول نکردند و زینب گفت: من از او برترم(5) در این باره آیه آمد و اعلام کرد که هیچ زن و مرد مؤمنی حق ندارد در برابر درخواست پیامبر از خود استقلال نشان بدهد(6) پس از نزول این آیه زینب و برادرش عبدالله رضایت دادند و زینب همسر زید شد و به این ترتیب، یکی از سنت های جاهلی و باطل مردم آن زمان، با این ازدواج باطل شد و مردم فهمیدند که از نظر اسلامی هیچگونه عیبی نیست در این که یک اشراف زاده با یک برده آزاد شده ازدواج کند. این ازدواج دوام نیاورد و به طلاق منجر شد. پیامبر اسلام بارها زید را از طلاق دادن نهی کرد ولی این دو نتوانستند با هم زندگی کنند و از هم جدا شدند. این جدایی برای دختر عمه پیامبر بسیار سنگین بود چون طلاق دهنده او به ظاهر یک برده آزاد شده است نه یک انسان شریف گرچه از نظر معنوی زید دارای مقامات بلندی بود ولی به صورت ظاهر یک برده آزاد شده است. در قرآن آمده است که پیامبر به زید فرمود: (امسک علیک زوجک و اتق الله همسر خود را نگهدار و از خدا بترس)(7) ج) در زمان پیامبر اسلام در میان مردم چند رسم باطل دیگر نیز وجود داشت. یکی از این رسم ها این بود که هیچ کس حق ندارد با زن پسر خوانده اش ازدواج کند. آنان زن پسر خوانده را مانند زن پسر واقعی می دانستند حالا پیامبر اسلام (ص) باید این رسم را نیز لغو کند. کسی جرئت نمی کرد که دست به این کار بزند و این سنت را بشکند. از سوی خدا پیامبر مأمور شد که زینب را که دختر عمه اش می باشد و همسر پسر خوانده اش است به همسری بگیرد تا آن رسم باطل از بین برود. پیامبر هم به دستور خدا زینب را برای خود به همسری گرفت و به این ترتیب آن رسم هم باطل و لغو شد. قرآن می گوید: (فلما قضی زید منها و طرا زوجناکها لکی لایکون علی المؤمنین حرج فی ادعیائهم اذا قضوا منهن وطرا وقتی که زید بهره خود از همسرش را برد و طلاق داد ما او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان درباره همسران طلاق داده شده پسر خوانده هایشان در سختی نباشند)(8) این آیه نشان می دهد که ازدواج پیامبر با زینب به دستور خدا بوده است تا آن رسم باطل جاهلی از بین برود و بفهمند که انسان می تواند با همسر طلاق گرفته پسر خوانده اش ازدواج کند و همسر پسر خوانده مانند پسر واقعی نیست. پیامبر اسلام (ص) با این ازدواج علاوه بر این که آن سنت باطل عرب را از بین برد، مشکل زینب را هم حل کرد چون زینب افتخار می کرد که به همسری با پیامبر در حالی که دیگران رغبتی با ازدواج با او نشان نمی دادند و می گفتند که او زن یک برده آزاد شده است و ازدواج انسان های شریف با اینگونه طلاق داده شده ها، رسم نبود. پیامبر خودش با او ازدواج کرد تا هم مردم بفهمند که آن افکار عربی غلط است و هم زینب از نظر شوهر دچار مشکل نشود. البته رسول خدا در آن زمان در حدود 58 سال داشت و زینب کم سن بود ولی او به این ازدواج راضی بود. زینب به پیامبر اسلام ایمان داشت و مسلمان پاکی بود. پیامبر اسلام با این ازدواج آداب و رسوم غلط جاهلی را نسخ کرد و مسلمانان با احکام جدید اسلامی آشنا شدند. د) اگر بخواهیم در مورد ازدواج های پیامبر اسلام، آگاهی کامل و درست داشته باشیم باید در مورد این ازدواج ها بررسی کامل به عمل بیاوریم. اگر ازدواج های پیامبر را درست بفهمیم، دچار مشکل و سؤالی نخواهیم شد. به عنوان مثال، یکی از همسران پیامبر اسلام همین زینب است. اگر بفهمیم که ازدواج پیامبر به دستور خدا بوده تا آن سنت جاهلی از بین برود، دیگر جایی برای سؤال باقی نمی ماندو اگر درباره این ازدواج، مطالب دیگری گفته شود و با قرآن تضاد داشته باشد، در این صورت به باطل بودن آن مطالب پی می بریم. از سوی دشمنان اسلام درباره ازدواج پیامبر با زینب مطالب افسانه ای زیادی مطرح شده است و هدف آنان کوبیدن شخصیت پیامبر اسلام است و اگر کسی پیامبر اسلام را بشناسد به باطل بودن آن مطالب پی می برد. در اینجا برای نمونه به برخی از این مطالب اشاره می کنیم. در برخی کتاب ها آورده اند که (روزی پیامبر چشمش بی اختیار به زینب افتاد. زید احساس کرد که پیامبر دلش زینب را می خواهد. برای همین خدمت پیامبر آمد و طلاق دادن زینب را مطرح ساخت ولی پیامبر او را از طلاق دادن منع کرد) خاورشناسان اینگونه روایات تاریخی نادرست را دستاویز قرار داده و درباره پیامبر و ازدواجش با زینب داستان های عشقی ساخته اند ولکن این روایت که در طبری و ابن اثیر آمده، ساختگی است. فخر رازی در تفسیر کبیر و آلوسی در تفسیر روح المعانی تصریح به دروغ بودن این روایت کرده اند. در ساختگی بودن این روایت تردیدی نیست چون مخالف قرآن است. در آیه 37 سوره احزاب به صراحت می گوید که ما به پیامبر دستور دادیم با زینب ازدواج کند و هدف از این ازدواج هم باطل ساختن سنت جاهلی در مورد زنان طلاق گرفته پسر خوانده ها است. در قرآن هیچ اشاره ای به دلباختگی پیامبر نسبت به زینب ندارد. اگر پیامبر دلباخته زینب بود از اول او را برای خود انتخاب می کرد و نیازی نبود که برای زید بگیرد. زینب هم راضی به ازدواج به پیامبر بود ولی پیامبر او را برای زید گرفت و پس از آن که مدتی با زید زندگی کرد و زید طلاق داد، پیامبر گرفت آن هم به دستور خدا. اصولا زینب را پیامبر به اجبار به زید تزویج کرد و اگر می خواست می توانست برای خودش بگیرد و مانعی در کار نبود. دشمنان و خاورشناسان برای مبارزه با اسلام این حادثه را آنگونه که دلشان خواست ساختند و در همه جا پخش کردند در حالی که در وجود پیامبر اسلام هیچگونه عیاشی نبود. او پیامبر است و مانند افراد معمولی نیست و اگر او هم مانند انسان های دیگر بود، دیگر پیامبر نمی شد(9) برخی نوشته اند که پیامبر برای پرسش از احوال زید به خانه او آمد. همین که در را باز کرد چشمش به زینب افتاد. پیامبر با دیدن جمال زینب گفت: (سبحان الله خالق النور تبارک الله احسن الخالقین) این جمله را دلیلی بر علاقه قلبی پیامبر به زینب دانسته اند ولی این روایت، افسانه و ساختگی است و شواهدی، افسانه بودن آن را نشان می دهد. اولا، زینب دختر عمه پیامبر بود و در محیط خانوادگی، با پیامبر بزرگ شده بود. چنین نبود که پیامبر زینب را ندیده باشد و برای اولین بار در خانه زید دیده باشد. پیامبر اسلام (ص) خودش زینب را برای زید خواستگاری کرده بود. نه جمال زینب از پیامبر مخفی بود و نه مشکلی برای ازدواج پیامبر با زینب وجود داشت. اصلا زینب نمی خواست با زید ازدواج کند و خیلی هم علاقه داشت که همسر پیامبر شود و حتی آن لحظات اول که برای زید خواستگاری می شد، زینب فکر کرد پیامبر برای خودش خواستگاری می کند و خیلی هم خوشحال شد ولی بعد فهمید که برای زید خواستگاری می کنند و اول قبول نکرد ولی با آمدن آیه قرآن پذیرفت. پس این نادرست است که گفته شود پیامبر از جمال و کمال زینب بی خبر بود. ثانیا، وقتی که زید برای طلاق زینب نزد پیامبر آمد و مشورت خواست، پیامبر او را از طلاق منع کرد. این نشان می دهد که آن داستان ساختگی است وگرنه نهی نمی کرد. ثالثا، قرآن به صراحت هدف این ازدواج را کوبیدن سنت جاهلی معرفی می کند نه دلباختگی پیامبر به زینب(10) برای آگاهی بیشتر درباره ازدواج های پیامبر ر. ک: همسران رسول خدا، عقیقی بخشایشی ازدواج النبی، دکتر موسی شاهین زنان پیامبر، عماد زاده نگرشی کوتاه به زندگی پیامبر اسلام، مؤسسه در راه حق نساء النبی و اولاده، محمد جواد السعیدی الصحیح من سیره النبی تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی فروغ ابدیت، جعفر سبحانی تفسیر المیزان، علامه طباطبایی پینوشت (1)) سفینه البحار، ماده زید ( (2)) فروغ ابدیت، ج 2، ص 521، ضمن حوادث سال پنجم هجرت (3)) فروغ ابدیت، ص 521 به بعد (4) () فروغ ابدیت (5)) المیزان، ج 16، ص 326، بحث روایی، تفسیر نمونه، ج 17، ص 316). (6)) احزاب، آیه 36). (7)) احزاب، آیه 36). (8)) احزاب، آیه 37) (9)) فروغ ابدیت، ج 2، چاپ اول، ص 521 به بعد (10)) تفسیر نمونه، ج 17، ص 325). موفق باشید
در آیه 37 سوره احزاب و آیات بعدی از ازدواج پیامبر با همسر زیدبن حارثه سخن به میان می آورد؟ آیا این معنی مستفاد می گردد؟ شان نزول این آیات چیست؟
قوی ترین پاسخها به تعدد زوجات پیامبر چیست؟
با عرض سلامابتدا لازم است بگوییم بله ، این آیات درباره ازدواج یامبر با همسر زید است.در جواب این سؤال به این مطالب توجه کنید: الف) زید بن حارثه، به عنوان برده در بازار (عکاظ) به فروش گذاشته شد. پیامبر اسلام قبل از بعثت، این برده را خرید. وقتی که آن حضرت مبعوث شد، زید را به اسلام دعوت کرد و او هم پذیرفت. پس از آن که زید مسلمان شد، پدرش نزد ابوطالب آمد و گفت: ای ابوطالب به برادرزاده ات بگو: یا زید را بفروشد و یا این که آزاد کند. ابوطالب این درخواست را به پیامبر رساند. پیامبر اسلام فرمود: زید آزاد است، هر کجا می خواهد برود. زید بن حارثه به همراه پدرش نرفت و ماندن در خدمت پیامبر را ترجیح داد. پدر زید از این که او پیامبر را انتخاب کرد، ناراحت شد و به مردم گفت: ای مردم گواه باشید که از این لحظه به بعد، زید پسر من نیست. رسول خدا وقتی این عمل را از پدر زید دید فرمود: ای مردم بدانید که زید پسر من است و از آن به بعد زید را زید بن محمدمی گفتند و پیامبر هم او را دوست می داشت و جزو اهل بیت پیامبر به شمار می رفت(1) در آن زمان که زید اسیر شد و به عنوان برده به فروش رسید، کودک خردسال بود. براساس برخی از مآخذ تاریخی، زید را حکیم بن حزام خرید و به عمه اش خدیجه بخشید و حضرت خدیجه هم او را به شوهرش حضرت محمد (ص) بخشید و پیامبر هم که هنوز پیامبر بودنش برای مردم معلوم نبود او را آزاد کرد و به عنوان پسر خوانده در نزد خود نگه داشت و همین زید در جنگ موته یکی از فرماندهان بود و در همان جنگ به شهادت رسید(2) ب) در آن زمان رسم این بود که اشراف زاده ها و صاحبان مقام، با افرادی که (برده) و یا (آزاد شده) بودند ازدواج نمی کردند. زینب، دختر عمه پیامبر اسلام (ص) و نوه عبدالمطلب بود. اینگونه دخترها اشراف زاده به حساب می آمدند و زید بن حارثه برده آزاد شده و پسر خوانده بود. آداب و رسوم آن زمان اجازه نمی داد که اینگونه جوانان با هم ازدواج کنند. مأموریت اصلی پیامبر هدایت مردم به راه خدا و شکستن سنت ها و آداب جاهلی آن زمان بود. پیامبر اسلام شخصا به منزل دختر عمه اش رفت و از او برای زید خواستگاری کرد(3) وقتی که پیامبر مسأله خواستگاری را مطرح کرد، در آغاز زینب و برادرش چنین تصور کردند که پیامبر برای خودش می خواهد و هر دو هم راضی شدند(4) ولی وقتی که فهمیدند برای زید بن حارثه خواستگاری می کند قبول نکردند و زینب گفت: من از او برترم(5) در این باره آیه آمد و اعلام کرد که هیچ زن و مرد مؤمنی حق ندارد در برابر درخواست پیامبر از خود استقلال نشان بدهد(6) پس از نزول این آیه زینب و برادرش عبدالله رضایت دادند و زینب همسر زید شد و به این ترتیب، یکی از سنت های جاهلی و باطل مردم آن زمان، با این ازدواج باطل شد و مردم فهمیدند که از نظر اسلامی هیچگونه عیبی نیست در این که یک اشراف زاده با یک برده آزاد شده ازدواج کند. این ازدواج دوام نیاورد و به طلاق منجر شد. پیامبر اسلام بارها زید را از طلاق دادن نهی کرد ولی این دو نتوانستند با هم زندگی کنند و از هم جدا شدند. این جدایی برای دختر عمه پیامبر بسیار سنگین بود چون طلاق دهنده او به ظاهر یک برده آزاد شده است نه یک انسان شریف گرچه از نظر معنوی زید دارای مقامات بلندی بود ولی به صورت ظاهر یک برده آزاد شده است. در قرآن آمده است که پیامبر به زید فرمود: (امسک علیک زوجک و اتق الله همسر خود را نگهدار و از خدا بترس)(7) ج) در زمان پیامبر اسلام در میان مردم چند رسم باطل دیگر نیز وجود داشت. یکی از این رسم ها این بود که هیچ کس حق ندارد با زن پسر خوانده اش ازدواج کند. آنان زن پسر خوانده را مانند زن پسر واقعی می دانستند حالا پیامبر اسلام (ص) باید این رسم را نیز لغو کند. کسی جرئت نمی کرد که دست به این کار بزند و این سنت را بشکند. از سوی خدا پیامبر مأمور شد که زینب را که دختر عمه اش می باشد و همسر پسر خوانده اش است به همسری بگیرد تا آن رسم باطل از بین برود. پیامبر هم به دستور خدا زینب را برای خود به همسری گرفت و به این ترتیب آن رسم هم باطل و لغو شد. قرآن می گوید: (فلما قضی زید منها و طرا زوجناکها لکی لایکون علی المؤمنین حرج فی ادعیائهم اذا قضوا منهن وطرا وقتی که زید بهره خود از همسرش را برد و طلاق داد ما او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان درباره همسران طلاق داده شده پسر خوانده هایشان در سختی نباشند)(8) این آیه نشان می دهد که ازدواج پیامبر با زینب به دستور خدا بوده است تا آن رسم باطل جاهلی از بین برود و بفهمند که انسان می تواند با همسر طلاق گرفته پسر خوانده اش ازدواج کند و همسر پسر خوانده مانند پسر واقعی نیست. پیامبر اسلام (ص) با این ازدواج علاوه بر این که آن سنت باطل عرب را از بین برد، مشکل زینب را هم حل کرد چون زینب افتخار می کرد که به همسری با پیامبر در حالی که دیگران رغبتی با ازدواج با او نشان نمی دادند و می گفتند که او زن یک برده آزاد شده است و ازدواج انسان های شریف با اینگونه طلاق داده شده ها، رسم نبود. پیامبر خودش با او ازدواج کرد تا هم مردم بفهمند که آن افکار عربی غلط است و هم زینب از نظر شوهر دچار مشکل نشود. البته رسول خدا در آن زمان در حدود 58 سال داشت و زینب کم سن بود ولی او به این ازدواج راضی بود. زینب به پیامبر اسلام ایمان داشت و مسلمان پاکی بود. پیامبر اسلام با این ازدواج آداب و رسوم غلط جاهلی را نسخ کرد و مسلمانان با احکام جدید اسلامی آشنا شدند. د) اگر بخواهیم در مورد ازدواج های پیامبر اسلام، آگاهی کامل و درست داشته باشیم باید در مورد این ازدواج ها بررسی کامل به عمل بیاوریم. اگر ازدواج های پیامبر را درست بفهمیم، دچار مشکل و سؤالی نخواهیم شد. به عنوان مثال، یکی از همسران پیامبر اسلام همین زینب است. اگر بفهمیم که ازدواج پیامبر به دستور خدا بوده تا آن سنت جاهلی از بین برود، دیگر جایی برای سؤال باقی نمی ماندو اگر درباره این ازدواج، مطالب دیگری گفته شود و با قرآن تضاد داشته باشد، در این صورت به باطل بودن آن مطالب پی می بریم. از سوی دشمنان اسلام درباره ازدواج پیامبر با زینب مطالب افسانه ای زیادی مطرح شده است و هدف آنان کوبیدن شخصیت پیامبر اسلام است و اگر کسی پیامبر اسلام را بشناسد به باطل بودن آن مطالب پی می برد. در اینجا برای نمونه به برخی از این مطالب اشاره می کنیم. در برخی کتاب ها آورده اند که (روزی پیامبر چشمش بی اختیار به زینب افتاد. زید احساس کرد که پیامبر دلش زینب را می خواهد. برای همین خدمت پیامبر آمد و طلاق دادن زینب را مطرح ساخت ولی پیامبر او را از طلاق دادن منع کرد) خاورشناسان اینگونه روایات تاریخی نادرست را دستاویز قرار داده و درباره پیامبر و ازدواجش با زینب داستان های عشقی ساخته اند ولکن این روایت که در طبری و ابن اثیر آمده، ساختگی است. فخر رازی در تفسیر کبیر و آلوسی در تفسیر روح المعانی تصریح به دروغ بودن این روایت کرده اند. در ساختگی بودن این روایت تردیدی نیست چون مخالف قرآن است. در آیه 37 سوره احزاب به صراحت می گوید که ما به پیامبر دستور دادیم با زینب ازدواج کند و هدف از این ازدواج هم باطل ساختن سنت جاهلی در مورد زنان طلاق گرفته پسر خوانده ها است. در قرآن هیچ اشاره ای به دلباختگی پیامبر نسبت به زینب ندارد. اگر پیامبر دلباخته زینب بود از اول او را برای خود انتخاب می کرد و نیازی نبود که برای زید بگیرد. زینب هم راضی به ازدواج به پیامبر بود ولی پیامبر او را برای زید گرفت و پس از آن که مدتی با زید زندگی کرد و زید طلاق داد، پیامبر گرفت آن هم به دستور خدا. اصولا زینب را پیامبر به اجبار به زید تزویج کرد و اگر می خواست می توانست برای خودش بگیرد و مانعی در کار نبود. دشمنان و خاورشناسان برای مبارزه با اسلام این حادثه را آنگونه که دلشان خواست ساختند و در همه جا پخش کردند در حالی که در وجود پیامبر اسلام هیچگونه عیاشی نبود. او پیامبر است و مانند افراد معمولی نیست و اگر او هم مانند انسان های دیگر بود، دیگر پیامبر نمی شد(9) برخی نوشته اند که پیامبر برای پرسش از احوال زید به خانه او آمد. همین که در را باز کرد چشمش به زینب افتاد. پیامبر با دیدن جمال زینب گفت: (سبحان الله خالق النور تبارک الله احسن الخالقین) این جمله را دلیلی بر علاقه قلبی پیامبر به زینب دانسته اند ولی این روایت، افسانه و ساختگی است و شواهدی، افسانه بودن آن را نشان می دهد. اولا، زینب دختر عمه پیامبر بود و در محیط خانوادگی، با پیامبر بزرگ شده بود. چنین نبود که پیامبر زینب را ندیده باشد و برای اولین بار در خانه زید دیده باشد. پیامبر اسلام (ص) خودش زینب را برای زید خواستگاری کرده بود. نه جمال زینب از پیامبر مخفی بود و نه مشکلی برای ازدواج پیامبر با زینب وجود داشت. اصلا زینب نمی خواست با زید ازدواج کند و خیلی هم علاقه داشت که همسر پیامبر شود و حتی آن لحظات اول که برای زید خواستگاری می شد، زینب فکر کرد پیامبر برای خودش خواستگاری می کند و خیلی هم خوشحال شد ولی بعد فهمید که برای زید خواستگاری می کنند و اول قبول نکرد ولی با آمدن آیه قرآن پذیرفت. پس این نادرست است که گفته شود پیامبر از جمال و کمال زینب بی خبر بود. ثانیا، وقتی که زید برای طلاق زینب نزد پیامبر آمد و مشورت خواست، پیامبر او را از طلاق منع کرد. این نشان می دهد که آن داستان ساختگی است وگرنه نهی نمی کرد. ثالثا، قرآن به صراحت هدف این ازدواج را کوبیدن سنت جاهلی معرفی می کند نه دلباختگی پیامبر به زینب(10) برای آگاهی بیشتر درباره ازدواج های پیامبر ر. ک: همسران رسول خدا، عقیقی بخشایشی ازدواج النبی، دکتر موسی شاهین زنان پیامبر، عماد زاده نگرشی کوتاه به زندگی پیامبر اسلام، مؤسسه در راه حق نساء النبی و اولاده، محمد جواد السعیدی الصحیح من سیره النبی تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی فروغ ابدیت، جعفر سبحانی تفسیر المیزان، علامه طباطبایی پینوشت (1)) سفینه البحار، ماده زید ( (2)) فروغ ابدیت، ج 2، ص 521، ضمن حوادث سال پنجم هجرت (3)) فروغ ابدیت، ص 521 به بعد (4) () فروغ ابدیت (5)) المیزان، ج 16، ص 326، بحث روایی، تفسیر نمونه، ج 17، ص 316). (6)) احزاب، آیه 36). (7)) احزاب، آیه 36). (8)) احزاب، آیه 37) (9)) فروغ ابدیت، ج 2، چاپ اول، ص 521 به بعد (10)) تفسیر نمونه، ج 17، ص 325). موفق باشید
- [سایر] شأن نزول آیه 37 سوره احزاب که در مورد زنِ زید می باشد چیست؟
- [سایر] شأن نزول آیه چهل سوره احزاب چیست؟
- [سایر] شأن نزول آیه 1 از سوره تحریم چیست؟ و آیا منافاتی با عظمت پیامبر دارد؟
- [سایر] سن صفیه همسر پیامبر هنگام ازدواج با ایشان چقدر بوده و کدامیک از دلایل منطقی تعدد زوجات پیامبر که همگی به ان واقفیم در مورد ازدواج صفیه و عایشه صدق میکند
- [سایر] سلام با تشکر از پاسخ کامل در مورد آیات 24 و 25 سوره نساء لطفا در مورد شان نزول و تفسیر کامل آیه 34 سوره نساء هم راهنمایی کنید. با تشکر
- [آیت الله مکارم شیرازی] تفسیر ما شیعیان در مورد صحت سخنانی که در مورد عایشه، همسر حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) می گویند چیست؟ (با توجه به آیات 6 سوره احزاب و 11 سوره نور)
- [سایر] با سلام، و با تشکر از سایت بسیار مفید شما. آیه 52 سوره احزاب چرا بر پیامبر اسلام(ص) عقد زنان را حلال نکرده و همچنین مبدل کردن آنها را به زن دیگر، مگر پیامبر ملاکشان در انتخاب همسر زیبایی بود؟
- [سایر] به دو نکته ذیل توجه نمایید: اول: خداوند در آیه 50 سوره احزاب، زنان بسیاری را؛ از کنیزان گرفته تا دختر عموها، دختر عمه ها، دختر خاله ها، دختر دایی ها و زنان مهاجر؛ بر پیامبر حلال دانسته و حتی بیان داشته که زنان؛ حتی بدون ازدواج؛ می توانند خود را به رایگان در اختیار ایشان قرار دهند. دوم: در آیه 53 همان سوره بیان شده که زنان پیامبر؛ حتی بعد از مرگ ایشان؛ حق ازدواج مجدد با دیگران را ندارند. آیا این آیات، نشانگر نوعی تبعیض در آزادی های جنسی نیست که پیامبر را از سایرین؛ چه مرد و چه زن؛ در بهره برداری از امیال جنسی آزادتر گذاشته، اما دیگران را محدود می نماید؟
- [سایر] چه دلیلی وجود دارد بر اینکه منظور از اهل بیت(ع) در آیه 33 احزاب پنج تن آل عبا باشند؟ در صورتی که در آیه 73 سوره هود حضرت ابراهیم(ع) و همسرشان را اهل البیت(ع) می خواند و به خاطر همین از ضمیر مذکر استفاده کرده است. می توان گفت که این آیه خواست خداوند را بیان می دارد اما سرپیچی همسران پیامبر این توفیق را از آنان سلب می کند، ولی با توجه به اینکه آیات بعدی و جملات قبلی خود آیه در مورد همسران پیامبر است بعید است مرجع ضمیر به یکباره تغییر کند.
- [سایر] سؤال بنده این است که چرا در بسیاری از موارد اختلاف شیعه با اهلسنت در برخی آیات قرآن، ظاهر آیه و محل قرار گرفتن آیه به گونهای است که معمولاً اگر یک نفر عادی رجوع کند بیشتر دیدگاه اهلسنت را نزدیک میبیند، ولی شیعه برای اثبات دیدگاه خود نیاز به دلیل، حدیث و... دارد. با توجه به اینکه قرآن کتاب هدایت همه است، آیا نباید به گونهای باشد که هر کس مراجعه نمود بتواند برداشت درست از آیات داشته باشد؟ تمام مردم حدیثشناس نیستند و شأن نزول آیات را نمیدانند تا در این موارد بتوانند متوجه شوند و در این صورت آیا اینگونه نیست که نظر اهلسنت معمولاً با ظاهر آیات همخوانی بیشتری دارد؟ لطفاً ضمن پاسخ به سؤال بالا، اگر موردی هست که نظر اهل سنت با ظاهر آیه و یا نحوه قرارگیری آیه در میان آیات قبل و بعد سازگاری ندارد، بیان فرمائید. مثالها: آیه 3 سوره مائده: (الیوم اکملت لکم دینکم...)، با دیدگاه شیعه، در نظر اول و بدون مراجعه به حدیث و شأن نزول آیه و... چندان همخوانی ندارد. آیهای که در آن خمس ذکر شده، به گفته اهل سنت، غنیمت در آن فقط غنیمت جنگی است و این از نظر ظاهر و بدون مراجعه به منابع دیگر، با آیات قبل و بعد که در مورد جنگ است همخوانی بیشتری دارد. آیه تطهیر به نحوی آمده که هر فرد عادی ظاهر آیات را بخواند با توجه به آیات قبل و بعد، زنان رسول الله را در این زمره خواهد آورد، و حتی اگر با کمی دقت ضمیر مذکر را هم مدنظر قرار دهد که استدلال شیعیان است، با توجه به ظاهر میتواند در نظر بگیرد که حداقل زنان رسول الله هم در میان این گروه باشند. و احتمالاً موارد دیگری از این قبیل آیات.