با سلام لطفا در مورد تفسیر آیه 24 سوره انفال برایم توضیح دهید ؟ خیلی مشتاقم تا منظور این آیه رو بفهمم . با کمال تشکر
با عرض سلامدر تعقیب آیات گذشته که مسلمانان را به علم و عمل و اطاعت و تسلیم دعوت می‌کرد در این آیات همان هدف از راه دیگری دنبال می‌شود. نخست می‌گوید:" ای کسانی که ایمان آورده‌اید اجابت کنید دعوت خدا و پیامبر را به هنگامی که شما را به چیزی می‌خواند که شما را زنده می‌کند" (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ) آیه فوق با صراحت می‌گوید که دعوت اسلام، دعوت به سوی حیات و زندگی است حیات معنوی، حیات مادی، حیات فرهنگی، حیات اقتصادی، حیات سیاسی بمعنای واقعی، حیات اخلاقی و اجتماعی، و بالآخره حیات و زندگی در تمام زمینه‌ها.این تعبیر کوتاه‌ترین و جامع‌ترین تعبیری است که در باره اسلام و آئین حق آمده است اگر کسی بپرسد اسلام هدفش چیست؟ و چه چیز می‌تواند به ما بدهد؟ در یک جمله کوتاه می‌گوئیم هدفش حیات در تمام زمینه‌ها و این را به ما می‌بخشد.آیا مردم قبل از طلوع اسلام و دعوت قرآن، مرده بودند! که قرآن آنها را دعوت به حیات می‌کند؟! پاسخ این سؤال این است که آری آنها فاقد حیات به معنی قرآنیش بودند، زیرا می‌دانیم حیات و زندگی مراحل مختلفی دارد که قرآن به همه آنها اشاره کرده است.گاهی به معنای حیات گیاهی آمده آن چنان که می‌گوید: اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها" بدانید خدا زمین را پس از مرگ زنده می‌کند." (حدید- آیه 17) و گاهی به معنای حیات حیوانی ذکر شده مانند إِنَّ الَّذِی أَحْیاها لَمُحْیِ الْمَوْتی‌" خداوندی که آن (زمین) را زنده کرد مردگان را نیز زنده می‌کند" (فصلت 39) و زمانی به معنای حیات فکری و عقلانی و انسانی آمده است مانند او مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ ..." آیا آن کس که مرده و گمراه بود و هدایتش کردیم همانند گمراهان است؟" (انعام 122) و گاهی به معنای حیات جاودان جهان دیگر آمده مانند یا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیاتِی" ای کاش برای زندگی امروز (روز رستاخیز) چیزی از پیش فرستاده بودم." (سوره فجر آیه 24) و زمانی به معنای علم و توانایی بی حد و انتهاء می‌آید آن چنان که در باره خدا می‌گوئیم هو الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ" او زنده‌ای است که برایش مرگ وجود ندارد".با توجه به آنچه در اقسام حیات گفتیم روشن می‌شود که مردم عصر جاهلی گر چه زندگی مادی حیوانی داشتند اما از زندگی انسانی و معنوی و عقلانی محروم بودند قرآن آمد و آنها را دعوت به حیات و زندگی کرد.و از این جا به خوبی معلوم می‌شود آنها که دین و مذهب را در یک سلسله برنامه‌های خشک و بی روح و خارج از محدوده زندگی و در حاشیه برنامه‌های فکری و اجتماعی می‌پندارند چقدر در اشتباهند یک دین راستین آن است که حرکت در همه زمینه‌های زندگی ایجاد کند روح بدهد فکر و اندیشه بدهد، احساس مسئولیت بیافریند، همبستگی و اتحاد و ترقی و تکامل در همه زمینه‌ها ایجاد کند و به تمام معنی حیات آفرین بوده باشد! ضمنا این حقیقت نیز آشکار شد آنها که آیه فوق را تنها به" جهاد" یا" ایمان" یا" قرآن" یا" بهشت" تفسیر کرده‌اند و این امور را به عنوان تنها عامل حیات در آیه فوق معرفی کرده‌اند، در حقیقت مفهوم آیه را محدود ساخته‌اند زیرا مفهوم آیه همه اینها را در بر می‌گیرد و بالاتر از آنها را هر چیز، هر فکر، هر برنامه، و هر دستوری که شکلی از اشکال حیات انسانی را بیافریند در آیه فوق مندرج است.سپس می‌گوید:" بدانید که خداوند میان انسان و قلب او حائل می‌شود، و اینکه همه شما نزد او در قیامت اجتماع خواهید کرد" (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ).شک نیست که منظور از قلب همانگونه که سابقا هم گفته‌ایم روح و عقل است و اما اینکه خدا چگونه میان انسان و روح و عقل او قرار می‌گیرد احتمالات فراوانی در باره آن داده شده است:گاه گفته می‌شود: اشاره به شدت نزدیکی خداوند به بندگان است، آن چنان که گویی در درون جان او و میان او و خودش قرار گرفته همانگونه که قرآن می‌گوید: (وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ)" ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم."و گاه گفته می‌شود:" اشاره به آن است که گردش دل‌ها و فکرها به دست خداست آن چنان که در دعا می‌خوانیم" یا مقلب القلوب و الأبصار":" ای کسی که گردش دل‌ها و فکرها به دست تو است".و گاه گفته می‌شود: منظور این است که اگر لطف خدا نبود هرگز انسان بحقانیت حق، و باطل بودن باطل، پی نمی‌برد.و نیز گفته‌اند: منظور این است که مردم باید تا فرصت دارند در انجام طاعات و کار نیک تلاش کنند زیرا خداوند میان انسان و قلبش بوسیله مرگ حائل ایجاد می‌کند.اما با یک نظر کلی می‌توان همه این تفسیرها را در یک تفسیر واحد جمع کرد و آن اینکه خداوند در همه جا حاضر و ناظر و به همه موجودات احاطه دارد در عین اینکه با موجودات این جهان یکی نیست از آنها هم جدا و بیگانه نمی‌باشد، مرگ و حیات، علم و قدرت، آرامش و امنیت، توفیق و سعادت همه در دست او و به قدرت اوست و بهمین دلیل نه انسان چیزی را می‌تواند از او مکتوم دارد و نه کاری را بی توفیق او انجام دهد و نه سزاوار است به غیر او روی آورد و از غیر او تقاضا کند، چرا که او مالک همه چیز است و محیط به تمام وجود انسان! ارتباط این جمله با جمله قبل از این نظر است که اگر پیامبر دعوت به سوی حیات می‌کند فرستاده کسی است که حیات و مرگ و هدایت و عقل همه به دست اوست.لذا برای تاکید این موضوع می‌گوید نه تنها امروز در محدوده قدرت او قرار دارید بلکه در سرای دیگر نیز به سوی او خواهید رفت اینجا و آنجا همه در برابر او قرار دارید.موفق باشید
عنوان سوال:

با سلام
لطفا در مورد تفسیر آیه 24 سوره انفال برایم توضیح دهید ؟ خیلی مشتاقم تا منظور این آیه رو بفهمم .
با کمال تشکر


پاسخ:

با عرض سلامدر تعقیب آیات گذشته که مسلمانان را به علم و عمل و اطاعت و تسلیم دعوت می‌کرد در این آیات همان هدف از راه دیگری دنبال می‌شود. نخست می‌گوید:" ای کسانی که ایمان آورده‌اید اجابت کنید دعوت خدا و پیامبر را به هنگامی که شما را به چیزی می‌خواند که شما را زنده می‌کند" (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ) آیه فوق با صراحت می‌گوید که دعوت اسلام، دعوت به سوی حیات و زندگی است حیات معنوی، حیات مادی، حیات فرهنگی، حیات اقتصادی، حیات سیاسی بمعنای واقعی، حیات اخلاقی و اجتماعی، و بالآخره حیات و زندگی در تمام زمینه‌ها.این تعبیر کوتاه‌ترین و جامع‌ترین تعبیری است که در باره اسلام و آئین حق آمده است اگر کسی بپرسد اسلام هدفش چیست؟ و چه چیز می‌تواند به ما بدهد؟ در یک جمله کوتاه می‌گوئیم هدفش حیات در تمام زمینه‌ها و این را به ما می‌بخشد.آیا مردم قبل از طلوع اسلام و دعوت قرآن، مرده بودند! که قرآن آنها را دعوت به حیات می‌کند؟! پاسخ این سؤال این است که آری آنها فاقد حیات به معنی قرآنیش بودند، زیرا می‌دانیم حیات و زندگی مراحل مختلفی دارد که قرآن به همه آنها اشاره کرده است.گاهی به معنای حیات گیاهی آمده آن چنان که می‌گوید: اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها" بدانید خدا زمین را پس از مرگ زنده می‌کند." (حدید- آیه 17) و گاهی به معنای حیات حیوانی ذکر شده مانند إِنَّ الَّذِی أَحْیاها لَمُحْیِ الْمَوْتی‌" خداوندی که آن (زمین) را زنده کرد مردگان را نیز زنده می‌کند" (فصلت 39) و زمانی به معنای حیات فکری و عقلانی و انسانی آمده است مانند او مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ ..." آیا آن کس که مرده و گمراه بود و هدایتش کردیم همانند گمراهان است؟" (انعام 122) و گاهی به معنای حیات جاودان جهان دیگر آمده مانند یا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیاتِی" ای کاش برای زندگی امروز (روز رستاخیز) چیزی از پیش فرستاده بودم." (سوره فجر آیه 24) و زمانی به معنای علم و توانایی بی حد و انتهاء می‌آید آن چنان که در باره خدا می‌گوئیم هو الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ" او زنده‌ای است که برایش مرگ وجود ندارد".با توجه به آنچه در اقسام حیات گفتیم روشن می‌شود که مردم عصر جاهلی گر چه زندگی مادی حیوانی داشتند اما از زندگی انسانی و معنوی و عقلانی محروم بودند قرآن آمد و آنها را دعوت به حیات و زندگی کرد.و از این جا به خوبی معلوم می‌شود آنها که دین و مذهب را در یک سلسله برنامه‌های خشک و بی روح و خارج از محدوده زندگی و در حاشیه برنامه‌های فکری و اجتماعی می‌پندارند چقدر در اشتباهند یک دین راستین آن است که حرکت در همه زمینه‌های زندگی ایجاد کند روح بدهد فکر و اندیشه بدهد، احساس مسئولیت بیافریند، همبستگی و اتحاد و ترقی و تکامل در همه زمینه‌ها ایجاد کند و به تمام معنی حیات آفرین بوده باشد! ضمنا این حقیقت نیز آشکار شد آنها که آیه فوق را تنها به" جهاد" یا" ایمان" یا" قرآن" یا" بهشت" تفسیر کرده‌اند و این امور را به عنوان تنها عامل حیات در آیه فوق معرفی کرده‌اند، در حقیقت مفهوم آیه را محدود ساخته‌اند زیرا مفهوم آیه همه اینها را در بر می‌گیرد و بالاتر از آنها را هر چیز، هر فکر، هر برنامه، و هر دستوری که شکلی از اشکال حیات انسانی را بیافریند در آیه فوق مندرج است.سپس می‌گوید:" بدانید که خداوند میان انسان و قلب او حائل می‌شود، و اینکه همه شما نزد او در قیامت اجتماع خواهید کرد" (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ).شک نیست که منظور از قلب همانگونه که سابقا هم گفته‌ایم روح و عقل است و اما اینکه خدا چگونه میان انسان و روح و عقل او قرار می‌گیرد احتمالات فراوانی در باره آن داده شده است:گاه گفته می‌شود: اشاره به شدت نزدیکی خداوند به بندگان است، آن چنان که گویی در درون جان او و میان او و خودش قرار گرفته همانگونه که قرآن می‌گوید: (وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ)" ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم."و گاه گفته می‌شود:" اشاره به آن است که گردش دل‌ها و فکرها به دست خداست آن چنان که در دعا می‌خوانیم" یا مقلب القلوب و الأبصار":" ای کسی که گردش دل‌ها و فکرها به دست تو است".و گاه گفته می‌شود: منظور این است که اگر لطف خدا نبود هرگز انسان بحقانیت حق، و باطل بودن باطل، پی نمی‌برد.و نیز گفته‌اند: منظور این است که مردم باید تا فرصت دارند در انجام طاعات و کار نیک تلاش کنند زیرا خداوند میان انسان و قلبش بوسیله مرگ حائل ایجاد می‌کند.اما با یک نظر کلی می‌توان همه این تفسیرها را در یک تفسیر واحد جمع کرد و آن اینکه خداوند در همه جا حاضر و ناظر و به همه موجودات احاطه دارد در عین اینکه با موجودات این جهان یکی نیست از آنها هم جدا و بیگانه نمی‌باشد، مرگ و حیات، علم و قدرت، آرامش و امنیت، توفیق و سعادت همه در دست او و به قدرت اوست و بهمین دلیل نه انسان چیزی را می‌تواند از او مکتوم دارد و نه کاری را بی توفیق او انجام دهد و نه سزاوار است به غیر او روی آورد و از غیر او تقاضا کند، چرا که او مالک همه چیز است و محیط به تمام وجود انسان! ارتباط این جمله با جمله قبل از این نظر است که اگر پیامبر دعوت به سوی حیات می‌کند فرستاده کسی است که حیات و مرگ و هدایت و عقل همه به دست اوست.لذا برای تاکید این موضوع می‌گوید نه تنها امروز در محدوده قدرت او قرار دارید بلکه در سرای دیگر نیز به سوی او خواهید رفت اینجا و آنجا همه در برابر او قرار دارید.موفق باشید





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین