با عرض سلامالف. از مهمترین رویدادهای زندگی بشر پیدایش خط و نگارش قلم بر صفحه کاغذها یا سنگها است. این مسئلهای است که دوران تاریخ بشر را از ماقبل تاریخ جدا میکند زیرا از زمان به جریان افتادن قلم، تاریخ بشر قابل فهم و ارائه شده است. قلم حافظ علوم و دانشها و نگهبان افکار اندیشمندان و پل ارتباطی گذشته و آینده بشر است. اگر قرآن به آن سوگند یاد میکند، به خاطر همین عظمت قلم میباشد: ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ،(1). البته قلم ابزار نوشتن است و خدای سبحان هم به ابزار و هم به محصول ابزار (ما یسطرون) سوگند یاد کرده است. ب. و در روایات معصومین (ع) نیز قلم از جایگاه ویژهای برخوردار است. پیامبر اسلام (ص) در اهمیت قلم و نوشتن میفرمایند: (هرگاه مؤمن بمیرد و یک برگه که روی آن علمی نوشته شده باشد از خود برجای بگذارد، روز قیامت آن برگه، پرده میان او و آتش میشود و خداوند تبارک و تعالی به ازای هر حرفی که روی آن نوشته شده، شهری هفت برابر پهناورتر از دنیا به او میدهند)،(2). در حدیث دیگر نیز آن حضرت میفرماید: (هر کس دانش یا حدیثی از من بنویسد تا آن دانش و حدیث باقی است، برایش اجر نوشته شود)،(3). پیشوایان اسلام در احادیث متعددی به یاران خود تأکید میکردند که به حافظه خود قناعت نکند و احادیث اسلامی و علوم الهی را به رشته تحریر درآورند و برای آیندگان به یادگار بگذارند. امام صادق (ع) میفرماید: (بنویسید، زیرا جز با نوشتن حفظ نمیکنید.)،(4). نیز در حدیث دیگری به صحابی معروف خود ابی بصیر میفرماید: (عدهای از بصریان پیش من آمدند و احادیثی از من پرسیدند و آنها را نوشتند. شما چرا نمینویسید؟ بدانید که تا ننویسید، هرگز حفظ نخواهید کرد.)،(5). با این که پیامبر اکرم (ص) امّی و درس نخوانده بود و محیط حجاز یکپارچه محیط جهل و نادانی بود، خداوند در اولین آیات وحی، بر مسئله علم و قلم تأکید میکند: الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ،(6). و سخن آخر درباره قلم دربارهاش گفتهاند: (پایه امور دین و دنیا بر دو چیز است: قلم و شمشیر و شمشیر زیر پوشش قلم قرار دارد)،(7). پینوشت (1)) سوره قلم، آیه 1) (2)) میزان الحکمه، ج 11، ص 5103، حدیث شماره 3448) (3)) پیشین، حدیث شماره 3449) (4)) پیشین، حدیث شماره 17328) (5)) پیشین، ج 11، حدیث شماره 17330) (6)) سوره علق، آیه 4) (7)) مجمع البیان، انتشارات دارالمعرفه، جلد 10، صفحه 499) موفق باشید
با عرض سلامالف. از مهمترین رویدادهای زندگی بشر پیدایش خط و نگارش قلم بر صفحه کاغذها یا سنگها است. این مسئلهای است که دوران تاریخ بشر را از ماقبل تاریخ جدا میکند زیرا از زمان به جریان افتادن قلم، تاریخ بشر قابل فهم و ارائه شده است. قلم حافظ علوم و دانشها و نگهبان افکار اندیشمندان و پل ارتباطی گذشته و آینده بشر است. اگر قرآن به آن سوگند یاد میکند، به خاطر همین عظمت قلم میباشد: ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ،(1). البته قلم ابزار نوشتن است و خدای سبحان هم به ابزار و هم به محصول ابزار (ما یسطرون) سوگند یاد کرده است. ب. و در روایات معصومین (ع) نیز قلم از جایگاه ویژهای برخوردار است. پیامبر اسلام (ص) در اهمیت قلم و نوشتن میفرمایند: (هرگاه مؤمن بمیرد و یک برگه که روی آن علمی نوشته شده باشد از خود برجای بگذارد، روز قیامت آن برگه، پرده میان او و آتش میشود و خداوند تبارک و تعالی به ازای هر حرفی که روی آن نوشته شده، شهری هفت برابر پهناورتر از دنیا به او میدهند)،(2). در حدیث دیگر نیز آن حضرت میفرماید: (هر کس دانش یا حدیثی از من بنویسد تا آن دانش و حدیث باقی است، برایش اجر نوشته شود)،(3). پیشوایان اسلام در احادیث متعددی به یاران خود تأکید میکردند که به حافظه خود قناعت نکند و احادیث اسلامی و علوم الهی را به رشته تحریر درآورند و برای آیندگان به یادگار بگذارند. امام صادق (ع) میفرماید: (بنویسید، زیرا جز با نوشتن حفظ نمیکنید.)،(4). نیز در حدیث دیگری به صحابی معروف خود ابی بصیر میفرماید: (عدهای از بصریان پیش من آمدند و احادیثی از من پرسیدند و آنها را نوشتند. شما چرا نمینویسید؟ بدانید که تا ننویسید، هرگز حفظ نخواهید کرد.)،(5). با این که پیامبر اکرم (ص) امّی و درس نخوانده بود و محیط حجاز یکپارچه محیط جهل و نادانی بود، خداوند در اولین آیات وحی، بر مسئله علم و قلم تأکید میکند: الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ،(6). و سخن آخر درباره قلم دربارهاش گفتهاند: (پایه امور دین و دنیا بر دو چیز است: قلم و شمشیر و شمشیر زیر پوشش قلم قرار دارد)،(7). پینوشت (1)) سوره قلم، آیه 1) (2)) میزان الحکمه، ج 11، ص 5103، حدیث شماره 3448) (3)) پیشین، حدیث شماره 3449) (4)) پیشین، حدیث شماره 17328) (5)) پیشین، ج 11، حدیث شماره 17330) (6)) سوره علق، آیه 4) (7)) مجمع البیان، انتشارات دارالمعرفه، جلد 10، صفحه 499) موفق باشید
- [سایر] اگر قسم یاد کردن در اسلام کار خوبی نیست پس چرا در قرآن سوگندهای بسیاری یادشده؟
- [سایر] چرا نسب سادات به هاشم می رسد؟ به چه دلیلی به سادات باید احترام گذاشت؟ آیا از طریق مادر نیز سیادت منتقل می شود؟
- [سایر] چرا عمر از سویی با حضرت زهرا(سلام الله علیها) عداوت می ورزید و از سوی دیگر به فرزندان ایشان احترام می گذاشت ؟
- [سایر] چرا نسب سادات به هاشم می رسد؟ به چه دلیلی به سادات باید احترام گذاشت؟ آیا از طریق مادر نیز سیادت منتقل می شود؟
- [سایر] احترام به حامل قرآن چه کار بزرگی است؟
- [سایر] احترام والدین در قرآن تا چه حد تاکید شده است؟
- [سایر] نفوذ و جاذبه بی نظیر قرآن کریم در قلوب شنوندگان، حتی بیگانگان از اسلام، چه تأثیری بر جای گذاشت؟
- [سایر] بزرگترین آیهی قرآن کریم، که در مورد احترام به والدین میباشد، کدام است؟
- [سایر] آیا در قرآن مطلبی در رابطه با احترام به فرزند داریم؟
- [سایر] آیا مخالفت با قسم به قرآن کفاره دارد؟
- [آیت الله مظاهری] قسم خوردن باید به یکی از اسمهای خداوند تبارک و تعالی باشد و قسم خوردن به کلمة (اللَّه) بهتر است، و اگر قسم به یکی از مقدسات دین نظیر قرآن و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و ائمّه طاهرین علیهم السلام باشد فایدهای ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] قسم فرزند بدون اجازه پدر و قسم زن بدون اجازه شوهر صحیح نیست، بنابراین اگر پدر یا شوهر از قسم خوردن، یا عمل به کاری که به آن قسم خورده میشود، قبل از قسمخوردن نهی کند، قسم صحیح نخواهد بود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] قسم دو نوع است: الف: قسم برای انجام یا ترک کاری در آینده. ب: قسم برای اثبات یا نفی چیزی.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر پدر از قسم خوردن فرزند جلوگیری کند؛ یا شوهر از قسم خوردن زن جلوگیری نماید؛ قسم آنان صحیح نیست.
- [آیت الله اردبیلی] شکّیات نماز 23 قسم است که هشت قسم آن شکهایی هستند که نماز را باطل میکنند و به شش قسم آن نباید اعتنا کرد و نُه قسم دیگر آن صحیح است.
- [امام خمینی] شکیّات شکیات نماز 23 قسم است: هشت قسم آن شکهایی است که نماز را باطل میکند و به شش قسم آن نباید اعتنا کرد و نُه قسم دیگر آن صحیح است.
- [آیت الله جوادی آملی] .آبی که کنار آب جاری بدون حرکت ایستاده است و با آب جاری اتصال دارد، آب جاری به حساب میآید و با برخورد به شیء نجس، نجاست نمیپذیرد, مگر آنکه در یکی از اوصاف سهگانهّ یادشده، متغیّر شود.
- [آیت الله نوری همدانی] قَسَم چند شرط دارد : اوّل : کسی که قَسَم می خورد باید بالغ و عاقل باشد و اگر می خواهد راجع به مال خودش قَسَم بخورد باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد و حاکم شرع او را از تصّرف در اموالش منع نکرده باشد و از روی قصد و اختیار قَسَم بخورد پس قَسَم خوردن بچّه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کرده اند ، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد قَسَم بخورد . دوّم : کاری را که قَسَم می خورد انجام دهد ، باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قَسَم می خورد ترک کند ، باید واجب و مستحبّ نباشد و اگر قَسَم بخورد که کار مباحی را بجا آورد ، باید ترک آن را نظر مردم بهتر از انجامش نباشد و نیز اگر قَسَم بخورد کار مباحی را ترک کند باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد . سوّم : به یکی از اسمهای خداوند عالم قَسَم بخورد که به غیر ذات مقدّس او گفته نمی شود مانند ( خدا ) و ( اَلله ) و نیز اگر به اسمی قَسَم بخورد که به غیر خدا هم می گویند ولی به قدری به خدا گفته می شود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید ؛ ذات مقدّس حقّ در نظر می آید ، مثل آنکه به خالق و رازق قَسَم بخورد صحیح است بلکه اگر به لفظی قَسَم بخورد که بدون قرینه ، خدا به نظر نم آید ولی او قصد خدا را کند بنابر احتیاط باید به آن قَسَم نماید . چهارم : قَسَم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قَسَم بخورد است . پنجم : عمل کردن به قَسَم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قَسَم می خورد ممکن باشد و بعد تا آخر وقتی که برای قَسَم معیّن کرده عاجز شود یا برایش مشقّت داشته باشد قَسَم او از وقتی که عاجز شده بهم مس خورد .
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که برای اثبات یا نفی مطلبی قسم میخورد اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان کبیره میباشد، ولی اگر برای این که خودش یا مسلمان یا غیر مسلمان را (که اموال وی احترام دارد) از شرّ ظالمی نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاهی واجب میشود امّا اگر بتواند توریه کند؛ یعنی موقع قسم خوردن طوری نیّت کند که دروغ نشود، بنا بر احتیاط مستحبّ توریه نماید، مثلاً اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیّت کند و از انسان بپرسد که او را ندیدهای؟ و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، احتیاط مستحبّ آن است که بگوید او را ندیدهام و قصد کند که مثلاً از پنج دقیقه پیش ندیدهام.
- [آیت الله وحید خراسانی] قسم چند شرط دارد اول کسی که قسم می خورد باید بالغ و عاقل باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که اکراهش کرده اند درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد قسم بخورد و قسم سفیه و مفلس در صورتی که مستلزم تصرف در مال باشد صحیح نیست دوم کاری را که برای انجام ان قسم می خورد باید حرام یا مکروه نباشد و کاری را که قسم می خورد ترک کند باید واجب یا مستحب نباشد و وجوب عمل به قسم متعلق به فعل یا ترک مباحی که مصلحتی در دین یا دنیا در ان نباشد محل اشکال است سوم به یکی از اسمهای خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی شود مانند خدا و الله و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم می گویند ولی به قدری به خدا گفته می شود که هروقت کسی ان اسم را بگوید ذات مقدس حق در نظر می اید مثل ان که به خالق و رازق قسم بخورد صحیح است بلکه به اسمی هم که بر خدا و بر غیر خدا گفته می شود اگر خدا را قصد کند و قسم بخورد بنا بر احتیاط واجب به ان قسم عمل کند چهارم قسم را به زبان بیاورد و اگر ان را بنویسد یا در قلبش قصد کند صحیح نیست ولی ادم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است پنجم عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن باشد و بعدا از عمل به ان عاجز شود از وقتی که عاجز می شود قسم او به هم می خورد و همچنین است اگر عمل کردن به نذر یا قسم یا عهد به قدری مشقت پیدا کند که نشود ان را تحمل کرد