در طول تاریخ، به حوادث شگفت انگیز و مستندی برخورد می کنیم که از یکسو بیانگر نفوذ عظیم قرآن در قلوب شنوندگان حتی بیگانگان از اسلام و قرآن است و از سوی دیگر دلیل روشنی بر عجز مخالفان از مقابله به مثل می باشد، آیات سوره (مُدَّثِّر) به خوبی نشان می دهد که سخن از کسی به میان آورده که به فکر مبارزه با قرآن مجید افتاده بود و گرفتار سرنوشت شومی شد، ماجرا را در شأن نزول این آیات که بسیاری از مفسران مانند طبرسی، قرطبی، مراغی، فخر رازی و غیر آنها نقل کرده اند، هنگامی که آیات سوره غافر نازل شد، پغیمبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسجد الحرام به نماز ایستاده بود، ولید بن مغیره مخزومی (مرد معروف و سرشناس مکه که سران قریش به عقل و درایت او اعتقاد داشتند و در مسائل مهم با او به شور می پرداختند) نزدیک حضرت بود و تلاوت آیات او را می شنید، هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متوجه این معنی شد، آیات را تکرار کرد (این آیات سخت (ولید بن مغیره) را تکان داد) هنگامی که به مجلس قومش (طایفه بنی مخزوم) بازگشت، گفت به خدا قسم هم اکنون کلامی از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که نه شباهت به سخن انسانها دارد، و نه به سخنان پریان. این را گفت و به منزلش بازگشت، قریش به یکدیگر گفتند به خدا سوگند که او فریفته آیین محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و کتاب او شده و از آیین ما بیرون رفته و او سرانجام تمام قریش را منحرف خواهد کرد، و آنها به ولید (ریحانه قریش) (گل سرسبد قبیله قریش) می گفتند. (ابو جهل) گفت من چاره این کار را می کنم، حرکت کرد و آمد و با چهره غمگین در کنار ولید نشست، ولید گفت چرا غمگینی فرزند برادر! گفت قریش بر تو در این سن و سال عیب می نهند و گمان می کنند، تو سخن محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را زینت بخشیدی، ولید همراه ابوجهل برخاست و به مجلس قریش درآمد و گفت شما گمان می کنید محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دیوانه است، آیا هرگز آثار جنون در او دیده اید؟ گفتند نه. گفت فکر می کنید او کاهن است، هرگز آثار کهانت در او دیده اید؟ گفتند نه گفت گمان می کنید او شاعر است، آیا هرگز دیده اید لب به شعر بگشاید؟ گفتند نه، گفت پس فکر می کنید او دروغگو است، آیا هرگز سابقه دروغی درباره او دارید؟ گفتند نه، او همیشه نزد ما به عنوان صادق امین، قبل از ادعای نبوّتش شناخته می شد. در اینجا قریش به ولید گفتند پس به عقیده تو درباره او چه بگوییم، ولید فکر کرد و نگاهی نمود و چهره در هم کشید و گفت (او فقط مرد ساحری است، مگر ندیده اید میان مردان و خانواده و فرزندان و دوستان آنها جدایی می افکند؟ بنابراین او ساحر است و هر چه می گوید سحری است جالب) (مجمع البیان 10/386). داستان عثمان بن مظعون او که یکی از صحابه معروف پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است می گوید من در آغاز اسلام را بطور ظاهری پذیرفته بودم، نه با قلب در دل، دلیل آن هم این بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کراراً به من پیشنهاد اسلام کرد و من هم از روی حیاء پذیرفتم. این وضع همچنان ادامه یافت تا اینکه روزی خدمتش بودم دیدم سخت در فکر فرو رفته است، ناگهان چشم خود را به طرف آسمان دوخت، گویی پیامی را دریافت می دارد، وقتی به حال عادی بازگشت از ماجرا پرسیدم، فرمود هنگامی که با شما سخن می گفتم ناگهان جبرئیل بر من نازل شد، و این آیه رابرای من آورد (اِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدلِ وَالْاِحْسانِ وَایتائِ ذِی الْقُربی وَیَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ) نحل/ 90 [خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان می دهد، و از زشتیها و منکرات و ظلم و ستم، نهی می کند، خدا به شما اندرز می دهد شاید متذکر شوید] هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این آیه را تا به آخر برای من خواند چنان محتوای عالی آن بر دل من اثر گذاشت که در همان ساعت اسلام در اعماق جان من فرو نشست، به سراغ ابوطالب عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتم، و جریان را به او خبر دادم گفت ای طایفه قریش، از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پیروی کنید که هدایت خواهید شد، زیرا او شما را جز به فضایل اخلاقی دعوت نمی کند. سپس به سراغ ولید بن مغیره (دانشمند معروف عرب و یکی از سران مشرکان) رفتم و همین آیه را بر او خواندم، گفت اگر این سخن از خود محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد، بسیار خوب گفته، و اگر از پروردگار او باشد باز بسیار خوب است (مجمع البیان 5/381 ذیل آیه 90 سوره نحل.). eporsesh.com
نفوذ و جاذبه بی نظیر قرآن کریم در قلوب شنوندگان، حتی بیگانگان از اسلام، چه تأثیری بر جای گذاشت؟
در طول تاریخ، به حوادث شگفت انگیز و مستندی برخورد می کنیم که از یکسو بیانگر نفوذ عظیم قرآن در قلوب شنوندگان حتی بیگانگان از اسلام و قرآن است و از سوی دیگر دلیل روشنی بر عجز مخالفان از مقابله به مثل می باشد، آیات سوره (مُدَّثِّر) به خوبی نشان می دهد که سخن از کسی به میان آورده که به فکر مبارزه با قرآن مجید افتاده بود و گرفتار سرنوشت شومی شد، ماجرا را در شأن نزول این آیات که بسیاری از مفسران مانند طبرسی، قرطبی، مراغی، فخر رازی و غیر آنها نقل کرده اند، هنگامی که آیات سوره غافر نازل شد، پغیمبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسجد الحرام به نماز ایستاده بود، ولید بن مغیره مخزومی (مرد معروف و سرشناس مکه که سران قریش به عقل و درایت او اعتقاد داشتند و در مسائل مهم با او به شور می پرداختند) نزدیک حضرت بود و تلاوت آیات او را می شنید، هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متوجه این معنی شد، آیات را تکرار کرد (این آیات سخت (ولید بن مغیره) را تکان داد) هنگامی که به مجلس قومش (طایفه بنی مخزوم) بازگشت، گفت به خدا قسم هم اکنون کلامی از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که نه شباهت به سخن انسانها دارد، و نه به سخنان پریان.
این را گفت و به منزلش بازگشت، قریش به یکدیگر گفتند به خدا سوگند که او فریفته آیین محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و کتاب او شده و از آیین ما بیرون رفته و او سرانجام تمام قریش را منحرف خواهد کرد، و آنها به ولید (ریحانه قریش) (گل سرسبد قبیله قریش) می گفتند.
(ابو جهل) گفت من چاره این کار را می کنم، حرکت کرد و آمد و با چهره غمگین در کنار ولید نشست، ولید گفت چرا غمگینی فرزند برادر! گفت قریش بر تو در این سن و سال عیب می نهند و گمان می کنند، تو سخن محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را زینت بخشیدی، ولید همراه ابوجهل برخاست و به مجلس قریش درآمد و گفت شما گمان می کنید محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دیوانه است، آیا هرگز آثار جنون در او دیده اید؟ گفتند نه.
گفت فکر می کنید او کاهن است، هرگز آثار کهانت در او دیده اید؟ گفتند نه گفت گمان می کنید او شاعر است، آیا هرگز دیده اید لب به شعر بگشاید؟ گفتند نه، گفت پس فکر می کنید او دروغگو است، آیا هرگز سابقه دروغی درباره او دارید؟ گفتند نه، او همیشه نزد ما به عنوان صادق امین، قبل از ادعای نبوّتش شناخته می شد.
در اینجا قریش به ولید گفتند پس به عقیده تو درباره او چه بگوییم، ولید فکر کرد و نگاهی نمود و چهره در هم کشید و گفت (او فقط مرد ساحری است، مگر ندیده اید میان مردان و خانواده و فرزندان و دوستان آنها جدایی می افکند؟ بنابراین او ساحر است و هر چه می گوید سحری است جالب) (مجمع البیان 10/386).
داستان عثمان بن مظعون
او که یکی از صحابه معروف پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است می گوید من در آغاز اسلام را بطور ظاهری پذیرفته بودم، نه با قلب در دل، دلیل آن هم این بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کراراً به من پیشنهاد اسلام کرد و من هم از روی حیاء پذیرفتم.
این وضع همچنان ادامه یافت تا اینکه روزی خدمتش بودم دیدم سخت در فکر فرو رفته است، ناگهان چشم خود را به طرف آسمان دوخت، گویی پیامی را دریافت می دارد، وقتی به حال عادی بازگشت از ماجرا پرسیدم، فرمود هنگامی که با شما سخن می گفتم ناگهان جبرئیل بر من نازل شد، و این آیه رابرای من آورد (اِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدلِ وَالْاِحْسانِ وَایتائِ ذِی الْقُربی وَیَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ) نحل/ 90 [خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان می دهد، و از زشتیها و منکرات و ظلم و ستم، نهی می کند، خدا به شما اندرز می دهد شاید متذکر شوید]
هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این آیه را تا به آخر برای من خواند چنان محتوای عالی آن بر دل من اثر گذاشت که در همان ساعت اسلام در اعماق جان من فرو نشست، به سراغ ابوطالب عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتم، و جریان را به او خبر دادم گفت ای طایفه قریش، از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پیروی کنید که هدایت خواهید شد، زیرا او شما را جز به فضایل اخلاقی دعوت نمی کند.
سپس به سراغ ولید بن مغیره (دانشمند معروف عرب و یکی از سران مشرکان) رفتم و همین آیه را بر او خواندم، گفت اگر این سخن از خود محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد، بسیار خوب گفته، و اگر از پروردگار او باشد باز بسیار خوب است (مجمع البیان 5/381 ذیل آیه 90 سوره نحل.).
eporsesh.com
- [سایر] آیا نمونههای وجود دارد که نشان دهنده تأثیر فصاحت و بلاغت قرآن کریم در جذب قلوب افراد به اسلام باشد؟
- [سایر] آیا در قرآن کریم به وجود نیروی جاذبه در بین کرات آسمانی اشاره شده است؟
- [سایر] آیا فهم و عمل به قرآن کریم واجب است ؟ درکدام بخش از دین اسلام مشخص شده ؟ وتوضیح برای تاکید بیشتر برعمل به قرآن کریم . باتشکر
- [آیت الله خامنه ای] احتراماً معروض می دارد جهت اشاعه فرهنگ ناب قرآن کریم و اسلام عزیز قرار است نسخه ای از قرآن کریم به ترجمه ارمنی تهیه و در اختیار غیر مسلمانان قرار گیرد لذا خواهشمندم حکم شرعی این عمل را بیان فرمایید.
- [سایر] دیدگاه قرآن کریم در مورد رفتار مسالمت آمیز مسلمانان با پیروان ادیان دیگر چیست؟
- [سایر] برای آگاهی و شناخت عمیق تر نسبت به اسلام و قرآن کریم از کجا شروع کنم ؟
- [سایر] قرآن کریم مهمترین وظیفة یک مسلمان در برابر عیب برادر دینی را چه میداند؟
- [سایر] با وجود اختلاف عمیق میان فلسفه و عرفان در جهان اسلام قرآن کریم کدام را بر دیگری ترجیح میدهد؟
- [سایر] فلسفه ، اهداف و شرایط جهاد در اسلام چیست ؟ آیا با توجه به آیات جهاد در قرآن کریم ، جهاد با رژیم غاصب صهیونیستی واجب نیست ؟
- [سایر] در قرآن کریم آمده: مسلمانان میتوانند با زنان فرزندخواندههایشان که از فرزندخواندههایشان طلاق گرفتهاند ازدواج کنند (سوره 33 آیه 37) اما در جای دیگر از قرآن آمده: مسلمانان نمیتوانند پسری را به پسرخواندگی بگیرند (سوره 33 آیه 4-5). ازدواج با زنان فرزندخوانده صحیح است یا خیر؟ این تناقض چگونه برطرف میشود؟
- [امام خمینی] جایز نیست برای طلاب علوم دینیه دخول در مدارس که بعض معممین و ائمه جماعت از طرف دولت جائر و یا با اشاره دولت تصدی نمودهاند چه برنامه تحصیلی از طرف دولت جائر باشد یا از طرف این نحو متصدیان که عمّال دولت جائر هستند، زیرا در این امور نقشه محو آثار اسلام و احکام قرآن کریم کشیده شده است.
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . بعد از مرگ مستحب است، چشم ها و لب ها و چانه میت را ببندند و دست و پای او را دراز کنند و پارچه ای روی او بیندازند و اگر شب مرده است، در جایی که مرده چراغ روشن کنند و برای تشییع جنازه او، مؤمنین را خبر کنند و در تشییع، آداب اسلام را رعایت کنند و از شرکت بانوان در تشییع که مکروه است مخصوصاً حرکت آنان جلوتر از مردان آن هم با مظاهر غیر اسلامی جلوگیری نمایند و منظره عبرت آور تشییع جنازه را به معصیت و تشبه به عادات و رسوم کفار که حاکی از عدم استقلال فکری و نفوذ بیگانگان است آلوده نکنند و اجازه ندهند که آداب و رسوم مخالفین اسلام، به اجتماع مسلمین راه پیدا کند چه خوب است که مسلمین برای حفظ سنن مذهبی و استقلال فکری خود در همه شئون روش اولیاء اسلام: را سر مشق قرار دهند و از عواقب وخیم تشبه به بیگانگان بپرهیزند. و نیز مستحب است در دفن میت عجله نمایند، ولی اگر یقین به مردن او ندارند، باید صبر کنند تا معلوم شود و اگر میت حامله باشد و بچه در شکم او زنده باشد، باید به قدری دفن را عقب بیندازند، که پهلوی چپ او را بشکافند و طفل را بیرون آورند و پهلو را بدوزند.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام اسراف و تبذیر است و آن اقسامی دارد که یک قسم از آن حرام نیست. الف) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حرام که قرآن به آن (اتراف) میگوید که اگر در فردی پیدا شود دنیا و آخرت او را تباه میکند و قرآن او را فرد شومی از اهل جهنّم میداند: (وَ اصْحابُ الشِّمالِ ما اصْحابُ الشِّمالِ فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ انَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفین)[1] (و یاران چپ، کدامند یاران چپه در میان باد گرم و آب داغ. و سایهای از دود تار. نه خنک نه خشک. اینان بودند که پیش از این نازپروردگان بودند.) و اگر در ملّتی پیدا شود، آن ملّت را نابود میداند: (وَ اذا ارَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَولُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً)[2] (و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانان آن شهر را وا میداریم تا در آن به انحراف و فساد بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن شهر لازم گردد، پس آن را یکسره زیر و زِبَر کنیم.) ب) به هدر دادن نِعم الهی نظیر نابود کردن مال و عمر و آبرو و مانند اینها که قرآن به آن (تبذیر) میگوید و مبذّر را برادر شیطان میخواند: (انَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا اخْوانَ الشَّیاطین)[3] (همانا اسرافکنندگان برادران شیطانها هستند.) ج) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حلال که به آن (اسراف) گفته میشود و آن گرچه حرام نیست، ولی محال است که مسرف بتواند به کمال انسانی برسد و قرآن او را مورد بیمهری و بیعنایتی از طرف حقّ میداند: صفحه 386 (انَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفین).[4] (به درستی که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمیدارد.) بلکه او را یک مؤمن واقعی نمیداند: (وَالَّذینَ اذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا)[5] (و کسانی که به هنگام بخشش، زیادهروی نمیکنند.)
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام رباخواری است که قرآن شریف آن را جنگ با خداوند متعال و رسولش میداند: (فَانْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَربْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ)[1] (و اگر (از ربا پرهیز نکنید)، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده او، برخاستهاید.) و آن اقسامی دارد: الف) قرض با بهره، گرچه آن بهره بسیار کم یا شرطی از شروط باشد، و هر چه درباره این قسم از نظر قرآن و روایات مذمّت شده است، درباره قرض بدون بهره که به آن قرضالحسنه میگویند سفارش شده است و قرآن شریف آن را قرض به خدای متعال میداند: (مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَریم)[2] (کیست آن کس که به خدا وامی نیکو دهد تا نتیجهاش را برای وی دو چندان گرداند و او را پاداشی خوش باشد؟) ب) قرض مثل به مثل با زیادتر یا خرید و فروش مثل به مثل با زیادتر، نظیر اینکه یک سکّه طلا قرض دهد به یک سکّه طلا و هزارتومان و یا بفروشد سکّهای به سکّهای با هزار تومان و این قسم نیز در روایات ما ربا و حرام است، گرچه واقعاً و به حسب ارزش، سودی و بهرهای نباشد. ج) بهره و سود بردن بهواسطه حیله شرعی نظیر اینکه یک میلیون قرضالحسنه دهد، ولی چیز کم ارزشی را بفروشد به یک صد هزار تومان، این قسم نیز حرام است و این همان تقلّب در قانون است که قرآن شریف آن را استهزا به آیات الهی میداند. د) انجام حیلهای نه برای سود و بهره بردن بلکه برای اینکه ارزش واقعی مثل به مثل را یکسان کند، نظیر معامله سکّهای با سکّه دیگر گرچه از نظر وزن مساوی ولی از نظر قیمت یکی گرانتر از دیگری است و شخص سکّه گرانتر را با چیز کم ارزشی میفروشد به سکّه ارزانتر با پولی که سکّه ارزانتر را مساوی با سکّه گرانتر کند، و یا سکّه گرانتر را میفروشد به همان سکّه ارزانتر یا قرض میدهد به همان ارزانتر، ولی چیز کمارزشی را میفروشد به قیمتی که تفاوت آنها را جبران صفحه 404 نماید، و این قسم همان حیلهای است که گفتهاند: چه خوب است از حرام به حلال فرار کردن.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه