باسلام توقیعه ای در دانش نامه ی جهان اسلامدرموردحلاج است که درآن حضرت مهدی (ع) حلاج رالعن می کند می خواستم از صحت وسقم این روایت که آیاازجانب معصوم رسیده یا خیر اطلاعاتی رادراختیارم بگذارید
با عرض سلامروایتی که بدان اشاره شد، در کتاب احتجاج طبرسی آمده است و مرحوم علامه مجلسی نیز این روایت را در بحار الانوار، از کتاب احتجاج نقل کرده اند.اما احادیث کتاب احتجاج طبرسی فاقد سند می باشند و به اصطلاح (مرسله) می باشند که از نظر ما ضعیف است و نمی توان به آنها استناد کرد. مرحوم طبرسی، صاحب کتاب احتجاج در مقدمه کتاب می فرماید چون این احادیث معروف و مطابق با حکم عقل و بناء عقلا بوده است، من سند آنها را حذف کرده ام.[1]به هر حال به هر دلیل که ایشان سند احادیث را حذف کرده باشند، فعلا این کتاب فاقد سند است، و علماء آن را قابل استناد نمی دانند از بحث سند این روایت که بگذریم، باید دید که این فرد چه استفاده ای از این روایت می خواهد بکند؟ آیا منظور ایشان این است که علمای شیعه برای از بین بردن مخالفان و رقباء خود حدیث جعل می کرده اند؟ یا با تمسک به احادیثی، یکدیگر را تکذیب می کرده اند و رقیب را به این وسیله از میدان بدر می کرده اند؟!اگر منظور این فرد این نکته باشد باید بگوئیم که بر طبق عقیده شیعه، معصومین تنها چهارده نفر هستند و دیگران حتی علماء بزرگ و حتی نواب خاص امام زمان(عج) انسان های ممکن الخطا هستند و از آنجایی که انسان موجودی است صاحب اختیار، ممکن است که در یک زمان در صراط مستقیم و طریق هدایت باشد و در زمانی دیگر از راه راست منحرف شود. نمونه های زیادی از صحابه پیامبر اکرم(ص) داریم که در زمان آن حضرت در برهه ای در مسیر هدایت بودند ولی بعد از آن در زمان های بعد، از صراط مستقیم منحرف شدند.در میان یاران ائمه علیهم السلام نیز نمونه های زیادی از این افراد به چشم می خورد، دلیل آن هم روشن است. زیرا صحابه پیامبر و یاران ائمه علیهم السلام، همگی از انسان های معمولی و صاحب اختیار بوده اند.در میان علما اسلام نیز افراد زیادی را می شناسیم که در قسمتی از عمرشان دچار انحراف فکری شدند و حتی متاسفانه از مسیر اسلام و جاده ایمان بیرون رفتند. این واقعیتی است انکار ناشدنی.اما اینکه گروهی از افراد بی تقوا نیز ممکن است برای رهایی از رقبای خود با تهمت و افترا و تکفیر آنها را از میدان بدر کنند، نیز قابل قبول می باشد و این دلیل بی ایمانی و بی تقوایی افراد سودجو است. و متاسفانه این سوء استفاده ها در همه ادیان و در همه فرق و مذاهب اسلامی بوده است و ادیان الهی و اسلام همیشه گرفتار چنین نقشه هایی بوده است.ولی چنین فتنه هایی دلیل ضعف و ناقصی در اصل دین نمی شود. و اگر چنین سوء استفاده هایی در تشیع یا در مسأله نیابت امام زمان علیه السلام، دیده شود، دلیل بر ضعف و نقص تشیع و امامت و مرجعیت شیعه نیست. آنچه ما از آن دفاع می کنیم، اصل دین و اصل امامت و امامت خاصه ائمه معصومین علیهم السلام است ولی اینکه این موارد ممکن است مورد سوء استفاده عده ای قرار بگیرد، قابل انکار نیست و باید با بالا بردن سطح آگاهی خواص و عوام جامعه اسلامی، از این امور پیشگیری شود.با این حال، ما با مراجعه به تاریخ در می یابیم که شلمغانی از جمله علمایی بود که گر چه شیعه و مورد وثوق بود، اما در نهایت به انحراف و دوری از اسلام سوق پیدا کرد و حال از شما می پرسیم در زمانی که بدعت ها ظاهر گردد و عده ای بخواهند از نام حضرت ولی عصر(عج) سوء استفاده کنند و دست به کارهای باطل بزنند، آیا راهی بغیر از آگاهاندن مردم از وجود انحراف وجود دارد؟برای آگاهی بیشتر، به دائرة المعارف تشیع، ج 10، ص 41 تا 61 مراجعه نمائیدیقینا حسین بن روح از نواب خاص امام زمان(عج) است و او کسی نیست که برای نام و نان بخواهد کسی را تکفیر کند و یا... . بهر حال اگر سند روایت را هم بپذیریم، باز می گوئیم که وظیفه علمای راستین، اقتضاء می کند که دروغ دروغگو را افشا کنند، و راه صحیح و خط مستقیم ولایت را تبیین نمایند و کار حسین بن روح در همین راستا بوده است.شیخ طوسی در کتاب غیبت، ص 400 به بعد، در ذم منصور حلاج می نویسد که ایشان ادعای بابیت نمودند و نقل فرمود که: حلاج ابوسهل نوبختی را به کیش خود فراخواند، ابو سهل از وی خواست که برای اثبات ادعای خود مبنی بر دارا بودن و توانایی بر انجام کرامات، ریش سفیدش را به ریش سیاه تبدیل کند. حلاج چون از این کار ناتوان بود، از دعوت خود صرف نظر کرد.بهر حال اگر هم عقاید و افکار حلاج را نتوانیم از طریق روایات صحیح ثابت کنیم، که منافات با عقاید صحیح دارد یا نه، همین مقدار می دانیم که افرادی همچون حسین بن روح از نواب خاص امام زمان(عج) محسوب می شوند و دامن این چنین افرادی از این تهمت مبری است که علمای شیعه بخاطر امور شخص و حب نفس از همدیگر انتقام گرفته اند.[1] - تهرانی، الذریعه الی تعالیف الشیعه، ج1، کتاب احتجاج طبرسی.موفق باشید
عنوان سوال:

باسلام توقیعه ای در دانش نامه ی جهان اسلامدرموردحلاج است که درآن حضرت مهدی (ع) حلاج رالعن می کند می خواستم از صحت وسقم این روایت که آیاازجانب معصوم رسیده یا خیر اطلاعاتی رادراختیارم بگذارید


پاسخ:

با عرض سلامروایتی که بدان اشاره شد، در کتاب احتجاج طبرسی آمده است و مرحوم علامه مجلسی نیز این روایت را در بحار الانوار، از کتاب احتجاج نقل کرده اند.اما احادیث کتاب احتجاج طبرسی فاقد سند می باشند و به اصطلاح (مرسله) می باشند که از نظر ما ضعیف است و نمی توان به آنها استناد کرد. مرحوم طبرسی، صاحب کتاب احتجاج در مقدمه کتاب می فرماید چون این احادیث معروف و مطابق با حکم عقل و بناء عقلا بوده است، من سند آنها را حذف کرده ام.[1]به هر حال به هر دلیل که ایشان سند احادیث را حذف کرده باشند، فعلا این کتاب فاقد سند است، و علماء آن را قابل استناد نمی دانند از بحث سند این روایت که بگذریم، باید دید که این فرد چه استفاده ای از این روایت می خواهد بکند؟ آیا منظور ایشان این است که علمای شیعه برای از بین بردن مخالفان و رقباء خود حدیث جعل می کرده اند؟ یا با تمسک به احادیثی، یکدیگر را تکذیب می کرده اند و رقیب را به این وسیله از میدان بدر می کرده اند؟!اگر منظور این فرد این نکته باشد باید بگوئیم که بر طبق عقیده شیعه، معصومین تنها چهارده نفر هستند و دیگران حتی علماء بزرگ و حتی نواب خاص امام زمان(عج) انسان های ممکن الخطا هستند و از آنجایی که انسان موجودی است صاحب اختیار، ممکن است که در یک زمان در صراط مستقیم و طریق هدایت باشد و در زمانی دیگر از راه راست منحرف شود. نمونه های زیادی از صحابه پیامبر اکرم(ص) داریم که در زمان آن حضرت در برهه ای در مسیر هدایت بودند ولی بعد از آن در زمان های بعد، از صراط مستقیم منحرف شدند.در میان یاران ائمه علیهم السلام نیز نمونه های زیادی از این افراد به چشم می خورد، دلیل آن هم روشن است. زیرا صحابه پیامبر و یاران ائمه علیهم السلام، همگی از انسان های معمولی و صاحب اختیار بوده اند.در میان علما اسلام نیز افراد زیادی را می شناسیم که در قسمتی از عمرشان دچار انحراف فکری شدند و حتی متاسفانه از مسیر اسلام و جاده ایمان بیرون رفتند. این واقعیتی است انکار ناشدنی.اما اینکه گروهی از افراد بی تقوا نیز ممکن است برای رهایی از رقبای خود با تهمت و افترا و تکفیر آنها را از میدان بدر کنند، نیز قابل قبول می باشد و این دلیل بی ایمانی و بی تقوایی افراد سودجو است. و متاسفانه این سوء استفاده ها در همه ادیان و در همه فرق و مذاهب اسلامی بوده است و ادیان الهی و اسلام همیشه گرفتار چنین نقشه هایی بوده است.ولی چنین فتنه هایی دلیل ضعف و ناقصی در اصل دین نمی شود. و اگر چنین سوء استفاده هایی در تشیع یا در مسأله نیابت امام زمان علیه السلام، دیده شود، دلیل بر ضعف و نقص تشیع و امامت و مرجعیت شیعه نیست. آنچه ما از آن دفاع می کنیم، اصل دین و اصل امامت و امامت خاصه ائمه معصومین علیهم السلام است ولی اینکه این موارد ممکن است مورد سوء استفاده عده ای قرار بگیرد، قابل انکار نیست و باید با بالا بردن سطح آگاهی خواص و عوام جامعه اسلامی، از این امور پیشگیری شود.با این حال، ما با مراجعه به تاریخ در می یابیم که شلمغانی از جمله علمایی بود که گر چه شیعه و مورد وثوق بود، اما در نهایت به انحراف و دوری از اسلام سوق پیدا کرد و حال از شما می پرسیم در زمانی که بدعت ها ظاهر گردد و عده ای بخواهند از نام حضرت ولی عصر(عج) سوء استفاده کنند و دست به کارهای باطل بزنند، آیا راهی بغیر از آگاهاندن مردم از وجود انحراف وجود دارد؟برای آگاهی بیشتر، به دائرة المعارف تشیع، ج 10، ص 41 تا 61 مراجعه نمائیدیقینا حسین بن روح از نواب خاص امام زمان(عج) است و او کسی نیست که برای نام و نان بخواهد کسی را تکفیر کند و یا... . بهر حال اگر سند روایت را هم بپذیریم، باز می گوئیم که وظیفه علمای راستین، اقتضاء می کند که دروغ دروغگو را افشا کنند، و راه صحیح و خط مستقیم ولایت را تبیین نمایند و کار حسین بن روح در همین راستا بوده است.شیخ طوسی در کتاب غیبت، ص 400 به بعد، در ذم منصور حلاج می نویسد که ایشان ادعای بابیت نمودند و نقل فرمود که: حلاج ابوسهل نوبختی را به کیش خود فراخواند، ابو سهل از وی خواست که برای اثبات ادعای خود مبنی بر دارا بودن و توانایی بر انجام کرامات، ریش سفیدش را به ریش سیاه تبدیل کند. حلاج چون از این کار ناتوان بود، از دعوت خود صرف نظر کرد.بهر حال اگر هم عقاید و افکار حلاج را نتوانیم از طریق روایات صحیح ثابت کنیم، که منافات با عقاید صحیح دارد یا نه، همین مقدار می دانیم که افرادی همچون حسین بن روح از نواب خاص امام زمان(عج) محسوب می شوند و دامن این چنین افرادی از این تهمت مبری است که علمای شیعه بخاطر امور شخص و حب نفس از همدیگر انتقام گرفته اند.[1] - تهرانی، الذریعه الی تعالیف الشیعه، ج1، کتاب احتجاج طبرسی.موفق باشید





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین