با عرض سلام صدر عرائض شما مفهوم نیست ولی به نظر میرسد درباره آیات مهدویت سوال پرسیده بودید که باید گفت:باید دانست در قرآن بسیاری از مطالب بنا بر مصالحی به طور آشکار بیان نشده است. به عنوان مثال جزئیات برخی احکام به تفصیل نیامده است چه بسا به خاطر آن که علاوه بر تلاوت قرآن ارتباط مردم با پیامبر و امامان (ع) نهادینه شود و یا نام امامان به طور آشکار در قرآن نیامده چه بسا به خاطر آن که مخالفان انگیزه ای برای تحریف قرآن پیدا نکنند و یا ستیزه گری خود را با اسلام و قرآن علنی نکنند. اگر چه با تصریح (نام) نیز مشکل حق ستیزان حل نمی شود چنان که بشارت پیامبر اسلام (ص) در تورات و انجیل آمده اما بسیاری از اهل کتاب، اهل حقیقت را کتمان کردند و ایمان نیاوردند. اما آن چه مهم است اشارات موجود در قرآن و امکان تبیین حق برای حق پذیران است. آیات مربوط به حضرت مهدی (عج) در قران مجید فراوان است که از بین آنها به ذکر دو آیه اکتفا میشود. آیه اول: ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون ان فی هذالبلاغا لقوم عابدین به تحقیق در زبور از پس تورات نوشتیم که مسلما زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد، به یقین در این سخن پیام رسایی است برای قومی که بندگان خدایند،(1). آیه شریفه از سرنوشت نهایی زمین خبر میدهد که بندگان صالح، آن را به ارث خواهند برد. قابل تأمل در آیه بالا این است که در تورات حضرت موسی و زبور حضرت داوود از این حکومت یاد شده است، در حالی که این دو پیامبر الهی خودشان از انبیایی بودهاند که حکومت داشتند با این حال به آنها خبر از حکومت صالحان بر روی زمین داده شده است (آن هم با این همه تأکید). مطلب یاد شده، این حقیقت را روشن میکند که این وعده الهی، حکومتدیگری است و آن حکومت بر کل زمین میباشد. کلمه الارض هم اشاره به همین معنا دارد. گفتنی است که برای همین در کتاب این دو پیامبر، وعده تحقق حکومت جهانی داده شده است و چنین حکومتی تا این زمان نبوده و مخصوص به زمان ظهور امام زمان (عج) است. اختصاص ذکر این وعده جهانی در تورات و زبور (از میان کتابهای آسمانی دیگر)، ظاهرا به جهت تجربه حکومت مؤمنان بر بخشی از زمین در زمان حضرت موسی و داوود بوده است. آیه دوم: وعداللّه الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون خداوند کسانی از شما را که ایمان آوردند و صالحات را انجام دادند، وعده فرمود که آنان را قطعا در زمین به خلافت خواهد گمارد، همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودندبه خلافت گمارد و قطعا برایشان دینشان را مستقر خواهد نمود دینی که آن را برایشان پذیرفت و قطعا آنان را از پس خوفشان به حالت امنیت، دگرگون میکند، به جهت آن که مرا عبادت کنند [و] چیزی را با من شریک نگردانند و هر که بعد از آن کفر ورزد پس قطعا آنان فاسقانند،(2). در این آیه شریفه، خداوند وعده استقرار حکومت الهی بر روی زمین را به مسلمانان میدهد حکومتی که در سایه آن هیچ گونه ترسی نیست و در آن عبادت خداوند بدون شرک انجام میشود یعنی، حکومتی صد در صد اسلامی که در آن از شرک و نفاق اثری نیست. کاملًا روشن است که حکومتی با این خصوصیات، تا به حال نبوده و تنها حضرت حجت است که حکومت جهانی خواهد داشت و دنیا را پر از عدل و داد نموده و ریشه کفر و نفاق راخواهد کند. تشبیه این حکومت به حکومت پیامبران گذشته، در نوع حکومت (یعنی الهی بودن آن) است نه در خصوصیات آن از جهت جهانی بودن و برچیده شدن کفر و شرک از سراسر جهان. اما دلایل وجود حضرت مهدی غیر از دلیل عقل که حکم میکند به این که در هر زمان باید حجتی زنده از طرف خداوند بر مردم باشد، روایات متواتر و فراوانی هست که از شیعه و سنی نقل شده است. حتی چند نفر از علمای اهل سنت کتابهایی در مورد حضرت مهدی و اثبات وجود آن حضرت و این که خواهد آمد و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد و نوشتهاند. برای مطالعه بیشتر ر. ک: صفة المهدی، حافظ ابی نعیم اصفهانی والعرف الوردی فی اخبار المهدی، سیوطی. اطلاعاتی به صورت آماری از روایات در مورد امام زمان (عج)- که از کتب شیعه و سنی استخراج شده است- برای شما ذکر میشود: 1- روایات بشارت به ظهور حضرت مهدی (عج) 675 مورد 2- روایاتی که میرساند از اهل بیت پیامبر (ص) است 389 مورد 3- روایاتی که دلالت میکند از اولاد علی (ع) است 214 مورد 4- روایاتی که دلالت میکند از اولاد فاطمه (س) است 192 مورد 5- روایاتی که دلالت میکند نهمین فرزند امام حسین (ع) است 148 مورد 6- روایاتی که دلالت میکند از اولاد امام زینالعابدین (ع) است 185 مورد 7- روایاتی که دلالت میکند از اولاد امام حسن عسکری (ع) است 147 مورد 8- روایاتی که دلالت میکند زمین را پر از عدل و داد میکند 132 مورد 9- روایاتی که دلالت میکند عمر حضرت طولانی است 318 مورد 10- روایاتی که دلالت میکند حکومت حضرت جهانی است 47 مورد 11- روایاتی که دلالت میکند امام دوازدهمین است 136 مورد در پایان روایتی از یکی از کتابهای معتبر اهل سنت ذکر میشود. رسول خدا (ص) میفرماید: (اگر از زمانه و روزگار باقی نماند مگر یک روز، خداوند مبعوث خواهد کرد مردی از اهل بیت مرا که زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از ظلم و جور شده بود)،(3). و اما درباره چرایی عدم تصریح نام امامان در قرآن مجید توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم: به این پرسش ارزنده، پاسخهای متعدد داده شده است که با توجّه به حوصله نوشتار به دو مورد اشاره میشود. 1. (تبیین) قرآن توسط پیامبر (ص) عدم تصریح به خصوصیّت و تعداد و نام امامان موضوعی استثنایی نیست. قرآن خود متکفل بیان تمام مصادیق و جزئیات فروع معارف و دستورالعملها نیست تا عدم تصریح به نام امامان مورد نظر شیعه امری خلاف انتظار و غیر موافق با سبک ویژه قرآن باشد. نماز نمونه خوبی از این دست است. شاید در بین احکام و دستورهای شریعت مطلبی به اهمّیّت و محوریت نماز وجود نداشته باشد تعابیری نظیر ستون خیمه دین، مرز میان کفر و ایمان، عامل تقرب هر پرهیزکار و نخستین پرسش و اساسیترین عامل پذیرش دیگر اعمال نشان دهنده اهمّیّت این تکلیف الاهی است امّا به راستی آیا در آیات قرآن نشانی از تعداد رکعات و خصوصیات این فریضه وجود دارد؟ قرآن به وجوب نماز و اقامه آن در اوقات خاصّ و طهارت هنگام نماز و چند مورد از این دست اشاره کرده، بیان خصوصیات دیگر این مهم را به (سنت) واگذاشته است. قرآن درباره زکات واجب و حج و خمس و سایر دستورهای شریعت مقدس نیز از همین نظام تبعیت کرده است یعنی فشار اصلی را بر تثبیت این واجبات گذارده و بیان خصوصیات را به دستگاه دیگر (سنت) واگذار کرده است. همین دغدغه و پاسخش بر زبان ابوبصیر و امام صادق (ع) نیز جاری شده است: ابو بصیر که از شاگردان تیزبین امام ششم (ع) است، پیرامون آیه 59 سوره نساء- (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)- که مردم را به اطاعت از خدا و رسول و اولیای امور فرا میخواند، به طرح پرسش میپردازد. طبیعی است که در خدا و رسول به دلیل انحصارشان در (الله) و ذات مقدس حضرت محمد (ص)، تردید راه نمییابد امّا ذکر واژه (اولیای امور) و اجمالی که در آن نهفته، وی را بر آن داشت تا بپرسید: چرا قرآن نام آنان را نبرده است. اگر واقعاً حق با شیعه است و مراد از (اولیای امور) امام علی (ع) و اهل بیتاند، چرا آنان را به نام معرفی نفرمود (ما باله لم یسمِّ علیّاً و اهل بیته)؟ امام صادق (ع) در پاسخ به سبک خاصّ قرآن اشاره کرد و فرمود: وقتی برای پیامبر آیه نماز نازل شد، خدا در آن سه رکعت و چهار رکعت را نام نبرد تا آنکه رسول خدا (ص) آن را شرح داد. آیه زکات نازل شد، خدا نام نبرد که باید از چهل درهم یک درهم داد تا رسول خدا (ص) آن را شرح داد و آیه حج نازل شد و نفرمود به مردم که هفت دور طواف کنید تا آنکه رسول خدا (ص) آن را برای مردم توضیح داد. (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ) درباره علی و حسن و حسین- علیهم السلام- نازل شد و رسول خدا (ص) درباره علی فرمود: (هر که من مولا و آقای اویم، علی (ع) مولا و آقای او است و فرمود من به شما وصیت میکنم درباره کتاب خدا و خاندانم زیرا من از خدای- عزوجل- خواستهام میانشان جدایی نیفکند تا آنها را کنار حوض به من رساند. خدا این خواست مرا برآورد) 1 از این روایت در مییابیم وظیفه بیان مصداقها و موارد و نیز تبیین جزئیات بردوش پیامبر (ص) است. همین جهت شیعه را بر آن داشت تا بر سنت پیامبر (ص) تاکید ورزد بر عدم امکان اکتفا به قرآن در تشخیص امور پای فشارد و تلاش خلفای سده نخستین هجری در ممنوعیت نگارش سنت رسول الله (ص) را اشتباه فاحش بخواند. چنان که میدانیم این ممنوعیت سرانجام در اواخر دوران بنی امیه برطرف شد و تدوین کتب روایت نزد تمام فرقههای مسلمان مورد توجّه قرار گرفت. قرطبی، از مفسران به نام اهل سنت، در مقدمه تفسیرش چنین روایت میکند: عمران بن حصین به مردی که گمان میکرد کتاب الله به سنت نیاز ندارد، گفت: (تو احمقی، آیا حکم نماز ظهر را که باید چهار رکعت خواند و حمد و سورهاش را آشکار نخواند، در قرآن یافتهای؟ و به همین گونه به نماز و زکات و مثل آنها اشاره کرد و گفت: آیا این [امور] را در قرآن روشن شده یافتهای؟ همانا کتاب خدا این امور را مبهم بیان کرد. و سنت آن را تفسیر میکند.) 2 در همان تفسیر از (مکحول)، یکی از علمای بنام و مورد قبول اهل سنّت، چنین نقل میکند: (القرآن احوج الی السُّنة من السُّنة الی القران). قرآن به سنت از سنت به قرآن نیازمندتر است. البته این تعبیر افراط گونه مور تایید شیعه نیست. بر اساس باورهای شیعه سنّت، مشروعیت و حتّی صحت مندرجات و محتویات خود را از موافقت با قرآن و اصول حاکم بر آن به دست میآورد. سند حجیت و اعتبار سنت، قرآن است ولی به هر حال فهم صحیح معارف و وظایف دینی بی عنایت به سنت نبوی (ص) و روایات اهل بیت (ع) ممکن نیست. در اینجا، پرسشی دیگر رخ مینماید: رسول اکرم (ص) این معارف و احکام جزئی و تفسیری را از کجا به دست میآورد؟ از آیات قرآن استفاده میشود که جمع و قرائت آیات قرآن و نیز بیان مراد و مقاصد و شرح و تبیین آیات از ناحیه خدای متعال است: (إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ 3 جمع قرآن- کلمات در آیات، آیات در سورهها و- و قرائت قرآن بر عهده ما است و هنگامی که بر تو قرآن را خواندیم، تو [پیامبر (ص)] هم پیروی کن و قرآن را همین گونه بخوان.- مرحله بعد (بیان) قرآن است که آن هم وظیفه ما است). بنابراین، بیان و تشریح مقاصد آیات هم از ناحیه خدا است و به وسیله وحی دیگری جز وحی قرآنی در اختیار پیامبراکرم (ص) قرار میگیرد. پس ما با دو وحی روبهرو هستیم: (وحی قرآنی) و (وحی تبیینی). در وحی قرآنی لفظ و معنا هر دو از ناحیه خدا است امّا در وحی تبیینی معنا از خدا و لفظ از سوی رسول خدا (ص) است. آیات 43 و 44 سوره نحل به این دو گونه وحی اشاره میکند: (وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ما بر تو (ذکر) را نازل کردیم تا قرآنی را که برای مردم نازل شده تبیین و تفسیر کنی و زمینه تفکر آنها را فراهم سازی). این ذکر همان (وحی تبیینی) است که درست تجلی یافته است و تمام سخنان پیامبر (ص) در زمینه معارف و دستورالعملهای دینی را شامل میشود. این مقدمات نشان میدهد عدم ذکر مصداقها به نام ائمه اطهار (ع) اختصاص ندارد و غالب معارف و احکام الاهی را شامل میشود. بنابراین، برای شناخت نام امامان معصوم (ع) باید سراغ سنت نبوی (ص) رفت همان گونه که در تفسیر و تبیین معارف و دیگر فرائض دینی به (سنت) نیاز مندیم. 2. تأکید بر روش توصیفی از روشهای جالب توجّه قرآن تأکید بر صفات و ویژگیها و عدم اصرار بر ذکر نام اشخاص است. شاید حکمت این روش توجّه دادن امت به صفات و ویژگیهای خوب و بد در طول زمان است تا بر اساس اوصاف ذکر شده به شناخت اشخاص و تطبیق صفات بر آنان بپردازند و اهمّیّت و جایگاه اشخاص را با میزان صفات تجلی یافته در آنان بسنجند. روش بیان (توصیفی)، به قرآن شادابی و تازگی و دوام میبخشد زیرا در هر قطعهای از زمان زمینه تطبیق افراد و جوامع بر شاخصههای ذکر شده در قرآن فراهم میشود و امکان دستیابی به داوری قرآن در مسائل نو و فتنههای فردی و اجتماعی تأمین میگردد. قرآن (کلام فصل) است- (إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْل) 4- و بین حق و باطل تمییز میدهد و راهنمای انسان در فتنهها است چنان که پیامبر (ص) فرمود: (هنگامی که فتنهها چون پارههای شب تاریک شما را فرا گرفت، به قرآن روی آورید) از سوی دیگر، حکومت شایستگان نیاز همیشگی جوامع دینی است و به بخشی از امت اسلامی و یا قطعهای خاصّ از تاریخ، اختصاص ندارد. برای راهنما و فصل الخطاب شدن در گسترهای چنین پهناور، بیان شاخصهها و شایستگیها و ویژگیهای صالحان و مفسدان و حق و باطل و خوب و بد بهترین راه شمرده میشود. بدین سبب، قرآن جز در موارد ضروری از بردن نام مؤمنان، منافقان، حواریون، پادشاهان، مترفان و صرف نظر کرده است تا مخاطبان قرآن به صفات و ویژگیها و نه نامها توجّه کنند و امکان بهرهگیریهای نو از قرآن فراهم شود. بنابراین، شیعه معتقد است مسلمانان در آیات بسیاری به ائمه اطهار (ع) رهنمون شدهاند و وظیفه دارند با تطبیق ویژگیهای یاد شده در قرآن، امام خود را بشناسند و پاسخ نیازهای دینی، اجتماعی و سیاسی خود را از درگاه آنان جویا شوند. بر اساس همین نکته مهم، امام باقر (ع) میفرماید: (مَنْ لَمْ یَعْرِفْ امْرَنا مِنَ الْقُرانِ لَمْ یَتَنَکَّبِ الفِتَنْ). هر کس امر ولایت ما را از قرآن به دست نیاورد نمیتواند از فتنهها مصون ماند.) در این روایت دو نکته قابل تأمل مینماید: 1. امر ولایت اهل بیت (ع) در قرآن وجود دارد و توصیفات موجود در قرآن ما را به امامان معصوم رهنمون میشود. اگر به راستی از سر تحقیق و بدون هیچ گونه اعوجاج و کج فهمی سراغ آیات رویم، نشانهها و صفات و ویژگیهایی که برای امامان بیان شده ما را به دوازده معصوم (ع) هدایت خواهد کرد. پس امر ولایت امامان شیعه را میتوان از قرآن استخراج کرد. البته همان گونه که پروردگار در تمام آفریدهها تجلی کرده است و تنها شایستگان از توان مشاهده برخوردارند، شناخت امر ولایت اهل بیت (ع) از آیات نیز به خواست و طلب و ذوق و سلامت نیازمند است. 2. شیعیان ممکن است از راههای گوناگون به امر ولایت امامان دست یابند، امّا با توجّه به اهمّیّت و مرجعیت قرآن کسانی از فتنهها و شبههها و افراط و تفریطها رهایی مییابند که معرفت به ولایت و شؤون آن را از قرآن گرفته باشند. در غیر این صورت، در فتنههای ناشی از افراط و تفریط سقوط خواهند کرد. به همین جهت مفسران و علمای بزرگ شیعه بخش عمدهای از تلاش عالمانه خود را به اثبات ولایت و شؤون آن معطوف داشتهاند و ولایت امامان شیعه (ع) را به آیات الاهی مستند ساختهاند. تلاش و تألیفهای آنان ذیل آیاتی چون (اولی الامر)، (ذوی القربی) (ولایت)، (اکمال دین)، و فراوان به چشم میخورد. این بحث را با حدیثی از امام صادق (ع) پایان میدهیم: (اگر قرآن آنگونه که خدا خواسته و نازل کرده تلاوت شود و مورد تدبر قرار گیرد، هر آینه ما را با نشانههای ارائه شدهاش خواهید یافت.) 5 بنابراین، باید با نگاه جستوجوگر در آیاتی که صفات و ویژگیهای رهبران و اولیای امور را بیان میکند، نامهای اهل بیت (ع) را استخراج کرد. شیعه افتخار دارد که رهبرانش را با استناد به اصول قرآنی برگزیده است. ---------------------------- ها: (4)(5)(6)(7)(8) پینوشت (1)) انبیا، آیه 105) (2)) نور، آیه 55) (3)) مسند احمد حنبل، ج 1، ص 99- ج 3، ص 17 و 70) (4) 1.) انَّ رسول اللَّه نزلت علیه الصلوة و لم یسمّ لهم ثلاثاً و لا اربعاً حتّی کان رسول اللّه هو الذَّی فسَّر لهم ذلک و نزلت علیه. الزَّکاة و لم یسمِّ لهم من کلِّ اربعین درهماً درهمٌ، حتّی کان رسول اللّه) ص (هو الَّذی فسَّر ذلک لهم و نزل الحجُّ فلم یقل لهم طوفوا اسبوعاً حتّی کان رسول اللّه) ص (هو الَّذی فسَّر ذلک لهم و نزلت) اطیعو اللَّه و اطیعوا الرَّسول و اولی الأمر منکم (و نزلت فی علیٍّ والحسن و الحسین، فقال رسول اللَّه) ص (فی علیٍّ: من کنت مولاه و قال) ع (اوصیکم بکتاب اللّه و اهل بیتی فانّی سألت اللَّه عزَّوجلَّ ان لا یفرّق بینهما حتیَّ یوردهما علیَّ الحوض فأعطانی ذلک (اصول کافی، ج 2، ص 71. (5) 2.) انّک رجلٌ احمقٌ اتجد الظُّهر فی کتاب الله اربعاً لایجهر فیها بالقراءة؟- ثمَّ عدَّد علیه الصَّلاة و الزَّکاة و نحو هذا ثمَّ قال:- اتجد هذا فی کتاب الله مفسَّراً انَّ کتاب اللَّه تعالی ابهم هذا و انَّ السُّنة تفسِّر هذا (التفسیر و المفسران، استاد معرفت، ج 1، ص 182. (6) 3. قیامت (19- 17: (75. (7) 4. طارق (14: (86. (8) 5. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 13. موفق باشید
با عرض سلام صدر عرائض شما مفهوم نیست ولی به نظر میرسد درباره آیات مهدویت سوال پرسیده بودید که باید گفت:باید دانست در قرآن بسیاری از مطالب بنا بر مصالحی به طور آشکار بیان نشده است. به عنوان مثال جزئیات برخی احکام به تفصیل نیامده است چه بسا به خاطر آن که علاوه بر تلاوت قرآن ارتباط مردم با پیامبر و امامان (ع) نهادینه شود و یا نام امامان به طور آشکار در قرآن نیامده چه بسا به خاطر آن که مخالفان انگیزه ای برای تحریف قرآن پیدا نکنند و یا ستیزه گری خود را با اسلام و قرآن علنی نکنند. اگر چه با تصریح (نام) نیز مشکل حق ستیزان حل نمی شود چنان که بشارت پیامبر اسلام (ص) در تورات و انجیل آمده اما بسیاری از اهل کتاب، اهل حقیقت را کتمان کردند و ایمان نیاوردند. اما آن چه مهم است اشارات موجود در قرآن و امکان تبیین حق برای حق پذیران است. آیات مربوط به حضرت مهدی (عج) در قران مجید فراوان است که از بین آنها به ذکر دو آیه اکتفا میشود. آیه اول: ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون ان فی هذالبلاغا لقوم عابدین به تحقیق در زبور از پس تورات نوشتیم که مسلما زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد، به یقین در این سخن پیام رسایی است برای قومی که بندگان خدایند،(1). آیه شریفه از سرنوشت نهایی زمین خبر میدهد که بندگان صالح، آن را به ارث خواهند برد. قابل تأمل در آیه بالا این است که در تورات حضرت موسی و زبور حضرت داوود از این حکومت یاد شده است، در حالی که این دو پیامبر الهی خودشان از انبیایی بودهاند که حکومت داشتند با این حال به آنها خبر از حکومت صالحان بر روی زمین داده شده است (آن هم با این همه تأکید). مطلب یاد شده، این حقیقت را روشن میکند که این وعده الهی، حکومتدیگری است و آن حکومت بر کل زمین میباشد. کلمه الارض هم اشاره به همین معنا دارد. گفتنی است که برای همین در کتاب این دو پیامبر، وعده تحقق حکومت جهانی داده شده است و چنین حکومتی تا این زمان نبوده و مخصوص به زمان ظهور امام زمان (عج) است. اختصاص ذکر این وعده جهانی در تورات و زبور (از میان کتابهای آسمانی دیگر)، ظاهرا به جهت تجربه حکومت مؤمنان بر بخشی از زمین در زمان حضرت موسی و داوود بوده است. آیه دوم: وعداللّه الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون خداوند کسانی از شما را که ایمان آوردند و صالحات را انجام دادند، وعده فرمود که آنان را قطعا در زمین به خلافت خواهد گمارد، همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودندبه خلافت گمارد و قطعا برایشان دینشان را مستقر خواهد نمود دینی که آن را برایشان پذیرفت و قطعا آنان را از پس خوفشان به حالت امنیت، دگرگون میکند، به جهت آن که مرا عبادت کنند [و] چیزی را با من شریک نگردانند و هر که بعد از آن کفر ورزد پس قطعا آنان فاسقانند،(2). در این آیه شریفه، خداوند وعده استقرار حکومت الهی بر روی زمین را به مسلمانان میدهد حکومتی که در سایه آن هیچ گونه ترسی نیست و در آن عبادت خداوند بدون شرک انجام میشود یعنی، حکومتی صد در صد اسلامی که در آن از شرک و نفاق اثری نیست. کاملًا روشن است که حکومتی با این خصوصیات، تا به حال نبوده و تنها حضرت حجت است که حکومت جهانی خواهد داشت و دنیا را پر از عدل و داد نموده و ریشه کفر و نفاق راخواهد کند. تشبیه این حکومت به حکومت پیامبران گذشته، در نوع حکومت (یعنی الهی بودن آن) است نه در خصوصیات آن از جهت جهانی بودن و برچیده شدن کفر و شرک از سراسر جهان. اما دلایل وجود حضرت مهدی غیر از دلیل عقل که حکم میکند به این که در هر زمان باید حجتی زنده از طرف خداوند بر مردم باشد، روایات متواتر و فراوانی هست که از شیعه و سنی نقل شده است. حتی چند نفر از علمای اهل سنت کتابهایی در مورد حضرت مهدی و اثبات وجود آن حضرت و این که خواهد آمد و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد و نوشتهاند. برای مطالعه بیشتر ر. ک: صفة المهدی، حافظ ابی نعیم اصفهانی والعرف الوردی فی اخبار المهدی، سیوطی. اطلاعاتی به صورت آماری از روایات در مورد امام زمان (عج)- که از کتب شیعه و سنی استخراج شده است- برای شما ذکر میشود: 1- روایات بشارت به ظهور حضرت مهدی (عج) 675 مورد 2- روایاتی که میرساند از اهل بیت پیامبر (ص) است 389 مورد 3- روایاتی که دلالت میکند از اولاد علی (ع) است 214 مورد 4- روایاتی که دلالت میکند از اولاد فاطمه (س) است 192 مورد 5- روایاتی که دلالت میکند نهمین فرزند امام حسین (ع) است 148 مورد 6- روایاتی که دلالت میکند از اولاد امام زینالعابدین (ع) است 185 مورد 7- روایاتی که دلالت میکند از اولاد امام حسن عسکری (ع) است 147 مورد 8- روایاتی که دلالت میکند زمین را پر از عدل و داد میکند 132 مورد 9- روایاتی که دلالت میکند عمر حضرت طولانی است 318 مورد 10- روایاتی که دلالت میکند حکومت حضرت جهانی است 47 مورد 11- روایاتی که دلالت میکند امام دوازدهمین است 136 مورد در پایان روایتی از یکی از کتابهای معتبر اهل سنت ذکر میشود. رسول خدا (ص) میفرماید: (اگر از زمانه و روزگار باقی نماند مگر یک روز، خداوند مبعوث خواهد کرد مردی از اهل بیت مرا که زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از ظلم و جور شده بود)،(3). و اما درباره چرایی عدم تصریح نام امامان در قرآن مجید توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم: به این پرسش ارزنده، پاسخهای متعدد داده شده است که با توجّه به حوصله نوشتار به دو مورد اشاره میشود. 1. (تبیین) قرآن توسط پیامبر (ص) عدم تصریح به خصوصیّت و تعداد و نام امامان موضوعی استثنایی نیست. قرآن خود متکفل بیان تمام مصادیق و جزئیات فروع معارف و دستورالعملها نیست تا عدم تصریح به نام امامان مورد نظر شیعه امری خلاف انتظار و غیر موافق با سبک ویژه قرآن باشد. نماز نمونه خوبی از این دست است. شاید در بین احکام و دستورهای شریعت مطلبی به اهمّیّت و محوریت نماز وجود نداشته باشد تعابیری نظیر ستون خیمه دین، مرز میان کفر و ایمان، عامل تقرب هر پرهیزکار و نخستین پرسش و اساسیترین عامل پذیرش دیگر اعمال نشان دهنده اهمّیّت این تکلیف الاهی است امّا به راستی آیا در آیات قرآن نشانی از تعداد رکعات و خصوصیات این فریضه وجود دارد؟ قرآن به وجوب نماز و اقامه آن در اوقات خاصّ و طهارت هنگام نماز و چند مورد از این دست اشاره کرده، بیان خصوصیات دیگر این مهم را به (سنت) واگذاشته است. قرآن درباره زکات واجب و حج و خمس و سایر دستورهای شریعت مقدس نیز از همین نظام تبعیت کرده است یعنی فشار اصلی را بر تثبیت این واجبات گذارده و بیان خصوصیات را به دستگاه دیگر (سنت) واگذار کرده است. همین دغدغه و پاسخش بر زبان ابوبصیر و امام صادق (ع) نیز جاری شده است: ابو بصیر که از شاگردان تیزبین امام ششم (ع) است، پیرامون آیه 59 سوره نساء- (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)- که مردم را به اطاعت از خدا و رسول و اولیای امور فرا میخواند، به طرح پرسش میپردازد. طبیعی است که در خدا و رسول به دلیل انحصارشان در (الله) و ذات مقدس حضرت محمد (ص)، تردید راه نمییابد امّا ذکر واژه (اولیای امور) و اجمالی که در آن نهفته، وی را بر آن داشت تا بپرسید: چرا قرآن نام آنان را نبرده است. اگر واقعاً حق با شیعه است و مراد از (اولیای امور) امام علی (ع) و اهل بیتاند، چرا آنان را به نام معرفی نفرمود (ما باله لم یسمِّ علیّاً و اهل بیته)؟ امام صادق (ع) در پاسخ به سبک خاصّ قرآن اشاره کرد و فرمود: وقتی برای پیامبر آیه نماز نازل شد، خدا در آن سه رکعت و چهار رکعت را نام نبرد تا آنکه رسول خدا (ص) آن را شرح داد. آیه زکات نازل شد، خدا نام نبرد که باید از چهل درهم یک درهم داد تا رسول خدا (ص) آن را شرح داد و آیه حج نازل شد و نفرمود به مردم که هفت دور طواف کنید تا آنکه رسول خدا (ص) آن را برای مردم توضیح داد. (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ) درباره علی و حسن و حسین- علیهم السلام- نازل شد و رسول خدا (ص) درباره علی فرمود: (هر که من مولا و آقای اویم، علی (ع) مولا و آقای او است و فرمود من به شما وصیت میکنم درباره کتاب خدا و خاندانم زیرا من از خدای- عزوجل- خواستهام میانشان جدایی نیفکند تا آنها را کنار حوض به من رساند. خدا این خواست مرا برآورد) 1 از این روایت در مییابیم وظیفه بیان مصداقها و موارد و نیز تبیین جزئیات بردوش پیامبر (ص) است. همین جهت شیعه را بر آن داشت تا بر سنت پیامبر (ص) تاکید ورزد بر عدم امکان اکتفا به قرآن در تشخیص امور پای فشارد و تلاش خلفای سده نخستین هجری در ممنوعیت نگارش سنت رسول الله (ص) را اشتباه فاحش بخواند. چنان که میدانیم این ممنوعیت سرانجام در اواخر دوران بنی امیه برطرف شد و تدوین کتب روایت نزد تمام فرقههای مسلمان مورد توجّه قرار گرفت. قرطبی، از مفسران به نام اهل سنت، در مقدمه تفسیرش چنین روایت میکند: عمران بن حصین به مردی که گمان میکرد کتاب الله به سنت نیاز ندارد، گفت: (تو احمقی، آیا حکم نماز ظهر را که باید چهار رکعت خواند و حمد و سورهاش را آشکار نخواند، در قرآن یافتهای؟ و به همین گونه به نماز و زکات و مثل آنها اشاره کرد و گفت: آیا این [امور] را در قرآن روشن شده یافتهای؟ همانا کتاب خدا این امور را مبهم بیان کرد. و سنت آن را تفسیر میکند.) 2 در همان تفسیر از (مکحول)، یکی از علمای بنام و مورد قبول اهل سنّت، چنین نقل میکند: (القرآن احوج الی السُّنة من السُّنة الی القران). قرآن به سنت از سنت به قرآن نیازمندتر است. البته این تعبیر افراط گونه مور تایید شیعه نیست. بر اساس باورهای شیعه سنّت، مشروعیت و حتّی صحت مندرجات و محتویات خود را از موافقت با قرآن و اصول حاکم بر آن به دست میآورد. سند حجیت و اعتبار سنت، قرآن است ولی به هر حال فهم صحیح معارف و وظایف دینی بی عنایت به سنت نبوی (ص) و روایات اهل بیت (ع) ممکن نیست. در اینجا، پرسشی دیگر رخ مینماید: رسول اکرم (ص) این معارف و احکام جزئی و تفسیری را از کجا به دست میآورد؟ از آیات قرآن استفاده میشود که جمع و قرائت آیات قرآن و نیز بیان مراد و مقاصد و شرح و تبیین آیات از ناحیه خدای متعال است: (إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ 3 جمع قرآن- کلمات در آیات، آیات در سورهها و- و قرائت قرآن بر عهده ما است و هنگامی که بر تو قرآن را خواندیم، تو [پیامبر (ص)] هم پیروی کن و قرآن را همین گونه بخوان.- مرحله بعد (بیان) قرآن است که آن هم وظیفه ما است). بنابراین، بیان و تشریح مقاصد آیات هم از ناحیه خدا است و به وسیله وحی دیگری جز وحی قرآنی در اختیار پیامبراکرم (ص) قرار میگیرد. پس ما با دو وحی روبهرو هستیم: (وحی قرآنی) و (وحی تبیینی). در وحی قرآنی لفظ و معنا هر دو از ناحیه خدا است امّا در وحی تبیینی معنا از خدا و لفظ از سوی رسول خدا (ص) است. آیات 43 و 44 سوره نحل به این دو گونه وحی اشاره میکند: (وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ما بر تو (ذکر) را نازل کردیم تا قرآنی را که برای مردم نازل شده تبیین و تفسیر کنی و زمینه تفکر آنها را فراهم سازی). این ذکر همان (وحی تبیینی) است که درست تجلی یافته است و تمام سخنان پیامبر (ص) در زمینه معارف و دستورالعملهای دینی را شامل میشود. این مقدمات نشان میدهد عدم ذکر مصداقها به نام ائمه اطهار (ع) اختصاص ندارد و غالب معارف و احکام الاهی را شامل میشود. بنابراین، برای شناخت نام امامان معصوم (ع) باید سراغ سنت نبوی (ص) رفت همان گونه که در تفسیر و تبیین معارف و دیگر فرائض دینی به (سنت) نیاز مندیم. 2. تأکید بر روش توصیفی از روشهای جالب توجّه قرآن تأکید بر صفات و ویژگیها و عدم اصرار بر ذکر نام اشخاص است. شاید حکمت این روش توجّه دادن امت به صفات و ویژگیهای خوب و بد در طول زمان است تا بر اساس اوصاف ذکر شده به شناخت اشخاص و تطبیق صفات بر آنان بپردازند و اهمّیّت و جایگاه اشخاص را با میزان صفات تجلی یافته در آنان بسنجند. روش بیان (توصیفی)، به قرآن شادابی و تازگی و دوام میبخشد زیرا در هر قطعهای از زمان زمینه تطبیق افراد و جوامع بر شاخصههای ذکر شده در قرآن فراهم میشود و امکان دستیابی به داوری قرآن در مسائل نو و فتنههای فردی و اجتماعی تأمین میگردد. قرآن (کلام فصل) است- (إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْل) 4- و بین حق و باطل تمییز میدهد و راهنمای انسان در فتنهها است چنان که پیامبر (ص) فرمود: (هنگامی که فتنهها چون پارههای شب تاریک شما را فرا گرفت، به قرآن روی آورید) از سوی دیگر، حکومت شایستگان نیاز همیشگی جوامع دینی است و به بخشی از امت اسلامی و یا قطعهای خاصّ از تاریخ، اختصاص ندارد. برای راهنما و فصل الخطاب شدن در گسترهای چنین پهناور، بیان شاخصهها و شایستگیها و ویژگیهای صالحان و مفسدان و حق و باطل و خوب و بد بهترین راه شمرده میشود. بدین سبب، قرآن جز در موارد ضروری از بردن نام مؤمنان، منافقان، حواریون، پادشاهان، مترفان و صرف نظر کرده است تا مخاطبان قرآن به صفات و ویژگیها و نه نامها توجّه کنند و امکان بهرهگیریهای نو از قرآن فراهم شود. بنابراین، شیعه معتقد است مسلمانان در آیات بسیاری به ائمه اطهار (ع) رهنمون شدهاند و وظیفه دارند با تطبیق ویژگیهای یاد شده در قرآن، امام خود را بشناسند و پاسخ نیازهای دینی، اجتماعی و سیاسی خود را از درگاه آنان جویا شوند. بر اساس همین نکته مهم، امام باقر (ع) میفرماید: (مَنْ لَمْ یَعْرِفْ امْرَنا مِنَ الْقُرانِ لَمْ یَتَنَکَّبِ الفِتَنْ). هر کس امر ولایت ما را از قرآن به دست نیاورد نمیتواند از فتنهها مصون ماند.) در این روایت دو نکته قابل تأمل مینماید: 1. امر ولایت اهل بیت (ع) در قرآن وجود دارد و توصیفات موجود در قرآن ما را به امامان معصوم رهنمون میشود. اگر به راستی از سر تحقیق و بدون هیچ گونه اعوجاج و کج فهمی سراغ آیات رویم، نشانهها و صفات و ویژگیهایی که برای امامان بیان شده ما را به دوازده معصوم (ع) هدایت خواهد کرد. پس امر ولایت امامان شیعه را میتوان از قرآن استخراج کرد. البته همان گونه که پروردگار در تمام آفریدهها تجلی کرده است و تنها شایستگان از توان مشاهده برخوردارند، شناخت امر ولایت اهل بیت (ع) از آیات نیز به خواست و طلب و ذوق و سلامت نیازمند است. 2. شیعیان ممکن است از راههای گوناگون به امر ولایت امامان دست یابند، امّا با توجّه به اهمّیّت و مرجعیت قرآن کسانی از فتنهها و شبههها و افراط و تفریطها رهایی مییابند که معرفت به ولایت و شؤون آن را از قرآن گرفته باشند. در غیر این صورت، در فتنههای ناشی از افراط و تفریط سقوط خواهند کرد. به همین جهت مفسران و علمای بزرگ شیعه بخش عمدهای از تلاش عالمانه خود را به اثبات ولایت و شؤون آن معطوف داشتهاند و ولایت امامان شیعه (ع) را به آیات الاهی مستند ساختهاند. تلاش و تألیفهای آنان ذیل آیاتی چون (اولی الامر)، (ذوی القربی) (ولایت)، (اکمال دین)، و فراوان به چشم میخورد. این بحث را با حدیثی از امام صادق (ع) پایان میدهیم: (اگر قرآن آنگونه که خدا خواسته و نازل کرده تلاوت شود و مورد تدبر قرار گیرد، هر آینه ما را با نشانههای ارائه شدهاش خواهید یافت.) 5 بنابراین، باید با نگاه جستوجوگر در آیاتی که صفات و ویژگیهای رهبران و اولیای امور را بیان میکند، نامهای اهل بیت (ع) را استخراج کرد. شیعه افتخار دارد که رهبرانش را با استناد به اصول قرآنی برگزیده است. ---------------------------- ها: (4)(5)(6)(7)(8) پینوشت (1)) انبیا، آیه 105) (2)) نور، آیه 55) (3)) مسند احمد حنبل، ج 1، ص 99- ج 3، ص 17 و 70) (4) 1.) انَّ رسول اللَّه نزلت علیه الصلوة و لم یسمّ لهم ثلاثاً و لا اربعاً حتّی کان رسول اللّه هو الذَّی فسَّر لهم ذلک و نزلت علیه. الزَّکاة و لم یسمِّ لهم من کلِّ اربعین درهماً درهمٌ، حتّی کان رسول اللّه) ص (هو الَّذی فسَّر ذلک لهم و نزل الحجُّ فلم یقل لهم طوفوا اسبوعاً حتّی کان رسول اللّه) ص (هو الَّذی فسَّر ذلک لهم و نزلت) اطیعو اللَّه و اطیعوا الرَّسول و اولی الأمر منکم (و نزلت فی علیٍّ والحسن و الحسین، فقال رسول اللَّه) ص (فی علیٍّ: من کنت مولاه و قال) ع (اوصیکم بکتاب اللّه و اهل بیتی فانّی سألت اللَّه عزَّوجلَّ ان لا یفرّق بینهما حتیَّ یوردهما علیَّ الحوض فأعطانی ذلک (اصول کافی، ج 2، ص 71. (5) 2.) انّک رجلٌ احمقٌ اتجد الظُّهر فی کتاب الله اربعاً لایجهر فیها بالقراءة؟- ثمَّ عدَّد علیه الصَّلاة و الزَّکاة و نحو هذا ثمَّ قال:- اتجد هذا فی کتاب الله مفسَّراً انَّ کتاب اللَّه تعالی ابهم هذا و انَّ السُّنة تفسِّر هذا (التفسیر و المفسران، استاد معرفت، ج 1، ص 182. (6) 3. قیامت (19- 17: (75. (7) 4. طارق (14: (86. (8) 5. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 13. موفق باشید
- [سایر] اگر موضوع مهدویت حضرت مهدی واضح بوده، چرا عدهای به مهدویت غیر ایشان معتقد شدند؟
- [آیت الله بهجت] آیا پول هایی که مردم برای امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف و یا به عنوان بیمه ی امام زمان علیه السّلام پرداخت می نمایند، می توان در برگزاری مسابقات فرهنگی اعتقادی، جهت ترویج فرهنگ مهدویت مصرف نمود؟
- [سایر] سلام علیکم لطفاً کتابی معتبر از شیعه ((من کاری به نظر اهل سنت ندارم)) درباره مهدویت و امام مهدی (عجل الله فرجه) به من معرفی کنید .
- [سایر] فواید تربیتی اعتقاد به مهدویت و انتظار فرج امام زمان علیه السلام چیست؟
- [سایر] شعر با موضوع امام زمان عج بفرمایید؟
- [سایر] اعتقاد به مهدویت و انتظار ظهور امام زمان (عج)، مردم را از عمل و مبارزه بازمیدارد!
- [سایر] شعر با موضوع امام زمان عج بفرمایید؟
- [سایر] شعر با موضوع امام زمان عج بفرمایید؟
- [سایر] در تفاسیر اهل سنت چه آیاتی بر امام زمان (عج) تفسیر شده است؟
- [سایر] چه آیاتی از قرآن به بحث حکومت امام زمان (عج) می پردازد؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.