با عرض سلاماز آن جا که غفلت از امام زمان منشأ در غفلت از یاد خدا دارد، و هر دو به یک مطلب بر میگردد، باید گفت:در یک کلام علت اصلی اینکه انسانها بدون ترس و واهمه زندگی می کنند، غفلت آنها از مبدا و معاد خودشان است. به تعبیر دیگر دوری از یاد خدا و غفلت و ادبار قلب علت اصلی بی خیالی و راحتی انسان در زندگی دنیوی است. گفتنی است قلب انسان گاه اقبال به خدا و معنویات دارد و گاه پشت می کند. چنان که در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده:) ان للقلوب شهوه واقبالا وادبارا (1) البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با خدا و قرآن و اهل بیت (ع) انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در می آید. آن گاه است که در همه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمی تواند او را از محبوب حقیقی باز دارد. این همان حالتی است که ازآن تعبیر به) نماز دائم (شده است: خوشا آنان که الله یارشان بی به حمد و قل هوالله کارشان بی خوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان ماوایشان بیآری واقعا گمشده انسان خدا است و تا انسان دریافت درست و حقیقی از مبدأ و معبود خود نداشته باشد، دلش آرام نمیگیرد. انسان به دنبال این حقیقت است که به نوعی حضور حق تعالی را در زندگی خویش احساس نماید و از این که میبیند در بسیاری از موارد قادر نمیباشد که حضور او را در زندگی خویش ادراک نماید، به شدت غمگین میشود و احساس میکند که از او غافل و دور افتاده است. اصلیترین راه رسیدن به احساس حضور خداوند در زندگی، چیزی جز معرفت صحیح و تصور و شناخت حقیقی از حق تعالی که همان هستی محض، فراگیری و یکدانه عالم است، نمیباشد. با ادراک وجود حق تعالی است که انسان در مییابد او حقیقت تمامی زندگی است، حقیقت انسان است و حقیقت هر چیزی است که وجود دارد. اگر این حقیقت را باور نماییم و ببینیم که حق تعالی، همان هستی و وجودی است بر درون و بیرون ما احاطه دارد و هر چه که هست، هستیاش از او وابسته به اوست و تأثیر هر چیز از سوی اوست، در این صورت است که حضورش را در تمامی زندگی احساس مینماییم و همچون حضرت ابراهیم (ع) از سوزندگی مشکلات و حسدها و حسرتها نمیهراسیم و گلستان شدن زندگی در میان آماج خطرات را به چشم مشاهده میکنیم. در هر صورت برای درمان غفلت اولین مرحله به تعبیر اصحاب سیر و سلوک (یقظه و بیداری از خواب غفلت و توجه به غافل بودن خویش) میباشد. خوشبختانه شما این احساس را دارید که ان شأالله شروع خوب و مبارکی برایتان خواهد بود. پس از آن میبایست انسان عزم خود را جزم کرده و تصمیم قاطع بگیرد همیشه تابع خواست خداوند بوده و همواره در صدد انجام تکالیف الهی باشد. چه در اموری عبادی و چه در امور اجتماعی و دیگر ابعاد زندگی. هر قدمی که بر میدارد و هر سخنی که میگوید و هر برنامهای که دارد نخست ببیند آیا رضای خداوند در آن میباشد یا نه و الا از آن صرف نظر نماید. در حدیثی آمده است: (کمال در این است که انسان خواستههایش را در مسیر الهی قرار دهد و نیرویش را در جهت رضایت حضرتش صرف کند. در مرحله اول باید انسان خود را مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نماید و پس از مدتی که بدین کار عادت کرد و انجام آن برایش آسان شده خود را مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات نماید و گرنه چنین تقیدی در قدمهای اولیه آثار سوئی به دنبال خواهد داشت. به هر حال رعایت تقوا و انجام تکالیف الهی در هر مرحلهای خود زمینه ساز درک بیشتر و توفیق افزونتر و توجه و تقرب والاتری به ذات باری تعالی خواهد بود. چنانکه در سوره (انفال آیه 29 آمده است: یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم و الله ذوالفضل العظیم ای اهل ایمان اگر پرهیزگار بوده و تقوای الهی پیشه کنید خداوند برای شما نیروی تشخیص حق از باطل قرار داده و بدیهای شما را پوشانده و شما را بیامرزد و خداوند دارای فضل و رحمت بزرگ است. آری اگر قدمهای اولیه برداشته شود زمینهای برای دریافت برنامه ادامه مسیر فراهم میشود. به قول شاعر: گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت تو، پای در راه نه و هیچ مترس خود راه بگویدت که چون باید رفتو به تعبیر خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا کسانی که در راه ما تلاش نمایند ما ایشان را به راههای خویش هدایت میکنیم،(2). برای تقویت این حرکت و رشد آن توجه به چند نکته لازم است: 1- پرهیز از مجالست و همنشینی با اهل دنیا و دور از معنویت. چه آنکه از رسول اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: (به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر میشود و برای جبران آن روزی هفتاد مرتبه استغفار میکنم). خداوند نیز در سوره (نجم آیه 29 (میفرماید: فاعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا پس از کسانی که از یاد ما روی گرداندند و جز زندگی دنیا را نخواستند اعراض کن و روی بگردان. 2- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسی نماید و به تعبیری به خود نمره بدهد. اگر کار شایستهای انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافی شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد. 3- بهرهگیری از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن. چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت میدهد و هم آشنایی با معارف آن (هرکسی در حد خودش حتی در حد ترجمه) موجب رشد روحی میباشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخههاییاست برای درمان دردها و مشکلات. گرچه در برداشت از آیات متشابه باید جانب احتیاط را پیشه کرد و آن را به اهلش واگذار نمود و گرنه ممکن است خود آن موجب گرفتاری گردد. 4- بهرهگیری از ثقل اصغر و ائمه هدا (ع) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین (ع) هم خود توجه به حق تعالی و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهرهگیری بیشتر از فیض ربوبی و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمیتوان چنین پنداشت که به ائمه (ع) توسل داشتهایم ولی جوابی نگرفتهایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دوری از غفلت. پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهی و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارند کسانی که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمیآیند. از این رو باید سپاسگزار نعمتها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت. پینوشت (1)) نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 193 و 312 (2)) عنکبوت، آیه 69
با عرض سلاماز آن جا که غفلت از امام زمان منشأ در غفلت از یاد خدا دارد، و هر دو به یک مطلب بر میگردد، باید گفت:در یک کلام علت اصلی اینکه انسانها بدون ترس و واهمه زندگی می کنند، غفلت آنها از مبدا و معاد خودشان است. به تعبیر دیگر دوری از یاد خدا و غفلت و ادبار قلب علت اصلی بی خیالی و راحتی انسان در زندگی دنیوی است. گفتنی است قلب انسان گاه اقبال به خدا و معنویات دارد و گاه پشت می کند. چنان که در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده:) ان للقلوب شهوه واقبالا وادبارا (1) البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با خدا و قرآن و اهل بیت (ع) انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در می آید. آن گاه است که در همه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمی تواند او را از محبوب حقیقی باز دارد. این همان حالتی است که ازآن تعبیر به) نماز دائم (شده است: خوشا آنان که الله یارشان بی به حمد و قل هوالله کارشان بی خوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان ماوایشان بیآری واقعا گمشده انسان خدا است و تا انسان دریافت درست و حقیقی از مبدأ و معبود خود نداشته باشد، دلش آرام نمیگیرد. انسان به دنبال این حقیقت است که به نوعی حضور حق تعالی را در زندگی خویش احساس نماید و از این که میبیند در بسیاری از موارد قادر نمیباشد که حضور او را در زندگی خویش ادراک نماید، به شدت غمگین میشود و احساس میکند که از او غافل و دور افتاده است. اصلیترین راه رسیدن به احساس حضور خداوند در زندگی، چیزی جز معرفت صحیح و تصور و شناخت حقیقی از حق تعالی که همان هستی محض، فراگیری و یکدانه عالم است، نمیباشد. با ادراک وجود حق تعالی است که انسان در مییابد او حقیقت تمامی زندگی است، حقیقت انسان است و حقیقت هر چیزی است که وجود دارد. اگر این حقیقت را باور نماییم و ببینیم که حق تعالی، همان هستی و وجودی است بر درون و بیرون ما احاطه دارد و هر چه که هست، هستیاش از او وابسته به اوست و تأثیر هر چیز از سوی اوست، در این صورت است که حضورش را در تمامی زندگی احساس مینماییم و همچون حضرت ابراهیم (ع) از سوزندگی مشکلات و حسدها و حسرتها نمیهراسیم و گلستان شدن زندگی در میان آماج خطرات را به چشم مشاهده میکنیم. در هر صورت برای درمان غفلت اولین مرحله به تعبیر اصحاب سیر و سلوک (یقظه و بیداری از خواب غفلت و توجه به غافل بودن خویش) میباشد. خوشبختانه شما این احساس را دارید که ان شأالله شروع خوب و مبارکی برایتان خواهد بود. پس از آن میبایست انسان عزم خود را جزم کرده و تصمیم قاطع بگیرد همیشه تابع خواست خداوند بوده و همواره در صدد انجام تکالیف الهی باشد. چه در اموری عبادی و چه در امور اجتماعی و دیگر ابعاد زندگی. هر قدمی که بر میدارد و هر سخنی که میگوید و هر برنامهای که دارد نخست ببیند آیا رضای خداوند در آن میباشد یا نه و الا از آن صرف نظر نماید. در حدیثی آمده است: (کمال در این است که انسان خواستههایش را در مسیر الهی قرار دهد و نیرویش را در جهت رضایت حضرتش صرف کند. در مرحله اول باید انسان خود را مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نماید و پس از مدتی که بدین کار عادت کرد و انجام آن برایش آسان شده خود را مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات نماید و گرنه چنین تقیدی در قدمهای اولیه آثار سوئی به دنبال خواهد داشت. به هر حال رعایت تقوا و انجام تکالیف الهی در هر مرحلهای خود زمینه ساز درک بیشتر و توفیق افزونتر و توجه و تقرب والاتری به ذات باری تعالی خواهد بود. چنانکه در سوره (انفال آیه 29 آمده است: یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم و الله ذوالفضل العظیم ای اهل ایمان اگر پرهیزگار بوده و تقوای الهی پیشه کنید خداوند برای شما نیروی تشخیص حق از باطل قرار داده و بدیهای شما را پوشانده و شما را بیامرزد و خداوند دارای فضل و رحمت بزرگ است. آری اگر قدمهای اولیه برداشته شود زمینهای برای دریافت برنامه ادامه مسیر فراهم میشود. به قول شاعر: گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت تو، پای در راه نه و هیچ مترس خود راه بگویدت که چون باید رفتو به تعبیر خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا کسانی که در راه ما تلاش نمایند ما ایشان را به راههای خویش هدایت میکنیم،(2). برای تقویت این حرکت و رشد آن توجه به چند نکته لازم است: 1- پرهیز از مجالست و همنشینی با اهل دنیا و دور از معنویت. چه آنکه از رسول اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: (به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر میشود و برای جبران آن روزی هفتاد مرتبه استغفار میکنم). خداوند نیز در سوره (نجم آیه 29 (میفرماید: فاعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا پس از کسانی که از یاد ما روی گرداندند و جز زندگی دنیا را نخواستند اعراض کن و روی بگردان. 2- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسی نماید و به تعبیری به خود نمره بدهد. اگر کار شایستهای انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافی شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد. 3- بهرهگیری از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن. چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت میدهد و هم آشنایی با معارف آن (هرکسی در حد خودش حتی در حد ترجمه) موجب رشد روحی میباشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخههاییاست برای درمان دردها و مشکلات. گرچه در برداشت از آیات متشابه باید جانب احتیاط را پیشه کرد و آن را به اهلش واگذار نمود و گرنه ممکن است خود آن موجب گرفتاری گردد. 4- بهرهگیری از ثقل اصغر و ائمه هدا (ع) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین (ع) هم خود توجه به حق تعالی و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهرهگیری بیشتر از فیض ربوبی و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمیتوان چنین پنداشت که به ائمه (ع) توسل داشتهایم ولی جوابی نگرفتهایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دوری از غفلت. پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهی و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارند کسانی که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمیآیند. از این رو باید سپاسگزار نعمتها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت. پینوشت (1)) نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 193 و 312 (2)) عنکبوت، آیه 69
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) دارای چه خوصیاتی است؟
- [سایر] نقش امام زمان(عج) در هستی چیست؟
- [سایر] پرسش: امام زمان (عج) چند سال دارد ؟
- [سایر] آیا امام زمان(عج) آیین جدیدی میآورد؟
- [سایر] القاب امام زمان(عج) را بیان کنید؟
- [سایر] لقب امام زمان(عج) چیست؟
- [سایر] امام زمان عج کیست؟
- [سایر] امام زمان عج کیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.