چرا ما انسانها از امام عصر (عج) غافلیم؟
با عرض سلاماز آن جا که غفلت از امام زمان منشأ در غفلت از یاد خدا دارد، و هر دو به یک مطلب بر میگردد، باید گفت:در یک کلام علت اصلی اینکه انسانها بدون ترس و واهمه زندگی می کنند، غفلت آنها از مبدا و معاد خودشان است. به تعبیر دیگر دوری از یاد خدا و غفلت و ادبار قلب علت اصلی بی خیالی و راحتی انسان در زندگی دنیوی است. گفتنی است قلب انسان گاه اقبال به خدا و معنویات دارد و گاه پشت می کند. چنان که در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده:) ان للقلوب شهوه واقبالا وادبارا (1) البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با خدا و قرآن و اهل بیت (ع) انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در می آید. آن گاه است که در همه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمی تواند او را از محبوب حقیقی باز دارد. این همان حالتی است که ازآن تعبیر به) نماز دائم (شده است: خوشا آنان که الله یارشان بی به حمد و قل هوالله کارشان بی‌ خوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان ماوایشان بی‌آری واقعا گمشده انسان خدا است و تا انسان دریافت درست و حقیقی از مبدأ و معبود خود نداشته باشد، دلش آرام نمی‌گیرد. انسان به دنبال این حقیقت است که به نوعی حضور حق تعالی را در زندگی خویش احساس نماید و از این که می‌بیند در بسیاری از موارد قادر نمی‌باشد که حضور او را در زندگی خویش ادراک نماید، به شدت غمگین می‌شود و احساس می‌کند که از او غافل و دور افتاده است. اصلی‌ترین راه رسیدن به احساس حضور خداوند در زندگی، چیزی جز معرفت صحیح و تصور و شناخت حقیقی از حق تعالی که همان هستی محض، فراگیری و یکدانه عالم است، نمی‌باشد. با ادراک وجود حق تعالی است که انسان در می‌یابد او حقیقت تمامی زندگی است، حقیقت انسان است و حقیقت هر چیزی است که وجود دارد. اگر این حقیقت را باور نماییم و ببینیم که حق تعالی، همان هستی و وجودی است بر درون و بیرون ما احاطه دارد و هر چه که هست، هستی‌اش از او وابسته به اوست و تأثیر هر چیز از سوی اوست، در این صورت است که حضورش را در تمامی زندگی احساس می‌نماییم و همچون حضرت ابراهیم (ع) از سوزندگی مشکلات و حسدها و حسرت‌ها نمی‌هراسیم و گلستان شدن زندگی در میان آماج خطرات را به چشم مشاهده می‌کنیم. در هر صورت برای درمان غفلت اولین مرحله به تعبیر اصحاب سیر و سلوک (یقظه و بیداری از خواب غفلت و توجه به غافل بودن خویش) می‌باشد. خوشبختانه شما این احساس را دارید که ان شأالله شروع خوب و مبارکی برایتان خواهد بود. پس از آن می‌بایست انسان عزم خود را جزم کرده و تصمیم قاطع بگیرد همیشه تابع خواست خداوند بوده و همواره در صدد انجام تکالیف الهی باشد. چه در اموری عبادی و چه در امور اجتماعی و دیگر ابعاد زندگی. هر قدمی که بر می‌دارد و هر سخنی که می‌گوید و هر برنامه‌ای که دارد نخست ببیند آیا رضای خداوند در آن می‌باشد یا نه و الا از آن صرف نظر نماید. در حدیثی آمده است: (کمال در این است که انسان خواسته‌هایش را در مسیر الهی قرار دهد و نیرویش را در جهت رضایت حضرتش صرف کند. در مرحله اول باید انسان خود را مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نماید و پس از مدتی که بدین کار عادت کرد و انجام آن برایش آسان شده خود را مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات نماید و گرنه چنین تقیدی در قدم‌های اولیه آثار سوئی به دنبال خواهد داشت. به هر حال رعایت تقوا و انجام تکالیف الهی در هر مرحله‌ای خود زمینه ساز درک بیشتر و توفیق افزون‌تر و توجه و تقرب والاتری به ذات باری تعالی خواهد بود. چنانکه در سوره (انفال آیه 29 آمده است: یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم و الله ذوالفضل العظیم ای اهل ایمان اگر پرهیزگار بوده و تقوای الهی پیشه کنید خداوند برای شما نیروی تشخیص حق از باطل قرار داده و بدی‌های شما را پوشانده و شما را بیامرزد و خداوند دارای فضل و رحمت بزرگ است. آری اگر قدم‌های اولیه برداشته شود زمینه‌ای برای دریافت برنامه ادامه مسیر فراهم می‌شود. به قول شاعر: گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت‌ تو، پای در راه نه و هیچ مترس خود راه بگویدت که چون باید رفت‌و به تعبیر خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا کسانی که در راه ما تلاش نمایند ما ایشان را به راه‌های خویش هدایت می‌کنیم،(2). برای تقویت این حرکت و رشد آن توجه به چند نکته لازم است: 1- پرهیز از مجالست و همنشینی با اهل دنیا و دور از معنویت. چه آنکه از رسول اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: (به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر می‌شود و برای جبران آن روزی هفتاد مرتبه استغفار می‌کنم). خداوند نیز در سوره (نجم آیه 29 (می‌فرماید: فاعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا پس از کسانی که از یاد ما روی گرداندند و جز زندگی دنیا را نخواستند اعراض کن و روی بگردان. 2- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسی نماید و به تعبیری به خود نمره بدهد. اگر کار شایسته‌ای انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافی شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد. 3- بهره‌گیری از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن. چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت می‌دهد و هم آشنایی با معارف آن (هرکسی در حد خودش حتی در حد ترجمه) موجب رشد روحی می‌باشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه‌هاییاست برای درمان دردها و مشکلات. گرچه در برداشت از آیات متشابه باید جانب احتیاط را پیشه کرد و آن را به اهلش واگذار نمود و گرنه ممکن است خود آن موجب گرفتاری گردد. 4- بهره‌گیری از ثقل اصغر و ائمه هدا (ع) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین (ع) هم خود توجه به حق تعالی و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره‌گیری بیشتر از فیض ربوبی و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمی‌توان چنین پنداشت که به ائمه (ع) توسل داشته‌ایم ولی جوابی نگرفته‌ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دوری از غفلت. پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهی و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارند کسانی که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمی‌آیند. از این رو باید سپاسگزار نعمت‌ها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت. پی‌نوشت‌ (1)) نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 193 و 312 (2)) عنکبوت، آیه 69
عنوان سوال:

چرا ما انسانها از امام عصر (عج) غافلیم؟


پاسخ:

با عرض سلاماز آن جا که غفلت از امام زمان منشأ در غفلت از یاد خدا دارد، و هر دو به یک مطلب بر میگردد، باید گفت:در یک کلام علت اصلی اینکه انسانها بدون ترس و واهمه زندگی می کنند، غفلت آنها از مبدا و معاد خودشان است. به تعبیر دیگر دوری از یاد خدا و غفلت و ادبار قلب علت اصلی بی خیالی و راحتی انسان در زندگی دنیوی است. گفتنی است قلب انسان گاه اقبال به خدا و معنویات دارد و گاه پشت می کند. چنان که در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده:) ان للقلوب شهوه واقبالا وادبارا (1) البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با خدا و قرآن و اهل بیت (ع) انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در می آید. آن گاه است که در همه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمی تواند او را از محبوب حقیقی باز دارد. این همان حالتی است که ازآن تعبیر به) نماز دائم (شده است: خوشا آنان که الله یارشان بی به حمد و قل هوالله کارشان بی‌ خوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان ماوایشان بی‌آری واقعا گمشده انسان خدا است و تا انسان دریافت درست و حقیقی از مبدأ و معبود خود نداشته باشد، دلش آرام نمی‌گیرد. انسان به دنبال این حقیقت است که به نوعی حضور حق تعالی را در زندگی خویش احساس نماید و از این که می‌بیند در بسیاری از موارد قادر نمی‌باشد که حضور او را در زندگی خویش ادراک نماید، به شدت غمگین می‌شود و احساس می‌کند که از او غافل و دور افتاده است. اصلی‌ترین راه رسیدن به احساس حضور خداوند در زندگی، چیزی جز معرفت صحیح و تصور و شناخت حقیقی از حق تعالی که همان هستی محض، فراگیری و یکدانه عالم است، نمی‌باشد. با ادراک وجود حق تعالی است که انسان در می‌یابد او حقیقت تمامی زندگی است، حقیقت انسان است و حقیقت هر چیزی است که وجود دارد. اگر این حقیقت را باور نماییم و ببینیم که حق تعالی، همان هستی و وجودی است بر درون و بیرون ما احاطه دارد و هر چه که هست، هستی‌اش از او وابسته به اوست و تأثیر هر چیز از سوی اوست، در این صورت است که حضورش را در تمامی زندگی احساس می‌نماییم و همچون حضرت ابراهیم (ع) از سوزندگی مشکلات و حسدها و حسرت‌ها نمی‌هراسیم و گلستان شدن زندگی در میان آماج خطرات را به چشم مشاهده می‌کنیم. در هر صورت برای درمان غفلت اولین مرحله به تعبیر اصحاب سیر و سلوک (یقظه و بیداری از خواب غفلت و توجه به غافل بودن خویش) می‌باشد. خوشبختانه شما این احساس را دارید که ان شأالله شروع خوب و مبارکی برایتان خواهد بود. پس از آن می‌بایست انسان عزم خود را جزم کرده و تصمیم قاطع بگیرد همیشه تابع خواست خداوند بوده و همواره در صدد انجام تکالیف الهی باشد. چه در اموری عبادی و چه در امور اجتماعی و دیگر ابعاد زندگی. هر قدمی که بر می‌دارد و هر سخنی که می‌گوید و هر برنامه‌ای که دارد نخست ببیند آیا رضای خداوند در آن می‌باشد یا نه و الا از آن صرف نظر نماید. در حدیثی آمده است: (کمال در این است که انسان خواسته‌هایش را در مسیر الهی قرار دهد و نیرویش را در جهت رضایت حضرتش صرف کند. در مرحله اول باید انسان خود را مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نماید و پس از مدتی که بدین کار عادت کرد و انجام آن برایش آسان شده خود را مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات نماید و گرنه چنین تقیدی در قدم‌های اولیه آثار سوئی به دنبال خواهد داشت. به هر حال رعایت تقوا و انجام تکالیف الهی در هر مرحله‌ای خود زمینه ساز درک بیشتر و توفیق افزون‌تر و توجه و تقرب والاتری به ذات باری تعالی خواهد بود. چنانکه در سوره (انفال آیه 29 آمده است: یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم و الله ذوالفضل العظیم ای اهل ایمان اگر پرهیزگار بوده و تقوای الهی پیشه کنید خداوند برای شما نیروی تشخیص حق از باطل قرار داده و بدی‌های شما را پوشانده و شما را بیامرزد و خداوند دارای فضل و رحمت بزرگ است. آری اگر قدم‌های اولیه برداشته شود زمینه‌ای برای دریافت برنامه ادامه مسیر فراهم می‌شود. به قول شاعر: گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت‌ تو، پای در راه نه و هیچ مترس خود راه بگویدت که چون باید رفت‌و به تعبیر خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا کسانی که در راه ما تلاش نمایند ما ایشان را به راه‌های خویش هدایت می‌کنیم،(2). برای تقویت این حرکت و رشد آن توجه به چند نکته لازم است: 1- پرهیز از مجالست و همنشینی با اهل دنیا و دور از معنویت. چه آنکه از رسول اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: (به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر می‌شود و برای جبران آن روزی هفتاد مرتبه استغفار می‌کنم). خداوند نیز در سوره (نجم آیه 29 (می‌فرماید: فاعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا پس از کسانی که از یاد ما روی گرداندند و جز زندگی دنیا را نخواستند اعراض کن و روی بگردان. 2- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسی نماید و به تعبیری به خود نمره بدهد. اگر کار شایسته‌ای انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافی شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد. 3- بهره‌گیری از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن. چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت می‌دهد و هم آشنایی با معارف آن (هرکسی در حد خودش حتی در حد ترجمه) موجب رشد روحی می‌باشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه‌هاییاست برای درمان دردها و مشکلات. گرچه در برداشت از آیات متشابه باید جانب احتیاط را پیشه کرد و آن را به اهلش واگذار نمود و گرنه ممکن است خود آن موجب گرفتاری گردد. 4- بهره‌گیری از ثقل اصغر و ائمه هدا (ع) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین (ع) هم خود توجه به حق تعالی و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره‌گیری بیشتر از فیض ربوبی و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمی‌توان چنین پنداشت که به ائمه (ع) توسل داشته‌ایم ولی جوابی نگرفته‌ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دوری از غفلت. پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهی و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارند کسانی که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمی‌آیند. از این رو باید سپاسگزار نعمت‌ها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت. پی‌نوشت‌ (1)) نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 193 و 312 (2)) عنکبوت، آیه 69





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین