سلام در جواب کسی که می گوید در زمان غیبت امام عصر (عج) فقیه ولایت ندارد چه باید بگوییم؟ ایا باید به ایه یا حدیث خاصی استناد کرد؟لطفا ادرس بدهید.
با عرض سلام . ولایت فقیه دارای ادله نقلی و عقلی مختلفی است که بیان هر یک نیاز به شرح مفصل دارد (که شرح و بسط و مباحث تخصصی آن در علم فقه مطرح میشود و داوری در آن هم در توان کسی است که خود فقیه و متخصص در این علم باشد نه هر کسی) و ما فهرستی از آن دلایل را به صورت خلاصه ذکر می‌کنیم و تفصیل آن را به کتاب‌های مربوطه واگذار می‌نماییم: الف) در میان ادله نقلی به روایات ذیل تمسک شده است: 1-روا یت امیرالمؤمنین از پیامبر اکرم(ص): اللهم ارحم خلفایی قیل یا رسول اللَّه و من خلفائک؟ قال الذین یأتون من بعدی یروون عنّی حدیثی و سنّتی‌، (وسائل الشیعه، ج 18، باب 8، ح 50). 2- روایت امام صادق(ع) از پیامبر اکرم(ص):الفقهاء اُمناء الرُسُل...، (اصول کافی، ج 1، 46). 3- توقیع مبارک حضرت ولی عصر(عج):واما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیکم و انا حجة اللَّه‌، (وسائل الشیعه، ج 18، ص 101، ح 8). 4- مقبوله عمربن حنظله از حضرت صادق(ع): .. ینظران من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا وحرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکما فانّی قد جعلته علیکم حاکماً...، (وسائل الشیعه، ج 18، ص 98)40- حدیث امام صادق(ع) از رسول اللَّه(ص): انّ العلماء ورثة الأنبیاء، (اصول کافی، ج 1، ص 34).5- روایت: منزلة الفقیه فی هذا الوقت کمنزلة الانبیاء من بنی اسرائیل‌، (بحارالانوار، ج 78، ص 346). 6- روایت رسول اکرم(ص): علماء امّتی کسایر انبیاء قبلی‌، (جامع الاخبار). 7- روایت:العلماء حکام علی الناس‌، (مستدرک وسائل الشیعه، باب 11 از ابواب صفات قاضی، ح 33).8- روایت امام حسین(ع) از حضرت امیر(ع): مَجاری الامور والاحکام علی اَیدی العلماء باللَّه الأُمناء علی حلاله و حرامه‌، (مستدرک وسائل الشیعه، باب 11 از ابواب صفات قاضی، ح 16) . روایات متعددی در باب امر به معروف و نهی از منکر چرا که بعضی از مراتب نهی از منکر جذب و جرح و... است و بدون حاکم اسلامی منجر به هرج و مرج در جامعه می‌شود و از طرفی هم می‌دانیم که این احکام در زمان غیبت تعطیل نشده‌اند. البته روشن است که هر یک از این روایات توضیح و بحث فراوانی دارند که می‌توانید به کتاب‌های مفصل از جمله کتاب (شؤون و اختیارات ولی فقیه) ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع امام خمینی(ره) مراجعه کنید.ب ) و اما دلیل عقلی: احکام اسلامی - اعم از قوانین اقتصادی، سیاسی و حقوقی - تا روز قیامت باقی و لازم‌الاجرا است و هیچ یک از احکام الهی نسخ نشده و از بین نرفته است. این بقا و دوامِ همیشگیِ احکام، نظامی را اقتضا می‌کند که اعتبار و اجرای این احکام را عهده‌د شود؛ چرا که اجرای احکام الهی جز از رهگذر برپایی حکومت اسلامی امکان‌پذیر نیست. در غیر این صورت جامعه مسلماً به سوی هرج و مرج رفته و اختلال و بی‌نظمی بر همه امور آن مستولی خواهد شد. از آن جایی که حفظ نظام جامعه از واجبات مورد تأکید شرایع الهی است و بی‌نظو هرج و مرج در امور مسلمانان امری نکوهیده و ناپسند می‌باشد، روشن است که حفظ نظام و سدّ طریق اختلال، جز به استقرار حکومت اسلامی در جامعه تحقق نمی‌پذیرد. ازاین‌رو هیچ تردیدی در لزوم اقامه حکومت باقی نمی‌ماند. علاوه بر آنچه گفتیم حفظ مرزهای کشور اسلامی ازم بیگانگان و جلوگیری از تسلط تجاوزگران بر آن، عقلاً و شرعاً واجب است، تحقق این امر نیز جز به تشکیل حکومت اسلامی میسر نیست. آنچه برشمردیم، جزو بدیهی‌ترین نیازهای مسلمانان است و از حکمت به دور است که خالق مدبّر و حکیم، آن نیازها را به کلّی نادیده بگیرد و ازارایه راه حلی جهت رفع آنها غفلت کند. آری، همان دلایلی که لزوم امامت پس از نبوت را اثبات می‌کند، عیناً لزوم حکومت در دوران غیبت حضرت ولی عصر(عج) را نیز ثابت می‌نماید؛ به ویژه پس از این همه مدت که از غیبت آن بزرگوار می‌گذرد و شاید این دوران هزارها سال دیگیز ادامه یابد. در این صورت آیا می‌توان تصور کرد که آفریدگار حکیم، امت اسلامی را به حال خود رها کرده و تکلیفی برای آنها معین نکرده باشد؟ و آیا خردمندانه‌است که بگوییم خداوند حکیم به هرج و مرج میان مسلمانان و پریشانی احوال آنان رضایت داده است؟ و آیا چنین گمانی به شارع مقدس روا است که بگوییم حکمی قاطع جهت رفع نیازهای اساسی بندگان خدا تشریع نکرده است تا حجت بر آنان تمام شده باشد؟ آری، لزوم حکومت به منظور بسط عدالت و تعلیم و تربیت و حفظ نظام جامعه و رفع ظلم و حراست مرزهای کشور و جلوگیری از تجاوز بیگانگان، از بدیهی‌ترین امور است؛ بی‌آن که بین زمان حضور و غیبت امام و این کشور و آن کشور فرقی باشد. گفتنی است که قدر متیقن از اشخاص برای تصدی منصب حکومت، فقیه عادل و آگاه به مسائل زمان خود است زیرا باید کسی عهده دار اجرای احکام الهی شود که خود مستقیما و بدون تقلید استاط کننده و آشنای به احکام الهی است. در روایت فضل بن شاذان - که در کتاب علل الشرایع از امام رضا(ع) نقل شده - به همین دلیل عقلی اشاره شده است. حضرت می‌فرماید: (اگر کسی بگوید که چرا خداوند اولی الامر برای مردم قرار داده و آنان را به پیروی از ایشان امر فرمودهاست، پاسخ داده می‌شود که این امر علل بسیار دارد از جمله این که خداوند حدود و قوانینی برای زندگی بشر تعیین فرموده و به مردم فرمان داده است که از آن حدود و قوانین تجاوز نکنند؛ چرا که برای آنان فساد و تباهی به ارمغان می‌آورد. اما اجرای این قوانین و رعایت حد شرعی تحقق نمی‌پذیرد مگر آن که خداوند زمامداری امین برای آنان بگمارد تا آنان را از تعدی از حدود و ارتکاب محرمات باز دارد. در غیر این صورت چه بسا افرادی باشند که از لذت و منفعت شخصی خود به بهای تباه شدن امور دیگران صرف نظر نکنند. ازاین‌رو خداوند سرپرستی بی مردم تعیین فرموده است تا ایشان را از فساد و تباهی باز دارد و احکام و قوانین اسلامی را درمیان آنان اقامه کند. دیگر آن که ما هیچ گروه یا ملتی را نمی‌یابیم که بدون زمامدار و سرپرست زندگی کرده و ادامه حیات داده باشد؛ زیرا اداره امور دینی و دنیوی آنان به زماداری مدبّر نیازمند است و از حکمت باری تعالی به دور است که آفریدگان خود را بدون رهبر و زمامدار رها کند، حال آن که خود به خوبی می‌داند که مردمان به ناچار باید حاکمی داشته باشند که جامعه را قوام و پایداری بخشد و مردم را در نبرد با دشمنانشان رهبری کند و اموالعمومی را میان آنان تقسیم کند و نماز جمعه و جماعات آنان را برپا دارد و از ستم ستمگران نسبت به مظلومان جلوگیری نماید و... گفتنی است که مردم دارای آرا و افکار و تمایلات مختلف‌اند. پس اگر حضرت حق زمامداری را که از ره‌آوردهای پیامبر پاسداری کند تعیین نمی‌فرمود مردمان فاسد و تباه می‌شدند. آیین و سنت و احکام خداوندی تغییر می‌یافت و ایمان آنان متزلزل می‌شد و تمامی خلق به تباهی و ضلالت می‌افتادند)، (بحارالانوار، چاپ جدید 110 جلدی، ج 6، ص 60). برای مطالعه و تحقیق بیشتر ر.ک: 1- ولایت فقیه و جهاد اکبر،امام خمینی 2-ولایت فقیه از دیدگاه فقها و مراجع،علی عطایی 3- ولایت فقیه به زبان ساده،شفیعی 4- ولایت فقیه،جوادی آملی 5- حدود ولایت حاکم اسلامی،احمد نراقی 6- حکومت الهی و ولایت و زعامت،مصطفی آیت اللهی 7- ولایت فقیه و حاکمیت ملت،طاهری خرم‌آبادی 8- ولایت فقیه،شهید هاشمی‌نژاد9- ولایت فقیه یا حکومت اسلامی در عصر غیبت،محمد یزدی10- ولایت فقیه،آیت‌اللَّه‌معرفت
عنوان سوال:

سلام
در جواب کسی که می گوید در زمان غیبت امام عصر (عج) فقیه ولایت ندارد چه باید بگوییم؟
ایا باید به ایه یا حدیث خاصی استناد کرد؟لطفا ادرس بدهید.


پاسخ:

با عرض سلام . ولایت فقیه دارای ادله نقلی و عقلی مختلفی است که بیان هر یک نیاز به شرح مفصل دارد (که شرح و بسط و مباحث تخصصی آن در علم فقه مطرح میشود و داوری در آن هم در توان کسی است که خود فقیه و متخصص در این علم باشد نه هر کسی) و ما فهرستی از آن دلایل را به صورت خلاصه ذکر می‌کنیم و تفصیل آن را به کتاب‌های مربوطه واگذار می‌نماییم: الف) در میان ادله نقلی به روایات ذیل تمسک شده است: 1-روا یت امیرالمؤمنین از پیامبر اکرم(ص): اللهم ارحم خلفایی قیل یا رسول اللَّه و من خلفائک؟ قال الذین یأتون من بعدی یروون عنّی حدیثی و سنّتی‌، (وسائل الشیعه، ج 18، باب 8، ح 50). 2- روایت امام صادق(ع) از پیامبر اکرم(ص):الفقهاء اُمناء الرُسُل...، (اصول کافی، ج 1، 46). 3- توقیع مبارک حضرت ولی عصر(عج):واما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیکم و انا حجة اللَّه‌، (وسائل الشیعه، ج 18، ص 101، ح 8). 4- مقبوله عمربن حنظله از حضرت صادق(ع): .. ینظران من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا وحرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکما فانّی قد جعلته علیکم حاکماً...، (وسائل الشیعه، ج 18، ص 98)40- حدیث امام صادق(ع) از رسول اللَّه(ص): انّ العلماء ورثة الأنبیاء، (اصول کافی، ج 1، ص 34).5- روایت: منزلة الفقیه فی هذا الوقت کمنزلة الانبیاء من بنی اسرائیل‌، (بحارالانوار، ج 78، ص 346). 6- روایت رسول اکرم(ص): علماء امّتی کسایر انبیاء قبلی‌، (جامع الاخبار). 7- روایت:العلماء حکام علی الناس‌، (مستدرک وسائل الشیعه، باب 11 از ابواب صفات قاضی، ح 33).8- روایت امام حسین(ع) از حضرت امیر(ع): مَجاری الامور والاحکام علی اَیدی العلماء باللَّه الأُمناء علی حلاله و حرامه‌، (مستدرک وسائل الشیعه، باب 11 از ابواب صفات قاضی، ح 16) . روایات متعددی در باب امر به معروف و نهی از منکر چرا که بعضی از مراتب نهی از منکر جذب و جرح و... است و بدون حاکم اسلامی منجر به هرج و مرج در جامعه می‌شود و از طرفی هم می‌دانیم که این احکام در زمان غیبت تعطیل نشده‌اند. البته روشن است که هر یک از این روایات توضیح و بحث فراوانی دارند که می‌توانید به کتاب‌های مفصل از جمله کتاب (شؤون و اختیارات ولی فقیه) ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع امام خمینی(ره) مراجعه کنید.ب ) و اما دلیل عقلی: احکام اسلامی - اعم از قوانین اقتصادی، سیاسی و حقوقی - تا روز قیامت باقی و لازم‌الاجرا است و هیچ یک از احکام الهی نسخ نشده و از بین نرفته است. این بقا و دوامِ همیشگیِ احکام، نظامی را اقتضا می‌کند که اعتبار و اجرای این احکام را عهده‌د شود؛ چرا که اجرای احکام الهی جز از رهگذر برپایی حکومت اسلامی امکان‌پذیر نیست. در غیر این صورت جامعه مسلماً به سوی هرج و مرج رفته و اختلال و بی‌نظمی بر همه امور آن مستولی خواهد شد. از آن جایی که حفظ نظام جامعه از واجبات مورد تأکید شرایع الهی است و بی‌نظو هرج و مرج در امور مسلمانان امری نکوهیده و ناپسند می‌باشد، روشن است که حفظ نظام و سدّ طریق اختلال، جز به استقرار حکومت اسلامی در جامعه تحقق نمی‌پذیرد. ازاین‌رو هیچ تردیدی در لزوم اقامه حکومت باقی نمی‌ماند. علاوه بر آنچه گفتیم حفظ مرزهای کشور اسلامی ازم بیگانگان و جلوگیری از تسلط تجاوزگران بر آن، عقلاً و شرعاً واجب است، تحقق این امر نیز جز به تشکیل حکومت اسلامی میسر نیست. آنچه برشمردیم، جزو بدیهی‌ترین نیازهای مسلمانان است و از حکمت به دور است که خالق مدبّر و حکیم، آن نیازها را به کلّی نادیده بگیرد و ازارایه راه حلی جهت رفع آنها غفلت کند. آری، همان دلایلی که لزوم امامت پس از نبوت را اثبات می‌کند، عیناً لزوم حکومت در دوران غیبت حضرت ولی عصر(عج) را نیز ثابت می‌نماید؛ به ویژه پس از این همه مدت که از غیبت آن بزرگوار می‌گذرد و شاید این دوران هزارها سال دیگیز ادامه یابد. در این صورت آیا می‌توان تصور کرد که آفریدگار حکیم، امت اسلامی را به حال خود رها کرده و تکلیفی برای آنها معین نکرده باشد؟ و آیا خردمندانه‌است که بگوییم خداوند حکیم به هرج و مرج میان مسلمانان و پریشانی احوال آنان رضایت داده است؟ و آیا چنین گمانی به شارع مقدس روا است که بگوییم حکمی قاطع جهت رفع نیازهای اساسی بندگان خدا تشریع نکرده است تا حجت بر آنان تمام شده باشد؟ آری، لزوم حکومت به منظور بسط عدالت و تعلیم و تربیت و حفظ نظام جامعه و رفع ظلم و حراست مرزهای کشور و جلوگیری از تجاوز بیگانگان، از بدیهی‌ترین امور است؛ بی‌آن که بین زمان حضور و غیبت امام و این کشور و آن کشور فرقی باشد. گفتنی است که قدر متیقن از اشخاص برای تصدی منصب حکومت، فقیه عادل و آگاه به مسائل زمان خود است زیرا باید کسی عهده دار اجرای احکام الهی شود که خود مستقیما و بدون تقلید استاط کننده و آشنای به احکام الهی است. در روایت فضل بن شاذان - که در کتاب علل الشرایع از امام رضا(ع) نقل شده - به همین دلیل عقلی اشاره شده است. حضرت می‌فرماید: (اگر کسی بگوید که چرا خداوند اولی الامر برای مردم قرار داده و آنان را به پیروی از ایشان امر فرمودهاست، پاسخ داده می‌شود که این امر علل بسیار دارد از جمله این که خداوند حدود و قوانینی برای زندگی بشر تعیین فرموده و به مردم فرمان داده است که از آن حدود و قوانین تجاوز نکنند؛ چرا که برای آنان فساد و تباهی به ارمغان می‌آورد. اما اجرای این قوانین و رعایت حد شرعی تحقق نمی‌پذیرد مگر آن که خداوند زمامداری امین برای آنان بگمارد تا آنان را از تعدی از حدود و ارتکاب محرمات باز دارد. در غیر این صورت چه بسا افرادی باشند که از لذت و منفعت شخصی خود به بهای تباه شدن امور دیگران صرف نظر نکنند. ازاین‌رو خداوند سرپرستی بی مردم تعیین فرموده است تا ایشان را از فساد و تباهی باز دارد و احکام و قوانین اسلامی را درمیان آنان اقامه کند. دیگر آن که ما هیچ گروه یا ملتی را نمی‌یابیم که بدون زمامدار و سرپرست زندگی کرده و ادامه حیات داده باشد؛ زیرا اداره امور دینی و دنیوی آنان به زماداری مدبّر نیازمند است و از حکمت باری تعالی به دور است که آفریدگان خود را بدون رهبر و زمامدار رها کند، حال آن که خود به خوبی می‌داند که مردمان به ناچار باید حاکمی داشته باشند که جامعه را قوام و پایداری بخشد و مردم را در نبرد با دشمنانشان رهبری کند و اموالعمومی را میان آنان تقسیم کند و نماز جمعه و جماعات آنان را برپا دارد و از ستم ستمگران نسبت به مظلومان جلوگیری نماید و... گفتنی است که مردم دارای آرا و افکار و تمایلات مختلف‌اند. پس اگر حضرت حق زمامداری را که از ره‌آوردهای پیامبر پاسداری کند تعیین نمی‌فرمود مردمان فاسد و تباه می‌شدند. آیین و سنت و احکام خداوندی تغییر می‌یافت و ایمان آنان متزلزل می‌شد و تمامی خلق به تباهی و ضلالت می‌افتادند)، (بحارالانوار، چاپ جدید 110 جلدی، ج 6، ص 60). برای مطالعه و تحقیق بیشتر ر.ک: 1- ولایت فقیه و جهاد اکبر،امام خمینی 2-ولایت فقیه از دیدگاه فقها و مراجع،علی عطایی 3- ولایت فقیه به زبان ساده،شفیعی 4- ولایت فقیه،جوادی آملی 5- حدود ولایت حاکم اسلامی،احمد نراقی 6- حکومت الهی و ولایت و زعامت،مصطفی آیت اللهی 7- ولایت فقیه و حاکمیت ملت،طاهری خرم‌آبادی 8- ولایت فقیه،شهید هاشمی‌نژاد9- ولایت فقیه یا حکومت اسلامی در عصر غیبت،محمد یزدی10- ولایت فقیه،آیت‌اللَّه‌معرفت





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین