با سلام دوست خوبم بهتر است شما روش های یادگیری بهینه را یاد بگیرید تا در فهم بهتر مطالب به شما کمک کند . 1/ خظ کشیدن زیر متون مهم . روش بسیارارزشمندی است . من توصیه می کنم در هنگام مطاله سعی کنید زیر خطوط مهم و بلکه کلمات مهم خط بکشید . هر چه این خط کشیدن ها مختصر تر و مفید تر باشد در موقع مرور دروس بیشتر توجه شما را به خود جلب میکند . 2/ پس از این که احساس کردید متنی رایاد گرفتید به صورت خلاصه و ذهنی آن را یادداشت برداری کنید . این امر موجب می شود تا ضعف های یاد گیری خود را متوجه شوید . 3/ مطالب را با هم ارتباط معنایی دهید . وقتی مطالب قابل یادگیری را در ذهن به هم مرتبط کنید دیگر نکاتی مانند سال یا مدت زمان یا ... را اشتباه نمی کنید . چون مانند داستان آن را در ذهن به خاطر سپرده اید و به هم زنجیره وار متصل شده است . 4/ در هر مطلب سعی کنید نکات مهمی را خارج کنید . فرض کنید می خوانید سعدی در شیراز زاده شد.اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمد خوارزمشاه و بهویژه حملهٔ سلطان غیاثالدین خوارزمشاه، برادر جلالالدین خوارزمشاه به شیراز (در سال 627 ه. ق)، سعدی را که هوایی جز بهدستآوردن دانش در سر نداشت، بر آن داشت شیراز را ترک کند. در متن فوق کلماتی که آبی شده نکات مهم متن است شما نیز می توانید به همین صورت توجه خود را جلب کنید و یا آن ها را در ذهن بسپارید . ممکن است در یک جمله چندین نکته نهفته داشته باشید . 5/ وقتی سرعت زیاد شد، خود به خود درگیری ذهنی بیشترمی شود و ذهن بیشتر به رانندگی متمرکزمی شود و راننده دیگر فرصت ندارد به چپ و راست نگاه کند و یا مشغولیتهای ذهنی دیگری داشته باشد. اساساً ذهن چنان درگیر است که تمایلی برای درگیر شدن در جای دیگر ندارد. در مطالعه هم دقیقاً همین حالت وجود دارد. وقتی شما به بهانه بهتر فهمیدن بسیار کند پیش می روید و کلمه به کلمه می خوانید، درگیری ذهنی مطلوبی را ایجاد نمی کنید و ذهن شما که از این ساکن بودن کلافه می شود، خود را در جایی دیگر مشغول می کند و حواستان پرت می شود. 6/پس از یادگیری متن از خود سوال کنید . طرح این سؤالات بسیار ارزشمند و مفید است و فوق العاده در ایجاد تمرکز حواس مؤثر است. ما در زیر به اختصار، این سؤالات هفت گانه را توضیح می دهیم. سؤالات هفت گانه گانیه 1. سؤالات حافظه ای:این سؤالات کم اثرترین و کم اهمیت ترین سؤالات هستند. این نوع سؤالات صرفاً با یادآوری اطلاعات سر وکار دارد. مانند: کشورهای همسایه ایران کدامند؟ بوعلی سینا در چه تاریخی متولد شده است؟ جنگ جهانی اول در چه تاریخی رخ داد؟2. سؤالات ترجمه ای:این نوع سؤالات، قوی تر و بهتر از سؤالات حافظه ای هستند. این سؤالات تا حدی شبیه به “زبان گردانی” هستند که قبلاً درباره آنها صحبت کردیم. سؤالات ترجمه ای یعنی بیان یک مفهوم پیچیده یا یک مطلب دشوار به زبان ساده تر، مانند این که: گشتاور به زبان ساده یعنی چه؟، فرمول انیشتین به زبان من چه می شود؟، افزایش شعاع مولکولی را نسبت به افزایش عدد اتمی روی نمودار چگونه می توان نشان داد؟3. سؤالات تفسیری:این سؤالات را سؤالات رابطه ای هم می گویند، که به کشف و درک روابط میان دو مفهوم می پردازد. این رابطه می تواند تشابه یا تفاوت باشد. این سؤالات از سؤالات ترجمه ای کمی بهترند: سؤالاتی مانند: “تفاوت دندانهای گوشتخواران با گیاهخواران چیست؟”، “حافظه از نظر ساختار و عملکرد، چه وجه تشابهی با کامپیوتر دارد؟ “و . . . از نوع سؤالات تفسیری هستند.4. سؤالات کاربردی:جالب ترین نوع سؤالات هستند. این سؤالات همان طور که از نامشان بر می آید می خواهند مطالب علمی را به مسائل روزمره ربط دهند و آنها را در عمل بسنجند. مثلاً “چگونه می توان از اصطکاک ناشی از کشش اجسام روی زمین کاست؟ “، “تشویق، بلافاصله پس از یک عمل خوب چه نقشی در شکل گیری شخصیت کودک دارد؟” و . . .5. سؤالات تحلیلی: این سؤالات از چهار نوع بالا بهترند و سؤالات منطقی و استدلالی نیز خوانده می شوند. در این نوع از سؤالات ما قدمهای منطقی یک شخص یا تغییر و تحول یک شیء یا وضعیت را از نقطه شروع تا پایان بررسی می کنیم. مثلاً “آنتونی رابینز روان شناس به نام امروز، چگونه با ناکامیها، زندگی خود را دگرگون کرد؟” یا “هواپیما چگونه به وجود آمد؟” و . . .6. سؤالات ترکیبی: این سؤالات که از سؤالات تحلیلی قوی ترند، به سؤالات خلاق معروفند. در این سؤالات، شما با پهلوی هم قرار دادن اطلاعات و ایده ها و اندیشه های قبلی به طرح اندیشه های نو دست می زنید و آن را به سؤال می گذارید. مثلاً “تناسب جمعیت و مسکن را در20 سال آینده ایران چگونه پیش بینی می کنید؟” یا “چه ماده ای می توان به چای افزود تا نوشیدنی خوش طعم تری شود؟” و . . .7. سؤالات ارزش نگاری: این سؤالات قوی ترین سؤالات است. در این سؤالات، ما درباره مؤلف، نویسنده، مترجم، و متن کتاب داوری می کنیم و نظر خودمان و روش خودمان را با نظر و روش آنها مقایسه می کنیم. مثلاً از خود می پرسیم از بین رمانهای رومن رولان، نویسنده فرانسوی (جان شیفته، ژان کریستف، زندگی تولستوی، زندگی بتهوون و . . .) کدام اثر، شخصیت خود رومن رولان را نشان می دهد؟پس از آن که در مکان مطالعه خود قرار گرفتید فوراً مطالعه را شروع کنید و به هیچ عنوان به کارهای دیگر نپردازید. بعضی ها وقتی پشت میز مطالعه می نشینند یا کتاب را باز می کنند، شروع می کنند به ورق زدن کتاب، فراهم کردن کاغذ و کارهای جانبی دیگر. اگر نشستن برای مطالعه طولانی شود و مطالعه ای صورت نگیرد و شما خود را با کارهای جانبی یا افکار درونی مشغول کنید، برای پرورش تمرکز حواس در شما بسیار بد است. عادت کنید همه آنچه را که برای مطالعه نیاز دارید ابتدا فراهم کنید و هر کار متفرقه ای را که دارید قبل از مطالعه انجام دهید و پس از این که نشستید، فوراً مطالعه را آغاز کنید.
با سلام خدمت مشاور محترم
من امسال کلاس نهم هستم مشکل من در ارزشمندی درس هاست یعنی بعضی از مطالب را می خوانم وتکرار می کنم ولی احساس نمی کنم مهم است به همین دلیل در جسله فراموش می کنم مانند جواب 5میلیارد سال است من 5سال نوشتم یا جواب چه بد است می شده من بدرانوشتم لطفا روش هایی که می توانداین مشکل را از بین برد را به من بگوید
ممنون
با سلام دوست خوبم بهتر است شما روش های یادگیری بهینه را یاد بگیرید تا در فهم بهتر مطالب به شما کمک کند . 1/ خظ کشیدن زیر متون مهم . روش بسیارارزشمندی است . من توصیه می کنم در هنگام مطاله سعی کنید زیر خطوط مهم و بلکه کلمات مهم خط بکشید . هر چه این خط کشیدن ها مختصر تر و مفید تر باشد در موقع مرور دروس بیشتر توجه شما را به خود جلب میکند . 2/ پس از این که احساس کردید متنی رایاد گرفتید به صورت خلاصه و ذهنی آن را یادداشت برداری کنید . این امر موجب می شود تا ضعف های یاد گیری خود را متوجه شوید . 3/ مطالب را با هم ارتباط معنایی دهید . وقتی مطالب قابل یادگیری را در ذهن به هم مرتبط کنید دیگر نکاتی مانند سال یا مدت زمان یا ... را اشتباه نمی کنید . چون مانند داستان آن را در ذهن به خاطر سپرده اید و به هم زنجیره وار متصل شده است . 4/ در هر مطلب سعی کنید نکات مهمی را خارج کنید . فرض کنید می خوانید سعدی در شیراز زاده شد.اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمد خوارزمشاه و بهویژه حملهٔ سلطان غیاثالدین خوارزمشاه، برادر جلالالدین خوارزمشاه به شیراز (در سال 627 ه. ق)، سعدی را که هوایی جز بهدستآوردن دانش در سر نداشت، بر آن داشت شیراز را ترک کند. در متن فوق کلماتی که آبی شده نکات مهم متن است شما نیز می توانید به همین صورت توجه خود را جلب کنید و یا آن ها را در ذهن بسپارید . ممکن است در یک جمله چندین نکته نهفته داشته باشید . 5/ وقتی سرعت زیاد شد، خود به خود درگیری ذهنی بیشترمی شود و ذهن بیشتر به رانندگی متمرکزمی شود و راننده دیگر فرصت ندارد به چپ و راست نگاه کند و یا مشغولیتهای ذهنی دیگری داشته باشد. اساساً ذهن چنان درگیر است که تمایلی برای درگیر شدن در جای دیگر ندارد. در مطالعه هم دقیقاً همین حالت وجود دارد. وقتی شما به بهانه بهتر فهمیدن بسیار کند پیش می روید و کلمه به کلمه می خوانید، درگیری ذهنی مطلوبی را ایجاد نمی کنید و ذهن شما که از این ساکن بودن کلافه می شود، خود را در جایی دیگر مشغول می کند و حواستان پرت می شود. 6/پس از یادگیری متن از خود سوال کنید . طرح این سؤالات بسیار ارزشمند و مفید است و فوق العاده در ایجاد تمرکز حواس مؤثر است. ما در زیر به اختصار، این سؤالات هفت گانه را توضیح می دهیم. سؤالات هفت گانه گانیه 1. سؤالات حافظه ای:این سؤالات کم اثرترین و کم اهمیت ترین سؤالات هستند. این نوع سؤالات صرفاً با یادآوری اطلاعات سر وکار دارد. مانند: کشورهای همسایه ایران کدامند؟ بوعلی سینا در چه تاریخی متولد شده است؟ جنگ جهانی اول در چه تاریخی رخ داد؟2. سؤالات ترجمه ای:این نوع سؤالات، قوی تر و بهتر از سؤالات حافظه ای هستند. این سؤالات تا حدی شبیه به “زبان گردانی” هستند که قبلاً درباره آنها صحبت کردیم. سؤالات ترجمه ای یعنی بیان یک مفهوم پیچیده یا یک مطلب دشوار به زبان ساده تر، مانند این که: گشتاور به زبان ساده یعنی چه؟، فرمول انیشتین به زبان من چه می شود؟، افزایش شعاع مولکولی را نسبت به افزایش عدد اتمی روی نمودار چگونه می توان نشان داد؟3. سؤالات تفسیری:این سؤالات را سؤالات رابطه ای هم می گویند، که به کشف و درک روابط میان دو مفهوم می پردازد. این رابطه می تواند تشابه یا تفاوت باشد. این سؤالات از سؤالات ترجمه ای کمی بهترند: سؤالاتی مانند: “تفاوت دندانهای گوشتخواران با گیاهخواران چیست؟”، “حافظه از نظر ساختار و عملکرد، چه وجه تشابهی با کامپیوتر دارد؟ “و . . . از نوع سؤالات تفسیری هستند.4. سؤالات کاربردی:جالب ترین نوع سؤالات هستند. این سؤالات همان طور که از نامشان بر می آید می خواهند مطالب علمی را به مسائل روزمره ربط دهند و آنها را در عمل بسنجند. مثلاً “چگونه می توان از اصطکاک ناشی از کشش اجسام روی زمین کاست؟ “، “تشویق، بلافاصله پس از یک عمل خوب چه نقشی در شکل گیری شخصیت کودک دارد؟” و . . .5. سؤالات تحلیلی: این سؤالات از چهار نوع بالا بهترند و سؤالات منطقی و استدلالی نیز خوانده می شوند. در این نوع از سؤالات ما قدمهای منطقی یک شخص یا تغییر و تحول یک شیء یا وضعیت را از نقطه شروع تا پایان بررسی می کنیم. مثلاً “آنتونی رابینز روان شناس به نام امروز، چگونه با ناکامیها، زندگی خود را دگرگون کرد؟” یا “هواپیما چگونه به وجود آمد؟” و . . .6. سؤالات ترکیبی: این سؤالات که از سؤالات تحلیلی قوی ترند، به سؤالات خلاق معروفند. در این سؤالات، شما با پهلوی هم قرار دادن اطلاعات و ایده ها و اندیشه های قبلی به طرح اندیشه های نو دست می زنید و آن را به سؤال می گذارید. مثلاً “تناسب جمعیت و مسکن را در20 سال آینده ایران چگونه پیش بینی می کنید؟” یا “چه ماده ای می توان به چای افزود تا نوشیدنی خوش طعم تری شود؟” و . . .7. سؤالات ارزش نگاری: این سؤالات قوی ترین سؤالات است. در این سؤالات، ما درباره مؤلف، نویسنده، مترجم، و متن کتاب داوری می کنیم و نظر خودمان و روش خودمان را با نظر و روش آنها مقایسه می کنیم. مثلاً از خود می پرسیم از بین رمانهای رومن رولان، نویسنده فرانسوی (جان شیفته، ژان کریستف، زندگی تولستوی، زندگی بتهوون و . . .) کدام اثر، شخصیت خود رومن رولان را نشان می دهد؟پس از آن که در مکان مطالعه خود قرار گرفتید فوراً مطالعه را شروع کنید و به هیچ عنوان به کارهای دیگر نپردازید. بعضی ها وقتی پشت میز مطالعه می نشینند یا کتاب را باز می کنند، شروع می کنند به ورق زدن کتاب، فراهم کردن کاغذ و کارهای جانبی دیگر. اگر نشستن برای مطالعه طولانی شود و مطالعه ای صورت نگیرد و شما خود را با کارهای جانبی یا افکار درونی مشغول کنید، برای پرورش تمرکز حواس در شما بسیار بد است. عادت کنید همه آنچه را که برای مطالعه نیاز دارید ابتدا فراهم کنید و هر کار متفرقه ای را که دارید قبل از مطالعه انجام دهید و پس از این که نشستید، فوراً مطالعه را آغاز کنید.
- [سایر] با سلام خدمت مشاور محترم من یه فرزند دارم که 13 سال دارد و زمانی که به او استرس وارد می شود بیشتر در مواقع امتحانات موی سر خود را نا خودآگاه میکند می خواستم راهنمایی کنید برای رفع این استرس و مشکل فرزندم چه اقداماتی باید انجام دهم
- [سایر] با عرض سلام خدمت مشاور محترم مدت زیادیست که من گرفتار چند صفت رذیله خیلی دردسر ساز شدم مثل تنبلی ،عدم مسئولیت پذیری در کارهام،و بی حوصلگی در کارهایی که یه زمانی دوست داشتم انجام بدهم و حتی دنبال زمان میگشتم تا انها را انجام بدهم. واین مرا خیلی خیلی عذاب میدهد وتمام انگیزه وانرزی ازمن گرفته شده است.نمیدانم چه کار کنم، میخواهم این طور نباشم اما هر چه تلاش میکنم نمیتوانم .اصلا نمیدانم چه طور شد که من اینجوری شده ام. باور کنید دیگر از دست خودم خسته شده ام. این امر هم در درس خواندنم اثر گذاشته وهم در عبادتهایم وهم در بقیه کارهایم... اگر راهنمایی ام کنید ممنون میشوم.
- [سایر] باسلام خدمت جناب دکتر دارابی مشکلی که تو این چند سال همراهم بوده اینه که تمرکز ندارم مثلا سر کلاس درس حواسم به چند جا میره، کارهایی که دارم فراموش میکنم سر وقت انجامش بدم. اگه این مشکل که از بچه گی داشتم حل بشه خیلی توان یادگیریم بالا میره کارهام رو بهتر و راحت تر انجام میدم ضمنا دچار یه تنبلی و سستی عمومی توی انجام برنامه هام هستم که البته بقیه اینو یه حسن میدونن و میگن دامنه تحملت بالاست ، باحوصله ای و... کارمند هستم و همزمان درس هم میخونم مجردم و باخانواده ام زندگی میکنم همیشه برنامه ریزی (آرزو) های بلند مدتی داشتم توی آینده نگری بهترم تا اجرای برنامه هایی که برا آینده دارم یعنی چیزی که پیش بینی میکردم و میخاستم محقق میشه ولی زمان انجام کار تعلل میکنم و بی اراده گی میاد سراغم. ممنون میشم اگه رک و پوسکنده بگین دردم چیه چاره اش چیه
- [سایر] با اهدای سلام پسرم سال اول راهنمایی هست . تک فرزنده . کلا بتدریج داره در انجام امور شخصی اش بی خیال تر و تنبل تر و بی انگیزه تر میشه ! تا سوم دبستان خودکار و زرنگ و باادب و گوش حر ف کن بود اما الان هیچ رفتارش قابل تحمل نیست . اصلا درس نمیخونه و به هیچ تشویق و تنبیهی پاسخ مثبت نمیده و بقول معروف نقطه ضعف نشون نمیده .اگه بدلیل تنبلی ویا بی ادبی محدودش کنیم براش مهم نیست.اصلا تمایلی به درس خوندن نداره و روزانه فقط خیلی سریع تکالیفش رو نیمه کاره سرهم بندی میکنه و حاضر به درس خوندن نیست من اصلا فکر میکنم بلد نیست درس بخونه ؟ مشکل خاصی هم نداره !اصلا اهل صحبت کردن و درد دل کردن هم نیست !باور بفرمائید موندم با بی مسئولیتیش چکار کنم . در حالی که در منزل من و پدرش منضبط و هدفمندیم . ممنون میشم بشکل کامل راهنماییم بفرمائید . با دعای خیر
- [سایر] سلام مشاور محترم یکی از همکلاسی های من سه سال پیش منو از مادرم خواستگاری کرد ولی والدینم هیچ به روی خودشان نیاوردن و با دلایلی مثل اینکه دخترم باید 6سال در س بخونم بعدهم میخواد تخصص بگیره جواب رد دادند. من واقعا به اون شخص علاقمند بودم و میدونستم خیلی ادم درستیه و تو این 3 سال هم کاملا اینو ثابت کرد امسال که دوباره مادرش برای خواستگاری تلفن زد بازهم رفتار والدینم مثل دفعه قبل بود و هیچی به من نگفتن و تازه از طرف منم جواب دادن که دخترمون گفته میخواد درس بخونه. این درحالی بود که چند ماه قبل که با مادرم حرف زدم گفت ما که جز پرداختن به تو و بردارت کار دیگه ای نداریم بعد عید بناییمون تموم میشه میذارم بیان.با پدرم که کلا نمیتونم حرف بزنم با مادرمم بیشتر بهش پیامک میدم ولی انها فقط میخوان من درس بخونم و اونها پز تحصیلاتمو بدن دیگه احساسات من که براشون مهم نیست مادرم همیشه زیر حرفاش میزنه و به خیال خودش با چندتا دروغ دست به سرم میکنه من میخوام ازدواج کنم ولی مادرم اگه کسی هم خواستگاری میکنه به بهونه درس خوندن من ردش میکنه و به منم چیزی نمیگه نمیدونم باید چیکار کنم دیروز به خودم میگفتم باید بگم من دیگه درس نمیخونم و نمیرم دانشگاه چون درس مانع ازدواجم شده ولی من بدبخت تر از این هستم که کار به جایی ببرم جالبه که همکلاسیم درسش بهتر از من نباشه بدتر از منم نیست مثلا ترم پیش اون شاگرد اول بوده من دوم از لحاظ خونوادگی هم واقعا هم سطح هستیم پدر اون معلمه و مادرش خیاط و پدر من سنگکاره و مادرم کارمند جالبه ماجرا اینجاست که مادر خودم همسن من بوده که ازدواج کرده هنوز دانشجو بوده و 22 سالگیش منو بدنیا اورده اما حالا چون خودش ادامه تحصیل نداده ازدواجو مانع تحصیل میدونه و مخالفت میکنه از نظر پدرمم آگاه نیستم فقط میدونم خوب برای خواستگارای ملت نسخه میپیچن و میگن پسر بیکار باشه عیب نداره بی عار نباشه یا مثلا والدینش از طبقه پایین باشن عیب نیست باید انسان باشن چه بسا دکتری که بددهن و بدخلق باشه و چه بسا ادم بیسوادی که خوش خلق و محترم باشه . ناگفته نماند که تو این 3 سال من با اون پسر ارتباط داشتم ومادرمم با تیکه هایی که هرزچندگاهی بهم میندازه نشون داده که باخبره البته من شهر دیگه ای درس میخونم ولی همیشه رفت و برگشت با همین همکلاسیم هستم و خونواده هامون هر بار تو ترمینال همدیگرو میبینن خوانواده ی اون کاملا راضی ان و مشکل خونواده ی منه. خواهش میکنم راهنماییم کنیدکه لااقل اجازه خواستگاری به خونواده ی پسر بدن . ما سه سال دیگه از درسمون مونده تا دکترای عمومی بگیریم.
- [سایر] با سلام وخسته نباشید خدمت مشاور محترم مشکل من با همسرم است من 3 ساله ازدواج کردم. هر دو شاغلیم وبچه هم نداریم. 4 سال از من بزرگتره. خیلی به حرفام توجه نمیکنه وقتی داره تلویزیون نگاه میکنه باید چند بار صداش بزنم که نگام کنه و وقتی هم نگاه میکنه یه جواب سرسری میده. اونجوری که من میخوام بهم محبت نمیکنه شاید هم من توقع بالایی دارم نمیدونم. ولی ایا محبت خواستن از شوهر توقع بالائیه؟ اگه از اون تقاضای محبت نکنم از چه کس دیگه ای باید تقاضا داشته باشم؟ به خدا من هیچی ازش نمیخوام فقط میخوام بیشتر به حرفام گوش بده. به درد و دلام .خیلی وقتا احساس تنهایی میکنم . روزای اول ازدواج می گفت من خیلی احساساتی هستم اما الان میبینم واقعا اونجوری نیست منم چند روزه باهاش قهر نیستم اماسر سنگینم میخوام این کارو ادامه بدم تا جایی که متوجه اشتباهش بشه. به نظر شما کار درستی میکنم که سر سنگینم؟ آیا باید رفتارم مثل خودش باشه ونسبت به اینکه یه کم بی عاطفه هست حساسیت به خرج ندم؟چی کار کنم بیشتر بهم توجه کنه؟کمکم کنید ممنون
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید لطفا خصوصی حاج آقا من یه خواستگار دارم که 25 ساله است و من نیز نوزده ساله و دانشجوو فرزند اول خانواده هستم.و من ترم دوم دانشگاه هستم پیام نور او از لحاظ مالی مشکلی نداردیعنی تمام شرایط زندگی را دارد(خانه پول ماشین و کار مناسب)و نیز دانشجو است و ترم دوم است و با ایمان با اخلاق ...و یک سال و نیم است که در شهر ما کار می کند و دور از شهر و خانواده اش. شهر او به شهر ما نزدیک است 45 کیلو متر فاصله. و ا زلحاظ فرهنگی با هم اختلاف نداریم فقط کمی از لحاظ مالی از ما بالاتر است خود این آقا .ما با هم حرف زدیم و او به من می گوید نباید درس بخوانی او می گوید زن باید دراختیار مردش باشد و می گوید اگر واقعا می خواهی درس بخوانی در خانه پدرت بمان و اگر می خواهی زن زندگی باشی با من زندگی کن چون اگه زن بخواهد درس بخواند نمی تواند به تمام زندگیش برسد البته مخالف نیست که آدم به کلاس برود مثل خیاطی و آرایشگری .خواهر او تحصیل کرده است و چون او درس می خواند و از لحاظ مالی وضع خوبی است و تک پسر است در اینده زندگی برای من مشکل ساز نیست تو رو خدا جواب منو زود بدین فقط نگوید که از این ازدواج صرف نظر کنم چون احتیاج دارم به ازدواج راهنمایی ام کنید به او چه بگویم ... ممنون
- [سایر] با سلام وخسته نباشی خدمت شما مشاور محترم من الان یک مدتی است که شدیدا دچار اضطراب واسترس میشم به طوری که تپش قلب وخشکی دهان وگلو پیدا میکنم وهر ان احساس میکنم که دارم میمیرم مثلا وقتی که اب دهانم را قورت میدهم واحساس خلط درگلویم میکنم فکر میکنم دارم خفه میشم این اتفاق زمانی می افتد که دهانم خشک میشود . وهمش فکرهای بد به ذهنم میرسه (فکرمردن و دوری از خانواده ) البته این حالت بیشتر هنگامی که شبها میخوابم و وسط شب بیدار میشم میرم تو فکرهای بد واسترس میگیرم و هنگامی که تنها هستم وهرچه سعی میکنم که ازخودم دورش کنم نمیشه ولی هروفت که مشغول کاری هستم یا سرکارم دچار این مشکل نمیشم اینم بگم که من یکمی دچار شلی دریچه میترال میباشم وهنگامی که طپش قلب پیدا میکنم به دستور پزشک قرص پروپرانولول 10 مصرف میکنم . ومیخوام طوری بشه که قرص نخورم و بتونم اضطراب واسترس را از خودم دور کنم حالا از شما مشاور محترم میخوام که منو دراین خصوص راهنمایی کنید که چکار کنم دچار استرس واضطراب نشم وبتونم بر ان مسلط شوم با تشکر
- [سایر] با سلام خدمت اقای مرادی. ممنون که تا حالا به هیچ سوالم جواب ندادین.درسته بازم اعتقاد دارم که شما اصلا مجبور به جواب دادن نیستید ولی با دیدن پاسخ های شما به افراد دیگه کمی حسودیم می شه. واقعا کشور ما به افرادی مثل شما واقعا نیاز داره این رو از ته دل می گم. کاش همه روحانیون مثل شما باشند. من با اجازه شما سوالم رو مطرح می کنم و این بار دیگه منتظر جواب هستم. سوال: کاملا خصوصی: من پسری 22 ساله هستم دانشجوی سال 3 کامپیوتر.مدتی پیش دوستام فقط برای شوخی و سرگرمی یکی از دختر ها رو برام نشون کردند. البته همین طوری. و من هیچ احساسی نسبت به این دختر خانم نداشتم. تا اینکه یواش یواش حس کردم یه احساسی نسبت به این دختر خانم پیدا کردم. نمی دونم اسمش چی هست ولی فکر کنم همون دوست داشتن باشه. ولی چون من از یک خانواده ی مذهبی هستم از این جور احساس ها تقریبا می ترسم. از طرفی بعد از مدتی دیگه اون احساس رو نسبت به اون دختر نداشتم البته بود ولی کمتر شد. چون چند تا از هم کلاسی ها هم در فکر اون دختر بودند.و من ناراحت شدم.البته از خودم.یعنی چطور ممکنه همه به اون دختر علاقه مند بشن و عشق همشون پاک باشه.البته مطمئن هستم عشق خودم پاک بوده.آقای مرادی ما 2 جور وصلت داریم. یکی اینکه به مادر می گیم بره و برامون یکی رو پیدا کنه و یا اینکه خودمون عاشق یه دختر می شیم.هر کدوم از این روش ها ضرر و سود خودشون رو دارند.من با روش اول بیشتر مخالف هستم که مادر بره پیدا کنه چون در این روش فکر می کنم اصلا بین دختر و پسر اون رابطه ی خوب و عاشقانه نباشه. از طرفی هم می دونم که عاشق شدن هم اشکال داره. چون عقلی در کار نیست.حالا موندم که چی کار کنم.آیا در مورد اون دختر خانم تحقیق کنم یا نه؟ آیا هنوز باید صبر کنم؟ همچنین خواهش دارم در مورد راه های بهتر شناختن همسر آینده رو در برنامه مردم ایران سلام مطرح کنین همه می گن باید خوب تحقیق کنیم اما هیچ کس نمی گه چطور؟ با چه روش های ؟ خواهش می کنم این دفعه جواب من رو بدین. ممنون می شم. خداحافظ
- [سایر] سلام استاد بنده به مدت ده شب در حسینیه ی ارشاد اصفهان خداتوفیق دادو اومدم پای صحبت های شماوتوی این ده شب مطالب جدید بسیاری ازتون یاد گرفتم ومهمتر از همه بی ریای ونداشتن غرور در وجودتون بهم درس بزرگی داد. استاد این ایمیل رواصلآبرای شما ننوشتم هیچ جوابی هم نداره فقط اگه صلاح دونستید منتشرش کنید تا اونایی که باید بخونن بخونن! روی سخنم به(آقای بخت آور)وامثال ایشونه شاید اگه این ده شب بایک خود کار ویک دفتر چه یاداشت می اومدن واز لابه لای صحبت هاتون فقط وفقط نکته برداری می کردن شب آخرمتوجه می شدن که کلاس درس شما فوق العاده بوده.نمی دونم چرا ما جماعت مومن وپرهیزگار فکر می کنیم جلسات اباعبدالله(ع)فقط برای گریه کردن برگزار میشه وجنبه ی مهمترش یعنی (خود سازی)رو فراموش کردیم یا این که چرا زبون تشکر نداریم یعنی باید مرتب نق بزنیم و بنالیم .استاد می دونم شما اینقدر بزرگوارید که این ایمیل ها چیزی از این بزرگی کم نمی کنه ولی...ما باید یاد بگیریم قدرشناس باشیم .باید یاد بگیریم که خودمون رو اصلاح کنیم وآماده برای ظهور بشیم واگه همین طور پیش بریم باید ترس از این داشته باشیم که رو در روی مهدی فاطمه(عج) بایستیم وخوارج زمان خودمون بشیم.خیلی وقتتون رو گرفتم باآرزوی سلامتی برای شما وهمه ی کاربران محترم .یاعلی