این خشم درونی و تحریک پذیری زیاد شما حتما دلیلی دارد . اضطراب بالا، افسردگی، و ... می تواند منشا این عصبانیت ها باشد. لذا در صورت وجود این موارد باید منشا را درمان نمود . اما در مورد عصبانیت زودهنگام: پیش از هر چیز در نظر داشته باشید که هر رویه ای که ما در زندگی در پیش می گیریم به عادت تبدیل میشود لذا اگر در هنگام عصبانیت شروع به شکستن و داد و فریاد زدن بکنیم مطمئنا به این زودی از این عادات غلط راحت نمی شوید .پس سعی کنید از شکل گیری عادات جلوگیری کنید . البته می توانید خشم خود را در رفتارهایی مانند مشت زدن به بالش، دویدن، جیغ زدن در بالش و ... تخلیه کنید .اما در این مواقع تلاش کنید تا برای دو دقیقه سکوت کنید و از موقعیت تحریک کننده دور شوید . این سکوت می تواند با تنفس های عمیق "این رفتار هیجان را به منطق تبدیل می کند "، نوشیدن یک لیوان اب، تغییر موقعیت و ... صورت بگیرد .بعد از دو دقیقه می توانید رفتار مناسب را انتخاب و بروز دهید .روش های مختلفی برای ابراز خشم وجود دارد. برخی از این روش ها سالم و برخی ناسالم هستند. روش های سالم ابراز خشم عبارتند از: فعالیت ورزشی، فعالیت هنری، تکنیک صحبت با صندلی خالی، تکنیک نامه نوشتن، این روش ها می توانند خشم درونی را به صور صحیح از بین ببرند . جالب است بدانید که هرچه زمینه برای تخلیه هیجانات بیشتر فراهم شود با احتمال کمتری هیجانات به صورت منفی تخلیه می گردد . بنابراین شرکت در فعالیت های تحرکی زیاد، دویدن، جیغ زدن در فضاهای باز و .. می تواند از رفتارهای عصبانی شدید و آسیب زننده جلوگیری کند .وقتی عصبانی هستیم کارهای زیر را انجام دهیم:اول این واقعیت را بپذیریم که خشمگین هستیم ، دوم تصمیم بگیریم که چه کاری می توانیم درباره آن انجام دهیم. گاهی ممکن است به این نتیجه برسیم که نشان دادن واکنش پرخاشگرانه بیشتر به نفعمان است. در مواقع دیگر ممکن است پاسخ انفعالی و بدون جرات را انتخاب کنیم. در بیشتر مواقع باید روش با جراتی را انتخاب کنیم. چیزی که درک آن در اینجا مهم است ، این است که باید بدانیم حق انتخاب و مسوولیت یک شیوه پاسخ دهی مناسب در هنگام عصبانیت با ماست.نباید به بهانه عصبانیت دست به اعمال پرخاشگرانه بزنیم. به عبارت دیگر بیان این جمله که چیزی را شکستم یا به کسی صدمه زدم ، برای این که عصبی بودم ، شیوه نامعقولی برای اجتناب از مسوولیت است. این خشم نیست که موجب می شود به شیوه های خاص عمل کنیم ؛ بلکه این ما هستیم که عصبی می شویم و تصمیم می گیریم که یا به شیوه اجتماعی پسند و قابل قبول یا به شیوه غیراجتماعی و غیرقابل قبول واکنش نشان دهیم.تخلیه انرژی : وقتی خشم بر ما چیره می شود، تخلیه انرژی از طریق پرداختن به فعالیت های جسمی یا خلاق ، مفید و اثربخش است. فایده تخلیه خشم این است که می توان در وضع ذهنی آرام ، مشکل خشم برانگیز خود را حل کرد. مهارت های مدیریت خشم1 - گفتن عبارت "ایست" زمانی که عصبانی هستید، می توانید به خودتان بگویید "ایست"،"صبرکن". این فرمان باعث می شود که شما بتوانید تا حدودی از اسیر بودن در دست احساساتتان رهایی پیدا کنید و موقعیت را بهتر ارزیابی کنید.2 - تنفس عمیق این موضوع مورد تأیید است که عموماً خشم و عصبانیت یک پدیده ی روانی صرف نیست، چرا که اجزاء جسمانی و فیزیولوژیک نقش مهمی در بروز آن دارند. فشار خون، ضربان قلب، تعداد نفس ها، دمای بدن و سرعت سوخت و ساز، متغیرهای جسمانی ای هستند، که هنگام عصبانیت به علت فعالیت دستگاه سمپاتیک، افزایش می یابند. از بین متغیرهای فوق، تنفس فعالیتی است که می توان سریعتر بر آن تمرکز کرد و به وسیله دم و بازدم عمیق (تنفس عمیق) فعالیت آن را کنترل کرد. معمولاً تنفس عمیق باعث می شود که ضربان قلب کاهش یافته و در نتیجه فشار خون هم پایین بیاید و بدین ترتیب می توان با تنفس عمیق، عوامل فیزیولوژیک موثر در تشدید خشم و عصبانیت را کنترل کرد. هر گاه فرد بتواند هیجاناتش را تا حدودی کنترل نماید، آن گاه بهتر می تواند در خصوص پاسخهای مناسب و راه حل های مناسب بیاندیشد.3 - شمردن اعداد زمانی که عصبانی هستید توصیه می شود از 1 تا 100 بشمارید. شمارش اعداد باعث می شود که شما کمی از موقعیت فاصله گرفته و شدت انرژی منفی حاصل از عصبانیت در وجود شما کاسته شود.4 - تلقین برخی جمله ها در حین مقابله با یک وضعیت ناخوشایند می توانیم به خود گوشزد کنیم که:"آرام باش و آرام باقی بمان""موضوع را زیاد بزرگ نکن""این را درس عبرتی بدان"افکاری مثل "منصفانه نیست, می خواهم به وی آسیب برسانم", باید جای خود را به جمله های "نفس عمیق و آهسته بکش, صدایت را بلند نکن, آنها همیشه طبق میل من نباید رفتار کنند, با عصبانیت نمی توان آنها را تغییر داد, خشمت را با نفس بیرون بده, عصبانی شدن کمکی به من نمی کنه" بدهد."یک نفس عمیق بکش، خونسردی ات را حفظ کن و فکرت را به کار بینداز" آرام نفس کشیدن, تمرکز روی چیزهایی متفاوت از آنچه ما را عصبانی می کند, تنفس های عمیق با بالا آمدن سطح شکم، دم از طریق بینی و بازدم از طریق دهان, شل کردن عضلات می تواند روش های مفیدی باشد .در این میان یادمان باشد که اگر موفق شدیم، پاداشی برای خود در نظر بگیریم. این پاداش بهتر است به شکل خرید هدیه ای هر چند ناچیز مثل یک شاخه گل باشد. اما حتی با گفتن جمله ای به خود نیز، می توانیم خودمان را تشویق کنیم. مثلاً ”بلد نیستم، ولی از عهده ی این کار خوب برآمدم. آن قدرها هم که فکر می کردم سخت نبود. دارم روز به روز بهتر می شوم. وقتی قادرم احساساتم را کنترل کنم احساس خوبی نسبت به خودم پیدا می کنم.5 - خواندن یک بیت شعر یا یک جمله به خاطر آوردن یک بیت شعر یا یک جمله نیز می تواند از شدت فشار روانی حاکم بر شما بکاهد."زندگی جویبار خاطره هاست تلخ و شیرین زندگی زیباست""این نیز بگذرد"6 - ترک موقعیت یکی از راه های کنترل عصبانیت ترک موقعیت برانگیزاننده عصبانیت است. باترک موقعیت، شما به خود فرصت فکر کردن می دهید و می توانید به موقعیت فراسوی نیازها و خواسته های خود توجه کنید. در چنین شرایطی، اگر مخاطب شما فرد خاصی است، می توانید از او بخواهید تا در زمان دیگری در مورد مسأله تان صحبت کنید. اما در پاره ای اوقات هنگام رویارویی با موقعیت های برانگیزاننده عصبانیت، شما نمی توانید موقعیت را به طور کامل ترک کنید، ولی می توانید برای چند دقیقه ای از موقعیت خارج شده، هوایی تازه کنید، قدمی بزنید، در صورت امکان آب نوشیده و سپس به موقعیت باز گردید. به طور کلی تکنیک های رفتاری کوتاه مدت کنترل هیجانها را می توان به ساختاری شبیه چراغ راهنمایی تشبیه نمود و آن را تکنیک چراغ راهنما نامید. این تکنیک گامهای لازم برای کنترل و مهار احساسها را به صورت برجسته نشان می دهد.7- تکنیک چراغ راهنما این روشی بسیار ساده و فوری برای کاهش احساس خشم است. این روش به طور خلاصه به افراد کمک می کند تا میزان زیادی از خشم خود را کنترل نمایند.1- چراغ قرمز: ایست، چند نفس عمیق بکشید، سعی کنید خود را آرام سازید.2 - چراغ زرد: به معنی احتیاط است. این علامت بیانگر آن است که شما هنوزکاملاً بر خود مسلط نشده اید و باید مواظب باشید که به خود و دیگران صدمه نزنید. پس در این مرحله فقط باید خوب فکر کنیم، چرا ناراحتم؟ چرا غمگین هستم؟ چرا عصبانی شده ام؟ و چه طور می توانم ناراحتی خود را به شکل صحیحی ابراز کنم. علاوه بر این، در این مرحله می توانیم درباره راه حل های متعدد فکر کرده و قبل از عملی کردن هر راه حل پیامدهای آن را در نظر بگیریم.3 - چراغ سبز: نشان می دهد که ما آرام هستیم و می توانیم با کسی که ما را عصبانی یا آزرده خاطر و غمگین کرده صحبت کنیم و ناراحتی خود را ابراز نماییم. به عبارت دیگر چراغ سبز بدین معناست، که شما می توانید حرکت کنید و بهترین نقش هی خود را عملی سازیدحل مسأله: پس از آنکه خشم شما فرو نشست, زمانی را به آرامی بنشینید و فکر کنید. آیا خشم من منطقی بود؟ نتایج واکنش من چه بود؟ الان چه احساسی دارم؟ در آینده نیاز است چه کاری انجام دهم؟ چه اتفاقی افتاد که خشم من برانگیخته شد؟در صورتی که پس از یک ماه با این تمرین ها نتیجه رو به بهبودی دریافت نکردید حتما دارودرمانی داشته باشید .
چند وقتی است که باهر چیز کوچیکی ناراحت می شوم یا بهتره بگویم عصبی می شوم و دلم میخواد بزنم و یک چیزی رو بشکونم لطفا راهنمایی کنید این خشمو چطوری کنترل کنم؟
این خشم درونی و تحریک پذیری زیاد شما حتما دلیلی دارد . اضطراب بالا، افسردگی، و ... می تواند منشا این عصبانیت ها باشد. لذا در صورت وجود این موارد باید منشا را درمان نمود . اما در مورد عصبانیت زودهنگام: پیش از هر چیز در نظر داشته باشید که هر رویه ای که ما در زندگی در پیش می گیریم به عادت تبدیل میشود لذا اگر در هنگام عصبانیت شروع به شکستن و داد و فریاد زدن بکنیم مطمئنا به این زودی از این عادات غلط راحت نمی شوید .پس سعی کنید از شکل گیری عادات جلوگیری کنید . البته می توانید خشم خود را در رفتارهایی مانند مشت زدن به بالش، دویدن، جیغ زدن در بالش و ... تخلیه کنید .اما در این مواقع تلاش کنید تا برای دو دقیقه سکوت کنید و از موقعیت تحریک کننده دور شوید . این سکوت می تواند با تنفس های عمیق "این رفتار هیجان را به منطق تبدیل می کند "، نوشیدن یک لیوان اب، تغییر موقعیت و ... صورت بگیرد .بعد از دو دقیقه می توانید رفتار مناسب را انتخاب و بروز دهید .روش های مختلفی برای ابراز خشم وجود دارد. برخی از این روش ها سالم و برخی ناسالم هستند. روش های سالم ابراز خشم عبارتند از: فعالیت ورزشی، فعالیت هنری، تکنیک صحبت با صندلی خالی، تکنیک نامه نوشتن، این روش ها می توانند خشم درونی را به صور صحیح از بین ببرند . جالب است بدانید که هرچه زمینه برای تخلیه هیجانات بیشتر فراهم شود با احتمال کمتری هیجانات به صورت منفی تخلیه می گردد . بنابراین شرکت در فعالیت های تحرکی زیاد، دویدن، جیغ زدن در فضاهای باز و .. می تواند از رفتارهای عصبانی شدید و آسیب زننده جلوگیری کند .وقتی عصبانی هستیم کارهای زیر را انجام دهیم:اول این واقعیت را بپذیریم که خشمگین هستیم ، دوم تصمیم بگیریم که چه کاری می توانیم درباره آن انجام دهیم. گاهی ممکن است به این نتیجه برسیم که نشان دادن واکنش پرخاشگرانه بیشتر به نفعمان است. در مواقع دیگر ممکن است پاسخ انفعالی و بدون جرات را انتخاب کنیم. در بیشتر مواقع باید روش با جراتی را انتخاب کنیم. چیزی که درک آن در اینجا مهم است ، این است که باید بدانیم حق انتخاب و مسوولیت یک شیوه پاسخ دهی مناسب در هنگام عصبانیت با ماست.نباید به بهانه عصبانیت دست به اعمال پرخاشگرانه بزنیم. به عبارت دیگر بیان این جمله که چیزی را شکستم یا به کسی صدمه زدم ، برای این که عصبی بودم ، شیوه نامعقولی برای اجتناب از مسوولیت است. این خشم نیست که موجب می شود به شیوه های خاص عمل کنیم ؛ بلکه این ما هستیم که عصبی می شویم و تصمیم می گیریم که یا به شیوه اجتماعی پسند و قابل قبول یا به شیوه غیراجتماعی و غیرقابل قبول واکنش نشان دهیم.تخلیه انرژی : وقتی خشم بر ما چیره می شود، تخلیه انرژی از طریق پرداختن به فعالیت های جسمی یا خلاق ، مفید و اثربخش است. فایده تخلیه خشم این است که می توان در وضع ذهنی آرام ، مشکل خشم برانگیز خود را حل کرد. مهارت های مدیریت خشم1 - گفتن عبارت "ایست" زمانی که عصبانی هستید، می توانید به خودتان بگویید "ایست"،"صبرکن". این فرمان باعث می شود که شما بتوانید تا حدودی از اسیر بودن در دست احساساتتان رهایی پیدا کنید و موقعیت را بهتر ارزیابی کنید.2 - تنفس عمیق این موضوع مورد تأیید است که عموماً خشم و عصبانیت یک پدیده ی روانی صرف نیست، چرا که اجزاء جسمانی و فیزیولوژیک نقش مهمی در بروز آن دارند. فشار خون، ضربان قلب، تعداد نفس ها، دمای بدن و سرعت سوخت و ساز، متغیرهای جسمانی ای هستند، که هنگام عصبانیت به علت فعالیت دستگاه سمپاتیک، افزایش می یابند. از بین متغیرهای فوق، تنفس فعالیتی است که می توان سریعتر بر آن تمرکز کرد و به وسیله دم و بازدم عمیق (تنفس عمیق) فعالیت آن را کنترل کرد. معمولاً تنفس عمیق باعث می شود که ضربان قلب کاهش یافته و در نتیجه فشار خون هم پایین بیاید و بدین ترتیب می توان با تنفس عمیق، عوامل فیزیولوژیک موثر در تشدید خشم و عصبانیت را کنترل کرد. هر گاه فرد بتواند هیجاناتش را تا حدودی کنترل نماید، آن گاه بهتر می تواند در خصوص پاسخهای مناسب و راه حل های مناسب بیاندیشد.3 - شمردن اعداد زمانی که عصبانی هستید توصیه می شود از 1 تا 100 بشمارید. شمارش اعداد باعث می شود که شما کمی از موقعیت فاصله گرفته و شدت انرژی منفی حاصل از عصبانیت در وجود شما کاسته شود.4 - تلقین برخی جمله ها در حین مقابله با یک وضعیت ناخوشایند می توانیم به خود گوشزد کنیم که:"آرام باش و آرام باقی بمان""موضوع را زیاد بزرگ نکن""این را درس عبرتی بدان"افکاری مثل "منصفانه نیست, می خواهم به وی آسیب برسانم", باید جای خود را به جمله های "نفس عمیق و آهسته بکش, صدایت را بلند نکن, آنها همیشه طبق میل من نباید رفتار کنند, با عصبانیت نمی توان آنها را تغییر داد, خشمت را با نفس بیرون بده, عصبانی شدن کمکی به من نمی کنه" بدهد."یک نفس عمیق بکش، خونسردی ات را حفظ کن و فکرت را به کار بینداز" آرام نفس کشیدن, تمرکز روی چیزهایی متفاوت از آنچه ما را عصبانی می کند, تنفس های عمیق با بالا آمدن سطح شکم، دم از طریق بینی و بازدم از طریق دهان, شل کردن عضلات می تواند روش های مفیدی باشد .در این میان یادمان باشد که اگر موفق شدیم، پاداشی برای خود در نظر بگیریم. این پاداش بهتر است به شکل خرید هدیه ای هر چند ناچیز مثل یک شاخه گل باشد. اما حتی با گفتن جمله ای به خود نیز، می توانیم خودمان را تشویق کنیم. مثلاً ”بلد نیستم، ولی از عهده ی این کار خوب برآمدم. آن قدرها هم که فکر می کردم سخت نبود. دارم روز به روز بهتر می شوم. وقتی قادرم احساساتم را کنترل کنم احساس خوبی نسبت به خودم پیدا می کنم.5 - خواندن یک بیت شعر یا یک جمله به خاطر آوردن یک بیت شعر یا یک جمله نیز می تواند از شدت فشار روانی حاکم بر شما بکاهد."زندگی جویبار خاطره هاست تلخ و شیرین زندگی زیباست""این نیز بگذرد"6 - ترک موقعیت یکی از راه های کنترل عصبانیت ترک موقعیت برانگیزاننده عصبانیت است. باترک موقعیت، شما به خود فرصت فکر کردن می دهید و می توانید به موقعیت فراسوی نیازها و خواسته های خود توجه کنید. در چنین شرایطی، اگر مخاطب شما فرد خاصی است، می توانید از او بخواهید تا در زمان دیگری در مورد مسأله تان صحبت کنید. اما در پاره ای اوقات هنگام رویارویی با موقعیت های برانگیزاننده عصبانیت، شما نمی توانید موقعیت را به طور کامل ترک کنید، ولی می توانید برای چند دقیقه ای از موقعیت خارج شده، هوایی تازه کنید، قدمی بزنید، در صورت امکان آب نوشیده و سپس به موقعیت باز گردید. به طور کلی تکنیک های رفتاری کوتاه مدت کنترل هیجانها را می توان به ساختاری شبیه چراغ راهنمایی تشبیه نمود و آن را تکنیک چراغ راهنما نامید. این تکنیک گامهای لازم برای کنترل و مهار احساسها را به صورت برجسته نشان می دهد.7- تکنیک چراغ راهنما این روشی بسیار ساده و فوری برای کاهش احساس خشم است. این روش به طور خلاصه به افراد کمک می کند تا میزان زیادی از خشم خود را کنترل نمایند.1- چراغ قرمز: ایست، چند نفس عمیق بکشید، سعی کنید خود را آرام سازید.2 - چراغ زرد: به معنی احتیاط است. این علامت بیانگر آن است که شما هنوزکاملاً بر خود مسلط نشده اید و باید مواظب باشید که به خود و دیگران صدمه نزنید. پس در این مرحله فقط باید خوب فکر کنیم، چرا ناراحتم؟ چرا غمگین هستم؟ چرا عصبانی شده ام؟ و چه طور می توانم ناراحتی خود را به شکل صحیحی ابراز کنم. علاوه بر این، در این مرحله می توانیم درباره راه حل های متعدد فکر کرده و قبل از عملی کردن هر راه حل پیامدهای آن را در نظر بگیریم.3 - چراغ سبز: نشان می دهد که ما آرام هستیم و می توانیم با کسی که ما را عصبانی یا آزرده خاطر و غمگین کرده صحبت کنیم و ناراحتی خود را ابراز نماییم. به عبارت دیگر چراغ سبز بدین معناست، که شما می توانید حرکت کنید و بهترین نقش هی خود را عملی سازیدحل مسأله: پس از آنکه خشم شما فرو نشست, زمانی را به آرامی بنشینید و فکر کنید. آیا خشم من منطقی بود؟ نتایج واکنش من چه بود؟ الان چه احساسی دارم؟ در آینده نیاز است چه کاری انجام دهم؟ چه اتفاقی افتاد که خشم من برانگیخته شد؟در صورتی که پس از یک ماه با این تمرین ها نتیجه رو به بهبودی دریافت نکردید حتما دارودرمانی داشته باشید .
- [آیت الله مظاهری] برای غلبه بر نفس اماره و کنترل آن می خواستم حضرت آقا راهنمایی های بفرمایند. در ضمن چون مادر بزرگ ما مدتی است با ما زندگی می کند بعضی مواقع ایشان با توجه اشتباه می کند و اصرار بر آن دارد و من و برادر و خواهرم را ناراحت می کند. لطفاً راهمنایی بفرمایید که چگونه می توانم بر این کار مسلط شویم.
- [سایر] با سلام من یک سال و نیم هست که نامزد هستم دوران دانشگاه هم همسرم را میشناختم حدود شش سال که همدیگرو میشناسیم . الان من یک مشکلی برام پیش اومده دقیقا دو هفته مونده به عروسیم . اینکه من هر وقت طول این یکسال ونیم هر وقت از مادر شوهرم ناراحت شدم همسرم بهم اجازه حرف زدن نداده میگه تو به من نگو حرفی داری به مامانم بگو. من فقط میخوام در مورد اینکه از چه موردی از دست مامانش ناراحت شدم بهش بگم اون فقط گوش کنه اگه حق با من بود حمایتم کنه اصلا انتظار ندارم بره با مامانش حرف بزنه نه ، فقط میخوام من بهش بگم آروم شم اجازه نمیده همین باعث میشه خیلی حرفا تو دلم بمونه وقتی هم دلیل ناراحتمو میگم عصبی میشه( همسرم سر هر چی زود عصبی میشه ) همه چی بهم میریزه ترجیح میدم اصلا نگم ولی وقتی اون از دست مامان من ناراحته میگه من نباید چیزی بگم انتظار داره همیشه از همسرم دفاع کنم وقتی از مامانم دفاع میکنم یا حرفی میزنم که مربوط به چند ماهه پیشه میگم که کاره خانوادمو توجیه کنم چون میبینه حق با منه عصبی میشه تو حرف نگه میداری تودلت بهش میگم تو اجازه نمیدی حرف بزنم وقتی ناراحتم واسه همینه در ضمن هر وقتم از دست خانوادم یا من ناراحته تهدیدم میکنه که پامو خونتون نمیزارم پشت گوشتو دیدی منو دیدی من خیلی بهم میرزیم اینجور وقتا ، همسرم فرداش شاید جوری رفتار کنه که اصلا هیچی نشده یام چند روز یه جوری میشه منم سعی میکنم بیخیال شم کوتاه میام تا اینجوری پیش نره ظاهرم خوبه اونجور وقتا ولی دلم ناراحته بعضی وقتا یک هفته طول میکشه برگردم به حالت قبلی ،من میخام این مشکلو حل کنم چکار باید رفتار کنم همسرم به حرفایی که منو ناراحت کرده گوش کنه عصبی نشه راهنماییم کنین خواهش میکنم
- [سایر] سلام من 33 سالمه لیسانس دارم خانه دارم شغل دارم زیاد خواستگاری رفته ام اما هنوز ازدواج نکرده ام مرا راهنمایی کنید خیلی دلم میخواهد ازدواج کنم چکار کنم فردی مذهبی هستم و از اینکه هر کسی به من میرسد و میگوید چرا ازدواج نکرده ای ناراحت میشوم لطفا مفصل جوابم را بدهید و یک راه حل با تشکر
- [سایر] سلام. خسته نباشید. من دختری 20 ساله ام در حال حاضر بابام زندانه و متاسفانه حکم اعدام به او دادن. در این دوسال که بابام زندانه شرایط سختی دارم دلم میخواد به یه نفر تکیه کنم و درد و دل کنم باهاش ولی کسی نیس خیلی ها خواستن باهام دوست بشن ولی من از هیچ کدوم خوشم نمی اومد قبول نمیکردم از یه طرف آبروم برام مهمه از طرف دیگه هم خیلی ها ازم تعریف میکنن که خوشگلی همین باعث میشه وسوسه بشم که بخوام برم سراغ پسرا . یکی از دوستان بابام از من خیلی خوشش میاد هروقت میبینه منو کلی تعریف میکنه ازم یه پسر 23 ساله داره که اونم خوشتیپ و خوش اخلاقه یجورایی حس میکنم از من خوشش میاد چون خیلی بیشتر از قبل هروقت منو میبینه گرم میگیره و احوال پرسی میکنه. خیلی دلم میخواد باهاش یه دوستی داشته باشم شایدم آخر این دوستی به ازدواج ختم بشه ولی در کل از نظر خانوادگی خیلی خوبن . چند روزه وسوسه شدم بهش یا پیام بدم یا زنگ بزنم و حرف بزنم. ولی نمیدونم به صورت ناشناس باهاش دوست بشم یا از اول خودمو معرفی کنم؟ خیلی دلم میخواد یکی کنارم باشه موقعیت ازدواجم ندارم. اینم بگم این دوست بابام از نظر مالی ده درجه بهتر از ما هستن. بنظر شما چیکار کنم؟ تورو خدا زود جواب بدید تا کار احمقانه ایی نکردم.
- [سایر] گاهی اوقات به دوستم که با من هم کلاس است، در مورد درس و دستمال کشی (پاچه خواری) اساتید حسودی ام می شود. گاهی اوقات به خاطر دستمال کشی، اساتید در نمره های درسی به او ارفاق می کنند. حالا من به خاطر از بین نرفتن پیوند دوستی مان، می خواهم حسادتم را کنترل کنم؛ ولی نمی دانم چطوری ؟ لطفا راهنمایی ام کنید. شاید بگویید باید بروم به سراغ سایت های مشاوره و روانشناسی . اما متاسفانه نتوانستم سایت مشاوره پیدا کنم.
- [سایر] سلام.خسته نباشید....... <div>من اکثر اوقات میزان استرس زیادی دارم. بطوریکه احساس میکنم بدنم داغه, رنگ بدنم میشه زرد, احساس میکنم که بدنم داره تحلیل میره(منظورم عضلاته), دستام تا حدودی میلرزه , روم نمیشه تو چشای کسی نگاه کنم .</div> <div>به ظاهر آدم آرامی هستم و سعی میکنم که مردم از من تصویر خوبی داشته باشند اما حتی کسی فکرش را هم نمیتواند بکند که من در درون اینچنین آدم عصبی هستم....احساس میکنم پوست صورتم میخواد آویزون بشه. خیلی وقتا به طور ناگهانی موج عظیمی از استرس بدنمو فرا میگیره.ذهنم به دنبال افکار ناراحت کنندس. وسط پیشونیم انگار میخواد مثل به بمب ساعتی منفجر بشه.بازم تاکید میکنم گاهی اوقات...</div>
- [سایر] باسلام. من مدت یکسال هست که ازدواج کرده ام تقریبا ماهی یکبار سر مسئله خیلی جزئی با شوهرم بحث میکنیم و فرق نمیکنه حق باکی باشه ، اون همیشه من رو مقصر میدونه و من باید برا معذرت خواهی پیش قدم بشم اصلا حاضر نیست خودش حرف زدن رو شروع کنه چه برسه به اینکه عذرخواهی کنه واقعا موندم باید چی کارکنم ؟ طرز تفکرش اینجوریه که اگه دوستی بهش زنگ زد اون بهش زنگ میزنه و درغیراینصورت هرگز تماس نمیگیره با دوستش ، در مورد منم اینجوریه اگه من قهر کرده ام حاضر نیست بیاد از دلم بیرون بیاره یه جورایی غرورش خیلی زیاده منم از این بابت خیلی رنج می برم ، درضمن 6 سال از من بزرگتره و میخواد منو کنترل کنه ، خیلی خوب و بد را برام تعریف میکنه .خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید که چیکار کنم.
- [سایر] می خواهم به خواستگاری دختری برم ولی یک مشکلی دارم که نمیدونم چطوری به ایشون بگم. من دچار یک تیک عصبی خفیف مثل تکان دادن غیر ارادی سر هستم اونم نه همیشه وقتی استراحت کنم و دور از استرس کاری باشم اصلا تیک ندارم و وقتی تنها هستم که اصلا تیک ندارم اگه هم چیزی به ایشون نگم مطمئنم که هر چند این تیک خفیف و کم هست ولی در زمان خستگی بیشتر بروز میکنه و بالاخره ایشون متوجه میشه اگه بگم هم ایشون مطمئنا فکر میکنه من مشکل روانی دارم و قضیه خواستگاری منتفیه .ممنون میشم راهنمایی کنید
- [سایر] سلام من پسر 19 ساله دانشجوی ترم 2 هستم(امسال وارد دانشگاه شدم) تو این مدت یکی از همکلاسی ها دختر که از من 5 ماه کوچیکتر به من علاقمند شده چادری نبود ولی بعد نوروز که اومدیدم دانشکده دیدیم چادری هم شده یعنی از هر راهی که بگید میخواد علاقش رو بهم نشون بده من یه پسر بسیجی و مذهبی هستم که کلا با دخترا ارتباط ندارم یعنی حتی تو کلاس سلام هم نمیدم البته چون این دختر از لحاظ درسی مثل خودم جز شاگردهای اول هست ارتباط درسی دارم ولی خارج از اون ارتباط خاصی ندارم نمیدونم باید چطوری باهاش رفتار کنم اصلا نمیدونم ازش خوشم میاد نمییاد. اصلا نمی دونم میخوام از شما چی بپرسم میشه شما راهنمایی کنید که اصلا چطوری باید با این موضوع برخورد بکنم؟ میشه هر نظری در این مورد دارید رو بگید؟ ممنون
- [سایر] سلام خانم بهرامی راستش من کلا نمیتونم منظورم و به شوهرم بیان کنم یه موقع هایی از محل کار ناراحتم می خوام بگم براش ولی تا شروع به صحبت می کنم منظور منو یه چیز دیگه دریافت میکنه حس میکنم اگه سکوت کنم بهتره تا ناراحتش کنم زمانی که مجرد بودم در مواقعی که ناراحت می شدم می نوشتم من فرزند آخر خانواده ام 2 تا خواهر دارم اونا همیشه تا ناراحت میشدن راحت می گفتن که برا چی ناراحتن ولی من همیشه تا می خواستم دلیلشو بگم با خودم می گفتم نکنه ناراحتشون کنم تو این 22 سال زندگیم تا حالا با کسی قهر نکردم ولی الان احساس میکنم توی روابطم با همسرم دارم دچار مشکل می شم چون وقتی ناراحتم دلم می خواد گریه کنم بغض می کنم اما نمیتونم گریه کنم احساس می کنم نیاز دارم با یکی صحبت کنم یا احساس میکنم حداقل 2 ماه نیاز دارم تنها زندگی کنم تا خودمو پیدا کنم نمیدونم