با سلام.دوست عزیز موفقیت شما در گرفتن گواهی نامه دلیل بر مهارت و تبحر شماست لذا این ترس ناشی از بی تجربگی و عمل نکردن در این زمینه است . بنابراین توصیه می کنیم به هیچ وجه به خاطر این ترس عقب نشینی نکنید . ابتدا با مسافت های اندک شروع کنید . و یک همراه داشته باشید . مقداری از اعتماد به خود را که کسب کردید مسافت را زیاد کرده و سعی کنید بدون همراه رانندگی کنید . مطمئن باشید ترس شما از بین می رود . به خود اعتماد به نفس دهید و خود را راننده مطلوبی قلمداد کنید . از تصدف نترسید . همه رانندگان حتی با سابقه های چندین ساله گاهی دچار تصادف می شوند بنابراین با انرژی مثبت و اعتماد به دانسته هاتون عمل کنید . پیامهای منفی درونی را حذف کنید .و فقط به این بیاندیشید که می توانید . هر کاری در ابتدا دشوار تر بوده و به مرور آسان می شود و ملکه ذهن شما میگردد.
با سلام
من در مشاوره قبلی ام به کد 925185 سوالی پرسیدم
من یک هفته است که گواهینامه رانندگی ام آمده به هنگام رانندگی ترسی در من اتفاق میافتد و یا به هنگام امتحان احساس ترس و اضطراب رخ می دهد و دست هایم سرد می شود و کمی میلرزد لطفا من را راهنمایی کنید.
با تشکر.
با سلام.دوست عزیز موفقیت شما در گرفتن گواهی نامه دلیل بر مهارت و تبحر شماست لذا این ترس ناشی از بی تجربگی و عمل نکردن در این زمینه است . بنابراین توصیه می کنیم به هیچ وجه به خاطر این ترس عقب نشینی نکنید . ابتدا با مسافت های اندک شروع کنید . و یک همراه داشته باشید . مقداری از اعتماد به خود را که کسب کردید مسافت را زیاد کرده و سعی کنید بدون همراه رانندگی کنید . مطمئن باشید ترس شما از بین می رود . به خود اعتماد به نفس دهید و خود را راننده مطلوبی قلمداد کنید . از تصدف نترسید . همه رانندگان حتی با سابقه های چندین ساله گاهی دچار تصادف می شوند بنابراین با انرژی مثبت و اعتماد به دانسته هاتون عمل کنید . پیامهای منفی درونی را حذف کنید .و فقط به این بیاندیشید که می توانید . هر کاری در ابتدا دشوار تر بوده و به مرور آسان می شود و ملکه ذهن شما میگردد.
- [سایر] سلام ببخشید بنده سوالی با کد 1118659 پرسیدم در مورد آدرس و تلفن مشاوره . ولی زمانی که کد را وارد میکنم تا جواب نمایان شود از من آدرس الکترونیک و رمز میخواهد که من هر چه میزنم میگوید پست الکترونیک اشتباه است... لطفا راهنمایی بفرمایید.
- [سایر] با سلام. خانم کهتری من در سوال با کد 955230 که از شما پرسیدم شما به من گفتین بیماری شما نوعی بیماری وسواس گونه است من به یک روان شناس بالینی که مراجعه کردم به من گفت این فکر های من اضطراب منتشر هست و روانپزشک من گفت که افسردگی است خانم کهتری به خدا دارم دیوونه میشم اینقد به نوع بیماریم فکر میکنم که سر درد میگیرم خسته شدم از زندگی افکار من این ها هستند که باعث اضطرابم میشند این افکار به همراه افکاری که در سوال کد 955230 به شما گفتم:ترس از گرفتن میگرن-ترس مرگ والدین-ترس از بیکاری-ترس از بی اختیاری ادراری -ترس از لرزش دست ها-ترس فراموش کردن کار های عملی پرستاری-فکر کردن به نوع بیماریم-ترس از اسیب رساندن دامادمان به من-وخیلی از ترس های دیگر که واقعا زیاد هستند ومن نمینونستم همه انها رو بگم وقتی روانشناسم اینجا یک هفته به من مهلت میداد که فکر هایم را براش ببرم نزدیک به پنجاه فکر اضطراب اور براش مینویسم که میگفت خیلی زیاد هست و میگفت ترس های تو اضطراب منتشر هست چون در خیلی از زمینه ها ترس داری حالا من موندم واقعا بیماری من چیست چون روانپزشک قبلی من نیز میگفت ocd خواهش میکنم به طور کامل برام توضیح دهید چون واقعا اضطراب دارم
- [سایر] سلام. من جوانی 30 ساله هستم که سال هاست از رانندگی می ترسم و هر وقت حرف از آموزش رانندگی پیش می آید به شدت دچار استرس می شوم وچند روز آرامش خود را از دست می دهم. لطفا من رو راهنمایی کنید که چگونه بر این ترس غلبه کنم. با تشکر.
- [سایر] سلام اقای مرادی من زنی 28 ساله هستم تا کنون 2 بار تجربه سقط داشته ام و به لطف خدا دوباره باردارم اما متاسفانه انچنان دچار اضطراب هستم که کارهای روزمره ام را نیز نمیتوانم انجام دهم با وجود انکه شخصی کاملا متدین هستم ولی واقعا درمانده شده ام احساس میکنم ایمانم را از دست داده ام ترس از سقط مجدد تمام زندگی من را محتل کرده است لطفا مرا راهنمایی کنید
- [سایر] سلام مجدد خدمت شما من سوالی از شما پرسیدم که باتوجه پاسخ مفید شما دو پرسش جدید برایم ایجاد آمد شما از داشتن حداقل ها برای ازدواج صحبت کردید این حداقل ها چه هستند وچگونه می توان به آنها دست یافت دومین مورد این که شما گفتید که ملاک ها ومعیارها راشناخته و سطح بینش خود رابالا ببرید این موارد از چه منابع قابل اطمینان و به اقتضای سن ما حاصل می شود یعنی اگر ممکن است منابع قابل اطمینانی برای افزایش آگاهی در این زمینه معرفی کنید متشکرم کد سوال قبلی:888675
- [سایر] با سلام من در تابستان شب کنکور کارشناسی اضطراب شدیدی داشتم و همراه تپش قلب شدید.که این اضطراب بخاطر ترس از رفتن به جلسه و راهی که تا مرکز استان باید طی میکردم بود.این تپش قلب و ترس معمولا وقتی از خانواده دور میشم و به شهر دیگری میروم وجود دارد که الان با رفتن و مواجعه با این موضوع تقریبا بهتر شدم بس از گذشت چند ماه احساس میکنم صدای قلبم یا تپش حس میکنم ولی وقتی نبضمو اندازه میگیرم بین 60 تا 75 بار در دقیقه میزنه.حالا نمیدونم خیالاتی شدم یا مشکلی دارم؟دکتر رفتم قرص پروپرانول داد گفت از لحاظ قلب مشکلی ندارم ؛ نیم ساعت قبل دانشگاه قرص بخورم اما من بدون قرص با این مشکل کنار اومدم از طریق مواجعه با اون.الان مشکلم فقط اون احساس تپش قلبم که بالا توضیح دادم میخواستم منو راهنمایی کنید.آیا ورزشی یا تغذیه برای اون وجود دارد؛با تشکر بسیار از شما
- [سایر] با سلام خدمت خانوم دکتر کهتری. از شما تمنا دارم به سوال من جواب کامل دهید و پاسخ آن را در لینک عمومی بگذارید. من حدوده 2سال است که حس عجیبی در وجودم احساس میکنم.مشکل این است که من در هنگام خوابیدن و یا در مکان های شلوغ بصورت ناگهانی احساس میکنم که الانی که من بمیرم یا فکر میکنم که الان یه اتفاق ناگواری برای من رخ خواهد داد.مثلا الان قلبم وای میسته یا بی هوش میشم.در این مواقع نفس تنگی بهم دست میده.احساس سنگینی در قفسه ی سینه میکنم..خیلی میترسم و اضطراب و تشویش بهم دست میده.خیلی احساس بدیه.وقتی با خانواده میریم سفر به خاطر اینکه از خونه دور میشیم به من استرس میاد.قلبم بشدت میزنه بطوری که دست چپم کرخت میشه.در گلو احساس سوزش هم دارم.تیک عصبی هم دارم.شبها نمیتونم بخوابم عرق سرد روی بدبنم جاری میشه.اضطراب و نگرانی از اینکه الان میمیرم منو بشدت اذیت میکنه.من خیلی از این احساس لعنتی خسته شدم .خواهش میکنم کمکم کنید.این چندمین بار است که از شما سوال میپرسم.ولی نمیتونم به پاسخ سوالم دسترسی پیدا کنم.لطفا پاسخ سوال مرا در صفحه ی نخست بگذارید. و e-mailمن کار نمیکند .با تشکرات فراوان از شما
- [سایر] با سلام و تشکر از شما ساکن تهران و متاهل و خانه دار وضعیت اقتصادی متوسط یک دختر 7ساله دارم مشکل اظطراب و استرس فراوان من باعث شده تا از انجام اکثر کارهای اجتماعی محروم باشم برای شروع ساده ترین کار اجتماعی دچار تپش قلب شدید و لرزش صدا و دست و پا می شوم حتی در یک مکالمه ساده تلفنی با یک اداره یا یک شخصی اداری! گواهینامه رانندگی دارم اما از استرس زیاد و لرزش شدید دست و پاقادر به شروع آن نیستم مشکل استرس قبل از ازدواج به این شدت نبود ولی حالا که قریب 10سال از ازدواج و فارغ التحصیلی ام می گذرد بدتر شده است به نظر خودم دلیل آن تنهایی بیش از حد من است اوایل ازدواج به دلیل بچه دار شدن خانه نشین شدم و همه آرزوهایی که برای کار و حضور در اجتماع داشتم نقش بر آب شد در حال حاضر 10سال از عمرم را هدر رفته احساس می کنم و برای شروع هر کاری اظطرابی وصف ناپذیر و وحشتناک دارم که ترجیح می دهم اصلا کاری انجام ندهم چون با وجود همچون استرسی حتی ساده ترین دانسته هایم را هم فراموش می کنم مثل آدرس خانه.. آیا راهی برای من وجود دارد؟ آیا دارویی برای جلوگیری از لرزش دستها به هنگام استرس وجود دارد؟ لطفا کمکم کنید.. متشکرم
- [سایر] سلام . اولین سوال من رو در زمینه اضطراب در تاریخ 10/10/90 با کد مشاور 943324 پاسخ داده اید . درباره اینکه میگید خود فرد علت اضطراب را بهتر می داند با شما موافقم بزرکترین اون اینکه بعد از چندین سال از زمانی که مشکل را فهمیدم تازه به مشاور مراجعه کردم و مشاور من اولین کسی است که من باهاش حرف می زدم اما خوب در ارتباط برقرار کردن با ایشان اصلا مشکلی نداشتم ولی بدترین عامل همین به یادآوری مشکلات و تلاش برای کنار آمدن با آن است که به شدت من را رنج می دهد البته مشاورم معتقد بود که این اضطراب با توجه به علت آن تا حدودی طبیعی است (به خصوص هنگام پایان جلسه ) اما اینکه از دو هفته قبل نگران جلسه باشم و حتی شب قبل از جلسه اصلا خوابم نمی برد می گفتند این عادی نیست و حتی پیشنهاد مصرف دارو هم به من داند ولی خوب تا شروع جلسه بعدی به قدری اضطرابم شدید بود و باعث سردرد من می شد و چون میگرن دارم و یک حمله میگرنی باعث می شد یک روز کامل رو از دست می دادم (با توجه به اینکه شاغلم ) برای همین نه به سبب تنبلی یا چیز دیگه فقط به خاطر فشار شدید و سردرد های شدید میگرنی و اختلالی که این سردرد ها در روند عادی زندگیم ایجاد کرده بود (مجبور) به توقف جلسات شدم . الان میشه پیشنهاد بدین چی کار کنم ؟ من قبلا مشکل اضطراب نداشتم اما علاوه بر مشکل قبلی اینم بهش اضافه شد این اضطراب هم ردوند زندگیمو مختل می کنه هم عامل میگرنم شده با این همه مشکل و شرایط هم برای فوق می خونم هم سر کار می رم الان این اضطراب و سردرد ها روی کیفیت کارم و درسم اختلال ایجاد کرده؟می دونم باید یه تصمیم نهایی بگیرم برای رفتن یا نرفتن پیش مشاور اما سردرد های قبل از اونو چیکار کنم ؟؟
- [سایر] باسلام خدمت خانم کهتری عزیز بنده با توجه به مشکلاتی که قبلا خدمت شما ذکر کرده بودم از قبیل اینکه دائما افکار منفی(اتفاق بدی قرار است در آینده بیفتد مانند مرگ عزیزانم که همش خودم رو مقصر می دانم) باعث اذیت و آزار من می شود و با عمل کردن به راهنمایی های شما باتوجه به اینکه بنده برای امتحان کنکور خود که در ما مرداد می باشد در حال آمادگی برای کنکور خود می باشم اما مشکلی که در حال حاضر دارم دائما در مواقع درس خواندن افکار مزاحم و گذشته های که قبلا داشتم دائما به ذهن من می آید و سوالات پوچی از قبیل ما برای چه به این دنیا می آییم و یا اینکه همه چیز در این دنیا بی نتیجه است دائما مرا ناامید و خسته می کند دل آزرده و ناامید از خودم می شوم و فرصت شادی را از من گرفته است گاهی اوقات هم هنگام شادی احساس می کنم که ای شادی ها به من به قول معروف حرام است حال از شما می خواهم که مرا راهنمایی کنید که چگونه می توانم از شر این افکار مزاحم رهایی پیدا کنم به زندگی عادی خودم ادامه بدهم؟زیرا که احساس می کنم بعضی از دلبستگی هایم را از دست داده ام.