اگر پیوند غصبی را به درخت خود زد نمو آن و میوهاش مال کی است؟
مال صاحب پیوند است نه صاحب درخت.
مال صاحب پیوند است نه صاحب درخت.
پاسخ:
مال صاحب پیوند است نه صاحب درخت.
پرسشهای مرتبط از این مرجع
سوال مرتبط یافت نشد
پرسشهای مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر فردی، شاخه ای غصبی را به درخت خود پیوند زند، مالک میوه آن درخت، که از این شاخه پیوندی غصبی به دست می آید چه کسی است؟
- [آیت الله بهجت] آیا می توان از اعضای بدن خوک به انسان پیوند زد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا می توان عضوی از بدن انسان را به حیوانی پیوند زد، حکم کلی آن چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا میتوان عضوی از بدن انسان را به حیوانی پیوند زد؟
- [آیت الله بهجت] زمینی را با مقداری درخت، برای امرار معاش می خرد و خمس آن را می دهد، بعد درخت رشد می کند و به علت رشد و نموّ، قیمت درخت زیاد می شود. آیا زیادی قیمت، خمس دارد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا جایز است از مسلمان زنده یا مرده عضو مورد نیاز را به فرد مریضی پیوند زد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا میشود از اعضاء میّت به دیگری پیوند زد؟ اگر وصیّت نکرده باشد، آیا اولیاء میتوانند اجازه دهند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر عضوی به خاطر حدّ یا قصاص بریده شود، آیا می توان آن را به خود جانی دوباره پیوند زد؟ اگر بخواهند به دیگری پیوند بزنند، آیا رضایت جانی شرط است یا مجنی علیه؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر عضوی بخاطر حدّ یا قصاص بریده شود، آیا میتوان پیوند زد و اگر بخواهند آن عضو را به دیگری پیوند بزنند آیا جایز است و رضایت جانی شرط است یا مجنی علیه؟
- [آیت الله خوئی] در باب خمس، درخت میوهدار که میفرمائید نموّ آن را بدهند، دو جور درخت میوهدار قیمت میشود، یک وقتی است به عنوان درخت بودن قیمت میشود که باید به همین زمین ثابت بماند، یک وقتی به عنوان کُنده و چوب بودن قیمت میشود که در این دو فرض قیمت تفاوت میکند منظور کدام قیمت است؟
مسائل مرتبط از این مرجع
- اگر با سگ غصبی یا اسلحه غصبی حیوانی را شکار کند، شکار حلال است و مال خود او میشود ولی گذشته از این که گناه کرده باید اجرت اسلحه یا سگ را به صاحبش بدهد.
- اگر زمینی را به دیگری واگذار کند که در آن درخت بکارد و آنچه عمل میآید مال هر دو باشد، معامله باطل است پس اگر درختها مال صاحب زمین بوده، بعد از تربیت هم مال او است و باید مزد کسی که آنها را تربیت کرده بدهد، و اگر مال کسی بوده که آنها را تربیت کرده بعد از تربیت هم مال او است و میتواند آنها را بکند، ولی باید گودالهایی را که به واسطه کندن درختها پیدا شده پر کند و اجاره زمین را از روزی که درختها را کاشته به صاحب زمین بدهد، و مالک هم میتواند او را مجبور نماید که درختها را بکند و اگر به واسطه کندن درخت عیبی در آن پیدا شود، باید تفاوت قیمت آن را به صاحب درخت بدهد و نمیتواند او را مجبور کند که با اجاره یا بدون اجاره درخت را در زمین باقی بگذارد.
- عاریه دادن چیز غصبی و چیزی که مال انسان است ولی منفعت آن را به دیگری واگذار کرده مثلًا آن را اجاره داده، در صورتی صحیح است که مالک چیز غصبی یا کسی که آن چیز را اجاره کرده بگوید به عاریه دادن راضی هستم.
- اگر در زمینی که غصب کرده زراعت کند، یا درخت بنشاند، زراعت و درخت و میوه آن مال خود او است و چنانچه صاحب زمین راضی نباشد که زراعت و درخت در زمین بماند، کسی که غصب کرده باید فوراً زراعت یا درخت خود را اگر چه ضرر نماید از زمین بکند، و نیز باید اجاره زمین را در مدتی که زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمین بدهد و خرابیهایی را که در زمین پیدا شده، درست کند مثلًا جای درختها را پُر نماید. و اگر به واسطه اینها قیمت زمین از اولش کمتر شود، باید تفاوت آن را هم بدهد و نمیتواند صاحب زمین را مجبور کند که زمین را به او بفروشد، یا اجاره دهد. و نیز صاحب زمین نمیتواند او را مجبور کند که درخت یا زراعت را به او بفروشد.
- اگر غیر مال التجاره مالی داشته باشد که خمسش را داده یا خمس ندارد، مثلا به او بخشیده اند، چنانچه قیمتش بالا رود، اگرچه آن را بفروشد مقداری که بر قیمتش اضافه شده خمس ندارد، ولی اگر درختی که خریده نمو کند و بزرگ شود و یا گوسفندی که خریده چاق شود، در صورتی که مقصود او از نگهداری آنها این بوده که از زیادتی عین آن سود ببرد، باید خمس آنچه را زیاد شده بدهد.
- اگر مالی را که میداند غصبی است عاریه کند و از آن استفادهای ببرد و در دست او از بین برود، مالک میتواند عوض مال را از او یا از کسی که مال را غصب کرده مطالبه کند، و نیز عوض استفادههایی را که عاریه گیرنده برده میتواند از او مطالبه نماید، و یا از غاصب بگیرد. و اگر عوض مال یا استفاده آن را از عاریهکننده بگیرد، او نمیتواند چیزی را که به مالک میدهد از عاریه دهنده مطالبه نماید.
- اگر مردی بمیرد و اولاد نداشته باشد، چهار یک مال او را زن و بقیه را ورثه دیگر میبرند و اگر از آن زن یا از زن دیگر اولاد داشته باشد، هشت یک مال را زن و بقیه را ورثه دیگر میبرند، و زن از همه اموال منقول ارث میبرد ولی از زمین و قیمت آن ارث نمیبرد و نیز از خود هوایی ارث نمیبرد مثل بنا و درخت و فقط از قیمت هوایی ارث میبرد.
- اگر چیزی را که میفروشند یکی از شرطهای معامله در آن نباشد مثلًا چیزی را که باید با وزن خرید و فروش کنند، بدون وزن معامله نمایند، معامله باطل است، و چنانچه فروشنده و خریدار با قطع نظر از معامله، راضی باشند که در مال یکدیگر تصرف کنند اشکال ندارد و گر نه چیزی را که از یکدیگر گرفتهاند مثل مال غصبی است و باید آن را به هم برگردانند. و در صورتی که مال هر یک در دست دیگری تلف شود، چه بداند معامله باطل است چه نداند، باید عوض آن را بدهد.
- شکافتن قبر در چند مورد حرام نیست: اول: آنکه میت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود که در آنجا بماند دوم: آنکه کفن یا چیز دیگری که با میت دفن شده غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند و همچنین است اگر چیزی از مال خود میت که به ورثه او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه راضی نشوند که آن چیز در قبر بماند ولی اگر چیز مختصری از مال او که به ورثه به ارث رسیده مانند انگشتر و نحو آن با او دفن شده باشد در جواز نبش برای در آوردن آن تامل و اشکال است خصوصا اگر اجحاف به ورثه نباشد و اگر وصیت کرده باشد که دعا یا قرآن یا انگشتری را با او دفن کنند در صورتی که وصیتش بیشتر از یک سوم مال او نباشد برای بیرون آوردن اینها نمی توانند قبر را بشکافند. سوم: آن که میت بی غسل یا بی کفن دفن شده باشد، یا بفهمند غسلش باطل بوده، یا به غیر دستور شرع کفن شده یا در قبر، او را رو به قبله نگذاشته اند. چهارم: آنکه برای ثابت شدن حقی بخواهند بدن میت را ببیند. پنجم: آنکه میت را در جایی که بی احترامی به اوست مثل قبرستان کفار یا جایی که کثافت و خاکروبه می ریزند، دفن کرده باشند. ششم: آنکه برای یک مطلب شرعی که اهمیت آن از شکافتن قبر بیشتر است قبر را بشکافند مثلا بخواهند بچه زنده را از شکم زن حامله ای که دفنش کرده اند بیرون آورند. هفتم: آنکه بترسند درنده ای بدن میت را پاره کند یا سیل او را ببرد یا دشمن بیرون آورد. هشتم: آنکه قسمتی از بدن میت را که با او دفن نشده بخواهند دفن کنند. ولی احتیاط واجب آن است که آن قسمت از بدن را طوری در قبر بگذارند که بدن میت دیده نشود.
- اگر نداند مالی را که عاریه کرده غصبی است و در دست او از بین برود، چنانچه صاحب مال عوض آن را از او بگیرد، او هم میتواند آنچه را به صاحب مال داده از عاریه دهنده مطالبه نماید، ولی اگر چیزی را که عاریه کرده طلا و نقره باشد، یا عاریه دهنده با او شرط کرده باشد که اگر آن چیز از بین برود عوضش را بدهد، نمیتواند چیزی را که به صاحب مال میدهد، از عاریه دهنده مطالبه نماید. احکام نِکاح یا ازدواج و زناشویی به واسطه عقد ازدواج، زن به مرد حلال میشود و آن بر دو قسم است: دائم و غیر دائم. عقد دائم آن است که مدت زناشویی در آن معین نشود و زنی را که به این قسم عقد میکنند دائمه گویند. و عقد غیر دائم آن است که مدت زناشویی در آن معین شود، مثلًا زن را به مدت یک ساعت یا یک روز یا یک ماه یا یک سال یا بیشتر عقد نمایند، و زنی را که به این قسم عقد کنند متعه و صیغه مینامند.
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله خوئی] اجاره دادن درخت برای آن که از میوهاش استفاده کنند درصورتی که میوهاش فعلًا موجود نباشد صحیح است و همچنین است اجاره دادن حیوان برای شیرش.
- [آیت الله سیستانی] اجاره دادن درخت برای آنکه از میوهاش استفاده کنند ، در صورتی که میوهاش فعلاً موجود نباشد صحیح است . و همچنین است اجاره دادن حیوان برای شیرش .
- [آیت الله علوی گرگانی] اجاره دادن درخت برای آن که از میوهاش استفاده کنند جائز است.
- [آیت الله مظاهری] اجاره دادن درخت برای آنکه از میوهاش استفاده کنند اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اجاره دادن درخت برای آن که از میوهاش استفاده کنند، اشکال دارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر درخت بید و چنار و مانند اینها را بکارد در صورتی که خمس انها را داده باشد باید هر سال خمس نمو انها را بدهد و همچنین اگر مثلا از شاخه های درخت که معمولا هر سال می برند استفاده ای ببرد و به تنهایی یا با منفعتهای دیگر کسبش از مخارج سال او زیاد بیاید در اخر هر سال باید خمس انها را بدهد اما در صورتی که خمس ان درخت را نداده و نمو کرده باشد باید خمس اصل درخت و نمو ان خمس و خمس نمو حصه خود را بدهد
- [آیت الله شبیری زنجانی] اجاره دادن درخت برای آن که از سایه یا میوهاش استفاده کنند، اشکال ندارد، ولی درختی را که به حسب متعارف روشن نیست که محصول میآورد یا نه، نمیتوان برای استفاده از محصول احتمالیش، اجاره داد.
- [آیت الله سیستانی] قطع عضو مسلمان مرده، مانند چشم و دستش برای پیوند زدن به بدن زنده جایز نیست، و اگر کسی چنین کند، بر او دیه لازم میآید. و دفن آن عضو قطع شده واجب است، ولی اگر پیوند زد و عضو زندهای از بدن شد، قطع آن واجب نیست.
- [آیت الله بهجت] اجاره دادن چیزی که منفعت آن فعلاً موجود نیست، صحیح است؛ مثل اجاره دادن درخت برای میوهاش که هنوز موجود نیست و اجاره دادن حیوان برای شیر آن؛ و اجرت اجاره نیز میتواند چنین باشد، ولی تا وقتی که منفعت موجود نشد، حق مطالبه ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] منافع چیزی را که گرو می گذارند مانند شیر حیوان و میوه درخت، مال صاحب مال است.