چندین نفر همزمان به شخصی تیراندازی کرده اند و آن شخص بوسیله یک یا چند گلوله کشته شده است امّا معلوم نیست تیر کدام یک از تیراندازان به او اصابت کرده است، امّا قدر مسلم تیر یکی از این چند نفر بوده است، حکم قضیه چگونه است؟
در فرض سؤال، حاکم شرع با قرعه قاتل را معین و ملزم به پرداخت دیه می کند و احتیاط در ترک قصاص است.
عنوان سوال:
چندین نفر همزمان به شخصی تیراندازی کرده اند و آن شخص بوسیله یک یا چند گلوله کشته شده است امّا معلوم نیست تیر کدام یک از تیراندازان به او اصابت کرده است، امّا قدرمسلمتیر یکی از این چند نفر بوده است، حکم قضیه چگونه است؟
نَفْر در لغت به معنی اعراض كردن، پيش دويدن، پراكنده شدن و رم كردن آمده است. [۱]
قدر
سوره نود و هفتمین سوره قرآن میباشد.
تیر
حاکم شرع
حاكم شرع حاكم منصوب از جانب خدا به طور مستقيم يا با واسطه است، بيشترين كاربرد عنوان حاكم شرع در كلمات فقها، فقیه جامع شرایط است. از حدود ولایت حاکم شرع در باب تجارت سخن گفتهاند.
حاکم
حاکم، اصطلاحی با معانی مختلف در فقه، حقوق و اصول فقه. این کلمه در لغت به معانی قاضی، داور، فرمانروا، اجراکننده حکم و متصدی اداره یک ایالت یا بخش از جانب حکومت است. کاربرد «حاکم» در منابع فقهی و متون حقوقی به معنای لغوی و غیراصطلاحی رایج است. با وجود این، به سبب قیود و شروطی که برای برخی مصادیق آن، به ویژه در فقه امامی، ذکر شده، به یک اصطلاح تبدیل شده است، همچنان که در اصول فقه نیز معانی اصطلاحی خاصی دارد.
قرعه
قرعه، حاصل مصدر از ریشۀ قَرَعَ و به معنای نصیب است. [۱]
قصاص
قصاص در لغت، به معنی هر نوع دنباله روی و پی جویی نمودن- کین کشی به مثل کشنده را کشتن- مجازات- عقاب- سزا- جبران- تلافی آمده است. [۱] [۲] [۳] [۴]قصاص از نظر اصطلاحی، به معنای تلافی و استیفای عینی جنایتی که در قتل عمدی، قطع عضو و جرح عمدی بر مجنی علیه وارد شده است میباشد به شکلی که اثر به جای مانده از جنایت عیناً روی جانی اجرا شده و به دست آید. [۵] قصاص در جنایت قتل عمدی را قصاص النفس میگویند و قصاص در جنایات قطع عضو و جرح را قصاص عضو گویند.
دیه
دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.
شرع
شَریعت به معنی آنچه خداوند متعال براى بندگان خود وضع و تشریع کرده است، می باشد. به شریعت، شَرع، شریعت الهی، شریعت مُنزِلِه و قانون الهی نیز گفته می شود.
فرض
حکم الزامی و طلب اکید متعلق به چیزی را وجوب گویند.