شخصی جنب شده و میخواهد بخوابد و برای رفع کراهت خوابیدن در حالت جنابت، نمیتواند وضو بگیرد. اگر بخواهد تیمّمی برای رفع کراهت خوابیدن انجام دهد، باید بدل از غسل جنابت باشد یا بدل از وضویِ رافعِ کراهت؟
تیمّم باید بدل از غسل جنابت باشد، اگر چه میتواند بدون این که قصد بدلیت کند، تیمّم را به قصد قربت مطلقه به جا آورد.
عنوان سوال:
شخصی جنب شده و میخواهد بخوابد و برای رفعکراهت خوابیدن در حالت جنابت، نمیتواند وضو بگیرد. اگر بخواهد تیمّمی برای رفعکراهت خوابیدن انجام دهد، باید بدل از غسلجنابت باشد یا بدل از وضویِ رافعِ کراهت؟
پاسخ:
تیمّم باید بدل از غسلجنابت باشد، اگر چه میتواند بدون این که قصد بدلیت کند، تیمّم را به قصد قربتمطلقه به جا آورد.
غسل جِنابَت غسلی است که به سبب جنابت انجام میشود. این غسل برای واجباتی که باید با طهارت انجام شوند مانند نماز، واجب میشود. کسی که غسل جنابت کرده نباید برای نماز وضو بگیرد ولی در اینکه با سایر غسلها میتوان نماز خواند یا خیر نظرات متفاوتی وجود دارد.
جنابت
جِنابَت (در عربی جَنابَة) اصطلاحی فقهی است که به حالتِ ناشی از انزال مَنی یا رابطه جنسیِ منجر به دخول اشاره دارد. فردی که در این حالت قرار دارد را جُنُب مینامند. انجام برخی عبادات و اعمال مثل نماز، روزه، حج و توقف در مسجد بر فرد جنب حرام است. خروج از حالت جنابت، مشروط به انجام غسل جنابت است.
کراهت
مکروه، اصطلاحی فقهی درباره عملی است که ترک کردن آن بهتر از انجام دادن است. کراهت، گاه در عبادات است و گاه در معاملات و کسب و کار. کراهت در عبادات به معنای کم شدن ثواب آن عبادت نسبت به عبادتهای مشابه است و کراهت در معامله به معنای ناپسنددانستن شارع در انجام آن است. نماز گزاردن در برخی مکانها مانند حمام و آشپزخانه و در برخی حالتها مانند خواب آلودگی یا در لباس سیاه از جمله عبادات مکروه است.
رافع
رافع ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • رافع بن عبدالله، از یاران امام حسین (علیهالسلام) و یکی از شهدای کربلا• رافع بن هرثمه، یا ابن نومَرْد، یکی از سرداران آل طاهر و حاکم خراسان من جانب محمد بن طاهر
رفع
رَفع به معنی منع از استمرار وجود یک شیء است.
جنب
كسی كه جماع كرده يا منی از او خارج شده باشد.
غسل
غُسل عملی عبادی در فقه اسلامی است به معنای شستن تمامی بدن از سر تا پا با کیفیتی خاص.
وضو
وُضو، یا آنگونه که در برخی مناطق ایران گفته میشود، دستنماز یا آبدست، شستن صورت و دستها و مَسح سر و پاها با شیوهای خاص است. وضو به خودی خود مستحب است و برای برخی کارها مانند نماز و طواف کعبه، واجب میشود. در برخی موارد باید به جای وضو، غسل یا تیمم کرد. وضو را میتوان به شیوه ترتیبی و ارتماسی انجام داد. وضوی جبیرهای، جایگزینی برای وضو در صورت وجود زخم است.
بدل
واژه بدل ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • بدل (علمکلام)، اصطلاحی در کلام اسلامی در بحث تکلیف مالایطاق• بدل (فقه)، جایگزین تکلیف اوّلى یا مال تلف شده• بدل (حدیث)، از اقسام علوّ نسبی• بدل (نحو عربی)، بر وزن "فَعَل"، اسم از مادهی "بدل" و در لغت به معنای جانشین
بدل از غسل
تيمّمی كه جايگزين غسل میشود.
غسل جنابت
غسل جِنابَت غسلی است که به سبب جنابت انجام میشود. این غسل برای واجباتی که باید با طهارت انجام شوند مانند نماز، واجب میشود. کسی که غسل جنابت کرده نباید برای نماز وضو بگیرد ولی در اینکه با سایر غسلها میتوان نماز خواند یا خیر نظرات متفاوتی وجود دارد.
قصد قربت
قَصدِ قُربَت به معنای اراده نزدیک شدن، در اسلام یکی از شرایط صحیح بودن عبادت است. و منظور از آن انجام عبادات با نِیَّت و انگیزه نزدیک شدن به خدا است. این انگیزه بیشتر با عبارت «قُربَةً اِلَی الله» بیان میشود. قصد قربت فقط در اعمالی که جنبه عبادی دارند، لازم است.
جنابت
جِنابَت (در عربی جَنابَة) اصطلاحی فقهی است که به حالتِ ناشی از انزال مَنی یا رابطه جنسیِ منجر به دخول اشاره دارد. فردی که در این حالت قرار دارد را جُنُب مینامند. انجام برخی عبادات و اعمال مثل نماز، روزه، حج و توقف در مسجد بر فرد جنب حرام است. خروج از حالت جنابت، مشروط به انجام غسل جنابت است.
مطلقه
زنی كه طلاق داده شده است.
تیمم
تَیَمُّم عملی عبادی است که در مواردی به جای وضو یا غسل واجب میشود. مراحل آن عبارتند از: زدن کف دو دست بر خاک و کشیدن آن بر پیشانی و پشت دستها. طهارت ناشی از تیمم مانند وضو و غسل است و تا زمان باقی بودن عذر تیمم، تفاوتی با طهارت ناشی از آنها ندارد. به تیمم، طهارت «تُرابیّه» یا «اضطراری» نیز گفته میشود.
غسل
غُسل عملی عبادی در فقه اسلامی است به معنای شستن تمامی بدن از سر تا پا با کیفیتی خاص.
بدل
واژه بدل ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • بدل (علمکلام)، اصطلاحی در کلام اسلامی در بحث تکلیف مالایطاق• بدل (فقه)، جایگزین تکلیف اوّلى یا مال تلف شده• بدل (حدیث)، از اقسام علوّ نسبی• بدل (نحو عربی)، بر وزن "فَعَل"، اسم از مادهی "بدل" و در لغت به معنای جانشین