خمسی که سادات میگیرند، در صورتی که از مخارج سال آنها اضافه بیاید، خمس دارد یا نه؟
نباید اضافه بگیرند و اگر اضافه آمد، باید با اجازه مجتهد جامع الشرائط مصرف شود.
عنوان سوال:
خمسی که سادات میگیرند، در صورتی که از مخارج سال آنها اضافه بیاید، خمس دارد یا نه؟
سادات در لغت به معنای مِهتران و بنابر تعریف فقهی، عنوانی است برای کسانی که نسبشان به هاشم بن عبد مناف (جدّ رسول الله) میرسد.
اضافه
واژه اضافه ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اضافه (منطق)، اصطلاحی منطقی - فلسفی، از مقولات دهگانه ارسطویی و از اعراض نسبی• اضافه (ادبیات عرب)، اصطلاحی در ادبیات عرب به معنای نسبت دادن یک اسم به اسمی دیگر• اضافه (ادبیات فارسی)، اصطلاحى در دستور زبان به معنای نسبت دادن اسمی به اسم دیگر
سال
سال به سال قمری و شمسی تقسیم میشود و سال شرعی که احکام مرتبط با زمان بر اساس آن تنظیم شده، سال قمری است که دوازده ماه میباشد. از عنوان سال در بابهاى طهارت، صلات، زکات، خمس، حجر، وصیت، نکاح و طلاق سخن گفتهاند.
خمس
خُمس، اصطلاحی فقهی به معنای پرداخت یک پنجم مازاد درآمد سالانه و برخی موارد دیگر مانند معدن و گنج با شروطی که در فقه آمده است. خُمس از فروع دین است و آیه ۴۱ سوره انفال و بیش از ۱۱۰ حدیث در کتابهای روایی از آن سخن گفتهاند.
مجتهد جامع الشرایط
اجازه در اجتهاد» از مسائل مربوط به علم فقه است. البته هیچکدام از این امور به صراحت در روایات نیامده است. با این توضیح، اکنون به توضیح این اصطلاحات خواهیم پرداخت.
مجتهد
مجتهد یا فقیه، کسی که توانایی اجتهاد یا استنباط احكام شرعى را از منابع معتبر دارد. واژه مجتهد در متون فقهی کاربرد دارد و در روایات، واژه فقیه به کار رفته است. مجتهد مطلق و متجزی، مجتهد بالفعل و بالقوه، مجتهد اعلم و مجتهد جامع الشرایط، از اقسام فقیه یا مجتهد است. شیخ طوسی، محقق حلی، علامه حلی، شیخ انصاری و میرزای شیرازی از مجتهدان و فقیهان بهنام شیعه هستند.
اجازه
اجازه به معنی اظهار رضایت و صدور جواز انجام عمل یا روی دادن حالتی می باشد. جایگاه اصلی عنوان یاد شده در باب تجارت بحث بیع فضولی است، لیکن به تناسب در دیگر بابهای عقود و ایقاعات نیز از آن سخن رفته است.
اضافه
واژه اضافه ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اضافه (منطق)، اصطلاحی منطقی - فلسفی، از مقولات دهگانه ارسطویی و از اعراض نسبی• اضافه (ادبیات عرب)، اصطلاحی در ادبیات عرب به معنای نسبت دادن یک اسم به اسمی دیگر• اضافه (ادبیات فارسی)، اصطلاحى در دستور زبان به معنای نسبت دادن اسمی به اسم دیگر
جامع
جامع ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • جامع (قرآن)، از ریشه «جمع» و به معنای به هم ضمیمه کردن، نزدیک کردن و گرد آوردن چیزهایی در کنار هم• جامع (معنا)، عنوان کلی شامل همه افراد مشترک در یک معنا• جامع (قیاس)، وصف مشترک میان اصل و فرع در قیاس فقهی