دانشجوی پرستاری هستم. در موقع کار در بیمارستان گاهی دستم با دست همکاران نامحرم تماس پیدا میکند. با این که قصد و غرضی در کار نیست و کوشش خود را برای عدم تماس انجام میدهم، آیا مرتکب گناه میشوم؟
اگر در اثنای کار، دستتان به طور اتفاقی با همکارانتان تماس پیدا کند، اشکال ندارد؛ ولی چنانچه بدانید این عمل به طور مکرر هر چند ناخودآگاه انجام میگیرد، لازم است از دستکش و مانند آن استفاده کنید.
اگر در اثنای کار، دستتان به طور اتفاقی با همکارانتان تماس پیدا کند، اشکال ندارد؛ ولی چنانچه بدانید این عمل به طور مکرر هر چند ناخودآگاه انجام میگیرد، لازم است از دستکش و مانند آن استفاده کنید.
عنوان سوال:
دانشجوی پرستاری هستم. در موقع کار در بیمارستان گاهی دستم با دست همکاران نامحرم تماس پیدا میکند. با این که قصد و غرضی در کار نیست و کوشش خود را برای عدم تماس انجام میدهم، آیا مرتکب گناه میشوم؟
پاسخ:
اگر در اثنای کار، دستتان به طور اتفاقی با همکارانتان تماس پیدا کند، اشکال ندارد؛ ولی چنانچه بدانید این عمل به طور مکرر هر چند ناخودآگاه انجام میگیرد، لازم است از دستکش و مانند آن استفاده کنید.
پرسشهای مرتبط از این مرجع
سوال مرتبط یافت نشد
پرسشهای مرتبط از دیگر مراجع
- [سایر] سلام : من دختری 26 ساله ام. پدرم کارمند بازنشسته و مادرم خانه دار است .دارای لیسانس ریاضی محض از دانشگاه دولتی ام. 2برادر و 1خواهر دارم. سختی درسها را با امید به اینکه روزی کمک پدر میشوم با شیرینی به ا تمام رساندم. حال 3سال است که بیکارم با اینکه رتبه 2 بین هم دوره ایهایم داشتم و در ارزوی یک لحظه تدریسم با اینکه خیلی دنبال کار بوده ام اما حتی به عنوان حق التدریس نیز مشغول به کار نشده ام و شرمنده خستگی ها و زحمات پدرم هستم. شما خودتون میدونید که چرخوندن زندگی 6 نفره با حقوق ناچیز بازنشستگی سخته وپدرم روزانه 8 ساعت کار میکند وما از دیدن خستگیهای او ناراحت میشویم و کاری از دست ما بر نمی اید . خواستگار خوبی هم نداشتم که باری از دوش پدرم بردارم قصدم ناامیدی نیست چون بزرگترین گناه است.در این زمانه دخترای خوب تو خونه میمونند . امیدم به خدا و راهنمایی شماست.
- [سایر] اینجانب درسال 1384 از یکی از دانشگاههای علوم پزشکی کشور در رشته داروسازی با مدرک دکترای حرفهای فارغ التحصیل شدم. در هنگام انجام آزمایشات برای پایان نامه تخصصی، به علت طولانی شدن مراحل پایان نامه و خستگی مفرط، متأسفانه در نتائج ارائه شده به هیئت داوران دست بردم و با تغییر دادهها و نتایج، کار را تمام کردم و پایان نامه را با نمره 6/19 قبول شدم. اگر در نتایج دست نمیبردم أصلاً ممکن بود که کار من نتیجه ندهد و یا حتی مجبور میشدم موضوع دیگری را انتخاب کنم و من که حدود دو سال از وقت خود را صرف موضوع أولیه کرده بودم در آن موقع نتوانستم درست تصمیم بگیرم و فریب هوای نفس و شیطان را خوردم. اکنون بعد از گذشت هفت سال عذاب وجدان و ناراحتی عمیقی در این مورد دارم که نمیدانم چگونه میتوانم این گناه خود راجبران کنم. خواهش میکنم به من کمک کنید که چگونه میتوانم از شر این خبطی که مرتکب شدم رها شوم؟
- [سایر] سلام چند روزی در مسجد امام حسین دبی پای منبر شما بودم، واقعا" لذت بردم مطالب جالب، به روز و درخوری از شما شنیدم. هم مذهبی و مستند به احادیث و روایات . هم اجتماعی و کاربردی این نشاندهنده اشراف شما به حوزه بحث های مطروحه بود و تسلط شما به آیین سخنوری هم کم نظیر بود بطوری که در چندین مرحله که دقت کردم تقریبا\" کسی را نیافتم که به چیز دیگری غیر از مباحث شما توجه کند. به شما تبریک میگویم و برای موفقیت تان دعا می کنم. این مسئولیت شمارا سنگین تر میکند. اسلام به امثال شما برای معرفی خود فراوان نیاز داردو البته اگر این امر بخوبی انجام شود اسلام و آیین توحیدی خودش جای خودش را باز میکند. اینطور نیست؟ مگر پیغمبر غیر از معرفی اسلام و آیین الهی ماموریت دیگری داشت یا مگر کار دیگری کرد؟ انسان بواسطه فطرت خود بخودی خود کمال جوست و فقط باید کمال رابیابد آنوقت کار تمام است. کار دین به زور نیست، نمی دانم چرا یک عده از همکاران شما اصرار دارند به زور هم که شده مردم را به راه راست (یا به بهشت!؟) هدایت کنند.فکر میکنم کمی صبر باید کرد مثل محمد و مثل علی، فکر میکنم برجسته ترین خصائل علی صبراوست اینطور نیست؟ خوشحال میشوم اگر آدرس ایمیل مرا هم در لیست دوستداران خود قرارداده و اگر به مطالب جالب و ارزنده ای دست پیدا کردید ما را هم در لذت بهره گیری(وبه طبع گسترش)آن سهیم کنید.من محب اهل بیت هستم انشا ا.. ولی نه برای مصایب آنها (که فکر میکنم در طول تاریخ کمی دگرگون شده است)بلکه بخاطر معارف لایتناهی این عزیزان ولی متاسفانه ما کمتر ازاین چشمه زلال بهره برده ایم به امید دیدار مجدد شما انشاا.. محمدی
- [سایر] بنده به یک دختر مسلمان 22 ساله باکره علاقه من هستم، ولی امکان اینکه ما الان ازدواج کنیم یا نامزد شویم نیست. ما تصمیم گرفته ایم که با هم ازدواج موقت کنیم، ولی هر دوی ما مطمئنیم که پدر ایشان با این تصمیم ما مخالفت خواهد کرد. حال ما تصمیم گرفتیم که در آیندهای نزدیک همدیگر را ملاقات کنیم ولی سوال بنده این است. ما در چنین شرایطی چه کار می توانیم بکنیم؟ آیا می شود که ما بدون اجازه پدر ایشان با هم ازدواج موقت کنیم تا به گناه مرتکب نشویم؟ چون ما تصمیم گرفتیم که با هم به مسافرت برویم بدون اجازه و اطلاع پدر ایشان. هم بنده و هم این خانم در اروپا زندگی میکنیم و اینجا هر انسانی از 18 سالگی به بعد خودشان تصمیم برای آیندهشان می گیرند و همچنین ازدواجشان. آیا دادن مهری در ازدواج موقت هم واجب است؟ حتا اگر دختر مورد نظر انتظاری به گرفتن مهری نداشته باشد و خودش گفت باشد که نیازی به مهری ندارد. آیا می شود که صیغه را به فارسی هم خواند؟ چون نه بنده و نه این خانم عربی بلد نیستیم. آیا می شود صیغه را برای ما به فارسی ترجمه کنید تا ما به فارسی بخوانیم؟ سوال دیگر من این است که، وقتی که انسان جنب می شود و وقت نماز فرا رسیده، و آن موقع انسان غسل میکند ولی بعد از غسل کردن و همام کردن مجبور به ادرار کردن می شود. آیا می تواند که دوباره غسل کند برای نماز خواندن؟ یا این که باید وضو بگیرد؟ همان طور که گفتم ما در اروپا زندگی میکنیم و در دست شوییهای اینجا به جای آب از دستمال کاغذی استفاده می کنند. آیا استفاده از دستمال کاغذی به جای آب برای تمیز کردن خود اشکال دارد و با همان لباس نماز بخواند؟ چون ما وقتی در مدرسه یا سر کار خود هستیم و به دست شویی میرویم مجبور هستیم که از دستمال کاغذی به جای آب استفاده کنیم و وقتی وقت نماز می شود با هم لباس زیری که تنمان هست نماز می خوانیم آیا اشکال دارد؟ و بعضی موقع سر کارمان با همان لباس زیری که تنمان هست نماز می خوانیم و امکان تعویض لباس زیر نداریم. آیا این مساله برای مردها و خانمها فرق دارد؟ با تشکر فراوان از زحمات شما امیدوارم که هر چه زودتر به سوالات بنده جواب دهید تا قابل اینکه ما مرتکب گناه شویم.
- [سایر] با عرض سلام خدمت شما . من سه سال پیش در سن شانزده سالگی مشرف به مکه مکرم شدم و با توجه به شناخت از خود و تاثیر حج توقع داشتم پس از بازگشت انسان مومن تری شوم ولی... نمیدانم بگم تاثیر محیط بود یا خودم مقصرم نمیدونم ولی متاسفانه نمازم یک خط در میان شد و دیگر خبری از آن سجاده مفصل نیست و از اون طرف خدا رو صد هزار مرتبه شکر همان سفر باعث شده قبل یا پس از انجام کاری به اشتباه خودم پی ببرم و چون من موقعیت کاری ام طوری است که وقت زیادی برای اینکه پا منبری کسی شم یا با بچه مومن ها باشم ندارم (من در بازار کامپیوتر رضا کار می کنم و بیش از صد ارباب رجوع داریم که تعداد قابل توجه آنها خانم های جوان هستند) و من نسبت به نوع برخورد آنها که خیلی اروپایی و به اصطلح به روز است نمیتونم عکس العمل نشان بدم (به خاطر یه خورده حرمتی که واسش دارم) و این موضوع باعث شده که نگاه اطرافیان نسبت به من عوض شود و نمیتونم به راحتی به کارم ادامه بدم و من هم باید مثل اونها شم. شما رو به خدای احد و واحد قسم میدم به من کمک کنید . منی که میخوام از شر ارتباط با دختر رها شم باید چی کار کنم .مگه نمیگن دست زدن به نا محرم گناه کبیره است و پس چرا من نمیخوام مرتکب گناه شم باید هم رنگ جماعت شم . از شما خیلی ممنون هستم و خیلی خوشحال میشوم که به من جواب بدهید و به یک جوان نوزده ساله که پاش لغزیده ولی یک ته دلی معتقد است کمک کنید اگر هم نمی توانید جواب مفصل دهید شما در هر جای تهران که منبر داشته باشید به من این اجازه را بدهید که پا منبری شما شوم. با کمال تشکر پیمان زاهدی
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید. از شما خواهش میکنم مرا در حل مشکلم یاری کنید. پیشاپیش بخاطر این رک گویی مرا ببخشید. البته بعضی از این سوالات را از مراکز دیگر پرسیده ام ولی فکر میکنم سوالات زیر کاملتر است البته برای اطمینان آیا باید از جای دیگری هم میپرسم؟ اگر پرسیدم راضی باشید. من از سن تکلیف تا کنون که حدود 24 سالم است گناه زیاد انجام داده ام و نماز نخوانده ام و روزه نگرفته ام و گناه استمنا وغیره را خیلی انجام داده ام و فکر میکنم شاید بخاطر همین سختیها و مصیبتهای زیادی کشیده ام از این قبیل که در دوران دبیرستان حدود سال سوم در مورد مسائل خداشناسی شبهاتی دامنگیر من شد که واقعا مرا عذاب میداد و آن شبهات حل نشده در ذهن من باقی مانده و بر اثر گناهان و لذت آنها کم کم ذهنم از آن شبهات تا حدودی فاصله گرفت. چندی پیش بخاطر روابط نامشروعی که داشتم به این فکر افتادم که نکند به بیماریهای لا علاجی دچار شده باشم. این فکر نیز مدتی مرا اذار داد که البته هنوز ازمایش خون نداده ام. اخیرا نیز مشکل زیر برایم پیش امده: متاسفانه من سالهاست از سایت های غیر اخلاقی دیدن میکنم چند سا ل است که از یک نرم افزار فیلتر شکن استفاده میکنم البته آن نرم افزار را خودم نساخته ام و در اینترنت موجود است و اولین بار نیز فکر کنم دوستم با بلوتوث به من داد. سایتهایی که آن نرم افزار را میشود از آنها دانلود کرد فکر میکنم اکثراً فیلتر شده باشند البته بعضی فیلتر نشده اند چون چند وقت پیش من ان را دانلود کردم. کسی که آن نرم افزار را دارد میتواند از فیلتر عبور کند. آن نرم افزار را در کافینت ها نیز استفاده کردم. چون آدرس سایتهایی که می روی در حافظه کامپیوتر میماند من به این فکر افتادم که نکند کسی بر اثر استفاده از آن سایتها و وبلاگها و سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن به گناه آلوده شود و نیز ممکن است من آن نرم افزار فیلتر شکن و آدرس آن سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن و پروکسی ها را در روی کا مپیوترها جا گذاشته باشم که سبب آشنایی افراد دیگر از این راه عبور از فیلتر شود و براحتی از فیلتر عبور کند و بعضی ها هم نا خواسته از اینترنت بدون فیلتر استفاده کنند یا هر کار دیگری که باعث دسترسی افراد دیگر به این سایتها شو د. البته شاید هم همین نیت را داشته ام که دیگران را گمراه کنم . حال شما فرض کنید همین نیت را داشته ام اکنون از این کارم به ترس افتاده ام. به یک کافینت که ایمیلش را داشتم موضوع را گفتم تا در حد امکان آدرسها و نر م افزار را پاک کند نمیدانم متوجه شد و ایمیلم را دریافت کرد یا نه و لی بخاطر گناه کردن دوباره به ان کافینت و کافینت های دیگر و به سایتهای مذکور رفتم. به علاوه در شهر دیگری که دانشجو بوده ام هم به کافینت هم در کامپیوترهای دانشگاه این کارها را کرده ام. تکلیف آنها چه میشود آیا باید به ان شهری که دانشجو بودهام برگردم .چه طور مسئول آن را مطلع کنم. در یک سایت یا وبلاگ یا گروه با ایمیل عضو شده بودم که آدرس سایتهای فیلتر شکن را به ایمیلم میفرستاد ممکن است آن ایمیلم باز مانده باشد و کسی به گناه آلوده شود و دیگران را نیز آلوده کند یا این کارهای من باعث تداوم کار آن سایتها و وبلاگها شود و ودیگران نیز استفاده کنند. یا هر چیزی که شاید من از آن اطلاعی نداشته باشم. چند بار رمز ایمیلم را عوض کردم ولی میترسم باز هم در دسترس افراد قرار گیرد. آیا واجب است آن را به جایی که وظیفه فیلتر را دارد اطلاع دهم شما جایی را میشناسید؟ آیا واجب است به دوستم که چند ماه پیش آن نرم افزار را به من داد تماس بگیرم و به او بگویم که آن نرم افزار را به کسی ندهد؟ آیا حتما باید جلوی کار او را بگیرم یا فقط تذکر دهم؟ آیا باید فورا او را مطلع کنم حتی قبل از فرستادن این سوالات برای شما تا نشانه توبه من باشد و توبه ام قبول شود و گناهی باز هم برایم ثبت نشود.. ایمیلی داشتم که افرادی به ان فیلم و عکس غیر اخلاقی میفرستادند از ترس اینکه نکند آن را در کافینت باز گذاشته باشم چند بار رمز آن را عوض کردم ولی نام ایمیل را عوض نکردم تا ببینم آیا دوباره برایم فیلم و عکس میفرستند یا نه و آیا کسی رمز آن را پیدا میکند یا نه. چون آخرین زمان استفاده از آن ایمیل در تنظیمات آن باقی میماند و میتوان متوجه شد کسی رمز آن را دارد یا نه. این عوض نکردن نام ایمیل شاید باعث شود آن افراد فکر کنند من باز هم مشتاق دریافت آن عکسها و فیلمها و... باشم و این باعث تداوم کار آنها شود و افراد زیادتری را گمراه کنند. شاید نیتم هم از این عوض نکردن نام ایمیل این بوده که باز هم ان عکسها و فیلمها و... را دریافت کنم و یا افراد را گمراه کنم. نمیدانم دیشب میخواستم آن ایمیلم را چک کنم ولی رمز ان را چند بار دادم اشتباه بود فکر کنم از یاد برده ام ایا باید باز هم امتحان کنم تا رمز را بیابم تا ببینم کسی از ان ایمیل استفاده کرده تا باز هم رمزش را یا نام خود ایمیل را عوض کنم؟ چند بار باید امتحان کنم تا وجدانم راضی شود که قصد بدی ندارم؟ از این هم میترسم که شاید کار دیگری نیز کرده باشم مثلا تغییر در تنظیمات کامپیوتر ها یا کاری که نمیدانسته ام باعث دسترسی افراد میشود که سبب گناه افراد دیگر شود. ولی چندبن بار با وجود این احتمالات باز هم به کافینت رفته از ان سایتها و نرم افزار و ویلاگها و ایمیلها و... استفاده کردهام. و این شاید نشانه این است که عمدی در کار من است . میترسم در موقع نوشتن این سوالات قصد مظلوم نمایی کنم.یا واقعیت را ننویسم.یا علتش وسواس باشد. شک دارم که توبه میکنم یا نه.شک دارم که پشیمانم یا نه. شک دارم که همه چیز را گفته ام یانه .شاید به خاطر اینکه دیر در فرستادن این سوال به شما اقدام کرده ام ونیز دوباره به آ ن کافینت برای پاک کردن ادرسها نرفته ام و یا چیزهای دیگر. ایا همین که این نامه را برایتان نوشته ام نشانه توبه من است؟ حال اگر توبه کنم تکلیف موضوعی که به ان اشاره کرده ام چه میشود ایا روز به روز به گناه من افزوده میشود؟ همین فکر باعث شده که در عذاب باشم . ایا باید صاحبان کافینت را مطلع کنم ؟اگر این کار را نکنم و فقط از کارهایم پشیمان باشم کافیست تا خدا مرا ببخشد و گناهان دیگران برای من نیز ثبت نشودیا حتما باید برای قبولی توبه کارهای دیگری از قبیل رفتن به ان کافینتها و پاک کردن ادرسها بکنم؟ کلا چه کار باید بکنم تا از این عذاب رها شوم متاسفم که این را میگویم من با فردی که بالغ نبود زنا کرده ام البته بدون دخول.. شاید هم او راضی نبود چون به پدر و مادرش گفت و نزدیک بود ابرو ریزی بزرگی شکل بگیرد ولی هر جور بود شاید خدا رحم کرد و موضوع تقریبا تمام شد.با چند نفر دیگر هم لواط کرده ام که بعضی نابالغ بوده اند.البته اینطور نبوده که به زور باشد . شاید هم بوده و فرد مقابل به من نگفته که دوست ندارد. نمیدانم اگر میگفت این کار را ادامه میدادم یانه. در هر دوصورت ( به اجبار یا به خواست طرف مقابل)تکلیف چیست؟ از کجا بفهمم به زور بوده یا نه. از این میترسم که این کار من باعث گمراهی ان افراد در اینده (چه کم چه زیاد) شود و حق الناس یا حق ا... به گردن من باشد وان افراد نیزا فراد دیگری را گمراه کنند و همینطور ادامه یابد و روز به روز به گناه من افزوده شود. چاره چیست؟ ایا اینها حق الناس است یا حق الله. موضوع دیگری نیزوجود دارد همانطور که گفتم من از سن بلوغ تا کنون نه نماز خوانده ام ونه روزه گرفته ام وممکن است خمس هم به من واجب شده باشد و من نداده باشم و یا کفاره یا چبزهای دیگر حال که میخواهم نماز بخوانم 2 چیز اذیتم میکند اینکه ممکن است پول حرام در دست من باشد و من مقدار ان را ندانم با ان لباس خریده باشم و نماز با ان لباس باطل است. در اداره ای که کار میکنم با کوچکترین کم کاری مثلا در حد یک چرت زدن کوتاه در اداره باعث میشود حقوقی در یافت میکنم به حرام الوده شود ونمز دیگر قبول نشود وهمچنین ان شبهاتی که در مورد مسائل اعتقادی گفتم باعث میشود در نمازبه افکار عذاب اوری دچار شوم و در انتخاب درست معبود شک کنم. زندگیم خیلی پیچیده شده و در عذابم .نمیدانم مسلمانم یا نه در نوشتن این سوالات فکر میکنم که نکند مظلوم نمایی میکنم و حقیقت را نمیگویم از کجا بفهمم نیتم برگشت و توبه است؟. چند روزی است که نگاهم رابه نامحرم کنترل میکنم و از اینجا شروع کرده ام.. تا کم کم شاید نماز هم بخوانم ایا این کار من درست است یا باید حتما تمام واجبات را انجام دهم تا توبه ام قبول شود؟ شاید این کارم به علت خسته شدن یا دلزدگی باشد ونه بخاطر توبه. کمکم کنید از کجا شروع کنم. تا از این عذاب رهاشوم . مخصوصا در مورد مساله کافینت. سوال دیگری هم داشتم ایا برای توبه واجب است ادرس وبلاگ هایی که فیلتر نشده اند را یه مرکزی که کارش فیلتر کردن است بگویم.
- [سایر] سلام حاج آقا خسته نباشید ببخشید اگر مزاحم شدم من از ارادتمندان شما ( درامامزاده علی اکبر چیذر) هستم. حاج آقا یه دفعه جواب منو دادید ولی چون جواب پیام اصلی رو ندادید دوباره می نویسم حاج آقا من پسری 27 ساله هستم با شرایط خوب مالی و شغلی و تحصیلاتی و... از خانواده ای خیلی مذهبی، من تا کنون به خواستگاری 8 دختر خانم رفته ام و 7 تای اونها رو نپسندیدم و خودم تمایلی نشون ندادم ولی حاج آقا بعد از اینکه به خواستگاری هشتمین نفر رفتم دیگه حال خودمو نمی دونم. پاک زده به سرم. دوست ندارم از یه واژه هایی استفاده کنم که سوء برداشت بشه اما من انتخاب خودم رو کردم من ایشان رو پسندیدم و همچنین خانواده من هم بسیار مشتاقند و همچنین پدر و مادر ایشان، اما خودشان رضایت نمیدهند. من تاکنون 15 بار به خواستگاری ایشان رفتم و هر بار تحقیر شدم و جواب منفی گرفتم. حاج آقا نمی دونم دلیل ایشون چیه. من از شرایط خوب مالی و شغلی برخوردارم. و دانشجوی دکترای مهندسی هستم. نمیخوام از خودم تعریف کنم منتهی دلیلی برای رد خودم از طرف ایشون نمی بینم. از نظر ظاهری هم مشکلی ندارم.حاج آقا ایشون حافظ قرآن هستند. انس با قرآن در رفتار و وجنات و سکناتشون تأثیر گذاشته. متانت و نجابت و خوش برخوردی و دارا بودن دلی پاک، من رو به ایشون علاقه مند کرده حالا بعد از 15 بار باز هم جواب منفی گرفتم . من ایشون رو میخوام.البته نمیگم که صورت ظاهرشون تأثیر نداشته ولی من از دیدن حرکات ایشون لذت میبرم و دوست دارم همسر آینده من ایشون باشند. ولی ایشون قبول نمیکنند. حاج آقا من با دوستام که صحبت و درددل میکنم به من میگن چون تو تو خیابون و دانشگاه به صورت دخترا نگاه نمیکنی حالا با دیدن یه دختر خودت رو باختی و نمیتونی خودت رو کنترل کنی. حاج آقا مگه نگاه کردن به نامحرم گناه نیست. آیا این دلدادگی من از نگاه کردن من به صورت ایشون ناشی میشه اصلا مگه گناه داره آدم از یکی خوشش بیاد. حاج آقا دیگه خیلی دارم تحقیر میشم ولی تمی تونم دست از اصرار بردارم. من چی کار باید بکنم تا ایشون رو به خودم علاقه مند کنم؟ چرا ایشون قبول نمیکنند؟ من چیزی کم ندارم. حاج آقا تورو خدا بگید من چه طوری میتونم ایشون رو مجاب کنم. ما قراره یه بار دیگه بریم به خواستگاری ایشون حاج آقا خیلی طولانی شد ببخشید برام خیلی دعا کنید
- [سایر] با سلام نمی دانم این قسمت را برای مشکل خودم درست انتخاب کردم یا خیر. من متولد سال 65 و دانشجوی دکترا هستم که تقریبا کارهای بورسیه هیئت علمی ام درست شده. از این جهت این موضوع رو میگم که تصور نکنید زندگی بی هدفی داشتم.در سال 85 با پسری دوست شدم و دوستی ما یکسال طول کشید و بعد به دلایلی توسط خود من تمام شد و من بعد از ایشون دیگر دوست پسر نداشتم. در یکسال دوستی ما از اینکه ایشون به من به شدت علاقه مند بودن مطمئن هستم.الان تقریبا 8 سال که از تمام شدن دوستی ما می گذره اما علاقه من هر روز از قبل بیشتر میشه هیچ فرد دیگری رو نمیتونم توی زندگیم قبول کنم. همه افراد رو با این اقا مقایسه میکنم. تمام راهایی که ممکن بود فراموش کنم رو امتحان کردم شماره تلفن رو پاک کردم،صفحات اجتماعیم رو پاک کردم. اما باز هم فایده ای نداشت. در حال حاضر سالی چندبار همدیگرو میبینیم و هر بار هم با هم به شدت سر هر موضوعی دعوامون میشه. نمی خوام بهم بگید دوستی با نامحرم از اول اشتباه بوده و اینکه بسپارید به دست خدا. این حرف ها رو خیلی مشاورها بهم گفتن اما باز هم من نتونستم ایشون رو فراموش کنم.قبلا فکر میکردم شاید اینقدر که ذهنم درگیر این فرد هست برای او هم همین حس وجود داره اما الان به این موضوع هم شک کردم میگم نکنه تمام این سال ها اشتباه کردم. خانم ابوالحسنی من دو راه جلوی خودم میبینم یکی فراموش کردن کامل و بی تفاوت شدن هست و دیگری باز گرداندن رابطه و ازدواج با ایشون. من هیچ کدوم از دو کار رو بلد نیستم و نیاز دارم یکی بهم یاد بده مثلا بگه کدوم یک از دو حالت رو انتخاب کن و مرحله به مرحله برای رسیدن به هدف اقدام کن. این موضوع به شدت داره من رو اذیت میکنه و میدونم هرچی سنم بالاتر بره بدتر پس باید زودتر جلوش رو بگیرم. نمیخوام تمام زندگی حسرت بخورم. اگر ازدواج کنه دیگه نمی تونم قد راست کنم.من به بچه های مردم درس میدم باید بتونم اول به خودم خیلی چیزها رو یاد بدم. در ضمن باید بگم من ادم زبان داری نیستم.لطفا مرا راهنمایی کنید. یک دنیا ممنون شما میشوم
- [سایر] سلام حاج آقا سال نو مبارک لطفا فقط خوتون مطالعه کنیدو اگر میشه سریع جواب بدهید من می خواستم با مشاور صحبت کنم ولی مشاور مطمئن یکی بیشتر نمیشناسم که تا خرداد وقت ندارن من هم با مشاوره با هر کسی میترسم که تازه گمراه بشم لطفا جواب بدید. ... و خودم هم تقریبا نسبت به بقیه دوستان مذهبی تر هستم تا امروز خاستگاران زیادی داشتم که بیشتر اونها به خاطر سخت گیری من در مسائل مذهبی رد شدن البته مسائل دیگه مثل ظاهر هم برام مهم بوده حدود یک ماه پیش از طریق چت با پسری 28ساله کارشناسی ارشدالکترونیک هستند و مادرشون دکترا روانشناسی و پدرشون دکتر مغز و اعصاب آشنا شدم که بر خلاف بقیه خاستگارهام تمام مواردی که مد نظر من بود رو داشت ( تحصیلات و ایمان و اخلاق )من اهل دوستی نبوده و نیستم اون هم قصدش ازدواج بود من هم از طریق تلفن ارتباط رو ادامه دادم و چون مطمئن بودم قصدش ازدواج و خواستگاری رسمی مادرم رو در جریان گذاشتم (البته ایشون نمیدونن که مادرم مطلع هستن )ولی چون ایشون اهل تهران بودند دیدار به زودی امکان پذیر نبود قرار شد هرکدوم یه فیلم کوتاه از خودمون ارسال کنیم همین اتفاق افتاد (البته فیلم من با حجاب کامل و فقط تبریک سال جدید بود)بعد از ارسال فیلم و عکس من راستش زیاد خوشم نیومد ولی گفتم اگر همه چیزهایی که گفتن درست و راست باشه شاید بشه این مورد رو در نظر نگرفت بعد از اون مورد من گفتم به نظر من در حد آشنایی لازم ما به قدرکافی صحبت کردیم بهتر بقیه موارد بمونه برای وقتیکه شما به طور رسمی اومدین ایشون شماره منزل ما رو داشتن من هم ادرس خانه و محل کار و شماره تلفن منزلشون رو داشتم که گفته بودم اگر با خانواده مطرح کردم برای تحقیقات بدن ایشون هم داد بعد از 2 روز که تماس قطع شد تماس گرفتن و با لحن دعوا چرا خودت تصمیم گرفتی ؟ چرا زنگ نزدی ؟ و....... نمیدنم چرا من هم قبول کردم که تماسها ادامه پیدا کنه ولی دچار شک شدم از اون زمان ایشون خیلی با اطمینان به اینده هرچی حرف مزدند من و تو خطاب میکردن ولی من می گفتم من مطمئن نیستم تا اینکه یک روز گفتم اگر جواب من منفی باشه شما چیکار می کنید ایشون تهدید کردن که من زنگ میزنم خونتون با برادرت صحبت می کنم و آبروت رو میبرم و تو از اول من و سر کار گذاشتی قصدت اذیت کردن بود و ... من گفتم نه ولی من حق انتخاب دارم شاید نتونم قبول کنم ایشون به تهدید ادامه داد راستش اول ترسیدم بعدا گفتم من که گناهی مرتکب نشدم که بترسم زنگ زدم گفتم اصالا جواب من منفی شما هم هر کاری میخواین بکنید من هم از دست شما شکایت می کنم اون موقع ماجرا عوض شد شروع به عذرخواهی کرد و گفت ببخشید من اشتباه کردم عصبی شدم همه اینکارا به خاطر اینکه تو رو از دست ندم و.... من قبول دارم عصبی هستم البته من قبلش هم فهمیده بودم از شنیدن نه عصبی میشن ولی قبول کرده بود با هم بریم پیش روانشناس تا مداوا کنه گفت من حتی سه سال پیش مادرم گفت بیا درمانت کنم قبول نکردم ولی حالا به خاطر تو پیش هرکسی که بگی حاضرم برم برای مداوا .الان من ارتباط تلفنی رو قطع کردم ولی مطمئن هستم از طریق مادر یا خواهرش برای خواستگاری رسمی اقدام میکنه نمیدونم کلا بی خیال این ماجرا بشم یا اینکه خواستگاری رو قبول کنم راستش اگر این موضوع عصبی شدن نبود به نظرم مورد خوبی یود ولی نمیدونم اصلا قابل درمان هست یا نه؟ مادرم میگن این آدم روانیه، نمیشه باهاش زندگی کرد ولی من دیدم وقتی عصبی نیستند همه چیز خوبه از نظرمذهبی هم نسبت به خیلی از همسن هاشون اطلاعات خوبی دارند و البته گفتن که رعایت هم میکنن به نظر شما من چیکار کنم ؟خواستگاری رو قبول کنم یا نه؟ از اینکه وقتتون رومیگذارید ممنون
- [سایر] با سلام من مدت 7سال است که بیماری وسواس دارم.به مشاوره های زیادی رفتم که برخی موثر بوده ولی دایمی نمیرفتم و سه بار هم دارو خوردمو باز قطع میکردم(البته تذریجی همانطور که باید ترک کرد)هر بار با چند ماه مشاهده علایم بهبودی اقدام به ترک میکردم الان از آذر 89دیگر دارو مصرف نمیکنم(هرچند که در زمان مصرف باز هم وسواس می داشتم!)الان دوباره وسواسم می خواهد برگردد و شدید شود(وسواس نسبت به نجاست)به این صورت که همه چیز را نجس می دانم(البته خودم از یک نظر می دانم که دارم اشتباه فکر میکنم) مشکل جدیدی که دارم اینست که احساس می کنم مثلا بدنم هنگام عبور مثلا با دیوار تماس یافته و نجس شده و به این خاطر دایم در هراس هستم حال: 1.در اصل فکر کنم من به آنجا برخورد نکردم ولی چون این فکر به سراغم می اید باید لباسم را بشویم.آیا این توهم است؟؟؟؟ من می خواهم بدون دارو درمان شوم و فکر کنم بتوانم .مشکل بزرگ من اینست که اراده ندارم.همه اش به این فکر می کنم که من که میتوانم ترک کنم پس بعدا!!و گاهی آنقدر عصبانی می شوم که با خود می گویم :اینهمه رعایت می کنی که وسایلت پاک بماند که چه شود؟؟در حالیکه با وجود شستشوی مکرر باز هم نجسند!! 2.چه کنم اراده ام قوی شود؟ 3.نمی دانم به خاطر این موضوع است یا نه که دیگر احساس می کنم مغزم واقعا از کار افتاده و اصلا نمی توانم فکر کنم و به موضوعات والا بیاندیشم(در حالیکه خیلی دوست دارم)برای اینکه فکرم دوباره به کار بیافتد چه کنم؟ همیشه افسوس می خورم من کسی که در رشته مهندسی برق از بهترین دانشگاههای ایران قبول شده باید اینقدر بدبخت باشد و به این خاطر نتواند مهندس به درد بخوری شود .در حالیکه چند ماهیست فارغ التحصیل شدم اما هیچ بلد نیستم و همواره بیکار هستم و نمیدانم چه کنم.فکر می کنم همین وقت آزاد و عدم ارتباط وسواسم را زیادتر میکندو 4.آیا ازدواج من شرایط را بدتر میکند؟نباید تا درمان ازدواج کنم؟ 5.چه کار کنم؟شما میتوانید به صورت غیرحضوری و مستمر کمکم کنید تا خودم درمان شوم؟ (یک نمونه از وسواس من اینست:گاهی پیش آمده که با پای نجس رو فرش راه می رفتم و الان تمام فرشها را به این دلیل و به دلیل خوردن پای بقیه نجس می دانم و اجتناب میکنم.در نتیجه جورابم هم که به آنها می خورد نجس می شود و بعد که روی زانو بشینم جورابم به لباسم(پشت مانتو) میخورد و در نتیجه آنهم نجس می شود و نمیتوانم به پشت لباسم دست بزنم.این یک نمونه از افکار وسواسی زنجیروار من بود.حتی فکر میکنم اگه دستم مثلا به فرش بخورد و بعد به دهانم انگار کف پای دیگران به دهانم خورده ات.آیا به نظر شما چنین نیست؟؟؟؟فقط ارتباط،غیرمستقیم است و هیچکی به این فکر نمیکند!!همین وسواسم باعث شده که خیلی کثیفتر از بقیه باشم و ای ن یعنی یک تناقض بزرگ!) ببخشید طولانی شد.ممنون می شوم اگر جواب هر5 تا سوالم روواضح و مجزا بدین.
مسائل مرتبط از این مرجع
مسئله مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
مسئله مرتبط یافت نشد