چرا گاهی به قرآن، کریم و گاهی مجید می گویند؟
قرآن وجوه حسن و نیکی بسیاری دارد که آن ها با صفاتی بیان می شوند و در خود قرآن تعدادی از این صفات بیان شده است، از جمله: 1. با شکوه: (وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِیدِ)[ق/1] 2. کریم به معنای ارجمند: (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ)[واقعه/77] 3. حکیم به معنای حکمت‌آموز: (وَ الْقُرْءَانِ الحْکِیمِ)[یس/2] 4. عظیم به معنای بزرگ: (وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِیمَ)[حجر87] 5. عزیز به معنای قوی و محکم: (وَ إِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ)[فصلت/41] 6. مبارک به معنای خجسته: (وَ هَاذَا ذِکْرٌ مُّبَارَکٌ)[انبیاء/50] 7. مبین به معنای روشن‌گر: (وَ قُرْءَانٍ مُّبِینٍ)[حجر/1] 8و9. متشابه به معنای همانند "کتابی که آیاتش در لطف‌، زیبایی‌، عمق و محتوا همانند یک دیگر است"  و مثانی به معنای مکرر: (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحْدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانیِ)‌َ[سورة زمر/23] 10. عربی به معنای زبان روشن‌، گویا و فصیح. (قُرْءَانًا عَرَبِیًّا)[یوسف‌/2] 11. غیر ذی عوج به معنای کژ نبودن. (قُرْءَانًا عَرَبِیًّا غَیرْ ذِی عِوَجٍ)[زمر/28] 12. ذی الذکر به معنای پراندرز.  (الْقُرْءَانِ ذِی الذِّکْرِ)[ص‌/1] 13و14 . بشیر به معنای بشارت‌گر و  نذیر به معنای هشدار دهنده. (بَشِیرًا وَ نَذِیرًا)[فصلت‌/4] 15. قیم به معنای راست و درست. (قَیِّمًا)[کهف‌/2] اما از بین این اوصاف، دو وصف مشهورتر شده و غالبا همراه ذکر قرآن، بیان می شوند. که دو واژه کریم و مجید هستند. کریم از ماده کرم (بر وزن فرس) است و کرامت بمعنی سخاوت، شرافت، نفاست و عزّت است.پس کریم بمعنی سخی است همچنین  بمعنی نفیس و عزیز است و هر چیزیکه در نوع خود شریف است با کرم توصیف میشود. و قرآن کریم: یعنی قرآن شریف و محترم و گرانقدر.[1] صفت کریم بیانگر آن است که قرآن عزیز و گرامی است، چون سخن خدا است که بر پیامبر(ص) وحی شده است. برخی گفته‌اند کریم است، چون عطا و بخشش آن زیاد است. قرآن به صفت کریم نامیده شده، چون دلایلی را که به حق می‌رساند، به خوبی ارائه کرده است. برخی گفته‌اند کریم اسم جامع و شامل است برای هر چیز که مورد ستایش قرار می‌گیرد و قرآن به خاطر پدیده‌های مورد ستایشی که در آن قرار دارد (مانند هدایت و نور و بیان و حکمت) کریم نامیده شد، چون فقیه از آن یاد می‌گیرد و به وسیله آن استدلال می‌کند؛ نیز حکیم از آن کمک می‌گیرد و با آن احتجاج می‌کند و برهان اقامه می‌نماید؛ چنان که ادیب از آن بهره می‌گیرد و به وسیله آن تقویت می‌شود، پس هر دانشمندی، ریشه و اصل علم خود را از آن می‌گیرد. جهات دیگری نیز در علت این نام‌گذاری گفته‌اند که در تفاسیر ذکر شده است.[2] و " مجید" از ماده" مجد" به معنی گستردگی شرافت و جلالت است، و این معنی درباره قرآن کاملا صادق می‌باشد، چرا که محتوایش عظیم و گسترده، و معانیش بلند و پرمایه است، هم در زمینه معارف و اعتقادات، و هم اخلاق و مواعظ، و هم احکام و سنن.[3]  صفت مجید بیانگر یکی دیگر از ویژگی های کلام خدا و قرآن است، و آن اینکه این کتاب مجد و عظمتی به انسان می‌بخشد که هیچ کتابی دیگری نمی‌بخشد، زیرا کلام خدایی است که بالاتر از او چیزی نیست؛ نیز کتابی است که باطل در آن راه ندارد و دست تحریف بدان نرسیده، همچنین زیاده و کاستی در آن راه نیافته است.[4] [1]. قاموس قرآن، ج‌6، ص: 103. [2]. لباب التأویل فی معانی التنزیل، علاءالدین علی بن محمد بن ابراهیم، ج 4، ص 242. [3]. تفسیر نمونه، ج‌26، ص: 353. [4]. تفسیر ثعلبی، ج9، ص 219.
عنوان سوال:

چرا گاهی به قرآن، کریم و گاهی مجید می گویند؟


پاسخ:

قرآن وجوه حسن و نیکی بسیاری دارد که آن ها با صفاتی بیان می شوند و در خود قرآن تعدادی از این صفات بیان شده است، از جمله:

1. با شکوه: (وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِیدِ)[ق/1]
2. کریم به معنای ارجمند: (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ)[واقعه/77]
3. حکیم به معنای حکمت‌آموز: (وَ الْقُرْءَانِ الحْکِیمِ)[یس/2]
4. عظیم به معنای بزرگ: (وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِیمَ)[حجر87]
5. عزیز به معنای قوی و محکم: (وَ إِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ)[فصلت/41]
6. مبارک به معنای خجسته: (وَ هَاذَا ذِکْرٌ مُّبَارَکٌ)[انبیاء/50]
7. مبین به معنای روشن‌گر: (وَ قُرْءَانٍ مُّبِینٍ)[حجر/1]
8و9. متشابه به معنای همانند "کتابی که آیاتش در لطف‌، زیبایی‌، عمق و محتوا همانند یک دیگر است"  و مثانی به معنای مکرر: (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحْدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانیِ)‌َ[سورة زمر/23]
10. عربی به معنای زبان روشن‌، گویا و فصیح. (قُرْءَانًا عَرَبِیًّا)[یوسف‌/2]
11. غیر ذی عوج به معنای کژ نبودن. (قُرْءَانًا عَرَبِیًّا غَیرْ ذِی عِوَجٍ)[زمر/28]
12. ذی الذکر به معنای پراندرز.  (الْقُرْءَانِ ذِی الذِّکْرِ)[ص‌/1]
13و14 . بشیر به معنای بشارت‌گر و  نذیر به معنای هشدار دهنده. (بَشِیرًا وَ نَذِیرًا)[فصلت‌/4]
15. قیم به معنای راست و درست. (قَیِّمًا)[کهف‌/2]

اما از بین این اوصاف، دو وصف مشهورتر شده و غالبا همراه ذکر قرآن، بیان می شوند. که دو واژه کریم و مجید هستند.
کریم از ماده کرم (بر وزن فرس) است و کرامت بمعنی سخاوت، شرافت، نفاست و عزّت است.پس کریم بمعنی سخی است همچنین  بمعنی نفیس و عزیز است و هر چیزیکه در نوع خود شریف است با کرم توصیف میشود. و قرآن کریم: یعنی قرآن شریف و محترم و گرانقدر.[1]

صفت کریم بیانگر آن است که قرآن عزیز و گرامی است، چون سخن خدا است که بر پیامبر(ص) وحی شده است. برخی گفته‌اند کریم است، چون عطا و بخشش آن زیاد است. قرآن به صفت کریم نامیده شده، چون دلایلی را که به حق می‌رساند، به خوبی ارائه کرده است. برخی گفته‌اند کریم اسم جامع و شامل است برای هر چیز که مورد ستایش قرار می‌گیرد و قرآن به خاطر پدیده‌های مورد ستایشی که در آن قرار دارد (مانند هدایت و نور و بیان و حکمت) کریم نامیده شد، چون فقیه از آن یاد می‌گیرد و به وسیله آن استدلال می‌کند؛ نیز حکیم از آن کمک می‌گیرد و با آن احتجاج می‌کند و برهان اقامه می‌نماید؛ چنان که ادیب از آن بهره می‌گیرد و به وسیله آن تقویت می‌شود، پس هر دانشمندی، ریشه و اصل علم خود را از آن می‌گیرد. جهات دیگری نیز در علت این نام‌گذاری گفته‌اند که در تفاسیر ذکر شده است.[2]

و " مجید" از ماده" مجد" به معنی گستردگی شرافت و جلالت است، و این معنی درباره قرآن کاملا صادق می‌باشد، چرا که محتوایش عظیم و گسترده، و معانیش بلند و پرمایه است، هم در زمینه معارف و اعتقادات، و هم اخلاق و مواعظ، و هم احکام و سنن.[3]

 صفت مجید بیانگر یکی دیگر از ویژگی های کلام خدا و قرآن است، و آن اینکه این کتاب مجد و عظمتی به انسان می‌بخشد که هیچ کتابی دیگری نمی‌بخشد، زیرا کلام خدایی است که بالاتر از او چیزی نیست؛ نیز کتابی است که باطل در آن راه ندارد و دست تحریف بدان نرسیده، همچنین زیاده و کاستی در آن راه نیافته است.[4]

[1]. قاموس قرآن، ج‌6، ص: 103.
[2]. لباب التأویل فی معانی التنزیل، علاءالدین علی بن محمد بن ابراهیم، ج 4، ص 242.
[3]. تفسیر نمونه، ج‌26، ص: 353.
[4]. تفسیر ثعلبی، ج9، ص 219.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین