چه نیازی داریم بدانیم خدایی وجود دارد؟
عده ای به ما می گویند که پس از مرگ وارد عالم دیگری می شویم که تا ابد در آن قرار داریم و سعادت یا شقاوت آن عالم در همین زندگی مادی تعیین می شود. این عده انسان های راستگو و مورد اعتماد و خردمندی  بوده اند! سخنانشان با دلایل متعددی تائید شده است! بسیاری از عقلا سخنان آنها را پذیرفته اند و زندگی شان را بر آن مبنا قرار داده اند! بشر هیچ گاه نتوانسته سخن آنها را کنار بگذارد و حتی در جوامعی نظیر شوروی پس از سالها مبارزه با دین، دوباره دین سر برآورده است. در همین زندگی مادی پذیرفتن سخن آنها تاثیر جدی بر روی ما دارد و می تواند فوایدی نظیر آرامش و ... را نصیب ما بکند. و ... با این حساب کدام عاقلی می تواند از کنار این سوال بگذرد؟ آیا تنها مطرح شدن این احتمال در ذهن انسان او را وا نمی دارد که به دنبال جوابی قطعی برای آن بگردد؟ خصوصا که اگر زندگی پس از مرگ واقعی باشد، با توجه به ابدی بودن آن، زندگی این دنیا در مقایسه با آن صفر محسوب می شود (هر عددی در مقایسه با بی نهایت تقریبا صفر است)  و جا دارد  که انسان تمام زندگی این دنیا را فدا کند، تا از عذاب و سختی آن دنیا فرار کند. چه برسد به اینکه زندگی مومنانه سختی خاصی ندارد و تنها ثمره آن گریختن از عذاب نیست بلکه رسیدن به نعماتی غیر قابل وصف است. که انسان را به نهایت بهجت و سرور می رساند. البته شاید نیازی به پیمودن این سیر عقلی برای جواب به این سوال نباشد و همان اول کنجکاوی و فطرت بشر، او را ناگزیر می کند که به این سوال بپردازد.
عنوان سوال:

چه نیازی داریم بدانیم خدایی وجود دارد؟


پاسخ:

عده ای به ما می گویند که پس از مرگ وارد عالم دیگری می شویم که تا ابد در آن قرار داریم و سعادت یا شقاوت آن عالم در همین زندگی مادی تعیین می شود.

این عده انسان های راستگو و مورد اعتماد و خردمندی  بوده اند!
سخنانشان با دلایل متعددی تائید شده است!

بسیاری از عقلا سخنان آنها را پذیرفته اند و زندگی شان را بر آن مبنا قرار داده اند!

بشر هیچ گاه نتوانسته سخن آنها را کنار بگذارد و حتی در جوامعی نظیر شوروی پس از سالها مبارزه با دین، دوباره دین سر برآورده است.

در همین زندگی مادی پذیرفتن سخن آنها تاثیر جدی بر روی ما دارد و می تواند فوایدی نظیر آرامش و ... را نصیب ما بکند.

و ...

با این حساب کدام عاقلی می تواند از کنار این سوال بگذرد؟ آیا تنها مطرح شدن این احتمال در ذهن انسان او را وا نمی دارد که به دنبال جوابی قطعی برای آن بگردد؟

خصوصا که اگر زندگی پس از مرگ واقعی باشد، با توجه به ابدی بودن آن، زندگی این دنیا در مقایسه با آن صفر محسوب می شود (هر عددی در مقایسه با بی نهایت تقریبا صفر است)  و جا دارد  که انسان تمام زندگی این دنیا را فدا کند، تا از عذاب و سختی آن دنیا فرار کند.

چه برسد به اینکه زندگی مومنانه سختی خاصی ندارد و تنها ثمره آن گریختن از عذاب نیست بلکه رسیدن به نعماتی غیر قابل وصف است. که انسان را به نهایت بهجت و سرور می رساند.

البته شاید نیازی به پیمودن این سیر عقلی برای جواب به این سوال نباشد و همان اول کنجکاوی و فطرت بشر، او را ناگزیر می کند که به این سوال بپردازد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین