علت شرها و اختلاف ها در دنیا چیست؟ چرا خدا همه چیز را خوب خلق نکرده؟
در نگاه صحیح دینی، دنیا به منزله یک گذرگاه برای انسان است و محل زندگی و آسایش او نیست. بلکه جایی است که باید در آن امتحان شده، و خود را مهیای زندگی ابدی کند. کما اینکه در قرآن زندگی حقیقی را زندگی بعد از مرگ معرفی می کند: (وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ[عنکبوت/64] این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌ دانستند!) و حضرت علی (ع) می فرمایند: دنیا گذرگاه عبور است، نه جای ماندن[1] با این نگاه روشن می شود که چرا دنیا این گونه است. اگر بنا به امتحان شدن و داشتن اختیار حقیقی است، که در آن زندگی ابدی خود را رقم بزنیم، باید راه بدی نیز مانند راه خوبی باز و مهیا باشد.پس نباید ایمان و کفر، ثمره نزدیک و تعیین کننده ای داشته باشد، به گونه ای که هیچ کس جرات نزدیک شدن به کفر را نکند. در نتیجه ظاهر زندگی مادی مومن و کافر یکسان است. از این روست که خدای متعال می فرماید مردم باید در نظام مادی یکسان باشند! و حتی اگر بنا بود که یکسانی مومن و کافر در دنیا رعایت نشود، دنیا آن چنان بی ارزش بود که خدا  آن را به کفار می داد: (وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ[زخرف/33] و اگر نه این بود که خواستیم مردم در تحت یک نظام قرار گیرند، برای هر کس که به رحمان کفر بورزد خانه‌ هایی دارای سقفی از نقره قرار می‌ دادیم، و پله‌ هایی که با آن بالا روند، و خودنمایی کنند.) همچنان که  نباید راه تجاوزگری کفار بسته باشد. و به همین دلیل آنها می توانند حقوق دیگران را ضایع کرده، و با ستم در حق دیگران، شرارت و خباثت خود را به تصویر بکشند در نتیجه می توانند رزق دیگران را غصب کرده و با محروم کردن عده ای از رزق شان آنها را گرسنه نگاه دارند تا آنجا که از گرسنگی بمیرند.  یا آن که با زیاده طلبی حرم سراها ایجاد نموده و عده ای را از داشتن همسر محروم کنند. یا ... امتحان ناس، رمز اصلی وضعیت دنیا و جولان دادن بدی در آن است. هر چند وضعیت همیشه به یک منوال نیست و انسان ها در وضعیت های مختلفی به امتحان گرفته می شوند. یک روز مانند زمان اصحاب کهف، کفر سیطره و غلبه می یابد و یک روز نیز مانند زمان حکومت حضرت مهدی (عج)  ایمان سیطره و غلبه می یابد: (وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ[آل عمران/140] این روزگار را به اختلاف احوال (گاهی فتح و غلبه و گاه شکست و مغلوبیت) میان خلایق می‌ گردانیم که مقام اهل ایمان به امتحان معلوم شود- تا از شما مؤمنان آن را که ثابت در دین است گواه دیگران کند.)   این امتحان حتی ایجاب می کند، که اختلاف هایی وجود داشته باشد و وضعیت همه مردم یکسان نباشد، گروهی برخوردار و گروهی محروم که هر دو در حال امتحان شدن هستند: در حدیثی حضرت آدم (ع) از این گونه اختلاف ها از خداوند سوال نمود: آدم عرض کرد: خداوندا، اگر آنها را یک جور خلق می ‌کردی و به همه آنها یک طبیعت و ذات، و روزی و عمر یکسان می‌ دادی بهتر نبود؟ چون در آن صورت آنها نسبت به هم تعدی نمی‌ کردند و میان آنها حسد و کینه و بغض پدید نمی ‌آمد. خلاصه هیچ گونه اختلاف با هم نداشتند؟ خداوند عز و جل فرمود: ای آدم، تو بوسیله روحی که از من داری حرف می ‌زنی و درک می ‌کنی. ولی بواسطه نقصی که جسمت دارد مطالبی را می ‌گویی که عالم به حقیقت آنها نیستی. در حالی که می ‌دانی من خداوند عالم و حکیم هستم و من بواسطه همان علم و حکمتی که دارم میان مخلوقاتم اختلاف به وجود آوردم و با مشیت خودم امور آنها را اداره می ‌کنم ...  بعضی را کور و بعضی را بینا، بعضی را کوتاه قد و برخی را بلند قد، بعضی را زیبا و بعضی را زشت، بعضی را عالم و برخی را جاهل، بعضی را فقیر و بعضی را غنی کردم، بعضی را مطیع و برخی را عاصی، برخی را بیمار و عده‌ای را سالم، بعضی را زمین ‌گیر و برخی بدون عیب هستند. همه این کارها لازمه خلقت بود. برای این که آن شخص سالم و بی ‌عیب به آن شخص معیوب نگاه کند و به خاطر سلامتی‌‌اش به من شکر و حمد بگوید. و یا آن که عیب‌دار است به شخص سالم نگاه کند به من متوسل شود تا به او هم سلامتی بدهم. و همچنین به بلای من صبر کند تا به او پاداش خوب بدهم. یا این که شخص غنی به فقیر نگاه کند به خاطر ثروتی که به وی داده‌ام به من حمد نماید، و یا شخص فقیر با دیدن شخص غنی از من ثروت بخواهد و یا این که مؤمن به کافر نگاه کند به خاطر هدایتی که داده‌‌ام به من حمد و سپاس گوید.[2] [1]. نهج البلاغه، کلمات قصار، 133. [2]. الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسی  ص 18.
عنوان سوال:

علت شرها و اختلاف ها در دنیا چیست؟ چرا خدا همه چیز را خوب خلق نکرده؟


پاسخ:

در نگاه صحیح دینی، دنیا به منزله یک گذرگاه برای انسان است و محل زندگی و آسایش او نیست. بلکه جایی است که باید در آن امتحان شده، و خود را مهیای زندگی ابدی کند. کما اینکه در قرآن زندگی حقیقی را زندگی بعد از مرگ معرفی می کند:

(وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ[عنکبوت/64] این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌ دانستند!)

و حضرت علی (ع) می فرمایند: دنیا گذرگاه عبور است، نه جای ماندن[1]

با این نگاه روشن می شود که چرا دنیا این گونه است. اگر بنا به امتحان شدن و داشتن اختیار حقیقی است، که در آن زندگی ابدی خود را رقم بزنیم، باید راه بدی نیز مانند راه خوبی باز و مهیا باشد.پس نباید ایمان و کفر، ثمره نزدیک و تعیین کننده ای داشته باشد، به گونه ای که هیچ کس جرات نزدیک شدن به کفر را نکند. در نتیجه ظاهر زندگی مادی مومن و کافر یکسان است. از این روست که خدای متعال می فرماید مردم باید در نظام مادی یکسان باشند! و حتی اگر بنا بود که یکسانی مومن و کافر در دنیا رعایت نشود، دنیا آن چنان بی ارزش بود که خدا  آن را به کفار می داد:

(وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ[زخرف/33] و اگر نه این بود که خواستیم مردم در تحت یک نظام قرار گیرند، برای هر کس که به رحمان کفر بورزد خانه‌ هایی دارای سقفی از نقره قرار می‌ دادیم، و پله‌ هایی که با آن بالا روند، و خودنمایی کنند.)

همچنان که  نباید راه تجاوزگری کفار بسته باشد. و به همین دلیل آنها می توانند حقوق دیگران را ضایع کرده، و با ستم در حق دیگران، شرارت و خباثت خود را به تصویر بکشند در نتیجه می توانند رزق دیگران را غصب کرده و با محروم کردن عده ای از رزق شان آنها را گرسنه نگاه دارند تا آنجا که از گرسنگی بمیرند.  یا آن که با زیاده طلبی حرم سراها ایجاد نموده و عده ای را از داشتن همسر محروم کنند. یا ...

امتحان ناس، رمز اصلی وضعیت دنیا و جولان دادن بدی در آن است. هر چند وضعیت همیشه به یک منوال نیست و انسان ها در وضعیت های مختلفی به امتحان گرفته می شوند. یک روز مانند زمان اصحاب کهف، کفر سیطره و غلبه می یابد و یک روز نیز مانند زمان حکومت حضرت مهدی (عج)  ایمان سیطره و غلبه می یابد:

(وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ[آل عمران/140] این روزگار را به اختلاف احوال (گاهی فتح و غلبه و گاه شکست و مغلوبیت) میان خلایق می‌ گردانیم که مقام اهل ایمان به امتحان معلوم شود- تا از شما مؤمنان آن را که ثابت در دین است گواه دیگران کند.)
 
این امتحان حتی ایجاب می کند، که اختلاف هایی وجود داشته باشد و وضعیت همه مردم یکسان نباشد، گروهی برخوردار و گروهی محروم که هر دو در حال امتحان شدن هستند:

در حدیثی حضرت آدم (ع) از این گونه اختلاف ها از خداوند سوال نمود:

آدم عرض کرد: خداوندا، اگر آنها را یک جور خلق می ‌کردی و به همه آنها یک طبیعت و ذات، و روزی و عمر یکسان می‌ دادی بهتر نبود؟ چون در آن صورت آنها نسبت به هم تعدی نمی‌ کردند و میان آنها حسد و کینه و بغض پدید نمی ‌آمد. خلاصه هیچ گونه اختلاف با هم نداشتند؟

خداوند عز و جل فرمود: ای آدم، تو بوسیله روحی که از من داری حرف می ‌زنی و درک می ‌کنی. ولی بواسطه نقصی که جسمت دارد مطالبی را می ‌گویی که عالم به حقیقت آنها نیستی. در حالی که می ‌دانی من خداوند عالم و حکیم هستم و من بواسطه همان علم و حکمتی که دارم میان مخلوقاتم اختلاف به وجود آوردم و با مشیت خودم امور آنها را اداره می ‌کنم ...  بعضی را کور و بعضی را بینا، بعضی را کوتاه قد و برخی را بلند قد، بعضی را زیبا و بعضی را زشت، بعضی را عالم و برخی را جاهل، بعضی را فقیر و بعضی را غنی کردم، بعضی را مطیع و برخی را عاصی، برخی را بیمار و عده‌ای را سالم، بعضی را زمین ‌گیر و برخی بدون عیب هستند.

همه این کارها لازمه خلقت بود. برای این که آن شخص سالم و بی ‌عیب به آن شخص معیوب نگاه کند و به خاطر سلامتی‌‌اش به من شکر و حمد بگوید. و یا آن که عیب‌دار است به شخص سالم نگاه کند به من متوسل شود تا به او هم سلامتی بدهم. و همچنین به بلای من صبر کند تا به او پاداش خوب بدهم. یا این که شخص غنی به فقیر نگاه کند به خاطر ثروتی که به وی داده‌ام به من حمد نماید، و یا شخص فقیر با دیدن شخص غنی از من ثروت بخواهد و یا این که مؤمن به کافر نگاه کند به خاطر هدایتی که داده‌‌ام به من حمد و سپاس گوید.[2]

[1]. نهج البلاغه، کلمات قصار، 133.
[2]. الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسی  ص 18.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین