میزان وسعت نگاهها، ما را به جوابهای متفاوتی برای این سوال می رساند! آن کس که پرخوری می کند و از غذاهای مضر پرهیز نمی کند، اگر نگاهش محدود به همان لحظات خوردن باشد، چیزی جز لذت و خوشی نمی بیند. اما اگر نگاهش را وسیع تر سازد، آن لذت، برایش به صورت ضرر و زیان بزرگ به تصویر در می آید. آن کس که رنج ورزش و کوشش سخت را متحمل نمی شود، اگر تنها همان لحظات رها بودن و دغدغه نداشتن را ببیند، قطعا شاد خواهد بود! اما اگر بیماری های حاصله از بی تحرکی را ببیند، آن رها بودن برایش ملال خواهد داشت و عرق ریختن و تلاش کردن همراه ورزش، برایش دلپذیر خواهد بود. این دو تنها مثال هایی بودند که نشان دهند افق دید می تواند معنای خوشی را عوض کند. حال باید بنگریم که انسان را در چه وسعتی می بینیم! اگر انسان را در محدوده تنگ دنیای مادی می بینیم و چیزی جز آن در افق دیدمان قرار نمی گیرد، قطعا جنگ و فقر و ظلم و ... نباید در مجموعه دنیا قرار می گرفت. تا دنیا برایمان دلپذیر تر می شد. اما اگر وسعتی به اندازه ابدیت برای انسان می بینیم، دنیای مادی در مقایسه با آن ابد، صفر خواهد بود. (هر عددی هر چقدر بزرگ در مقابل بی نهایت، صفر است.) و تمام محاسبات باید بنا بر آن زندگی جاویدان صورت بگیرد که قرآن می فرماید: وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ [ عنکبوت/64] این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می دانستند. و از همین روست که اگر کسی نگاهش منحصر و معطوف به دنیا باشد، بی بهره خوانده شده است: فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ [ بقره/200] برخی از مردم می گویند: ای پروردگار ما، ما را در دنیا چیزی بخش. اینان را در آخرت نصیبی نیست. و نگاه وسیع، انسان را واقف می سازد که سختی ها باید باشد! چرا که هیچ ورزشکاری، بدون رنج تمرین ها، شادی پیروزی و افتخارات نصیبش نمی شود. هیچ دانش آموزی، بدون رنج کسب علم، افتخارات علمی و بهره مندی از آن نصیبش نمی شود و ... از همین روست که انسان در رنج و سختی آفریده شده است. که مطابق حکمت، مزد گرانبها، برای تلاش کنندگان است: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ [ بلد/4] که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او پر از رنجهاست)! و دنیا نیز آمیخته با ظلم ها شده است، چونکه انسان مختار آفریده شده است! و لازمه اختیار باز بودن راه ظلم و ستم است. و هرگز دنیا از کسانی که زیاده خواهی می کنند، خالی نیست. چرا که نفس اماره بخشی از وجود انسان است. و از همین رو شاهد جنگ ها هستیم! همان گونه که زیاده خواهی ها سبب چپاول ثروت ها می شود و فقر، دامن گیر عده دیگر می شود و ... پس اگر بخواهیم تصویر زیبایی بسازیم، و از حکمت نیز جدا نباشیم، باید وسعت هستی انسان را فراموش نکنیم و او را از اختیار و اراده اش جدا نکنیم. که با ملاحظه این دو امر، جهان زیبا، جهانی است که قدرت و حکومت در اختیار صالحان قرار گرفته است. آنان که تلاش و کوشش می کنند تا جامعه روی سعادت ببیند و برای این کار، شاخ زورگوها را می شکنند. نه آنکه انسان فارغ از رنج باشد و غذا از آسمان برایش ببارد و هیچ کس توانایی انتخاب ستم نداشته باشد ... و آن نگاه حکیمانه، امری است که خدای متعال، خلقتش را توام با آن قرار داده است که زندگی حقیقی بشر، پس از آن شروع می شود. البته بگذریم از اینکه در خود سوال تعارضی حل نشدنی وجود دارد که از یک سو، به خدا اعتراف شده و از یک سو، معاد محاسبه نشده و به همان خاطر، تصویر مطلوب سوال کننده، تصویری غیر حکیمانه است.
میزان وسعت نگاهها، ما را به جوابهای متفاوتی برای این سوال می رساند!
آن کس که پرخوری می کند و از غذاهای مضر پرهیز نمی کند، اگر نگاهش محدود به همان لحظات خوردن باشد، چیزی جز لذت و خوشی نمی بیند. اما اگر نگاهش را وسیع تر سازد، آن لذت، برایش به صورت ضرر و زیان بزرگ به تصویر در می آید.
آن کس که رنج ورزش و کوشش سخت را متحمل نمی شود، اگر تنها همان لحظات رها بودن و دغدغه نداشتن را ببیند، قطعا شاد خواهد بود! اما اگر بیماری های حاصله از بی تحرکی را ببیند، آن رها بودن برایش ملال خواهد داشت و عرق ریختن و تلاش کردن همراه ورزش، برایش دلپذیر خواهد بود.
این دو تنها مثال هایی بودند که نشان دهند افق دید می تواند معنای خوشی را عوض کند.
حال باید بنگریم که انسان را در چه وسعتی می بینیم! اگر انسان را در محدوده تنگ دنیای مادی می بینیم و چیزی جز آن در افق دیدمان قرار نمی گیرد، قطعا جنگ و فقر و ظلم و ... نباید در مجموعه دنیا قرار می گرفت. تا دنیا برایمان دلپذیر تر می شد. اما اگر وسعتی به اندازه ابدیت برای انسان می بینیم، دنیای مادی در مقایسه با آن ابد، صفر خواهد بود. (هر عددی هر چقدر بزرگ در مقابل بی نهایت، صفر است.) و تمام محاسبات باید بنا بر آن زندگی جاویدان صورت بگیرد که قرآن می فرماید:
وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ [ عنکبوت/64] این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می دانستند.
و از همین روست که اگر کسی نگاهش منحصر و معطوف به دنیا باشد، بی بهره خوانده شده است:
فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ [ بقره/200] برخی از مردم می گویند: ای پروردگار ما، ما را در دنیا چیزی بخش. اینان را در آخرت نصیبی نیست.
و نگاه وسیع، انسان را واقف می سازد که سختی ها باید باشد! چرا که هیچ ورزشکاری، بدون رنج تمرین ها، شادی پیروزی و افتخارات نصیبش نمی شود. هیچ دانش آموزی، بدون رنج کسب علم، افتخارات علمی و بهره مندی از آن نصیبش نمی شود و ... از همین روست که انسان در رنج و سختی آفریده شده است. که مطابق حکمت، مزد گرانبها، برای تلاش کنندگان است:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ [ بلد/4] که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او پر از رنجهاست)!
و دنیا نیز آمیخته با ظلم ها شده است، چونکه انسان مختار آفریده شده است! و لازمه اختیار باز بودن راه ظلم و ستم است. و هرگز دنیا از کسانی که زیاده خواهی می کنند، خالی نیست. چرا که نفس اماره بخشی از وجود انسان است. و از همین رو شاهد جنگ ها هستیم! همان گونه که زیاده خواهی ها سبب چپاول ثروت ها می شود و فقر، دامن گیر عده دیگر می شود و ...
پس اگر بخواهیم تصویر زیبایی بسازیم، و از حکمت نیز جدا نباشیم، باید وسعت هستی انسان را فراموش نکنیم و او را از اختیار و اراده اش جدا نکنیم. که با ملاحظه این دو امر، جهان زیبا، جهانی است که قدرت و حکومت در اختیار صالحان قرار گرفته است. آنان که تلاش و کوشش می کنند تا جامعه روی سعادت ببیند و برای این کار، شاخ زورگوها را می شکنند. نه آنکه انسان فارغ از رنج باشد و غذا از آسمان برایش ببارد و هیچ کس توانایی انتخاب ستم نداشته باشد ... و آن نگاه حکیمانه، امری است که خدای متعال، خلقتش را توام با آن قرار داده است که زندگی حقیقی بشر، پس از آن شروع می شود.
البته بگذریم از اینکه در خود سوال تعارضی حل نشدنی وجود دارد که از یک سو، به خدا اعتراف شده و از یک سو، معاد محاسبه نشده و به همان خاطر، تصویر مطلوب سوال کننده، تصویری غیر حکیمانه است.
- [سایر] علت شرها و اختلاف ها در دنیا چیست؟ چرا خدا همه چیز را خوب خلق نکرده؟
- [سایر] آیا خداوند قادر است سنگی را خلق کند که خود قادر به بلند کردن آن نباشد ؟
- [سایر] منظور از اینکه خالقیت پروردگار متعال اقتضا میکرد که او خلق کند و دست به آفرینش بزند چیست؟ به بیان دیگر، اینکه چون خداوند خالق است و مجبور است خلق کند بر اساس خصلت خود آیا باعث میشود عدهای ناخواسته به دنیا بیایند و بعد باز بدون اینکه نقشی در قوانین حاکم بر خلقت داشته باشند مجبور به تبعیت باشند، و الّا مورد بازخواست و تنبیه قرار خواهند گرفت! به نظر شما چنین سخنی عدالت خداوند را خدشهدار نمیکند که چون خدا مجبور به خلق کردن بود عدهای باید خواسته و ناخواسته به دنیا بیایند و بعد هم پس از مدتی علیرغم میلشان با دنیا خداحافظی کنند و بعد تنبیه و... .
- [سایر] آیا برای خلق شدن روح باید اول جسم خلق شود؟ و یا همهی ارواح انسانها تا آخر دنیا خلق شده است؟ خداوند بعد از ساختن جسم حضرت آدم(ع)، در او روح دمید و انسان خلق شد، آیا این دلیل بر تقدم خلقت جسم بر روح نمیباشد؟ با توجه به اینکه در روایات آمده است که حدود دو هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم(ع)، ارواح ائمه اطهار خلق شده بود و جسم ایشان هنوز خلق نشده بود.
- [سایر] آیا دلایل وجود یا انکار خدا به گونه ای شده است که بشر قادر به درک حقیقت نباشد؟
- [سایر] فرض کنیم خداوند در روز X این جهان را خلق کرد در میلیاردها سال قبل از این روز چرا خداوند این جهان را خلق نکرده بود؟ (خداوند کجا بود؟) علاوه پیدایش هر چیزی در این جهان منشأ دارد مثلاً علت اینکه من به این دنیا آمده ام پدر و مادرم هست و آنطوری که ما می دانیم ما را خداوند آفریده است حال خود خداوند چه جوری به وجود آمده است؟ (آیا خداوند از اول وجود داشته؟ چه جوری؟ و آن اول کی بوده؟)
- [سایر] آیه 217 سوره بقره می گوید: ای پیغمبر اگر مردم از تو راجع به جنگ در ماه های حرام سؤال کنند بگو گناهی است بزرگ. ولی باز داشتن خلق از راه خدا و پایمال کردن حرمت حرم خدا و بیرون کردن اهل حرم بسیار گناه بزرگتری است و فتنه گری فساد انگیز تر از قتل است و کافران پیوسته با شما کار زار کنند... . آیا معنای این آیات آن است که این 4 ماه (ماه های حرام) از سال که اعراب در آن بدون دغدغه جنگ بسر می برند نیز از آنها گرفته شد؟
- [سایر] اگر موجودی ناقص باشد چرا حتما نقص او باید دلیلی داشته باشد؟ آیا نمی شود موجود ناقصی دلیلی برای نقصش نباشد و از ابتدا این گونه بوده باشد؟ یعنی خدا حتما باید کمال مطلق باشد؟
- [سایر] چرا باید برای میت تلقین خواند؟ به عبارت دیگر؛ این شبهه وارد است که چگونه شما میخواهید به مردهای مطالبی را یادآوری کنید که در زمان زنده بودنش آنها را انجام نداده است و خدا و رسول خدا در زندگیاش نقشی نداشته حالا شما در زمانی دارید به او میفهمانید که خداوند کیست در صورتی که خودش در دنیا در زمان زنده بودنش درک نکرد؟! پس تلقین خواندن مسلمانان کاری بیهوده است.
- [سایر] پرسش: چطور ممکن است امام زمان(عج) بتواند در مقابل این همه قدرتهای اتمی دنیا که روز به روز هم افزایش می یابد مقابله کنند؟ اگر کمک غیبی خدا همراه ایشان است، چرا خداوند این کمک را همان دوران کودکی نکرد تا همه مسلمانان در آرامش باشند؟ آیا فقط زمانی باید کمک کرد که جهان در ظلم فرو رفته باشد؟ چرا مسلمانان نباید به وسیله امامشان از همان ابتدا از دست ظلم راحت شوند؟
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه در جلسهای نسبت به شخص مؤمنی غیبت شود و یکی از استثناهایی که در مسأله قبل بیان شد وجود نداشته باشد، علاوه بر این که گوشدادن به آن حرام است، بر هر فردی که قدرت دارد واجب است آن غیبت را ردّ کند و از آن مؤمن دفاع نماید. در روایات اسلامی آمده است: (هر کس قدرت دفاع از برادر مؤمن خود را که مورد غیبت و ستم قرار گرفته داشته باشد و دفاع نکند و در اثر سکوت او آن مؤمن ذلیل شود، خداوند او را در دنیا و آخرت ذلیل خواهد کرد).(1)
- [امام خمینی] تقلید در احکام، عمل کردن به دستور مجتهد است، و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و حلالزاده و زنده و عادل باشد. و نیز بنا بر احتیاط واجب باید از مجتهدی تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد و از مجتهدین دیگر اعلم باشد، یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد.
- [آیت الله مظاهری] از مجتهدی باید تقلید کرد که اعلم باشد یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدهای زمان خود استادتر باشد، و همچنین باید مرد، بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلالزاده و عادل باشد؛ و همچنین باید حریص به دنیا نباشد. عادل کسی است که دارای ملکه عدالت و خداترسی باطنی باشد به صورتی که او را از گناهان باز دارد و نشانه آن این است که اگر از کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند تقوای او را تصدیق نمایند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] تقلید در احکام; عمل نمودن به دستور مجتهد است و از مجتهدی باید تقلید کرد که: مرد بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده، زنده و عادل باشد و مقصود از عدالت آن است که قدرت نفسانیه ای بر انجام واجبات و ترک گناهان کبیره داشته باشد. و احتیاط واجب آن است که مرجع تقلید حریص به دنیا نباشد و لازم است از مجتهدین دیگر اعلم باشد یعنی در فهمیدن حکم خدا از همه مجتهدین عصر خودش عالمتر باشد.
- [آیت الله نوری همدانی] تقلید در احکام ، عمل کردن به دستور مجتهد است و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و حلال زاده و زنده و عادل باشد . و نیز بنابر احتیاط واجب باید از مجتهدی تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد ، و بنابر اقوی در صورت علم به مخالفت فتوای او با فتوای غیر اعلم موافق با احتیاط باشد و اعلم یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهد های زمان خود ، استاد تر باشد .
- [آیت الله بهجت] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است، مثل کاغذی که اسم خدا یا پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم یا امام علیه السلام بر آن نوشته شده، در مستراح بیفتد، بیرون آوردن و آب کشیدن آن اگر چه خرج داشته باشد بر کسی که آن را انداخته واجب است و اگر او این کار را نکرد یا نتوانست انجام دهد، بر دیگران واجب می شود و خرج آن از بیت المال داده می شود. و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، کسانی که مطلع هستند نباید به آن مستراح بروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده شده است. ولی وجوب اعلام ، محل تأمل است . و همچنین اگر تُربت در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد ، تا وقتی یقین نکرده اند که کاملاً از بین رفته ، نباید به آن مستراح بروند .
- [آیت الله وحید خراسانی] قسم چند شرط دارد اول کسی که قسم می خورد باید بالغ و عاقل باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که اکراهش کرده اند درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد قسم بخورد و قسم سفیه و مفلس در صورتی که مستلزم تصرف در مال باشد صحیح نیست دوم کاری را که برای انجام ان قسم می خورد باید حرام یا مکروه نباشد و کاری را که قسم می خورد ترک کند باید واجب یا مستحب نباشد و وجوب عمل به قسم متعلق به فعل یا ترک مباحی که مصلحتی در دین یا دنیا در ان نباشد محل اشکال است سوم به یکی از اسمهای خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی شود مانند خدا و الله و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم می گویند ولی به قدری به خدا گفته می شود که هروقت کسی ان اسم را بگوید ذات مقدس حق در نظر می اید مثل ان که به خالق و رازق قسم بخورد صحیح است بلکه به اسمی هم که بر خدا و بر غیر خدا گفته می شود اگر خدا را قصد کند و قسم بخورد بنا بر احتیاط واجب به ان قسم عمل کند چهارم قسم را به زبان بیاورد و اگر ان را بنویسد یا در قلبش قصد کند صحیح نیست ولی ادم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است پنجم عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن باشد و بعدا از عمل به ان عاجز شود از وقتی که عاجز می شود قسم او به هم می خورد و همچنین است اگر عمل کردن به نذر یا قسم یا عهد به قدری مشقت پیدا کند که نشود ان را تحمل کرد
- [آیت الله مظاهری] توبه از ربادادن پشیمانی از گذشته و ترک آن کار زشت و استغفار و انابه به درگاه حقّ تعالی است، و در توبه از ربا خوردن علاوه بر این امور، باید آنچه را ربا خورده است پس دهد، بلکه اگر ربا خور بمیرد، آنچه از طریق ربا گرفته است به ورثه منتقل نمیشود، و اگر مفلس بود، توبه او گرچه قبول است، ولی باید تحصیل رضایت از ربادهندگان کند و اگر ممکن نباشد، باید تصمیم داشته باشد که در اوّل زمان ممکن آن را رد کند، و اگر از دنیا برود، امید است خداوند رئوف بستانکاران را در قیامت راضی کند و رباگیرنده مورد عفو و رحمت خدای تعالی واقع شود.
- [آیت الله اردبیلی] تقلید در احکام، این است که در حین عمل تصمیم و التزام داشته باشد به احکامی که مجتهد از ادله شرعی استنباط کرده است عمل نماید و تقلید به این معنا، موضوع جواز یا وجوب بقاء بر تقلید میت وعدم جواز عدول از تقلید مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر است. و از مجتهدی باید تقلید کرد که بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده، زنده، عادل و اعلم باشد (یعنی در فهمیدن حکم خدا از ادله شرعی و درک موضوعات از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد) و دنیا طلب نباشد به طوری که منافات با عدالت داشته باشد و همچنین بنابر مشهور مرد باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] هر گاه بخواهند ارث را تقسیم کنند، برای بچهای که در شکم است که اگر زنده به دنیا بیاید ارث میبرد، در صورتی که احتمال بیشتر از یکی نرود، سهم یک پسر را کنار میگذارند و زیادی را ورثه بین خود تقسیم میکنند، ولی اگر احتمال بدهند که بیشتر از یکی است، مثلاً احتمال بدهند که زن به دو یا سه بچه حامله باشند و ورثه هم راضی نباشد که سهم حمل احتمالی را کنار بگذارند، جایز است که ورثه سهم بیشتر از یک پسر را تقسیم کنند. به هر حال پس از ولادت در صورتی ارث به نوزاد داده میشود که اثر روشنی بر حیات وی؛ همچون گریه یا حرکت آشکار، وجود داشته باشد وگرنه، شرعاً حکم میشود که نوزاد مرده به دنیا آمده و ارثی به وی داده نمیشود. لازم به توضیح است که اگر بتوان به روشی همچون روشهای پزشکی کنونی مطمئن گشت که بچهای که در شکم است دختر است یا پسر و برخی از ورثه حاضر به تأخیر تقسیم مقدار تفاوت بین سهم پسر و دختر نباشند یا در میان ورثه افراد نابالغ یا دیوانه وجود داشته باشد و تأخیر در تقسیم این مقدار به ضرر آنها باشد، لازم است که جنسیّت بچه را تعیین نمود و در هر حال اگر به گونه اطمینانی وضعیّت بچه روشن شود، بر طبق آن میراث تقسیم میگردد.