خداوند یکباره از کجا آمده است؟
خداوند همیشه بوده و همیشه خواهد بود. به اصطلاح خداوند موجودی ازلی و ابدی است. خدا از جایی نیامده، و علتی او را به وجود نیاورده، بلکه او بی نیاز از علت است و وجود عین ذات او است، نه این که چیز دیگری به او  هستی داده باشد. و اصولاً چنین سؤالی در مورد خداوند صحیح نیست؛ زیرا فرض موجودی که از چیزی یا از کسی یا در زمانی به وجود آمده باشد، به این معنا خواهد بود که قبل از او هستی یا وجود و یا موجود دیگری بوده است. اگر چنین فرض کنیم، آن موجود، دیگر خدای خالق همه هستی نخواهد بود. نیز فرض این که خدا از کسی یا از جایی باشد، به این معنا خواهد بود که او نیازمند به آن کس و یا آن مکان خواهد بود، پس مانند ما و دیگر مخلوقات موجود نیازمند به آن کس و یا آن مکان خواهد بود، پس مانند ما و دیگر مخلوقات موجود نیازمند خواهد بود، نه خدای خالق همه هستی و بی نیاز. به بیان دیگر، هر موجودی نیازمند به علت نیست، بلکه هر چیزی که از خود هستی ندارد، اگر بخواهد موجود شود، نیاز به علت پدید آورنده دارد. غیر از خدا، تمام موجودات عالم هستی نیاز به علت هستی بخش دارند. چون در ذات خود هستی ندارند و به اصطلاح ممکن الوجودند. موجودی که در ذات خود هستی ندارد، هستی دار شدنش به دست موجود دیگری است که از آن به (علت) تعبیر می شود. اگر علتش آن را به وجود نیاورد، هرگز موجود نمی‌شود. فرضاً اگر شما تنها علت روشن شدن ماشین را استارت زدن بدانید، اگر استارت نزنید. هرگز ماشین روشن نخواهد شد. موجودی که خودش هستی دار است، یعنی هستی و بودن عین ذات اوست، به او واجب الوجود می گویند، یعنی بودنش حتمی و ضروری است و امکان ندارد که نباشد، چنین موجودی نیاز به هیچ چیزی دیگری ندارد تا گفته شود از کجا آمده یا از کی بوده و ... برای مطالعه بیشتر می توانید به  کتاب علل گرایش به مادیگری، اثر شهید مطهری (فصل تصادف، خدا، علیت ) مراجعه فرمایید.
عنوان سوال:

خداوند یکباره از کجا آمده است؟


پاسخ:

خداوند همیشه بوده و همیشه خواهد بود. به اصطلاح خداوند موجودی ازلی و ابدی است. خدا از جایی نیامده، و علتی او را به وجود نیاورده، بلکه او بی نیاز از علت است و وجود عین ذات او است، نه این که چیز دیگری به او  هستی داده باشد. و اصولاً چنین سؤالی در مورد خداوند صحیح نیست؛ زیرا فرض موجودی که از چیزی یا از کسی یا در زمانی به وجود آمده باشد، به این معنا خواهد بود که قبل از او هستی یا وجود و یا موجود دیگری بوده است. اگر چنین فرض کنیم، آن موجود، دیگر خدای خالق همه هستی نخواهد بود. نیز فرض این که خدا از کسی یا از جایی باشد، به این معنا خواهد بود که او نیازمند به آن کس و یا آن مکان خواهد بود، پس مانند ما و دیگر مخلوقات موجود نیازمند به آن کس و یا آن مکان خواهد بود، پس مانند ما و دیگر مخلوقات موجود نیازمند خواهد بود، نه خدای خالق همه هستی و بی نیاز.

به بیان دیگر، هر موجودی نیازمند به علت نیست، بلکه هر چیزی که از خود هستی ندارد، اگر بخواهد موجود شود، نیاز به علت پدید آورنده دارد. غیر از خدا، تمام موجودات عالم هستی نیاز به علت هستی بخش دارند. چون در ذات خود هستی ندارند و به اصطلاح ممکن الوجودند. موجودی که در ذات خود هستی ندارد، هستی دار شدنش به دست موجود دیگری است که از آن به (علت) تعبیر می شود. اگر علتش آن را به وجود نیاورد، هرگز موجود نمی‌شود. فرضاً اگر شما تنها علت روشن شدن ماشین را استارت زدن بدانید، اگر استارت نزنید. هرگز ماشین روشن نخواهد شد.
موجودی که خودش هستی دار است، یعنی هستی و بودن عین ذات اوست، به او واجب الوجود می گویند، یعنی بودنش حتمی و ضروری است و امکان ندارد که نباشد، چنین موجودی نیاز به هیچ چیزی دیگری ندارد تا گفته شود از کجا آمده یا از کی بوده و ...
برای مطالعه بیشتر می توانید به  کتاب علل گرایش به مادیگری، اثر شهید مطهری (فصل تصادف، خدا، علیت ) مراجعه فرمایید.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین