این مساله در مباحث کلامی سابقه بسیاری دارد. و بحث از آن منحصر به اسلام نیز نیست. بلکه مثلا در مسیحیت نیز مباحث بسیاری در این باره وجود دارد. و معمولا نیز در بحث ها دو گروه به وجود آمده است. یک گروه برای اینکه خدای تعالی را به گمان خود محدود نکنند، مدعی شده اند که خوب همان است که خدا انجام می دهد. یعنی ما فهم مستقلی از خوب و بد نداریم. بلکه هر چه خدا گفت خوب است، همان خوب است و هر چه خدا بد دانست، آن ناپسند است. و به همین دلیل اگر خدا نظرش عوض شود، یک خوب می تواند بد شود! و گروه دیگری که سخنشان با منطق و عقل سازگارتر بوده، قائل شده اند که خوبی و بدی به طور ذاتی در اشیاء وجود دارد. مثلا هرگز ظلم نمی تواند، خوب دانسته شود. و آنچه در دین به آن اعتقاد دارند، این است که خدای تعالی مرتکب عمل زشت و ناپسند نمی شود. و این نیز محدودیت و جبری برای خدای تعالی نیست. بلکه صفتی ذاتی برای خداست. همانطور که بخشندگی یک انسان بخشنده، به دلیل میل ذاتی او، جبر به بخشش نیست، ترک امور ناپسند توسط خدای تعالی نیز به معنای جبر بر خدا نیست. شهید مطهری سابقه این مساله در اسلام را این گونه توضیح می دهند: (آیا به طور کلی کارها دارای صفت ذاتی حسن و یا صفت ذاتی قبح می باشند؟ آیا مثلا راستی و امانت و احسان و امثال اینها در ذات خود، نیکو و بایستنی است؟ و دروغ و خیانت و امساک و امثال اینها در ذات خود، زشت و نبایستنی است؟ آیا صفاتی از قبیل خوبی، شایستگی، یک سلسله صفات واقعی و ذاتی هستند و هر فعلی قطع نظر از هر فاعل و ازهر شرط خارجی، به خودی خود برخی از این صفات را واجد است و فاقد اضداد آنها است، یا این صفات همه قراردادی و اعتباری است؟ ... آیا عقل در ادراک حسن و قبح اشیاء (استقلال) دارد و به تنهائی قادر به درک و تشخیص آنها است یا نیازمند به کمک و راهنمائی شرع است؟ از اینرو حسن و قبح ذاتی به نام حسن و قبح عقلی خوانده شد. معتزله بشدت طرفدار حسن و قبح ذاتی عقلی شدند و ... گفتند: بالبداهه ما درک می کنیم که افعال ذاتا متفاوتند، و بالبداهه درک می کنیم که عقول ما بدون اینکه نیازی به ارشاد شرع داشته باشد این حقایق مسلّم را درک می کند. اشاعره، همچنانکه عدل را به عنوان یک صفت قبلی و ذاتی منکر شدند، حسن و قبح ذاتی قبلی عقلی را نیز مورد انکار قرار دادند. اشاعره اولا حسن و قبحها را اموری نسبی و تابع شرائط خاص محیطها و زمانها و تحت تأثیر یک سلسله تقلیدها و تلقینها دانستند؛ و ثانیا عقل را در ادراک حسن و قبحها تابع راهنمائی شرع دانستند.)[1] لازم به ذکر است که نظر اشاعره و سایر معتقدین به حسن و قبح شرعی( یعنی خوب و بد را فقط از دین می فهمیم) اشکالات متعددی دارد، و اگر چه در نظر عوامانه، رنگ تقدس بیشتری یافته و به همین دلیل گروه هایی مثل اشاعره پیروز تر شده اند، اما حقیقت قرآن و روایات نیز خلاف آن را می گوید. به عنوان نمونه، آن جا که خدا از وجدان انسان سوالی می کند و جواب را به خود او واگذار می کند، نشان از این است که انسان قادر به فهم خوبی و بدی است: هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ؛(60 الرحمن) همچنین اشکال بسیار مهمی که می توان به نظر اشاعره طرح کرد، این است که با این ادعا، راهی برای اثبات دین باقی نمی ماند. انسان باید خوبی را قبل از دین دریابد، تا بعد با دیدن خوبی دین، پذیرای آن شود. و الا دین داری صرفا عملی متعصبانه و بی منطق می شود. البته این بحث ظرافت هایی نیز دارد. مثل اینکه حسن و قبح ذاتی با حسن و قبح عقلی متفاوت است. و اگر چه در بعضی موارد ما حسن و قبح ذاتی را درک می کنیم، اما در جایی که شناختمان ناقص است و مساله جزئی می شود، ممکن است قادر به درک حسن و قبح نباشیم و محتاج بیان دینی باشیم. مثل بدی روزه گرفتن در روز عید قربان که به دلیل محدودیت عقل، نمی توانیم درباره آن نظری بدهیم. [1]. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج1، ص44.
این مساله در مباحث کلامی سابقه بسیاری دارد. و بحث از آن منحصر به اسلام نیز نیست. بلکه مثلا در مسیحیت نیز مباحث بسیاری در این باره وجود دارد. و معمولا نیز در بحث ها دو گروه به وجود آمده است. یک گروه برای اینکه خدای تعالی را به گمان خود محدود نکنند، مدعی شده اند که خوب همان است که خدا انجام می دهد. یعنی ما فهم مستقلی از خوب و بد نداریم. بلکه هر چه خدا گفت خوب است، همان خوب است و هر چه خدا بد دانست، آن ناپسند است. و به همین دلیل اگر خدا نظرش عوض شود، یک خوب می تواند بد شود!
و گروه دیگری که سخنشان با منطق و عقل سازگارتر بوده، قائل شده اند که خوبی و بدی به طور ذاتی در اشیاء وجود دارد. مثلا هرگز ظلم نمی تواند، خوب دانسته شود. و آنچه در دین به آن اعتقاد دارند، این است که خدای تعالی مرتکب عمل زشت و ناپسند نمی شود. و این نیز محدودیت و جبری برای خدای تعالی نیست. بلکه صفتی ذاتی برای خداست. همانطور که بخشندگی یک انسان بخشنده، به دلیل میل ذاتی او، جبر به بخشش نیست، ترک امور ناپسند توسط خدای تعالی نیز به معنای جبر بر خدا نیست.
شهید مطهری سابقه این مساله در اسلام را این گونه توضیح می دهند:
(آیا به طور کلی کارها دارای صفت ذاتی حسن و یا صفت ذاتی قبح می باشند؟ آیا مثلا راستی و امانت و احسان و امثال اینها در ذات خود، نیکو و بایستنی است؟ و دروغ و خیانت و امساک و امثال اینها در ذات خود، زشت و نبایستنی است؟ آیا صفاتی از قبیل خوبی، شایستگی، یک سلسله صفات واقعی و ذاتی هستند و هر فعلی قطع نظر از هر فاعل و ازهر شرط خارجی، به خودی خود برخی از این صفات را واجد است و فاقد اضداد آنها است، یا این صفات همه قراردادی و اعتباری است؟
... آیا عقل در ادراک حسن و قبح اشیاء (استقلال) دارد و به تنهائی قادر به درک و تشخیص آنها است یا نیازمند به کمک و راهنمائی شرع است؟ از اینرو حسن و قبح ذاتی به نام حسن و قبح عقلی خوانده شد.
معتزله بشدت طرفدار حسن و قبح ذاتی عقلی شدند و ... گفتند: بالبداهه ما درک می کنیم که افعال ذاتا متفاوتند، و بالبداهه درک می کنیم که عقول ما بدون اینکه نیازی به ارشاد شرع داشته باشد این حقایق مسلّم را درک می کند.
اشاعره، همچنانکه عدل را به عنوان یک صفت قبلی و ذاتی منکر شدند، حسن و قبح ذاتی قبلی عقلی را نیز مورد انکار قرار دادند. اشاعره اولا حسن و قبحها را اموری نسبی و تابع شرائط خاص محیطها و زمانها و تحت تأثیر یک سلسله تقلیدها و تلقینها دانستند؛ و ثانیا عقل را در ادراک حسن و قبحها تابع راهنمائی شرع دانستند.)[1]
لازم به ذکر است که نظر اشاعره و سایر معتقدین به حسن و قبح شرعی( یعنی خوب و بد را فقط از دین می فهمیم) اشکالات متعددی دارد، و اگر چه در نظر عوامانه، رنگ تقدس بیشتری یافته و به همین دلیل گروه هایی مثل اشاعره پیروز تر شده اند، اما حقیقت قرآن و روایات نیز خلاف آن را می گوید. به عنوان نمونه، آن جا که خدا از وجدان انسان سوالی می کند و جواب را به خود او واگذار می کند، نشان از این است که انسان قادر به فهم خوبی و بدی است:
هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ؛(60 الرحمن)
همچنین اشکال بسیار مهمی که می توان به نظر اشاعره طرح کرد، این است که با این ادعا، راهی برای اثبات دین باقی نمی ماند. انسان باید خوبی را قبل از دین دریابد، تا بعد با دیدن خوبی دین، پذیرای آن شود. و الا دین داری صرفا عملی متعصبانه و بی منطق می شود.
البته این بحث ظرافت هایی نیز دارد. مثل اینکه حسن و قبح ذاتی با حسن و قبح عقلی متفاوت است. و اگر چه در بعضی موارد ما حسن و قبح ذاتی را درک می کنیم، اما در جایی که شناختمان ناقص است و مساله جزئی می شود، ممکن است قادر به درک حسن و قبح نباشیم و محتاج بیان دینی باشیم. مثل بدی روزه گرفتن در روز عید قربان که به دلیل محدودیت عقل، نمی توانیم درباره آن نظری بدهیم.
[1]. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج1، ص44.
- [سایر] خداوند متعال قبل از آفرینش جهان به چه کاری مشغول بوده؟
- [آیت الله مظاهری] چگونه انسان میتواند قلباً درک کند، کاری را که دارد انجام میدهد، خیر است و رضای خدا در آن است؟
- [سایر] آیا تغییر جنسیت، (تغییر در خلقت خدا) نیست؟ با توجه به آیه: "... فلیغیرن خلق الله..."، (نساء، 119)، آیا تغییر جنسیت حرام نیست؟ به عبارت دیگر، این خدای متعال است که برخی را پسر و برخی را دختر آفریده است، آیا با تغییر جنسیت، خلقت خداوند متعال دست کاری نمی شود؟
- [آیت الله مظاهری] خداوند متعال در آیه شریفه می فرماید:
- [سایر] چرا خداوند متعال قرآن را نازل کرد؟
- [سایر] چرا خداوند متعال اینقدر با بنی اسرائیل مدارا میکرد؟
- [سایر] چرا خداوند متعال اینقدر با بنی اسرائیل مدارا میکرد؟
- [سایر] هدف خداوند متعال از خلقت این دنیا چه بوده است؟
- [سایر] چه چیزهایی سر آغاز نافرمانی خداوند متعال است؟
- [سایر] چرا خداوند متعال اینقدر با بنی اسرائیل مدارا میکرد؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین میگذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان علیهم السلام پیشانی را بر زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد؛ اشکال ندارد و گرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده:
- [امام خمینی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان علیهم السلام پیشانی را به زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد و گرنه حرام است.
- [آیت الله بروجردی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان عَلَیْهمُالسَّلَام پیشانی را به زمین میگذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد و گرنه حرام است.
- [آیت الله علوی گرگانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد وبعضی از مردم عوام که مقابل امامان: پیشانی را به زمین میگذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد، اشکال ندارد وگرنه حرام است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد. و بعضی از مردم که مقابل قبر ائمه: پیشانی را به زمین می گذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد، و گرنه حرام است.
- [آیت الله سیستانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد ، و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان علیهمالسلام پیشانی را به زمین میگذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد ، اشکال ندارد ، و گر نه مشکل است . مستحبّات و مکروهات سجده :
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که وضو ندارد، خوب است اسم خداوند متعال را به هر زبانی که نوشته شده باشد مس ننماید.