خداوند متعال قبل از آفرینش جهان به چه کاری مشغول بوده؟
در رابطه با این سؤال، ذکر چند مطلب بایسته است: یکم. باید دید (قبل) در این پرسش، به چه معنا است؟ ظاهراً باید (قبل زمانی) باشد؛ زیرا اگر چه تقدم و تأخر در فلسفه، اقسام مختلفی دارد، اما احتمالاً منظور پرسشگر قبل زمانی است. در این صورت معنای سؤال این می‌شود که خداوند تعالی در زمانی که جهان را خلق نکرده بود، به چه کاری مشغول بوده است؟ اما این سؤال در درون خود، دچار تناقض و اشکال است؛ زیرا زمان عبارت از کمیتی است که به واسطه حرکت بر جسم عارض می‌شود و از این رو فقط از اشیای متحرک و جسمانی انتزاع می‌شود. با این تحلیل روشن می‌شود که زمان، به گونه‌ای وابسته به حرکت و جسم است و اگر جسم و حرکت نباشد، زمان معنا ندارد بدایةالحکمه، ص 138 و 139.. نتیجه این انگاره آن است که در عالم مجردات، زمان نیست و زمان مختص جهان مادی است. بنابراین ابتدا جهان مادی خلق و سپس از حرکت ماده، زمان انتزاع می‌شود. با این بیان روشن می‌شود که اصل پرسش اشتباه است، زیرا در ساحت قدس الهی اصلاً زمان و حرکت و تغییر و تحول معنا ندارد تا قبل و بعدی تصور شود و این مفاهیم برای ما که در جهان گذران زندگی می‌کنیم و بر زندگی مادی ما تقدم و تأخر زمانی حاکم است، معنا دارد. پس گزاره (قبل از آفرینش جهان)، به معنای زمانی آن صحیح نیست؛ لیکن می‌توان گفت که خداوند در مرتبه - نه زمان پیش از آفرینش ماده و جهان مادی، مجرّدات را آفریده است. سپس نوبت به جهان ماده رسیده است؛ زیرا خداوند متعال فیاض علی‌الاطلاق است و فیض او دائمی است و هرگز قطع نمی‌شود. بنابراین در هیچ وضعیتی نبوده که خلقی و فیضی در کار نباشد. قرآن مجید می‌فرماید: (یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ)؛ الرحمن (55)، آیه 29.؛ (هر آن که در آسمان‌ها و زمین است، از او تقاضا دارد، و او در هر روز در کاری نو مشغول است). این آیه از دو بخش تشکیل شده است: 1. تمام موجودات به او نیاز دارند؛ یعنی، تمام موجودات در هستی و شئون ذاتی و غیرذاتی خود بدو محتاج‌اند. به زبان فلسفی تمام موجودات حادث ذاتی‌اند و در پیدایش و بقای خود، به علت خود یعنی ذات بی‌نیاز حق نیاز دارند. 2. ذیل آیه است که (کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ)؛ الرحمن (55)، آیه 29.؛ (هر روز خدا در کار جدیدی است). اگر منظور از (یوم) زمان باشد، تفسیر آیه این است که خداوند تعالی هر زمانی، در آفرینش جدیدی است و هر زمانی طرحی نو در می‌اندازد تفسیر نمونه، ج 23، ص 134 و 135.. به نظر می‌رسد منظور از (یوم)، امری بالاتر از زمان است که به علت ضیق تعبیر از آن به (یوم) تعبیر شده است. توضیح اینکه هر حادثه‌ای اگر زمانی باشد دو چهره دارد: زمانی و زمانه‌ای. آنچه مربوط به زمان است، جزء تاریخ است و آنچه مربوط به زمانه است، در تاریخ و بند زمان نمی‌گنجد و چون ثابت است فراتر از زمان و مکان می‌رود؛ چنان که واقعه عاشورا یک بعد زمانی دارد و یک بعد زمانه‌ای و ملکوتی که فراتر از زمان و مکان است‌ عرفان و حماسه، آیةاللَّه جوادی آملی، ص 46 - 49.. با این تفسیر احتمال دارد که منظور از (یوم) زمانه باشد؛ زیرا پدیده مادی در عین حالی که در زمان و مکان واقع شده، چهره ملکوتیش فراتر از زمان است و در زمان و مکان نمی‌گنجد. بالاتر از آن، موجود مجرد و آن هم مجرد علی‌الاطلاق است که هیچ جهت امکان و نقصی در او نیست و هیچ چهره زمانی ندارد و در ظرف زمان نمی‌گنجد. او با هر زمانی هست، اما در زمان و زمان‌مند نیست و با هر مکانی هست، اما در مکان نمی‌گنجد و مکان‌مند نیست‌ المیزان، ج 19، ص 611.. بنابراین معنای آیه این می‌شود که خداوند متعال، در هر زمانه‌ای در کاری جدید است و امری جدید می‌آفریند که هرگز نبوده است و کارهای او تکراری نیست؛ بلکه ابتکاری و بدون الگوی پیشین است‌ در تفسیر آیه مراجعه کنید به:.
عنوان سوال:

خداوند متعال قبل از آفرینش جهان به چه کاری مشغول بوده؟


پاسخ:

در رابطه با این سؤال، ذکر چند مطلب بایسته است:
یکم. باید دید (قبل) در این پرسش، به چه معنا است؟ ظاهراً باید (قبل زمانی) باشد؛ زیرا اگر چه تقدم و تأخر در فلسفه، اقسام مختلفی دارد، اما احتمالاً منظور پرسشگر قبل زمانی است. در این صورت معنای سؤال این می‌شود که خداوند تعالی در زمانی که جهان را خلق نکرده بود، به چه کاری مشغول بوده است؟
اما این سؤال در درون خود، دچار تناقض و اشکال است؛ زیرا زمان عبارت از کمیتی است که به واسطه حرکت بر جسم عارض می‌شود و از این رو فقط از اشیای متحرک و جسمانی انتزاع می‌شود.
با این تحلیل روشن می‌شود که زمان، به گونه‌ای وابسته به حرکت و جسم است و اگر جسم و حرکت نباشد، زمان معنا ندارد بدایةالحکمه، ص 138 و 139.. نتیجه این انگاره آن است که در عالم مجردات، زمان نیست و زمان مختص جهان مادی است. بنابراین ابتدا جهان مادی خلق و سپس از حرکت ماده، زمان انتزاع می‌شود. با این بیان روشن می‌شود که اصل پرسش اشتباه است، زیرا در ساحت قدس الهی اصلاً زمان و حرکت و تغییر و تحول معنا ندارد تا قبل و بعدی تصور شود و این مفاهیم برای ما که در جهان گذران زندگی می‌کنیم و بر زندگی مادی ما تقدم و تأخر زمانی حاکم است، معنا دارد.
پس گزاره (قبل از آفرینش جهان)، به معنای زمانی آن صحیح نیست؛ لیکن می‌توان گفت که خداوند در مرتبه - نه زمان پیش از آفرینش ماده و جهان مادی، مجرّدات را آفریده است. سپس نوبت به جهان ماده رسیده است؛ زیرا خداوند متعال فیاض علی‌الاطلاق است و فیض او دائمی است و هرگز قطع نمی‌شود. بنابراین در هیچ وضعیتی نبوده که خلقی و فیضی در کار نباشد.
قرآن مجید می‌فرماید: (یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ)؛ الرحمن (55)، آیه 29.؛ (هر آن که در آسمان‌ها و زمین است، از او تقاضا دارد، و او در هر روز در کاری نو مشغول است). این آیه از دو بخش تشکیل شده است:
1. تمام موجودات به او نیاز دارند؛ یعنی، تمام موجودات در هستی و شئون ذاتی و غیرذاتی خود بدو محتاج‌اند. به زبان فلسفی تمام موجودات حادث ذاتی‌اند و در پیدایش و بقای خود، به علت خود یعنی ذات بی‌نیاز حق نیاز دارند.
2. ذیل آیه است که (کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ)؛ الرحمن (55)، آیه 29.؛ (هر روز خدا در کار جدیدی است). اگر منظور از (یوم) زمان باشد، تفسیر آیه این است که خداوند تعالی هر زمانی، در آفرینش جدیدی است و هر زمانی طرحی نو در می‌اندازد تفسیر نمونه، ج 23، ص 134 و 135..
به نظر می‌رسد منظور از (یوم)، امری بالاتر از زمان است که به علت ضیق تعبیر از آن به (یوم) تعبیر شده است. توضیح اینکه هر حادثه‌ای اگر زمانی باشد دو چهره دارد: زمانی و زمانه‌ای. آنچه مربوط به زمان است، جزء تاریخ است و آنچه مربوط به زمانه است، در تاریخ و بند زمان نمی‌گنجد و چون ثابت است فراتر از زمان و مکان می‌رود؛ چنان که واقعه عاشورا یک بعد زمانی دارد و یک بعد زمانه‌ای و ملکوتی که فراتر از زمان و مکان است‌ عرفان و حماسه، آیةاللَّه جوادی آملی، ص 46 - 49..
با این تفسیر احتمال دارد که منظور از (یوم) زمانه باشد؛ زیرا پدیده مادی در عین حالی که در زمان و مکان واقع شده، چهره ملکوتیش فراتر از زمان است و در زمان و مکان نمی‌گنجد. بالاتر از آن، موجود مجرد و آن هم مجرد علی‌الاطلاق است که هیچ جهت امکان و نقصی در او نیست و هیچ چهره زمانی ندارد و در ظرف زمان نمی‌گنجد. او با هر زمانی هست، اما در زمان و زمان‌مند نیست و با هر مکانی هست، اما در مکان نمی‌گنجد و مکان‌مند نیست‌ المیزان، ج 19، ص 611.. بنابراین معنای آیه این می‌شود که خداوند متعال، در هر زمانه‌ای در کاری جدید است و امری جدید می‌آفریند که هرگز نبوده است و کارهای او تکراری نیست؛ بلکه ابتکاری و بدون الگوی پیشین است‌ در تفسیر آیه مراجعه کنید به:.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین