چرا علما درباره ضریج سازی ها اعتراض نمی کنند مگر نه این بوده که خود امامان در دوران زندگی خویش ساده زیستی را پیشه می کردند و مخالف هر گونه اسراف بودند؟! آیا ضریح سازی از آب طلا ، به تازگی از نقره و ...اسراف نیست؟!..تقدس زرین دیگر چه نوع تقدسی است؟! آیا اگر امامان بودند خودشان چنین زندگی داشتند و برای خود این چنین کاخ می ساختند یا ساده زیستی می کردند؟! آیا این نیست که این نوع ضریح سازی روشی برای توریسم دینی!! شده نه اینکه بخواهیم روش آنها را پیاده کنیم؟! اگر قرار به جذب بود همان سادگی نیز مردم را به خود جذب می کرد. ساختن قبّه و بارگاه بر قبور بزرگان واولیای خدا به عنوان بزرگداشت و یادبود و تکریم آنان بوده است. عقلای عالم برای بزرگداشت شخصیت های علمی، سیاسی بنای یادبود یا مجسمه روی قبر یا در جاهای مناسب ایجاد می کردند. این چیزی نیست که در اسلام رسم شده باشد بلکه قبل از اسلام نیز نزد مردم رواج داشته است. قرآن دربارهاصحاب کهف میفرماید: "فقالوا ابنوا علیهم بنیاناً ربّهم أعلم بهم قال الّذین غلبوا علی أمرهم لنتّخذنّ علیهم مسجداً؛ گفتند بنایی بر آن بسازید. پروردگارشان از وضع آنها آگاه تر است و آنان که آگاهی بیش تر بر راز آنان (اصحاب کهف) داشتند گفتند: روی مدفن آنان مسجدی می سازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود)".(6) سمهودی در ضمن بحث از پوشش های روضه و مرقد مطهر پیامبر و معطّر کردن گفته است: در زمان هارون الرشید خیزران (مادر هارون) دستور داد مسجد پیامبر و قبر مطهر را با زعفران و عطرهای دیگر معطّر کردند. نیز قبر را با شال ها و پارچه های مشبّک حریر پوشانیدند. پرده کشیدن روی قبر و اطراف آن معمول بوده است. قندیل های گوناگون از طلا و نقره و بلور در اطراف حجره و روضه پیامبر قرار می دادند. جمع بی شماری از علما و زهّاد برای زیارت قبر پیغمبر که آمده اند، امور مذکور را منع و انکار نکرده اند. شمار قندیل های حرم نبوی گاهی به حدّی می رسید که قسمتی از آنها را می فروختند. قیمت آن را به مصرف بنا یاتعمیر اطراف حرم می رساندند، از جمله در سال 705 رئیس خدّام حرم پیامبر از سلطان اجازه گرفت که قسمتی از قندیل ها را بفروشد و از پول آن مأذنه ای در باب السلام بنا کند، که سلطان اجازه داد.(7) سمهودی در کتاب وفاءالوفا درباره گنبد کبود روی حرم نبوی میگوید: قبل از حریق در مسجد شریف در سال 654 روی حجرة پیامبر قبّه ای نبود، بلکه روی بام به موازات حجره بنایی از آجر به اندازه نصف قامت یک انسان وجود داشت تا بام حجره از دیگر قسمت های مسجد مشخص شود. در سال 678 در زمان ملک منصور قلاوون صالحی قبّه ای روی حجره بنا شد که پایین آن مربع و بالای آن هشت گوشه بود.(8) در سال 72 هجری قمری به دستور عبدالملک خلیفة اموی بر بالای صخره ذبائح در اورشلیم نزدیک مسجد الاقصی قبّه و گنبدی ساخته شد که به آن قبّه الصخره گفتند.(9) ساختن گنبد یا بنایی به شکل دیگر روی قبور بزرگان به جهت تکریم و احترام آنان بوده است. مؤمنان و معتقدان به آن بزرگواران هر از چند گاهی از باب ذوقیاتی که داشتند، آنها را به شکلی کامل تر در می آوردند. نقش معماران و حاکمان در این زمینه بسیار بوده است. البته در برخی جاها این ساختمان ها به صورت کلّه قندی چند ضلعی و در اکثر موارد به صورت گنبد مدوّر بوده است. در ساختن این بناها وضعیت آب و هوایی مناطق نیز دخیل بوده است، مثلاً در مناطق گرمسیری بلند بودن سقف همراه با دریچه های اطراف آن باعث کوران هوا و خنگی فضای آن برای زوّار و نمازگزاران می شد؛ با توجه به این که در زمان های قدیم امکانات رفاهی فعلی وجود نداشته است. در مورد شکل گنبدها در مساجد و اماکن مقدس اسلامی باید گفت که برخی از این اشکال هویت اسلامی ندارند، بلکه نوعی وام گیری از معتقدات ایران باستان و ادیان قبل از اسلام است که کم کم رنگ و بوی اسلامی به خود گرفته و در زمره فرهنگ اسلامی و معماری اسلامی درآمده است. برخی به اندیشه ها و درون مایه های اسلامی بر می گردد و آن این است که در اسلام دعا و راز و نیاز با خدا از جایگاه خاصی بهره مند است. بسیاری از بناهای اسلامی که دارای گنبد و گلدسته اند همانند کسی می ماند که دو دستانش را به سوی آسمان بالا برده و با خدای خود راز و نیاز می کند. (دو گلدسته به منزله دو دست و گنبد همانند سر مناجات کننده با خدا.) در خصوص طلا کاری ها باید به چند نکته توجه داشت: 1- وقتی بنا بر تکریم و تجلیل یک شخصیت بی بدیل در بین بشریت مانند یک امام است، باید تفاوتی بین او و دیگر شخصیت های مورد احترام انسان ها وجود داشته باشد تا تصور نوعی همسانی برای بینندگان حاصل نشود؛ این امر در نگاه اکثر مردم از اهمیت بسزایی برخوردار است. نمونه این نوع نگرش در بارگاه امامین کاظمین دیده می شود که بر خلاف سنت معماری اسلامی و شرقی، روی یک بارگاه دو گنبد قرارگرفته تا نشان دهد در زیر این بقعه دو امام مدفون هستند. برای شیعه هر امام مظهر یک انسان کامل است. باید این عظمت و شکوه به شکلی متفاوت ابراز گردد و این امر تابع سنت های جاری اجتماعی است. 2- هرچند در اسلام بر حقیقت و روح تعالیم و معارف دینی تاکید بسیار شده اما ظواهر و امور ظاهری هم از اهمیت بسیاری برخوردار است. نمی توان تاثیر شگرف امور ظاهری را در جلب توجه و تالیف قلوب به سمت این مکان ها و در نتیجه بهره مندی از معنویت و روحانیت موجود در این مکان ها، انکار کرد. دستوراتی استحبابی قبیل خوش صدا بودن موذن و قاری قرآن یا زیبا و آراسته بودن امام جماعت نشان می دهد که توجه به ظواهر و بهره گیری از قدرت احساسات و تمایلات بصری و حسی بشر برای رهیافت به حقیقت باطنی قابل انکار نیست. 3- نیازمندی انسان گاهی ظاهری و مادی است و گاهی باطنی و روحی؛ هرچند در جامعه ما و همه جوامع دیگر نیازمندان مادی کم نیستند، اما نیازمندان روحی و معنوی در هر جامعه ای به مراتب بیش تر از نیازمندان مادی اند. این گونه هزینه ها اگر به شکلی انجام شود که موجب جلب قلوب و ایجاد انس توده ها با حرم ها و توجه به آن امام معصوم گردد و در نتیجه نیاز روحی اقشار گوناگون را برطرف نماید، ارزشمند تر از رفع برخی نیازهای مادی آنان است؛ هرچند توجه به همه ضرورت ها در کنار هم شدنی و لازم است. 4- بخش اعظم طلاکاری ها و تزیینات توسط متن جامعه انجام می شود. ناشی از طلا و جواهراتی است که توسط خود مردم از همه اقشار اهدا میشود، در نتیجه در این نوع هدایا که به شکل نذر و یا وقف و مانند آن صورت می پذیرد، متولی امور حق تصرف متفاوت و دل خواسته ندارد. چه بسا مامور به صرف اموال در همان مورد نذر است، البته اگر خلاف شرع و عقل نباشد. 5- از آن جا که هزینه ها ناشی از اموال دولتی و عمومی یا وجوهات دینی نبوده، بلکه هدایای مردمی پایه اصلی هزینه ها را تشکیل می دهد، معمولا این تصور هم برای توده جامعه به وجود نمی آید که چرا این همه هزینه برای زیبایی و تزیین این مکان ها صرف شده است، بلکه خود مایل به مشارکت در این امور هستند. برخلاف تصور بسیاری از ما امامان معصوم زندگی فقیرانه و مشقت باری نداشتند، البته یاده زیستی در همه حال پسندیده است و در امامان ما هم وجود داشته اما به جز برخی حضرات معصومین که در صدر اسلام و در شرایط سخت جامعه می زیسته اند، چنان که در تاریخ نقل شده باقی امامان زندگی محترم و با جلالتی داشتند. دارای منزل وسیع و غلام کنیز بوده و فعالیت های گسترده تجاری و کشاورزی و... داشتند. البته در کنار همه این ها این بزرگواران توجه به فقرا و مساکین و تواضع و خاکساری را فراموش نمی کردند، در خصوص امام رضا علیه السلام نقل شده که در خانه خود در وقت غذا سفره بزرگی می انداختند. همه افراد خانه اعم از خادمان و غلامان حتی خادمان اصطبل را بر آن می نشاندند و با دست خود از بهترین غذاها برای آن ها می کشیدند، آن گاه خود شروع به میل غذا می فرمودند. این موارد نشان می دهد که در نوع زندگی این بزرگواران هم در عین توجه به فقرا و مساکین، شان و جایگاه و موقعیت اجتماعی -با توجه به اوضاع عمومی جامعه- مورد توجه قرار می گرفت و از این گونه امور غفلت نمی شد. پینوشتها: 1. نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1387ش. 2. نساء (4) آیه 41. 3. بحار الانوار، ج 23، ص 345، حدیث 38 نشر دار الاحیاء التراث العربی، بیروت 1403ق. 4. همان، ص 346، حدیث 41. 5. همان، ص 175، ح 53. 6. کهف (18) آیه 21. 7. علی اصغر فقیهی، وهابیان، ص 59 به بعد، با تلخیص. 8. همان، ص 62، به نقل از وفاء الوفاء، سمهودی، ج1، ص 435. 9. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ص 15382.
چرا علما درباره ضریج سازی ها اعتراض نمی کنند مگر نه این بوده که خود امامان در دوران زندگی خویش ساده زیستی را پیشه می کردند و مخالف هر گونه اسراف بودند؟!
آیا ضریح سازی از آب طلا ، به تازگی از نقره و ...اسراف نیست؟!..تقدس زرین دیگر چه نوع تقدسی است؟!
آیا اگر امامان بودند خودشان چنین زندگی داشتند و برای خود این چنین کاخ می ساختند یا ساده زیستی می کردند؟!
آیا این نیست که این نوع ضریح سازی روشی برای توریسم دینی!! شده نه اینکه بخواهیم روش آنها را پیاده کنیم؟!
اگر قرار به جذب بود همان سادگی نیز مردم را به خود جذب می کرد.
ساختن قبّه و بارگاه بر قبور بزرگان واولیای خدا به عنوان بزرگداشت و یادبود و تکریم آنان بوده است. عقلای عالم برای بزرگداشت شخصیت های علمی، سیاسی بنای یادبود یا مجسمه روی قبر یا در جاهای مناسب ایجاد می کردند. این چیزی نیست که در اسلام رسم شده باشد بلکه قبل از اسلام نیز نزد مردم رواج داشته است. قرآن دربارهاصحاب کهف میفرماید:
"فقالوا ابنوا علیهم بنیاناً ربّهم أعلم بهم قال الّذین غلبوا علی أمرهم لنتّخذنّ علیهم مسجداً؛
گفتند بنایی بر آن بسازید. پروردگارشان از وضع آنها آگاه تر است و آنان که آگاهی بیش تر بر راز آنان (اصحاب کهف) داشتند گفتند: روی مدفن آنان مسجدی می سازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود)".(6)
سمهودی در ضمن بحث از پوشش های روضه و مرقد مطهر پیامبر و معطّر کردن گفته است: در زمان هارون الرشید خیزران (مادر هارون) دستور داد مسجد پیامبر و قبر مطهر را با زعفران و عطرهای دیگر معطّر کردند. نیز قبر را با شال ها و پارچه های مشبّک حریر پوشانیدند. پرده کشیدن روی قبر و اطراف آن معمول بوده است. قندیل های گوناگون از طلا و نقره و بلور در اطراف حجره و روضه پیامبر قرار می دادند. جمع بی شماری از علما و زهّاد برای
زیارت قبر پیغمبر که آمده اند، امور مذکور را منع و انکار نکرده اند.
شمار قندیل های حرم نبوی گاهی به حدّی می رسید که قسمتی از آنها را می فروختند. قیمت آن را به مصرف بنا یاتعمیر اطراف حرم می رساندند، از جمله در سال 705 رئیس خدّام حرم پیامبر از سلطان اجازه گرفت که قسمتی از قندیل ها را بفروشد و از پول آن مأذنه ای در باب السلام بنا کند، که سلطان اجازه داد.(7)
سمهودی در کتاب وفاءالوفا درباره گنبد کبود روی حرم نبوی میگوید: قبل از حریق در مسجد شریف در سال 654 روی حجرة پیامبر قبّه ای نبود، بلکه روی بام به موازات حجره بنایی از آجر به اندازه نصف قامت یک انسان وجود داشت تا بام حجره از دیگر قسمت های مسجد مشخص شود. در سال 678 در زمان ملک منصور قلاوون صالحی قبّه ای روی حجره بنا شد که پایین آن مربع و بالای آن هشت گوشه بود.(8)
در سال 72 هجری قمری به دستور عبدالملک خلیفة اموی بر بالای صخره ذبائح در اورشلیم نزدیک مسجد الاقصی قبّه و گنبدی ساخته شد که به آن قبّه الصخره گفتند.(9)
ساختن گنبد یا بنایی به شکل دیگر روی قبور بزرگان به جهت تکریم و احترام آنان بوده است. مؤمنان و معتقدان به آن بزرگواران هر از چند گاهی از باب ذوقیاتی که داشتند، آنها را به شکلی کامل تر در می آوردند. نقش معماران و حاکمان در این زمینه بسیار بوده است. البته در برخی جاها این ساختمان ها به صورت کلّه قندی چند ضلعی و در اکثر موارد به صورت گنبد مدوّر بوده است. در ساختن این بناها وضعیت آب و هوایی مناطق نیز دخیل بوده است، مثلاً در مناطق گرمسیری بلند بودن سقف همراه با دریچه های اطراف آن باعث کوران هوا و خنگی فضای آن برای زوّار و نمازگزاران می شد؛ با توجه به این که در زمان های قدیم امکانات رفاهی فعلی وجود نداشته است.
در مورد شکل گنبدها در مساجد و اماکن مقدس اسلامی باید گفت که برخی از این اشکال هویت اسلامی ندارند، بلکه نوعی وام گیری از معتقدات ایران باستان و ادیان قبل از اسلام است که کم کم رنگ و بوی اسلامی به خود گرفته و در زمره فرهنگ اسلامی و معماری اسلامی درآمده است.
برخی به اندیشه ها و درون مایه های اسلامی بر می گردد و آن این است که در اسلام دعا و راز و نیاز با خدا از جایگاه خاصی بهره مند است. بسیاری از بناهای اسلامی که دارای گنبد و گلدسته اند همانند کسی می ماند که دو دستانش را به سوی آسمان بالا برده و با خدای خود راز و نیاز می کند. (دو گلدسته به منزله دو دست و گنبد همانند سر مناجات کننده با خدا.)
در خصوص طلا کاری ها باید به چند نکته توجه داشت:
1- وقتی بنا بر تکریم و تجلیل یک شخصیت بی بدیل در بین بشریت مانند یک امام است، باید تفاوتی بین او و دیگر شخصیت های مورد احترام انسان ها وجود داشته باشد تا تصور نوعی همسانی برای بینندگان حاصل نشود؛ این امر در نگاه اکثر مردم از اهمیت بسزایی برخوردار است.
نمونه این نوع نگرش در بارگاه امامین کاظمین دیده می شود که بر خلاف سنت معماری اسلامی و شرقی، روی یک بارگاه دو گنبد قرارگرفته تا نشان دهد در زیر این بقعه دو امام مدفون هستند. برای شیعه هر امام مظهر یک انسان کامل است. باید این عظمت و شکوه به شکلی متفاوت ابراز گردد و این امر تابع سنت های جاری اجتماعی است.
2- هرچند در اسلام بر حقیقت و روح تعالیم و معارف دینی تاکید بسیار شده اما ظواهر و امور ظاهری هم از اهمیت بسیاری برخوردار است. نمی توان تاثیر شگرف امور ظاهری را در جلب توجه و تالیف قلوب به سمت این مکان ها و در نتیجه بهره مندی از معنویت و روحانیت موجود در این مکان ها، انکار کرد. دستوراتی استحبابی قبیل خوش صدا بودن موذن و قاری قرآن یا زیبا و آراسته بودن امام جماعت نشان می دهد که توجه به ظواهر و بهره گیری از قدرت احساسات و تمایلات بصری و حسی بشر برای رهیافت به حقیقت باطنی قابل انکار نیست.
3- نیازمندی انسان گاهی ظاهری و مادی است و گاهی باطنی و روحی؛ هرچند در جامعه ما و همه جوامع دیگر نیازمندان مادی کم نیستند، اما نیازمندان روحی و معنوی در هر جامعه ای به مراتب بیش تر از نیازمندان مادی اند. این گونه هزینه ها اگر به شکلی انجام شود که موجب جلب قلوب و ایجاد انس توده ها با حرم ها و توجه به آن امام معصوم گردد و در نتیجه نیاز روحی اقشار گوناگون را برطرف نماید، ارزشمند تر از رفع برخی نیازهای مادی آنان است؛ هرچند توجه به همه ضرورت ها در کنار هم شدنی و لازم است.
4- بخش اعظم طلاکاری ها و تزیینات توسط متن جامعه انجام می شود. ناشی از طلا و جواهراتی است که توسط خود مردم از همه اقشار اهدا میشود، در نتیجه در این نوع هدایا که به شکل نذر و یا وقف و مانند آن صورت می پذیرد، متولی امور حق تصرف متفاوت و دل خواسته ندارد. چه بسا مامور به صرف اموال در همان مورد نذر است، البته اگر خلاف شرع و عقل نباشد.
5- از آن جا که هزینه ها ناشی از اموال دولتی و عمومی یا وجوهات دینی نبوده، بلکه هدایای مردمی پایه اصلی هزینه ها را تشکیل می دهد، معمولا این تصور هم برای توده جامعه به وجود نمی آید که چرا این همه هزینه برای زیبایی و تزیین این مکان ها صرف شده است، بلکه خود مایل به مشارکت در این امور هستند.
برخلاف تصور بسیاری از ما امامان معصوم زندگی فقیرانه و مشقت باری نداشتند، البته یاده زیستی در همه حال پسندیده است و در امامان ما هم وجود داشته اما به جز برخی حضرات معصومین که در صدر اسلام و در شرایط سخت جامعه می زیسته اند، چنان که در تاریخ نقل شده باقی امامان زندگی محترم و با جلالتی داشتند. دارای منزل وسیع و غلام کنیز بوده و فعالیت های گسترده تجاری و کشاورزی و... داشتند.
البته در کنار همه این ها این بزرگواران توجه به فقرا و مساکین و تواضع و خاکساری را فراموش نمی کردند، در خصوص امام رضا علیه السلام نقل شده که در خانه خود در وقت غذا سفره بزرگی می انداختند. همه افراد خانه اعم از خادمان و غلامان حتی خادمان اصطبل را بر آن می نشاندند و با دست خود از بهترین غذاها برای آن ها می کشیدند، آن گاه خود شروع به میل غذا می فرمودند.
این موارد نشان می دهد که در نوع زندگی این بزرگواران هم در عین توجه به فقرا و مساکین، شان و جایگاه و موقعیت اجتماعی -با توجه به اوضاع عمومی جامعه- مورد توجه قرار می گرفت و از این گونه امور غفلت نمی شد.
پینوشتها:
1. نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1387ش.
2. نساء (4) آیه 41.
3. بحار الانوار، ج 23، ص 345، حدیث 38 نشر دار الاحیاء التراث العربی، بیروت 1403ق.
4. همان، ص 346، حدیث 41.
5. همان، ص 175، ح 53.
6. کهف (18) آیه 21.
7. علی اصغر فقیهی، وهابیان، ص 59 به بعد، با تلخیص.
8. همان، ص 62، به نقل از وفاء الوفاء، سمهودی، ج1، ص 435.
9. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ص 15382.
- [سایر] آیا ائمه معصومین علیهم السلام هم ازدواج موقت داشته اند؟
- [سایر] در زیارت ائمه معصومین(علیهم السلام) مخصوصاً امام حسین(علیه السلام))، معنای «لعن» چیست؟
- [سایر] چرا نام ائمه ی معصومین (علیهم السلام) به طور صریح در قرآن نیامده است؟
- [آیت الله خامنه ای] نماز در مسجد فضیلتش بیشتر است یا در حرم مطهر ائمه معصومین (علیهم السلام) و امامزادهها؟
- [آیت الله خامنه ای] نماز در مسجد فضیلتش بیشتر است یا در حرم مطهر ائمه معصومین (علیهم السلام) و امامزادهها؟
- [سایر] اولی الامر چیست ؟ آیا مخصوص به ائمه معصومین ( علیهم السلام ) است یا به اولیاء الله تعلق می پذیرد؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا پخش موسیقی شاد از مسجد به مناسبت جشن میلاد ائمه معصومین(علیهم السلام) شرعاً اشکال دارد؟
- [سایر] راز استغفار پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین(علیهم السلام) چیست؟
- [سایر] آیا توسل به معصومین(علیهم السلام) شرک است؟
- [آیت الله مظاهری] طریقه صحیح خواستن حاجات از خداوند تبارک و تعالی چگونه است؟ طریقه صحیح خواستن حاجات از پیامبر صلوات الله علیه و ائمه معصومین علیهم السلام چگونه است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار دروغی را به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا نسبت دهد بنابر احتیاط کفاره جمع که تفصیل ان در مساله پیش گذشت بر او واجب می شود
- [آیت الله مظاهری] هرگاه کسی به خدا یا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا فاطمه زهرا علیها السلام ناسزا گوید یا با یکی از اینها دشمنی داشته باشد و یا یکی از ائمه علیهم السلام یا غیر آنها را خدا بداند کافر است.
- [آیت الله وحید خراسانی] پاک کردن مخرج غایط با چیزهایی که احترام انها لازم است مانند کاغذی که بر ان اسم خدا و پیغمبران و ایمه معصومین علیهم السلام و غیر اینها از انچه که واجب الاحترام در شریعت است حرام است ولی اگر کسی به انها استنجاء کند طهارت حاصل می شود و حصول طهارت در استنجاء با استخوان و سرگین محل اشکال است
- [آیت الله وحید خراسانی] پاک کردن مخرج غایط با چیزهایی که احترام انها لازم است مانند کاغذی که بر ان اسم خدا و پیغمبران و ایمه معصومین علیهم السلام و غیر اینها از انچه که واجب الاحترام در شریعت است حرام است ولی اگر کسی به انها استنجاء کند طهارت حاصل می شود و حصول طهارت در استنجاء با استخوان و سرگین محل اشکال است
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] بنا بر احتیاط واجب باید جلوتر از قبر پیغمبر صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهمالسلام نماز نخواند و چنانچه این کار مستلزم هتک باشد، حرام نیز میباشد. اگر چیزی مانند دیوار بین او و قبر مطهر باشد، نماز خواندن اشکال ندارد؛ ولی فاصله شدن صندوق شریف و ضریح مطهّر و پارچهای که روی آن افتاده کافی نیست. شرط ششم: در مکان نمازگزار نجاست سرایت کننده نباشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] شخصی که به یکی از چهارده معصوم علیهم السلام از روی دشمنی دشنام دهد نجس است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر در روزه ماه رمضان در شب جنب شود و به تفصیلی که در مساله گذشت بیدار شود و دوباره بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود فقط باید قضای ان روزه را بگیرد ولی اگر کار دیگری که روزه را باطل می کند عمدا انجام دهد در صورتی که می دانسته ان کار روزه را باطل می کند قضا و کفاره بر او واجب می شود و همچنین در صورتی که می دانسته ان کار حرام است اگر چه نمی دانسته که روزه را باطل می کند مانند به دروغ نسبت دادن به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا خبری را به دروغ نسبت بدهد اگر چه فورا بگوید دروغ گفتم یا توبه کند روزه او باطل است و نسبت دادن به دروغ به سایر پیغمبران و اوصیای انان علی نبینا و اله و علیهم السلام بنابر احتیاط واجب روزه را باطل می کند مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال که در این صورت روزه اش باطل است و همچنین است نسبت دادن به دروغ به حضرت زهراء علیها السلام مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال و حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم و ایمه علیهم السلام که در این صورت روزه اش باطل است