اصل مساله عدم قدرت امیر المومنین (ع) برای بازگرداندن فدک مساله صحیحی است. طبیعتا زمانی که حضرت 25 سال خانه نشینی می کنند، و یاوری ندارند، اقدام شدید (مثل جنگ) برای باز پس گیری فدک چندان خردمندانه نبوده است که خودشان می فرمایند: من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم ... پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. ... پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود. [1] و پس از خلافت ظاهری حضرت نیز، اقدام درباره فدک، به صلاح نبوده است. کما اینکه خود حضرت در طی خطبه ای طولانی به این مورد و موارد متعدد دیگری از بدعت های پیش آمده در زمان خلفا اشاره می کنند و می فرمایند که اقدام درباره این موارد، حکومت را متلاشی می کند: خلفای قبل از من کارهایی انجام دادند که در آن با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مخالفت کردند و در آن بنای مخالفت با رسول خدا را از روی عمد داشتند . پیمان او را شکسته و سنت او را تغییر دادند ؛ و اگر مردم را بر ترک آنها وادار نمایم و آنها را به جایگاه خود بازگردانم و به آنچه در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بود لشکر من از گرد من پراکنده شده و تنها باقی می مانم و یا با عده کمی از شیعه ام که برتری من و وجوب امامت من از کتاب خدا و سنت رسول خدا - صلی الله علیه وآله وسلم – را می دانند البته فرقی بین مسائل شخصی حضرت و مسائل جمعی جامعه وجود دارد که حضرت می فرمایند: سوگند به خدا به آنچه انجام داده اید گردن می نهم، تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو براه باشد، و از هم نپاشد، و جز من به دیگری ستم نشود. [3] با این حال نکته اصلی این جاست که، سنت الهی خلاف این است که بشری با قدرتی ماورائی همه امور را به سامان برساند. آیات متعدد قرآن که درباره پیامبر (ص) او را مبشر و منذری معرفی می کند که مسئول افراد جامعه نیست، همه در صدد گوشزد کردن همین مطلب هستند. مثل آنکه می فرماید: إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرینَ [4] مسلّماً تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی، و نمی توانی کران را هنگامی که روی برمی گردانند و پشت می کنند فراخوانی. پس باید توجه داشت که حاکم جامعه برای احقاق حقوق جامعه، نیاز به اسباب و امکاناتی دارد. که یکی از مهم ترین آنها داشتن یاورانی راسخ است. در حالی که حضرت علی (ع) این امکان را در اختیار نداشتند. حضرت در آخرین خطبه عمر شریفشان عدم دفع تجاوزات معاویه را به نداشتن یاورانی راسخ مرتبط می دانند و این گونه می فرمایند: آن دسته از برادرانی که در جنگ صفّین خونشان ریخت، [5] و در هر مساله ای همین گونه است. که توانایی های شخصی حاکم، تنها بخشی از ملزومات به ثمر رسیدن اقدامات او برای رساندن جامعه به سر منزل مقصود است. و برای ساماندهی مطلوب، شرایط دیگری نیز لازم است. و نمی توان در جایی که امکانات نیست، توقعی داشت. [1]:خطبه شقشقیه [2]: کافی، ج 8، ص 58 [3]:خطبه 74 نهج البلاغه [4]:80 نمل [5]:خطبه 182 نهج البلاغه
با توجه به عدم بازگرداندن فدک توسط حضرت علی (ع)، ایشان چگونه می توانسته از حقوق جامعه دفاع کند؟
اصل مساله عدم قدرت امیر المومنین (ع) برای بازگرداندن فدک مساله صحیحی است. طبیعتا زمانی که حضرت 25 سال خانه نشینی می کنند، و یاوری ندارند، اقدام شدید (مثل جنگ) برای باز پس گیری فدک چندان خردمندانه نبوده است که خودشان می فرمایند: من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم ... پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. ... پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود. [1]
و پس از خلافت ظاهری حضرت نیز، اقدام درباره فدک، به صلاح نبوده است. کما اینکه خود حضرت در طی خطبه ای طولانی به این مورد و موارد متعدد دیگری از بدعت های پیش آمده در زمان خلفا اشاره می کنند و می فرمایند که اقدام درباره این موارد، حکومت را متلاشی می کند:
خلفای قبل از من کارهایی انجام دادند که در آن با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مخالفت کردند و در آن بنای مخالفت با رسول خدا را از روی عمد داشتند . پیمان او را شکسته و سنت او را تغییر دادند ؛ و اگر مردم را بر ترک آنها وادار نمایم و آنها را به جایگاه خود بازگردانم و به آنچه در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بود لشکر من از گرد من پراکنده شده و تنها باقی می مانم و یا با عده کمی از شیعه ام که برتری من و وجوب امامت من از کتاب خدا و سنت رسول خدا - صلی الله علیه وآله وسلم – را می دانند
البته فرقی بین مسائل شخصی حضرت و مسائل جمعی جامعه وجود دارد که حضرت می فرمایند: سوگند به خدا به آنچه انجام داده اید گردن می نهم، تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو براه باشد، و از هم نپاشد، و جز من به دیگری ستم نشود. [3]
با این حال نکته اصلی این جاست که، سنت الهی خلاف این است که بشری با قدرتی ماورائی همه امور را به سامان برساند. آیات متعدد قرآن که درباره پیامبر (ص) او را مبشر و منذری معرفی می کند که مسئول افراد جامعه نیست، همه در صدد گوشزد کردن همین مطلب هستند. مثل آنکه می فرماید:
إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرینَ [4] مسلّماً تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی، و نمی توانی کران را هنگامی که روی برمی گردانند و پشت می کنند فراخوانی.
پس باید توجه داشت که حاکم جامعه برای احقاق حقوق جامعه، نیاز به اسباب و امکاناتی دارد. که یکی از مهم ترین آنها داشتن یاورانی راسخ است. در حالی که حضرت علی (ع) این امکان را در اختیار نداشتند. حضرت در آخرین خطبه عمر شریفشان عدم دفع تجاوزات معاویه را به نداشتن یاورانی راسخ مرتبط می دانند و این گونه می فرمایند: آن دسته از برادرانی که در جنگ صفّین خونشان ریخت، [5]
و در هر مساله ای همین گونه است. که توانایی های شخصی حاکم، تنها بخشی از ملزومات به ثمر رسیدن اقدامات او برای رساندن جامعه به سر منزل مقصود است. و برای ساماندهی مطلوب، شرایط دیگری نیز لازم است. و نمی توان در جایی که امکانات نیست، توقعی داشت.
[1]:خطبه شقشقیه
[2]: کافی، ج 8، ص 58
[3]:خطبه 74 نهج البلاغه
[4]:80 نمل
[5]:خطبه 182 نهج البلاغه
- [سایر] حقوق شهروندی در جامعه اسلامی از دیدگاه امام علی(ع) چیست؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) در زمان خلافتشان فدک را پس نگرفت ؟
- [سایر] امام علی (ع) در دوران خلافتشان چه اقدامی در راستای بازستانی فدک انجام دادند؟
- [سایر] آیا حضرت علی (ع) در ایام خلافت فدک را به فرزندان حضرت زهرا (ع) برگرداندند؟ چرا؟
- [سایر] ایا امام علی(ع) در برابر ابوبکر از حضرت زهرا(س) دفاع کرد؟
- [سایر] اگر فدک حق حضرت زهرا (س) بود، چرا بعد خلافت حضرت علی(ع) آن را پس نگرفتند؟
- [سایر] چرا أمیرالمؤمنین ازهمسرش دفاع نکرد؟
- [سایر] با توجه به آیه «ان الله یدافع عن الذین آمنوا» چرا خدا از امام حسین(ع) دفاع نکرد؟
- [سایر] گفته میشود حضرت عباس بن علی(ع) بر بام کعبه خطبهای در دفاع از امام حسین(ع) قبل از حرکت به سمت کربلا ایراد فرمود؛ آیا چنین نقلی معتبر است؟ در کدام کتابها چنین گزارشی آمده است؟
- [سایر] در جریان عقد اخوت پیامبر اسلام(ص)، چگونه فضیلت امام علی(ع) را به جامعه نشان دادند؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.