در مالکیت حضرت زهرا (س) نسبت به فدک، جای شک و تردیدی وجود ندارد. و در این مساله باید توجه کرد که فدک از طریق ارث به حضرت زهرا (س) نرسیده، بلکه سالها قبل از رحلت پیامبر (ص) به دستور خدای متعال، فدک به حضرت زهرا (س) واگذار شده است: (وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً[اسراء/26] و حقّ نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذیر مکن.) ( در روایات متعددی که از طرق شیعه و اهل تسنن نقل شده میخوانیم که به هنگام نزول آیه فوق، پیامبر ص فاطمه ع را خواند و سرزمین" فدک" را به او بخشید در حدیثی که از منابع اهل تسنن از ابو سعید خدری صحابه معروف پیامبر ص نقل شده میخوانیم: لما نزل قوله تعالی وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ أعطی رسول اللَّه (ص) فاطمه فدکا: " هنگامی که آیه وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ نازل شد پیامبر ص سرزمین فدک را به فاطمه ع داد" (این حدیث را" بزار" و" ابو یعلی" و" ابن ابی حاتم" و" ابن مردویه" از" ابو سعید" نقل کردهاند (به کتاب میزان الاعتدال جلد 2 صفحه 288 و کنز العمال جلد 2 صفحه 158 مراجعه شود)- طبرسی در مجمع البیان و همچنین در المنثور در ذیل آیه مورد بحث این حدیث را از طرق شیعه و اهل تسنن آورده اند.))[1] همچنین حضرت علی (ع) در نامه ای خطاب به عثمان بن حنیف به مالکیت فدک تصریح میکند: (بلی کانت فی ایدینا فدک من کل ما اظلته السماء، فشحّت علیها نفوس قوم و سخت عنها نفوس قوم آخرین و نعم الحکم اللَّه؛ آری از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده تنها فدک در دست ما بود. مردمی بر آن بخل ورزیدند و مردمی سخاوتمندانه از آن دیده پوشیدن).[2] ابن ابی الحدید (دانشمند سنی معتزلی) در شرح این نامه مینویسد: (علی و خاندانش فدک را رها نکردند مگر به اجبار و از روی غصب؛ لذا حضرت بعد از جملات اولیه میگوید : “بهترین داور و حَکَم خداست”، و این ، سخنِ کسی است که شکایت دارد و تظلم میکند).[3] اما اینکه چرا حضرت علی (ع) بعد از خلافت در این باره اقدامی نمی کنند، باید در شرایط آن روزگار و سیره آنان تامل شود: ابراهیم کرخی از امام صادق (ع) پرسید : چرا امیر مؤمنان هنگامی که به خلافت رسید فدک را رها کرد؟ امام (ع) پاسخ داد: ( او به پیامبر اقتدا کرد. عقیل ، پس از هجرت پیامبر به مدینه، خانه آن حضرت را بدون رضایتش فروخت . هنگامی که پیامبر (ص) مکه را فتح کرد از ایشان پرسیدند: “یا رسول الله آیا به خانه خود باز نمیگردید؟” حضرت فرمود: “مگر عقیل برای ما خانهای گذاشته است؟! ما خاندانی هستیم که اگر به ظلم از ما چیزی را بگیرند آنرا باز پس نخواهیم گرفت.” از اینرو، امیر مؤمنان پس از تصدی خلافت، فدک را پس نگرفت).[4] همچنین شرایط جامعه بدعت زده و فتنه آلود، اصلا برای چنین اقدامی مناسب نبود. و حضرت (ع) در جهت مقابله با بدعت ها، متحمل سه جنگ بزرگ شدند و حتی در برابر بدعت های آشکاری چون نماز تراویح نیز، مردم مطیع حضرت علی (ع) نبودند. و بازگشتن به اصول را نپذیرفتند. این مساله نیز در روایت مفصلی از حضرت علی (ع) بیان شده است: خلفای قبل از من کارهایی انجام دادند که در آن با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مخالفت کردند و در آن بنای مخالفت با رسول خدا را از روی عمد داشتند . پیمان او را شکسته و سنت او را تغییر دادند ؛ و اگر مردم را بر ترک آنها وادار نمایم و آنها را به جایگاه خود بازگردانم و به آنچه در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بود لشکر من از گرد من پراکنده شده و تنها باقی می مانم و یا با عده کمی از شیعه ام که برتری من و وجوب امامت من از کتاب خدا و سنت رسول خدا - صلی الله علیه وآله وسلم – را می دانند . به من خبر دهید اگر دستور می دادم که مقام ابراهیم ( علیه السلام ) را به همان مکانی که رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) قرار داده بود ، بازگردد . و فدک را به ورثه فاطمه باز می گرداندم و... .[5] [1]. تفسیر نمونه، ج12، ص: 95. [2]. نهج البلاغه، نامه 45. [3]. شرح نهج البلاغه ، ج 16 ، ص 208. [4]. علل الشرایع ج1 ص 154. [5]. کافی، ج 8، ص 58.
در مالکیت حضرت زهرا (س) نسبت به فدک، جای شک و تردیدی وجود ندارد. و در این مساله باید توجه کرد که فدک از طریق ارث به حضرت زهرا (س) نرسیده، بلکه سالها قبل از رحلت پیامبر (ص) به دستور خدای متعال، فدک به حضرت زهرا (س) واگذار شده است:
(وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً[اسراء/26] و حقّ نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذیر مکن.)
( در روایات متعددی که از طرق شیعه و اهل تسنن نقل شده میخوانیم که به هنگام نزول آیه فوق، پیامبر ص فاطمه ع را خواند و سرزمین" فدک" را به او بخشید در حدیثی که از منابع اهل تسنن از ابو سعید خدری صحابه معروف پیامبر ص نقل شده میخوانیم: لما نزل قوله تعالی وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ أعطی رسول اللَّه (ص) فاطمه فدکا: " هنگامی که آیه وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ نازل شد پیامبر ص سرزمین فدک را به فاطمه ع داد" (این حدیث را" بزار" و" ابو یعلی" و" ابن ابی حاتم" و" ابن مردویه" از" ابو سعید" نقل کردهاند (به کتاب میزان الاعتدال جلد 2 صفحه 288 و کنز العمال جلد 2 صفحه 158 مراجعه شود)- طبرسی در مجمع البیان و همچنین در المنثور در ذیل آیه مورد بحث این حدیث را از طرق شیعه و اهل تسنن آورده اند.))[1]
همچنین حضرت علی (ع) در نامه ای خطاب به عثمان بن حنیف به مالکیت فدک تصریح میکند: (بلی کانت فی ایدینا فدک من کل ما اظلته السماء، فشحّت علیها نفوس قوم و سخت عنها نفوس قوم آخرین و نعم الحکم اللَّه؛ آری از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده تنها فدک در دست ما بود. مردمی بر آن بخل ورزیدند و مردمی سخاوتمندانه از آن دیده پوشیدن).[2]
ابن ابی الحدید (دانشمند سنی معتزلی) در شرح این نامه مینویسد: (علی و خاندانش فدک را رها نکردند مگر به اجبار و از روی غصب؛ لذا حضرت بعد از جملات اولیه میگوید : “بهترین داور و حَکَم خداست”، و این ، سخنِ کسی است که شکایت دارد و تظلم میکند).[3]
اما اینکه چرا حضرت علی (ع) بعد از خلافت در این باره اقدامی نمی کنند، باید در شرایط آن روزگار و سیره آنان تامل شود:
ابراهیم کرخی از امام صادق (ع) پرسید : چرا امیر مؤمنان هنگامی که به خلافت رسید فدک را رها کرد؟ امام (ع) پاسخ داد: ( او به پیامبر اقتدا کرد. عقیل ، پس از هجرت پیامبر به مدینه، خانه آن حضرت را بدون رضایتش فروخت . هنگامی که پیامبر (ص) مکه را فتح کرد از ایشان پرسیدند: “یا رسول الله آیا به خانه خود باز نمیگردید؟” حضرت فرمود: “مگر عقیل برای ما خانهای گذاشته است؟! ما خاندانی هستیم که اگر به ظلم از ما چیزی را بگیرند آنرا باز پس نخواهیم گرفت.” از اینرو، امیر مؤمنان پس از تصدی خلافت، فدک را پس نگرفت).[4]
همچنین شرایط جامعه بدعت زده و فتنه آلود، اصلا برای چنین اقدامی مناسب نبود. و حضرت (ع) در جهت مقابله با بدعت ها، متحمل سه جنگ بزرگ شدند و حتی در برابر بدعت های آشکاری چون نماز تراویح نیز، مردم مطیع حضرت علی (ع) نبودند. و بازگشتن به اصول را نپذیرفتند. این مساله نیز در روایت مفصلی از حضرت علی (ع) بیان شده است:
خلفای قبل از من کارهایی انجام دادند که در آن با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مخالفت کردند و در آن بنای مخالفت با رسول خدا را از روی عمد داشتند . پیمان او را شکسته و سنت او را تغییر دادند ؛ و اگر مردم را بر ترک آنها وادار نمایم و آنها را به جایگاه خود بازگردانم و به آنچه در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بود لشکر من از گرد من پراکنده شده و تنها باقی می مانم و یا با عده کمی از شیعه ام که برتری من و وجوب امامت من از کتاب خدا و سنت رسول خدا - صلی الله علیه وآله وسلم – را می دانند . به من خبر دهید اگر دستور می دادم که مقام ابراهیم ( علیه السلام ) را به همان مکانی که رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) قرار داده بود ، بازگردد . و فدک را به ورثه فاطمه باز می گرداندم و... .[5]
[1]. تفسیر نمونه، ج12، ص: 95.
[2]. نهج البلاغه، نامه 45.
[3]. شرح نهج البلاغه ، ج 16 ، ص 208.
[4]. علل الشرایع ج1 ص 154.
[5]. کافی، ج 8، ص 58.
- [سایر] آیا حضرت علی (ع) در ایام خلافت فدک را به فرزندان حضرت زهرا (ع) برگرداندند؟ چرا؟
- [سایر] حضرت فاطمه (س) چگونه به همسری امام علی (ع) رسیدند؟
- [سایر] ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)چگونه بوده است؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] سورهای که بر ازدواج حضرت امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) دلالت دارد، کدام است؟
- [سایر] آیا حضرت علی(ع) در یمن، در زمان حضرت فاطمه(س) کنیز اختیار کرده بودند؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا ( س ) از فقر نسبت به علی (ع) گلایهمند بود؟
- [سایر] مراسم خواستگاری، عقد و عروسی امام علی (ع) و حضرت زهرا(س) چگونه برگزار شد؟
- [سایر] زندگی حضرت زهرا (س) وامام علی (ع) و روش الگو گیری از آنها را تبیین کنید ؟
- [سایر] رفتار حضرت فاطمه(س) با شوهرشان، حضرت علی (ع) چگونه بود؟
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.