امام علی (ع) در دوران خلافتشان چه اقدامی در راستای بازستانی فدک انجام دادند؟ پاسخ: امام در زمان خلافتش ضمن نامهای به (عثمان بن حنیف) فرماندار بصره نوشت: (بلی کانت فی ایدینا فدک من کل ما اظلته السماء فشحّت علیها نفوس قوم و سخت عنها نفوس قوم آخرین...؛(1) آری از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده است، (فدک) در دست ما بود. مردمی بر آن بخل ورزیدند و مردمی سخاوتمندانه از آن چشمپوشی کردند.) از کلام حضرت فهمیده میشود که (فدک) در زمان خلافت امیرمؤمنان(ع) پس گرفته نشد و در دست فرزندان حضرت زهرا(س) قرار نگرفت. حال چرا حضرت آن را به صاحبان اصلیاش نداد، دو نوع میتوان پاسخ داد: 1 – امام در جریان بیعت و آغاز زمامداریش، به برگرداندن حقوق و اموال (که در دورة حاکمان پیش غصب شده بود) اصرار ورزید و بسیار تأکید کرد. حال پس از رسیدن به قدرت، اگر (فدک) را پس میگرفت، به ذهن برخی خطور میکرد آن همه اصرار برای خودش بود! امام نخواست کاری کند که دیگران دربارهاش این گونه قضاوت کنند و دربارة حضرت بگویند: اعلان پس گرفتن اموال غصب شده و رد آن به صاحبان، مقدمه برای به دست آوردن باغی بود که در زمان خلفا مورد دعوا و گفتگو بود؛ یعنی بگویند: برای این که فدک را تصرف نماید، پس گیری زمینها و مزارعی را که توسط عثمان بخشیده شده بود، عنوان کرد. برای این که دشمنان این گونه قضاوت نکنند و خردهگیری ننمایند، امام با بزرگواری از کنار این حق گذشت و از آن سخنی به میان نیاورد؛ تا به مردم بفهماند حکومت علوی برای احقاق حقوق مردم تلاش میکند. اگر امام زمامداری را پذیرفت، برای یاری رساندن به مظلومان و محرومان است،نه برای منافع شخصی. طبیعی است فرزندان فاطمه (س) نیز به این عمل راضی بودند. نظیر این سخن از امام موسی بن جعفر (ع) نقل شده است. حضرت در پاسخ به این سؤال که چرا امام علی (ع) در دورة زمامداریش فدک را تصرف نکرد، فرمود: (لأنا أهل البیت لا یؤخذلنا حقوقنا ممَّن ظلمنا إلا هو و نحن اولیاء المؤمنین إنّما نحکم لهم و نأخذ حقوقهم ممَّن ظلمهم و لا نأخذ لانفسنا؛(2) چون ما اهل بیت پیامبر چنین خصوصیتی داریم که حقوقمان را از کسانی که به ما ستم کردهاند، جز خدا نمیستاند؛ ما اولیای مؤمنان هستیم. به نفع آنان فرمان میرانیم و حقوق آنان را از کسانی که به آنان ستم روا داشتهاند، میستانیم، ولی برای خود در این راه تلاشی نمیکنیم.) از سخن امام کاظم (ع) به دست میآید که امامان و رهبران الهی همواره برای احیای حقوق مردم تلاش میکنند؛ اما در مورد حقوق شخصی که ربطی به حقوق مردم نداشته باشد، اقدامی نمیکنند و کریمانه از کنار آن میگذرند. پس نگرفتن فدک در دوره زمامداری امام علی(ع) از همین قبیل است.(3) 2 – برخی از عالمان دینی همانند مرحوم سلطان الواعظین شیرازی در کتاب شبهای پیشاور میگویند: به جهت اوضاع خاصی که در زمان زمامداری امام علی(ع) بر جامعة اسلامی حاکم بود، حضرت قدرت پس گیری فدک را نداشت. توضیح: امام در شرایطی حکومت را در دست گرفت که مردم از سیاستهای عثمان ناخرسند بودند؛ ولی نسبت به سیاستهای دو خلیفة پیشین به ویژه سیاستهای عمر رضایت داشتند. سیاستها و سنتهای عمر، در جامعة اسلامی آن زمان ریشه دوانده بود. مردم حاضر نمیشدند از آن سنتها و سیاستها دست بردارند. ابن ابی الحدید در این باره مینویسد: در زمان زمامداری امام علی(ع) در کوفه مردم تجمع کردند و از حضرت خواستند فردی را به عنوان امام جماعت نماز (تراویح)(4) منصوب کند، تا در شبهای ماه رمضان نمازهای مستحبی را با او به جماعت برگزار نمایند. حضرت به آنان گوشزد نمود این کار بدعت و برخلاف سنت رسول (ص) است. پیامبر (به جماعت خواندن نمازهای مستحبی) را منع کرده است. آنان بدون توجه به رهنمود حضرت، یکی را به عنوان امام جماعت برگزیدند و نماز تراویح را برگزار کردند. خبر به گوش حضرت علی(ع) رسید و برای نهی از منکر ، فرزندش حسن مجتبی (ع) را فرستاد و با آنان در این باره سخن گفت. آن عده وقتی دیدند حکومت علوی در پی جلوگیری از این کار برآمده است، فریاد زدند: ای وای، سنت عمر را میخواهند نابود کنند.(5) با وجودی که امام علی(ع) مردم را آگاه نمود که در زمان پیامبر (ص) چنین نمازی متداول نبود، و این نماز در زمان عمر بنا نهاده شد و رسول خدا اجازه نداد نمازهای مستحبی به جماعت خوانده شود،مردم حاضر نشدند از سنت عمر چشم پوشی نمایند و تابع فرمان امام علی(ع) باشند. بنابراین چگونه حضرت میتوانست فدک را به فرزندان فاطمه(س) پس بدهد؟ از سیاستهای ابوبکر و عمر این بود که فدک از دست حضرت زهرا(س) و فرزندانش جدا باشد. حال اگر حضرت علی(ع) فدک را میگرفت،فریاد سر میدادند که ای وای،علی برخلاف سیاست عمر عمل میکند! نیز حضرت را متهم میکردند که غاصب است! حضرت با وجود چنین اوضاعی نمیتوانست فدک را پس بگیرد.(6) بو بصیر میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: چرا حضرت علی (ع) پس از به حکومت رسیدن فدک را پس نگرفت؟ آن حضرت فرمود: چون ظالم و مظلوم هر دو مرده بودند و خداوند ظالم را کیفر و مظلوم را پاداش داده بود و علی بن ابی طالب (ع) خوش نداشت چیزی را که غاصب آن کیفر و مغصوبه آن پاداش دیده، برگرداند. [7] 2. گذشت حقوق شخصی به جهت مصالح عمومی ابن ابراهیم کرخی میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: علی (ع) وقتی که حاکم مردم شد، چرا فدک را برنگردانید؟ امام در جواب فرمود: پیامبر (ص) وقتی که مکه را فتح کرد، به او گفتند: آیا به خانهات بر نمیگردی؟ فرمود: خانه ما را که عقیل فروخته است. گفتند: چرا پس نمیگیری؟ فرمود: ما خاندانی هستیم که اگر چیزی را از ما به ستم بگیرند، آن را باز نمیگردانیم، حضرت علی (ع) هم به پیروی از پیامبر (ص) باز پس نگرفت. [8] شخصی از امام کاظم (ع) پرسید: چرا علی (ع) فدک را باز پس نگرفت، امام در جواب فرمود: ما خاندانی هستیم که ولیّمان خدا است، حق ما را تنها او میگیرد و ما اولیای مردم هستیم و حقوق آنان را از ستمگران باز پس میگیریم، ولی برای خودمان باز پس نمیگیریم. [9] پینوشتها: 1- نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 45. 2 – علل الشرایع، صدوق، باب العلل التی مِن أجلها ترک فدکاً. 3- ترجمة گویا و شرح فشرده نهج البلاغه،ج3، ص 445 و 446. 4- نماز تراویح نمازی است که اهل سنت به عنوان نماز مستحبی در شبهای ماه رمضان به صورت جماعت به جا میآورند و هر شب یک جزء قرآن را در آن می خوانند و این شیوه و سنتی است که از عمر، خلیفة دوم بر جای مانده است. 5- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ،ج12، ص 282. 6- سلطان الواعظین شیرازی، شبهای پیشاور، ص 710. 7-بحارالانوار، ج 29، ص 395، ح 1. 8- همان، ح 2. 9- همان، ح 3.
امام علی (ع) در دوران خلافتشان چه اقدامی در راستای بازستانی فدک انجام دادند؟
پاسخ: امام در زمان خلافتش ضمن نامهای به (عثمان بن حنیف) فرماندار بصره نوشت: (بلی کانت فی ایدینا فدک من کل ما اظلته السماء فشحّت علیها نفوس قوم و سخت عنها نفوس قوم آخرین...؛(1)
آری از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده است، (فدک) در دست ما بود. مردمی بر آن بخل ورزیدند و مردمی سخاوتمندانه از آن چشمپوشی کردند.)
از کلام حضرت فهمیده میشود که (فدک) در زمان خلافت امیرمؤمنان(ع) پس گرفته نشد و در دست فرزندان حضرت زهرا(س) قرار نگرفت. حال چرا حضرت آن را به صاحبان اصلیاش نداد، دو نوع میتوان پاسخ داد:
1 – امام در جریان بیعت و آغاز زمامداریش، به برگرداندن حقوق و اموال (که در دورة حاکمان پیش غصب شده بود) اصرار ورزید و بسیار تأکید کرد. حال پس از رسیدن به قدرت، اگر (فدک) را پس میگرفت، به ذهن برخی خطور میکرد آن همه اصرار برای خودش بود!
امام نخواست کاری کند که دیگران دربارهاش این گونه قضاوت کنند و دربارة حضرت بگویند: اعلان پس گرفتن اموال غصب شده و رد آن به صاحبان، مقدمه برای به دست آوردن باغی بود که در زمان خلفا مورد دعوا و گفتگو بود؛ یعنی بگویند: برای این که فدک را تصرف نماید، پس گیری زمینها و مزارعی را که توسط عثمان بخشیده شده بود، عنوان کرد.
برای این که دشمنان این گونه قضاوت نکنند و خردهگیری ننمایند، امام با بزرگواری از کنار این حق گذشت و از آن سخنی به میان نیاورد؛ تا به مردم بفهماند حکومت علوی برای احقاق حقوق مردم تلاش میکند. اگر امام زمامداری را پذیرفت، برای یاری رساندن به مظلومان و محرومان است،نه برای منافع شخصی. طبیعی است فرزندان فاطمه (س) نیز به این عمل راضی بودند.
نظیر این سخن از امام موسی بن جعفر (ع) نقل شده است. حضرت در پاسخ به این سؤال که چرا امام علی (ع) در دورة زمامداریش فدک را تصرف نکرد، فرمود:
(لأنا أهل البیت لا یؤخذلنا حقوقنا ممَّن ظلمنا إلا هو و نحن اولیاء المؤمنین إنّما نحکم لهم و نأخذ حقوقهم ممَّن ظلمهم و لا نأخذ لانفسنا؛(2) چون ما اهل بیت پیامبر چنین خصوصیتی داریم که حقوقمان را از کسانی که به ما ستم کردهاند، جز خدا نمیستاند؛ ما اولیای مؤمنان هستیم. به نفع آنان فرمان میرانیم و حقوق آنان را از کسانی که به آنان ستم روا داشتهاند، میستانیم، ولی برای خود در این راه تلاشی نمیکنیم.)
از سخن امام کاظم (ع) به دست میآید که امامان و رهبران الهی همواره برای احیای حقوق مردم تلاش میکنند؛ اما در مورد حقوق شخصی که ربطی به حقوق مردم نداشته باشد، اقدامی نمیکنند و کریمانه از کنار آن میگذرند. پس نگرفتن فدک در دوره زمامداری امام علی(ع) از همین قبیل است.(3)
2 – برخی از عالمان دینی همانند مرحوم سلطان الواعظین شیرازی در کتاب شبهای پیشاور میگویند: به جهت اوضاع خاصی که در زمان زمامداری امام علی(ع) بر جامعة اسلامی حاکم بود، حضرت قدرت پس گیری فدک را نداشت.
توضیح: امام در شرایطی حکومت را در دست گرفت که مردم از سیاستهای عثمان ناخرسند بودند؛ ولی نسبت به سیاستهای دو خلیفة پیشین به ویژه سیاستهای عمر رضایت داشتند. سیاستها و سنتهای عمر، در جامعة اسلامی آن زمان ریشه دوانده بود. مردم حاضر نمیشدند از آن سنتها و سیاستها دست بردارند. ابن ابی الحدید در این باره مینویسد:
در زمان زمامداری امام علی(ع) در کوفه مردم تجمع کردند و از حضرت خواستند فردی را به عنوان امام جماعت نماز (تراویح)(4) منصوب کند، تا در شبهای ماه رمضان نمازهای مستحبی را با او به جماعت برگزار نمایند. حضرت به آنان گوشزد نمود این کار بدعت و برخلاف سنت رسول (ص) است. پیامبر (به جماعت خواندن نمازهای مستحبی) را منع کرده است. آنان بدون توجه به رهنمود حضرت، یکی را به عنوان امام جماعت برگزیدند و نماز تراویح را برگزار کردند.
خبر به گوش حضرت علی(ع) رسید و برای نهی از منکر ، فرزندش حسن مجتبی (ع) را فرستاد و با آنان در این باره سخن گفت. آن عده وقتی دیدند حکومت علوی در پی جلوگیری از این کار برآمده است، فریاد زدند: ای وای، سنت عمر را میخواهند نابود کنند.(5)
با وجودی که امام علی(ع) مردم را آگاه نمود که در زمان پیامبر (ص) چنین نمازی متداول نبود، و این نماز در زمان عمر بنا نهاده شد و رسول خدا اجازه نداد نمازهای مستحبی به جماعت خوانده شود،مردم حاضر نشدند از سنت عمر چشم پوشی نمایند و تابع فرمان امام علی(ع) باشند. بنابراین چگونه حضرت میتوانست فدک را به فرزندان فاطمه(س) پس بدهد؟
از سیاستهای ابوبکر و عمر این بود که فدک از دست حضرت زهرا(س) و فرزندانش جدا باشد. حال اگر حضرت علی(ع) فدک را میگرفت،فریاد سر میدادند که ای وای،علی برخلاف سیاست عمر عمل میکند! نیز حضرت را متهم میکردند که غاصب است! حضرت با وجود چنین اوضاعی نمیتوانست فدک را پس بگیرد.(6)
بو بصیر میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: چرا حضرت علی (ع) پس از به حکومت رسیدن فدک را پس نگرفت؟ آن حضرت فرمود: چون ظالم و مظلوم هر دو مرده بودند و خداوند ظالم را کیفر و مظلوم را پاداش داده بود و علی بن ابی طالب (ع) خوش نداشت چیزی را که غاصب آن کیفر و مغصوبه آن پاداش دیده، برگرداند. [7]
2. گذشت حقوق شخصی به جهت مصالح عمومی
ابن ابراهیم کرخی میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: علی (ع) وقتی که حاکم مردم شد، چرا فدک را برنگردانید؟ امام در جواب فرمود: پیامبر (ص) وقتی که مکه را فتح کرد، به او گفتند: آیا به خانهات بر نمیگردی؟ فرمود: خانه ما را که عقیل فروخته است. گفتند: چرا پس نمیگیری؟ فرمود: ما خاندانی هستیم که اگر چیزی را از ما به ستم بگیرند، آن را باز نمیگردانیم، حضرت علی (ع) هم به پیروی از پیامبر (ص) باز پس نگرفت. [8]
شخصی از امام کاظم (ع) پرسید: چرا علی (ع) فدک را باز پس نگرفت، امام در جواب فرمود: ما خاندانی هستیم که ولیّمان خدا است، حق ما را تنها او میگیرد و ما اولیای مردم هستیم و حقوق آنان را از ستمگران باز پس میگیریم، ولی برای خودمان باز پس نمیگیریم. [9]
پینوشتها:
1- نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 45.
2 – علل الشرایع، صدوق، باب العلل التی مِن أجلها ترک فدکاً.
3- ترجمة گویا و شرح فشرده نهج البلاغه،ج3، ص 445 و 446.
4- نماز تراویح نمازی است که اهل سنت به عنوان نماز مستحبی در شبهای ماه رمضان به صورت جماعت به جا میآورند و هر شب یک جزء قرآن را در آن می خوانند و این شیوه و سنتی است که از عمر، خلیفة دوم بر جای مانده است.
5- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ،ج12، ص 282.
6- سلطان الواعظین شیرازی، شبهای پیشاور، ص 710.
7-بحارالانوار، ج 29، ص 395، ح 1.
8- همان، ح 2.
9- همان، ح 3.
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) در زمان خلافتشان فدک را پس نگرفت ؟
- [سایر] اگر واقعه غصب فدک صحت دارد، چرا حضرت علی(علیه السلام) در زمان خلافتشان آن را بازنگردانیدند؟
- [سایر] چرا پیامبر اسلام(ص) برای خلافت امام علی (ع) اقدامی صریح و واضح نکرد؟
- [سایر] آیا حضرت علی (ع) در ایام خلافت فدک را به فرزندان حضرت زهرا (ع) برگرداندند؟ چرا؟
- [سایر] چالش ها واصلاحات فرهنگی دوران خلافت امام علی(ع)؟
- [سایر] با توجه به عدم بازگرداندن فدک توسط حضرت علی (ع)، ایشان چگونه می توانسته از حقوق جامعه دفاع کند؟
- [سایر] اگر فدک حق حضرت زهرا (س) بود، چرا بعد خلافت حضرت علی(ع) آن را پس نگرفتند؟
- [سایر] در دوران 25 سال بعد از پیامبر(ص) بر امام علی(ع) چگونه گذشت؟
- [سایر] چرا وقتی علی(ع) زمام امور را به دست گرفت با خلفای راشدین پیش از خود ابراز مخالفت نکرد، بلکه به تواتر از او ثابت است که بالای منبر میگفت: (بهترین فرد این امت بعد از پیامبر ابوبکر است)، و همچنین وقتی به حکومت رسید برای مردم قرآنی جدید نیاورد، ازدواج موقت را رواج نداد، فدک را باز نگرداند، حج تمتع را واجب نگرداند، (حی علی خیر العمل) را به اذن اضافه نکرد و (الصلاة خیر من النوم) را از اذان حذف نکرد. پس اگر ابوبکر و عمر کافر بودند، چرا امام علی(ع) وقتی قدرت دستش بود، کفر و غصب بودن خلافتشان را اعلام نکرد؟ بلکه برعکس، ابوبکر و عمر را ستود و تمجید کرد. پس شما نیز همان کاری را انجام دهید که امام علی(ع) انجام داد یا اینکه باید بگویید علی(ع) به امت خیانت کرد و قضیه را برای امت بیان ننموده و علی از چنین چیزی پاک و مبرّا است!
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.