اساس بدعت در شرع به این نکته باز می گردد که چیزی را به عنوان یک امر شرعی به کار برند، در حالی که برای مشروعیت آن، اصل یا ضابطه ای در شرع وجود نداشته باشد؛ ولی هرگاه کاری را که انسان به عنوان یک عمل دینی انجام می دهد، دلیل شرعی(به صورت خاص، یا کلّی و عام) بر مشروعیت آن وجود داشته باشد، آن عمل بدعت نخواهد بود. از این روست که علامه مجلسی، عالم بزرگ شیعی، می گوید: (البِدْعَةُ فی الشَّرعِ ما حَدَثَ بَعْدَ الرَّسُولِ [بما انّه من الدین] وَ لَمْ یَکُنْ فِیهِ نَصٌ عَلی الخصوصِ وَ لا یَکُونُ داخلًا فی بَعْضِ العُمُوماتِ[1] بدعت در شرع چیزی است که پس از رسول گرامی حادث شده و دلیل شرعی خاص یا عامّی نیز بر جواز آن در کار نباشد.) ابن حجر عسقلانی، دانشمند مشهور اهل سنت، نیز می گوید: ( البدعةُ ما أُحدثَ و لیس له أصل فِی الشرع، و ما کانَ له أصل یدلّ علیه الشّرع فلیس ببدعةٍ[2] بدعت چیزی است که (پس از پیامبر) پدید آمده باشد و دلیلی حاکی از جواز آن در شریعت یافت نشود؛ و آن چیزی که دلیل و ریشهای در دین دارد، بدعت نخواهد بود.) بنابراین با توجه به دلایل ولایت، اینجا هرگز بدعت صدق نمی کند. و درباره شهادت به ولایت حضرت علی (ع) نیز باید توجه داشت که این عمل، ادامه پذیرش رسالت است. و نفی آن، ابتر کردن ایمان و در واقع نفی آن است. چگونه کسی می تواند مدعی ایمان به رسول (ص) باشد، اما دستور رسول (ص) برای ولایت بعد از خود را نپذیرد؟ چگونه این همه دلایل قرآنی بر ولایت نفی شود، و بعد ادعای شهادت به پذیرش خدای متعال حقیقی دانسته شود؟ از همین رو می بینیم که شهادت به ولایت حضرت علی (ع) در زمان خود رسول (ص) نیز وجود داشته است: حضرت آیت الله سید اسماعیل مرعشی در کتاب اهمیت اذان واقامه و سومین شهادت، دو حدیث را از کتاب (السلافه فی امر الخلافه) که اثر محقق و دانشمند بزرگ اهل سنت شیخ عبدالله مراغی مصری است نقل می کند و از این دو حدیث برمی آید که شهادت سوم از زمان رسول خدا(ص) وجود داشته است. 1- سلمان فارسی در عصر پیامبر در اذان و اقامه بعد از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر(ص) به ولایت امیرمؤمنان علی (ع) نیز شهادت می داد. یکی از اصحاب به محضر رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: (ای رسول خدا، امروز موضوعی را شنیدم که قبلا" نشنیده بودم. پیامبر فرمود: آن موضوع چیست؟ او عرض کرد: سلمان اذان می گفت. شنیدم او بعد از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر(شهادتین) به ولایت علی (ع) گواهی داد (این ماجرا بعد از حجه الوداع پس از ماجرای غدیر رخ داد). پیامبر فرمو: سمعتم خیراً: چیز خوبی شنیده اید). 2- نیز در مورد ابوذر غفاری روایت شده، یکی از اصحاب نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! ابوذر در اذان بعد از شهادت به رسالت پیامبر(ص) به ولایت علی شهادت می دهد و می گوید: (اشهد ان علیا" ولی الله) پیامبر فرمود: (کذلک انسیتم قولی فی غدیر خم من کنت مولاه فعلی مولاه فمن ینکث فانما ینکث علی نفسه: همین گونه است. مگر سخن مرا در غدیر خم فراموش کرده اید که گفتم هر کس من رهبر او هستم پس علی (ع) رهبر او است. هر کس پیمان را بشکند قطعا" به خودش آسیب رسانده است). بنابراین روشن است که شهادت بر ولایت حضرت علی (ع) نه تنها بدعت نیست بلکه امری لازم است. و رها کردن دستورات صریح قرآن و فرمایشات پیامبر (ص) و معیار کردن لغت تثنیه "شهادتین" در حالی که در هیچ منبع اولیه دینی بر تثنیه بودن آن، دلیلی بیان نشده، نشانه نهایت منطقی است که منکران ولایت می توانند ارائه کنند. [1]. بحارالانوار، 74/ 202. [2]. فتح الباری: 5/ 156، 17/ 9.
اساس بدعت در شرع به این نکته باز می گردد که چیزی را به عنوان یک امر شرعی به کار برند، در حالی که برای مشروعیت آن، اصل یا ضابطه ای در شرع وجود نداشته باشد؛ ولی هرگاه کاری را که انسان به عنوان یک عمل دینی انجام می دهد، دلیل شرعی(به صورت خاص، یا کلّی و عام) بر مشروعیت آن وجود داشته باشد، آن عمل بدعت نخواهد بود. از این روست که علامه مجلسی، عالم بزرگ شیعی، می گوید: (البِدْعَةُ فی الشَّرعِ ما حَدَثَ بَعْدَ الرَّسُولِ [بما انّه من الدین] وَ لَمْ یَکُنْ فِیهِ نَصٌ عَلی الخصوصِ وَ لا یَکُونُ داخلًا فی بَعْضِ العُمُوماتِ[1] بدعت در شرع چیزی است که پس از رسول گرامی حادث شده و دلیل شرعی خاص یا عامّی نیز بر جواز آن در کار نباشد.)
ابن حجر عسقلانی، دانشمند مشهور اهل سنت، نیز می گوید: ( البدعةُ ما أُحدثَ و لیس له أصل فِی الشرع، و ما کانَ له أصل یدلّ علیه الشّرع فلیس ببدعةٍ[2] بدعت چیزی است که (پس از پیامبر) پدید آمده باشد و دلیلی حاکی از جواز آن در شریعت یافت نشود؛ و آن چیزی که دلیل و ریشهای در دین دارد، بدعت نخواهد بود.)
بنابراین با توجه به دلایل ولایت، اینجا هرگز بدعت صدق نمی کند. و درباره شهادت به ولایت حضرت علی (ع) نیز باید توجه داشت که این عمل، ادامه پذیرش رسالت است. و نفی آن، ابتر کردن ایمان و در واقع نفی آن است. چگونه کسی می تواند مدعی ایمان به رسول (ص) باشد، اما دستور رسول (ص) برای ولایت بعد از خود را نپذیرد؟ چگونه این همه دلایل قرآنی بر ولایت نفی شود، و بعد ادعای شهادت به پذیرش خدای متعال حقیقی دانسته شود؟
از همین رو می بینیم که شهادت به ولایت حضرت علی (ع) در زمان خود رسول (ص) نیز وجود داشته است: حضرت آیت الله سید اسماعیل مرعشی در کتاب اهمیت اذان واقامه و سومین شهادت، دو حدیث را از کتاب (السلافه فی امر الخلافه) که اثر محقق و دانشمند بزرگ اهل سنت شیخ عبدالله مراغی مصری است نقل می کند و از این دو حدیث برمی آید که شهادت سوم از زمان رسول خدا(ص) وجود داشته است.
1- سلمان فارسی در عصر پیامبر در اذان و اقامه بعد از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر(ص) به ولایت امیرمؤمنان علی (ع) نیز شهادت می داد. یکی از اصحاب به محضر رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: (ای رسول خدا، امروز موضوعی را شنیدم که قبلا" نشنیده بودم. پیامبر فرمود: آن موضوع چیست؟ او عرض کرد: سلمان اذان می گفت. شنیدم او بعد از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر(شهادتین) به ولایت علی (ع) گواهی داد (این ماجرا بعد از حجه الوداع پس از ماجرای غدیر رخ داد). پیامبر فرمو: سمعتم خیراً: چیز خوبی شنیده اید).
2- نیز در مورد ابوذر غفاری روایت شده، یکی از اصحاب نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! ابوذر در اذان بعد از شهادت به رسالت پیامبر(ص) به ولایت علی شهادت می دهد و می گوید: (اشهد ان علیا" ولی الله) پیامبر فرمود: (کذلک انسیتم قولی فی غدیر خم من کنت مولاه فعلی مولاه فمن ینکث فانما ینکث علی نفسه: همین گونه است. مگر سخن مرا در غدیر خم فراموش کرده اید که گفتم هر کس من رهبر او هستم پس علی (ع) رهبر او است. هر کس پیمان را بشکند قطعا" به خودش آسیب رسانده است).
بنابراین روشن است که شهادت بر ولایت حضرت علی (ع) نه تنها بدعت نیست بلکه امری لازم است. و رها کردن دستورات صریح قرآن و فرمایشات پیامبر (ص) و معیار کردن لغت تثنیه "شهادتین" در حالی که در هیچ منبع اولیه دینی بر تثنیه بودن آن، دلیلی بیان نشده، نشانه نهایت منطقی است که منکران ولایت می توانند ارائه کنند.
[1]. بحارالانوار، 74/ 202.
[2]. فتح الباری: 5/ 156، 17/ 9.
- [آیت الله اردبیلی] آیا شهادت ثالثه جزء شهادتین است یا نه؟
- [سایر] آیا این جمله که آیت الله خویی(ره) نظریه ولایت فقیه متعلق به امام خمینی(ره) را یک بدعت عاری از هرگونه پشتوانه در قوانین و حکمت شیعی می دانستند، صحیح است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] تعریف بدعت چیست؟ و نیز شهادت ثالثه در اذان چه حکمی دارد؟
- [سایر] لزوم وجود ولایت فقیه در زمان غیبت امام زمان علیه السلام چیست؟
- [سایر] ارتباط و لزوم ولایت فقیه و اهداف حکومت دراسلام را تبیین فرمائید؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا خواندن شهادت ثالثه (شهادت بر ولایت حضرت علی علیهالسلام )، در نماز جایز است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شهادت به ولایت امیر مؤمنان علی(علیه السلام) در اذان و اقامه به چه قصدی گفته می شود؟ و آیا صحیح است در تشهد بعد از شهادت به نبوت، شهادت به ولایت نیز گفته شود؟
- [سایر] شبهه: شیعیان جمله «حی علی خیرالعمل» را در اذان وارد کرده و به این وسیله بدعت ایجاد کردهاند.
- [سایر] آیا لزوم اطاعت از ولی فقیه یک مساله شرعی است و نیاز به اجازه مرجع تقلید دارد؟
- [سایر] آیا اعتقاد به لزوم وجود امام معصوم، با غیبت طولانی امام زمان (عج) ناسازگار نیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است شهادتین واقرار به دوازده امام: وسایر عقاید حقّه را، به کسی که در حال جان دادن است، طوری تلقین کنند که بفهمد و نیز مستحبّ است چیزهائی را که گفته شده، تاوقت مرگ تکرار کنند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است شهادتین و اقرار به دوازده امام و سایر عقائد اسلام را به کسی که در حال احتضار است طوری تلقین کنند که بفهمد و مستحب است آن را تا وقت مرگ تکرار کنند.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان دوّم در روز جمعه بِدْعَتْ وحرام است . احکام نمازجمعه
- [آیت الله بهجت] بنابر اظهر جایز است زکات فطره را به فقیر مستضعف، یعنی کسی که نه اهل ولایت است و نه دشمن شیعه، بدهند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] واجب است بر مکلف که در مسأله لزوم (تقلید از اعلم) یا (عدم لزوم) آن از یک مجتهد اعلم تقلید نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر کافر شهادتین بگوید و انسان نداند قلبا مسلمان شده یا نه پاک است و همچنین اگر بداند قلبا مسلمان نشده است ولی چیزی که منافی اظهار شهادتین باشد از او سر نزند
- [آیت الله سیستانی] اگر کافر شهادتین بگوید ، و انسان نداند قلباً مسلمان شده یا نه ، پاک است ، و همچنین اگر بداند قلباً مسلمان نشده است ولی چیزی که منافی با اظهار شهادتین باشد از او سر نزند . 8 تبعیّت :
- [آیت الله اردبیلی] اگر کافر شهادتین بگوید و انسان نداند قلبا مسلمان شده یا نه، و یا این که بداند قلبا مسلمان نشده ولی چیزی که منافی اظهار شهادتین باشد از او سر نزده باشد، مسلمان و پاک است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اشهد ان علیا ولی الله جزء اذان و اقامه نیست ولی چون ولایت ان حضرت مکمل دین است شهادت به ان در هر حال و از جمله بعد از اشهد ان محمدا رسول الله از افضل قربات است
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است شهادتین و اقرار به دوازده امام (علیهم السلام ) و سایر عقائد حقه را ، به کسی أه در حال جان دادن است ، طوری تلقین کنند أه بفهمد و نیز مستحب است چیزهائی را أه گفته شد ، تا وقت مرگ تکرار کنند .