در مورد حضور امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) در فتوحات هیچیک از منابع و مآخذ معتبر شیعی از حضور حسنین(ع) در فتوحات ایران، شام و یا آفریقا سخنی نگفتهاند. اما برخی از منابع اهل سنت از حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در بعضی از فتوحات آن هم در زمان خلفا (و نه زمان امام علی(ع)!) خبر دادهاند. تحلیل و بررسی گزارشاتی که در منابع اهل سنت در مورد حضور امام حسن و حسین(علیهما السلام) در فتوحات زمان عمر و عثمان بیان شده است،نشان می دهد که این گزارشات ساختگی است. در رابطه با گزارش برخی مآخذ و منابع تاریخی اهل سنت درباره حضور آن دو بزرگوار در فتوحات باید گفت: اولاً: طبیعی است که تاریخنگاران (بخوانید تاریخسازان) برای توجیه غصب خلافت و فتوحات خلفای خود به هر بهانهای از جمله گزارشهایی که هویت و اعتبار بررسی خواهد گردید متوسل گردند. ثانیاً: گزارشهایی که در راستای اثبات مشروعیت خلافت خلفای سهگانه از شرکت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) در فتوحات ساخته شده دارای ضعفها و نارساییهای فراوانی است که به برخی از آنها اشاره میکنیم: گزارش بلاذری، گذشته از آنکه سلسله سند آن ذکر نشده، از شرکت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) در فتوحات با تعبیر (فیما یقال؛ چنان که گفته میشود)[1] خبر داده که ضعف و عدم اعتماد به چنین روایتی روشن است. در گزارش طبری، [2] اگر چه سلسله راویان آن بیان شده، اما به این صورت: (عمر بن شبّه) از علی بن محمد مدائنی از علی بن مجاهد از (حنش بن مالک) و (عمر بن شبّه) از راویان مشهور و قابل اعتماد اهل سنّت است؛ ولی راوی اول، یعنی (حنش بن مالک) که خبر از او نقل شده، مجهول میباشد؛ چنان که (علی بن مجاهد) نیز با عنوان (جاعل حدیث و کذّاب)[3] و (علی بن محمد مدائنی) با عنوان شخصی که (در نقل حدیث قوی نیست)، [4] یاد شده. گزارش ابونعیم اصفهانی [5] به قرینه حضور (عبد الله بن زبیر) چنان که در گزارش طبری نیز آمده همان گزارش طبری است که به صورت کوتاه نقل شده؛ افزون بر این، ابونعیم در این باره، دو خبر [6] آورده که افزون بر مرسل و ضعیف بودن خبر، راویان آن یا (مجهول) یا (کذّاب) و یا (جاعل حدیث) معرّفی شدهاند. درباره خبر ابن خلدون در خصوص شرکت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) در فتح آفریقا، [7] باید گفت: اولاً: خبر یاد شده بدون سند است؛ ثانیاً: هیچ یک از مورخان و فتوح نویسان مشهور همچون بلاذری، یعقوبی، طبری، ابن اعثم کوفی، ابن کثیر، و یاقوت حموی که متعرض فتح آفریقا شدهاند، یادی از شرکت این دو بزرگوار در فتح یاد شده نکردهاند. علاوه بر دلایل بالا و با توجه به برخی روایات تاریخی که زمان شرکت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) در فتوحات را بیان داشتهاند، حضور آن بزرگواران را در عصر عثمان دانستهاند؛ در حالی که در این زمان کمترین ارتباطات میان امیرمؤمنان (علیه السّلام) و عثمان وجود داشته، خصوصاً که هیچ روایتی راجع به مشاوره دادن آن حضرت به عثمان درباره فتوحات در دست نیست تا چه رسد به این که فرزندان خویش را همراه لشکریان تحت فرمان او به جبهههای نبرد گسیل داشته باشد. پینوشت: [1]. فتوح البلدان، أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 1، ص 330. [2]. تاریخ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 2، ص 607. [3]. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی شافعی، دار الفکر، بیروت، ج 7، ص 330. [4]. الکامل فی ضعفاء الرجال، جرجانی، دار الفکر، بیروت، ج 5، ص 213. [5]. أخبار أصبهان، أبو نعیم أحمد أصبهانی، ج 1، ص 112. [6]. أخبار أصبهان، أبو نعیم أحمد أصبهانی، ج 1، ص 112. [7]. معجم البلدان، یاقوت حموی، دار الفکر، بیروت، ج 4، ص 315.
در مورد حضور امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) در فتوحات هیچیک از منابع و مآخذ معتبر شیعی از حضور حسنین(ع) در فتوحات ایران، شام و یا آفریقا سخنی نگفتهاند. اما برخی از منابع اهل سنت از حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در بعضی از فتوحات آن هم در زمان خلفا (و نه زمان امام علی(ع)!) خبر دادهاند. تحلیل و بررسی گزارشاتی که در منابع اهل سنت در مورد حضور امام حسن و حسین(علیهما السلام) در فتوحات زمان عمر و عثمان بیان شده است،نشان می دهد که این گزارشات ساختگی است. در رابطه با گزارش برخی مآخذ و منابع تاریخی اهل سنت درباره حضور آن دو بزرگوار در فتوحات باید گفت: اولاً: طبیعی است که تاریخنگاران (بخوانید تاریخسازان) برای توجیه غصب خلافت و فتوحات خلفای خود به هر بهانهای از جمله گزارشهایی که هویت و اعتبار بررسی خواهد گردید متوسل گردند. ثانیاً: گزارشهایی که در راستای اثبات مشروعیت خلافت خلفای سهگانه از شرکت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) در فتوحات ساخته شده دارای ضعفها و نارساییهای فراوانی است که به برخی از آنها اشاره میکنیم: گزارش بلاذری، گذشته از آنکه سلسله سند آن ذکر نشده، از شرکت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) در فتوحات با تعبیر (فیما یقال؛ چنان که گفته میشود)[1] خبر داده که ضعف و عدم اعتماد به چنین روایتی روشن است. در گزارش طبری، [2] اگر چه سلسله راویان آن بیان شده، اما به این صورت: (عمر بن شبّه) از علی بن محمد مدائنی از علی بن مجاهد از (حنش بن مالک) و (عمر بن شبّه) از راویان مشهور و قابل اعتماد اهل سنّت است؛ ولی راوی اول، یعنی (حنش بن مالک) که خبر از او نقل شده، مجهول میباشد؛ چنان که (علی بن مجاهد) نیز با عنوان (جاعل حدیث و کذّاب)[3] و (علی بن محمد مدائنی) با عنوان شخصی که (در نقل حدیث قوی نیست)، [4] یاد شده. گزارش ابونعیم اصفهانی [5] به قرینه حضور (عبد الله بن زبیر) چنان که در گزارش طبری نیز آمده همان گزارش طبری است که به صورت کوتاه نقل شده؛ افزون بر این، ابونعیم در این باره، دو خبر [6] آورده که افزون بر مرسل و ضعیف بودن خبر، راویان آن یا (مجهول) یا (کذّاب) و یا (جاعل حدیث) معرّفی شدهاند. درباره خبر ابن خلدون در خصوص شرکت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) در فتح آفریقا، [7] باید گفت: اولاً: خبر یاد شده بدون سند است؛ ثانیاً: هیچ یک از مورخان و فتوح نویسان مشهور همچون بلاذری، یعقوبی، طبری، ابن اعثم کوفی، ابن کثیر، و یاقوت حموی که متعرض فتح آفریقا شدهاند، یادی از شرکت این دو بزرگوار در فتح یاد شده نکردهاند. علاوه بر دلایل بالا و با توجه به برخی روایات تاریخی که زمان شرکت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) در فتوحات را بیان داشتهاند، حضور آن بزرگواران را در عصر عثمان دانستهاند؛ در حالی که در این زمان کمترین ارتباطات میان امیرمؤمنان (علیه السّلام) و عثمان وجود داشته، خصوصاً که هیچ روایتی راجع به مشاوره دادن آن حضرت به عثمان درباره فتوحات در دست نیست تا چه رسد به این که فرزندان خویش را همراه لشکریان تحت فرمان او به جبهههای نبرد گسیل داشته باشد. پینوشت: [1]. فتوح البلدان، أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 1، ص 330. [2]. تاریخ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 2، ص 607. [3]. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی شافعی، دار الفکر، بیروت، ج 7، ص 330. [4]. الکامل فی ضعفاء الرجال، جرجانی، دار الفکر، بیروت، ج 5، ص 213. [5]. أخبار أصبهان، أبو نعیم أحمد أصبهانی، ج 1، ص 112. [6]. أخبار أصبهان، أبو نعیم أحمد أصبهانی، ج 1، ص 112. [7]. معجم البلدان، یاقوت حموی، دار الفکر، بیروت، ج 4، ص 315.
- [سایر] چرا با وجود حضرت علی و حسنین(علیهم السلام), حضرت زهرا (س)در را باز کرد؟
- [سایر] آیا حضرت علی(علیه السلام)، در جنگ های دوران خلفا شرکت می کردند؟
- [سایر] آیا حضرت علی(علیه السلام)، در جنگهای دوران خلفا شرکت میکردند؟
- [سایر] آیا جنایاتی که در دوران فتوحات دوران خلفا،به برخی فرماندهان سپاه اسلام نسبت داده می شود،بر فرض صحت ریشه در تعالیم اسلام دارد؟
- [سایر] در برخی کتب اهل سنت روایتی نقل شده که حضرت علی فرزندانش حسنین را به علت عدم کمک مناسب به عثمان، سیلی و مشت زده است آیا این روایات صحت دارد؟
- [سایر] در شب ضربت خوردن حضرت امیر حسنین در مسجد نبودند خواهشمند است در خصوص عدم حضور آنها در نماز جماعت اول وقت توضیح بدهید ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و یا دیگر فرزندان امام علی (علیه السلام) در جنگ ها یا فتوحات اسلامی در زمان سه خلیفه اول (مانند جنگ قادسیه و غیره) شرکت داشته اند؟ آیا از طریق شیعه این روایات معتبر می باشند؟ اگر چنین است آیا این دلیلی بر موافقت حضرت علی (علیه السلام) و امامان ما با فتوحات انجام شده در زمان سه خلیفه می باشد؟ با تشکر
- [سایر] آیا صاحب کتاب فتوحات مکیه از حضرت زهرا و یا سائرمعصومین علیهم السّلام یاد کرده است؟
- [سایر] اگه دوستان اهل سنت از کارهای به ظاهر خوب خلفا مثل فتوحات و بخشش اموال برای اسلام و آزاد کردن بنده و ... بگویند، چه جوابی به آنها بدهیم؟ لطفا برای هر کدام دلیلی بیاورید.
- [سایر] بنده جوان 14 ساله ای تشنه حقیقت هستم.ذهنم پر از شبهات و سؤالات درباره حمله اعراب مسلمان به ایران است.در تحقیق و مطالعه ای که تاکنون داشته ام به این نتیجه رسیده ام که پذیرش اسلام توسط ایرانیان اجباری نبوده است و همچنین فواید فراوان اسلام برای ایرانیان را با مراجعه به کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران شهید مطهری یافتم.اکنون سؤال دارم که ممنون میشوم به آن پاسخ کامل با منبع معتبر و درست بدهید:آیا امام علی و حسنین در نبرد با ایرانیان حضور داشتند؟آیا درست است که در تاریخ داریم حسنین در کشتار ایرانیان تقش داشته اند؟
- [امام خمینی] کسانی که با لباس اهل علم، در این مؤسسات که به اشاره دولت جائر تأسیس شده است وارد شوند، لازم است مسلمانان و متدینین از آنها اعراض کنند و با آنها معاشرت نکنند، و آنها محکوم به عدم عدالت هستند و نماز جماعت با آنها جایز نیست، و طلاق در محضر آنها باطل است، و سهم مبارک امام علیه السلام و سهم سادات عظام را نباید به آنها بدهند، و اگر دادند از ذمّه آنها ساقط نمیشود، و اگر اهل منبر هستند لازم است آنها را دعوت برای منبر نکنند، و در مجالسی که این قبیل اشخاص از طرف دولت جائر برای ترویج باطل و تشریح برنامههای خلاف اسلام منبر میروند شرکت نکنند.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام فرار از جنگ است و در نظر قرآن و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) گناه آن خیلی بزرگ است، و آن اقسامی دارد: الف) فرار از جنگ مخصوصاً اگر موجب تضعیف جبهه و یا تقویت دشمن شود، و مخصوصاً اگر فرار از خطِّ مقدّم جبهه باشد. ب) تخلّف از فرمان فرمانده مخصوصاً اگر این تخلّف، موجب سرکشی دیگران و یا تضعیف فرمانده و یا تضعیف دیگران و یا تقویت دشمن باشد. ج) کمکاری یا بیکاری یا تخلّف از وظیفه مخصوصاً اگر موجب تضعیفی در جبهه یا تقویتی برای دشمن گردد. د) شرکت نکردن در جنگ در صورت احتیاج به او، مخصوصاً اگر تخلّف او موجب تضعیف دیگران یا تقویت دشمن باشد. ه) کمک نکردن به جبهه از جهت مالی و فکری و تبلیغی و مانند اینها مخصوصاً اگر تخلّف او موجب تضعیف دیگران و یا تقویت دشمن باشد.
- [آیت الله مظاهری] اعتکاف یک امر عبادی است که ثواب بسیاری برای آن مترتب شده است و پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله وسلم و ائمّه طاهرینعلیهم السلام بارها به جا میآوردند و سفارش برای آن زیاد شده است مخصوصاً در دهه آخر ماه مبارک رمضان، و آن ماندن با قصد اعتکاف و با قصد قربت، سه روز یا بیشتر در مسجد است و در همه اوقات میتوان آن را به جا آورد، مگر در ایّامی که انسان نمیتواند روزه بگیرد و همانطور که میشود برای خود اعتکاف کرد، میتوان نیابت از میّت به طور تبرّعی یا استیجاری به جا آورد بلکه نیابت از زنده به طور تبرّعی یا استیجاری جایز است. و این عبادت شرایطی دارد: اوّل: ایمان. دوّم: عقل، و کسی که جنون ادواری دارد اگر مدّت زیادی در اعتکاف جنون او عود کند اعتکاف او باطل میشود، همچنین اگر مدّت زیادی بیهوش شود. سوّم: چون عمل عبادی مستحبّی است باید با قصد قربت باشد و با قصد استحباب باشد گرچه به واسطه نذر یا استیجار واجب شده باشد و باید قبل از طلوع فجر روز اوّل نیّت کند. چهارم: روزه، و بدون روزه اعتکاف صحیح نیست، بنابراین زن حائض نمیتواند معتکف شود، همچنین در ایّامی که روزه گرفتن حرام است نظیر عید قربان و عید فطر، اعتکاف صحیح نیست. پنجم: باید سه روز یا بیشتر باشد و اگر دو روز ماند، ماندن روز سوّم واجب است. و بعد از سه روز هر چند روزی که بخواهد میتواند بر آن بیفزاید. و ماندن روزهای ششم و نهم و بعد از آن واجب نیست. و روز را باید از طلوع تا مغرب حساب کرد ولی ماندن شبِ اوّل و شبِ چهارم لازم نیست. ششم: باید در مسجد باشد و در هر مسجدی میتوان معتکف شد. ولی اعتکاف در مسجدی که پُر رفت و آمد باشد، افضل است. هفتم: در مورد زنان باید با اذن شوهر باشد. و اذن پدر و مادر برای اولاد شرط نیست ولی اگر نهی کنند باید معتکف نشوند. هشتم: باید به طور مداوم در مسجد بماند و اگر به قصد خروج از اعتکاف، از مسجد بیرون رفت اعتکاف او باطل میشود ولی اگر در حال نسیان یا برای کاری بیرون رود و دو مرتبه برگردد مانعی ندارد، نظیر بیرون رفتن برای تجدید وضو یا غسل یا شرکت در نماز جماعت یا نماز جمعه یا خواندن درس و شرکت در امتحان یا برآوردن حاجتی از مسلمان یا تهیه غذا برای خود یا زن و بچّه و مانند آن، ولی در هر صورت خارج نشدن معتکف از مسجد بهتر است.