آب در سرچشمه زلال و شفاف است. اما در مسیر خود ممکن است ناخالصی هایی را همراه خود کند. اسلام در اصل و اساس یک چیز بیشتر نیست. و در مسیر تاریخی دچار بیراهه هایی شده است. در مقابل این ناخالصی ها، باید اقداماتی به کار برد. و مشکلات ناخالصی را به حداقل رساند. یکی از این اقدامات، تاکید بر وحدت و تمرکز بر نقاط اشتراک است. و طبیعتا وحدت در جایی معنا دارد، که چند چیز موجود شده باشد. و الا نیاز به اتحاد نیست. چون در یک چیز، اتحاد معنا ندارد. البته در کنار این راه باید تا جایی که می توان از ناخالصی ها نیز کاست و با نگاه ریشه ای، جلوی بیشتر شدن آن را گرفت. بنابراین نگاهی به عوامل اختلاف ها و انشعاب ها می کنیم: مسئله علل پیدایش مذاهب از مباحث مهم علم مذاهب و فرق است. در بحث از هر فرقه ابتدا چگونگی پیدایش آن مطرح می شود. دقت در این مباحث می تواند در یافتن علل کلی پیدایش فرق اسلامی مفید باشد. اگر اختلاف بر سر معارف اعتقادی دین وجود نمی داشت ، فرق و مذاهب اعتقادی نیز پدید نمی آمدند. بنابراین بحث بر سر علل پیدایش مذاهب به بحث در باب علل پیدایش این اختلافات باز می گردد. در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اختلافات اعتقادی در میان امت اسلامی پدید نیامد؛ اما پس از رحلت ایشان، بلکه از همان روز، اختلاف بر سر خلافت و امامت ، امت اسلام را به دو شاخه شیعه و سنی تقسیم کرد. بنابراین خلاء حجیت و رهبر اعتقادی مورد قبول همه مسلمین، نخستین دلیل اختلافها و پیدایش مذاهب اسلامی است. اصولا محدودیت قوای ادراکی انسان و عدم توانایی او برای حق قطعی همه مسائل اعتقادی از جمله مهمترین علل اختلاف انسانهاست. در مواردی که مساءله به روشنی قابل حل نیست هر کس به حدس و گمانی می رسد که ممکن است با حدس و گمان دیگران متفاوت باشد. در نتیجه اختلاف نظرها آشکار می شود، و این اختلافها وقتی در مسائل اساسی و مورد علاقه مردم باشد گاه به پیدایش فرقه های مختلف می انجامد. همین مساءله دلیل ارسال پیامبران و دستگیری خداوند از طریق انبیا و اولیاست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که برای تعلیم مردم و بیان حقایق و احکام الهی مبعوث شده بود، در مدت کوتاه رسالتش فرصت بیان همه مطالب را برای مردم نیافت. از این رو، لازم بود از سوی خداوند جانشینانی همچون او که معصوم باشند، کار او را به عنوان امامت مسلمین و تبیین معارف قرآن و سنت نبوی ادامه دهند اما اکثر مسلمانها پس از پیامبر به راه دیگری رفتند و نه تنها از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله استفاده نشد، بلکه کسانی که به حکومت رسیدند دستور منع کتابت احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله را صادر کردند و این منع تا صد سال بعد، یعنی تا زمان حکومت عمر بن عبدالعزیز، ادامه یافت. این مساءله باعث شد که مردم از مفسران وحی یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام او محروم شوند، در نتیجه هر کس طبق ذوق و سلیقه خود تفسیری از قرآن و اسلام ارائه می کرد که در نهایت به پیدایش مذاهب مختلف اعتقادی منجر شد. بنابراین نخستین عامل اختلاف ، ناتوانی انسانها از درک همه حقایق ، و عدم بهره گیری از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام او بود. دومین عامل اختلاف تعصبات قبیله ای است. تعصب به طور کلی یکی از ریشه های اختلاف است، اما نوع خاصی از تعصب که تعصب قبیله ای است در میان اعراب به شدت رایج بود و همین مساءله قبل از اسلام نیز همواره باعث جنگ و خونریزی می گشت، گفته اند که وقتی مسیلمه کذاب ادعای پیامبری کرد برخی از پیروانش گفتند: ما می دانیم که او دروغگوست و پیامبر اسلام راستگوست، اما دروغگویی که از ربعیین است در نزد ما از راستگویی که از قبیله مضر است محبوبتر است. گفته می شود که اکثر خوارج از همین قبیله ربعیین بوده اند. درباره مساءله خلافت و امامت که مهترین اختلاف مذهبی در اسلام است، نقش تعصب قبیله ای آشکار است، چرا که پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله مردم به جای اینکه در مراسم خاکسپاری پیامبر شرکت کنند و توصیه های او را درباره جانشینی خود به کار بندند، هر گروهی مدعی شد که حق خلافت از آن اوست. نکته جالب اینجاست که بنا بر شواهد تاریخی، هیچ یک از انصار و مهاجرین در تعیین جانشین پیامبر از قرآن و سنت رسول خدا یا از مصلحت امت سخن نگفت بلکه سخن در این بود که جانشینی پیامبر حق گروه انصار است یا مهاجرین؛ و چون در میان انصار دو قبیله اوس و خزرج وجود داشت و این دو با هم رقابت داشتند، به دلیل همین اختلاف، قبیله قریش یعنی مهاجرین ، غالب شدند. سومین عامل اختلاف، پیروی از اهوا و گرایش به منافع مادی و لجاجت می باشد. قرآن کریم در آیات متعدد علت راه نیافتن انسانها به حقیقت را رذائل اخلاقی مانند هوای نفس ، قساوت قلب ، کبر و استکبار، بخل و برتری جویی و نیز ارتکاب معاصی همچون ظلم و فسق می داند. برای مثال، هنگامی که امام علی علیه السلام به تمام شبهات خوارج پاسخ گفت و حجت را بر آنان تمام کرد، با وجود اینکه اکثر آنان توبه کردند و از جنگ با حضرت منصرف شدند، اما باز برخی از آنان در نهروان با امام جنگیدند و تاریخ گواهی می دهد که پیروی از هوای نفسانی و روحیه لجاجت و تعصب در این ماجرا سخت مؤ ثر بود. چهارمین عامل ، فتوحات مسلمانان و گسترش حوزه جغرافیایی اسلام بود که باعث گردید پیروان ادیان و عقاید دیگر به تدریج وارد حوزه حکومت اسلامی شوند. دسته ای از این افراد که مسلمان شده بودند، به طرح مسائل و مشکلات خود برای مسلمانها می پرداختند، و آنها که بر دین خود باقی مانده بودند در این مسائل با مسلمانان مجادله می کردند. ترجمه فلسفه یونان در اواخر حکومت بنی امیه و اوایل حکومت عباسیان به این فرایند شدت بخشید و زمینه بروز شبهات و پرسشها را قوت بخشید. این سوالها و شبهات پاسخ می طلبید و پاسخ متفکران مسلمان گاه یکسان نبود که این امر باعث اختلاف در میان مسلمانان می شد.
آب در سرچشمه زلال و شفاف است. اما در مسیر خود ممکن است ناخالصی هایی را همراه خود کند. اسلام در اصل و اساس یک چیز بیشتر نیست. و در مسیر تاریخی دچار بیراهه هایی شده است.
در مقابل این ناخالصی ها، باید اقداماتی به کار برد. و مشکلات ناخالصی را به حداقل رساند. یکی از این اقدامات، تاکید بر وحدت و تمرکز بر نقاط اشتراک است. و طبیعتا وحدت در جایی معنا دارد، که چند چیز موجود شده باشد. و الا نیاز به اتحاد نیست. چون در یک چیز، اتحاد معنا ندارد.
البته در کنار این راه باید تا جایی که می توان از ناخالصی ها نیز کاست و با نگاه ریشه ای، جلوی بیشتر شدن آن را گرفت. بنابراین نگاهی به عوامل اختلاف ها و انشعاب ها می کنیم:
مسئله علل پیدایش مذاهب از مباحث مهم علم مذاهب و فرق است. در بحث از هر فرقه ابتدا چگونگی پیدایش آن مطرح می شود. دقت در این مباحث می تواند در یافتن علل کلی پیدایش فرق اسلامی مفید باشد. اگر اختلاف بر سر معارف اعتقادی دین وجود نمی داشت ، فرق و مذاهب اعتقادی نیز پدید نمی آمدند. بنابراین بحث بر سر علل پیدایش مذاهب به بحث در باب علل پیدایش این اختلافات باز می گردد.
در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اختلافات اعتقادی در میان امت اسلامی پدید نیامد؛ اما پس از رحلت ایشان، بلکه از همان روز، اختلاف بر سر خلافت و امامت ، امت اسلام را به دو شاخه شیعه و سنی تقسیم کرد. بنابراین خلاء حجیت و رهبر اعتقادی مورد قبول همه مسلمین، نخستین دلیل اختلافها و پیدایش مذاهب اسلامی است.
اصولا محدودیت قوای ادراکی انسان و عدم توانایی او برای حق قطعی همه مسائل اعتقادی از جمله مهمترین علل اختلاف انسانهاست. در مواردی که مساءله به روشنی قابل حل نیست هر کس به حدس و گمانی می رسد که ممکن است با حدس و گمان دیگران متفاوت باشد. در نتیجه اختلاف نظرها آشکار می شود، و این اختلافها وقتی در مسائل اساسی و مورد علاقه مردم باشد گاه به پیدایش فرقه های مختلف می انجامد.
همین مساءله دلیل ارسال پیامبران و دستگیری خداوند از طریق انبیا و اولیاست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که برای تعلیم مردم و بیان حقایق و احکام الهی مبعوث شده بود، در مدت کوتاه رسالتش فرصت بیان همه مطالب را برای مردم نیافت. از این رو، لازم بود از سوی خداوند جانشینانی همچون او که معصوم باشند، کار او را به عنوان امامت مسلمین و تبیین معارف قرآن و سنت نبوی ادامه دهند اما اکثر مسلمانها پس از پیامبر به راه دیگری رفتند و نه تنها از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله استفاده نشد، بلکه کسانی که به حکومت رسیدند دستور منع کتابت احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله را صادر کردند و این منع تا صد سال بعد، یعنی تا زمان حکومت عمر بن عبدالعزیز، ادامه یافت.
این مساءله باعث شد که مردم از مفسران وحی یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام او محروم شوند، در نتیجه هر کس طبق ذوق و سلیقه خود تفسیری از قرآن و اسلام ارائه می کرد که در نهایت به پیدایش مذاهب مختلف اعتقادی منجر شد. بنابراین نخستین عامل اختلاف ، ناتوانی انسانها از درک همه حقایق ، و عدم بهره گیری از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام او بود.
دومین عامل اختلاف تعصبات قبیله ای است. تعصب به طور کلی یکی از ریشه های اختلاف است، اما نوع خاصی از تعصب که تعصب قبیله ای است در میان اعراب به شدت رایج بود و همین مساءله قبل از اسلام نیز همواره باعث جنگ و خونریزی می گشت، گفته اند که وقتی مسیلمه کذاب ادعای پیامبری کرد برخی از پیروانش گفتند: ما می دانیم که او دروغگوست و پیامبر اسلام راستگوست، اما دروغگویی که از ربعیین است در نزد ما از راستگویی که از قبیله مضر است محبوبتر است.
گفته می شود که اکثر خوارج از همین قبیله ربعیین بوده اند. درباره مساءله خلافت و امامت که مهترین اختلاف مذهبی در اسلام است، نقش تعصب قبیله ای آشکار است، چرا که پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله مردم به جای اینکه در مراسم خاکسپاری پیامبر شرکت کنند و توصیه های او را درباره جانشینی خود به کار بندند، هر گروهی مدعی شد که حق خلافت از آن اوست. نکته جالب اینجاست که بنا بر شواهد تاریخی، هیچ یک از انصار و مهاجرین در تعیین جانشین پیامبر از قرآن و سنت رسول خدا یا از مصلحت امت سخن نگفت بلکه سخن در این بود که جانشینی پیامبر حق گروه انصار است یا مهاجرین؛ و چون در میان انصار دو قبیله اوس و خزرج وجود داشت و این دو با هم رقابت داشتند، به دلیل همین اختلاف، قبیله قریش یعنی مهاجرین ، غالب شدند.
سومین عامل اختلاف، پیروی از اهوا و گرایش به منافع مادی و لجاجت می باشد. قرآن کریم در آیات متعدد علت راه نیافتن انسانها به حقیقت را رذائل اخلاقی مانند هوای نفس ، قساوت قلب ، کبر و استکبار، بخل و برتری جویی و نیز ارتکاب معاصی همچون ظلم و فسق می داند. برای مثال، هنگامی که امام علی علیه السلام به تمام شبهات خوارج پاسخ گفت و حجت را بر آنان تمام کرد، با وجود اینکه اکثر آنان توبه کردند و از جنگ با حضرت منصرف شدند، اما باز برخی از آنان در نهروان با امام جنگیدند و تاریخ گواهی می دهد که پیروی از هوای نفسانی و روحیه لجاجت و تعصب در این ماجرا سخت مؤ ثر بود.
چهارمین عامل ، فتوحات مسلمانان و گسترش حوزه جغرافیایی اسلام بود که باعث گردید پیروان ادیان و عقاید دیگر به تدریج وارد حوزه حکومت اسلامی شوند. دسته ای از این افراد که مسلمان شده بودند، به طرح مسائل و مشکلات خود برای مسلمانها می پرداختند، و آنها که بر دین خود باقی مانده بودند در این مسائل با مسلمانان مجادله می کردند. ترجمه فلسفه یونان در اواخر حکومت بنی امیه و اوایل حکومت عباسیان به این فرایند شدت بخشید و زمینه بروز شبهات و پرسشها را قوت بخشید. این سوالها و شبهات پاسخ می طلبید و پاسخ متفکران مسلمان گاه یکسان نبود که این امر باعث اختلاف در میان مسلمانان می شد.
- [سایر] مخالفین وحدت و تقریب چه ادله ای دارند؟
- [سایر] اخیراً جریان وهابیت مبادرت به تأسیس شبکه ای ماهواره ای به نام نور نموده که به زبان فارسی با شعار مبارزه با تحریف و خرافات و معرفی اسلام راستین مبادرت به پخش برنامه نموده و تمامی مبانی اعتقادی شیعه را مورد هجمه قرار می دهد؛ چرا علما و اندیشمندان محترم شیعه در تقابل با چنین هجمه ای، اقدام مشابهی نمی نمایند و به بهانه تقریب مذاهب اسلامی و یا وحدت از تبیین و تفهیم اصول عقاید خویش، خودداری می کنند؟
- [سایر] چه نظراتی در باب علل پیدایش دین یا همان منشاء دین وجود دارند؟
- [سایر] آیا قرآن برای وحدت مسلمانان, کافی است یا عترت هم, عامل لازم وحدت است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا بهشت خاص مسلمانان است؟ تکلیف دیگر مذاهب چیست؟
- [سایر] علل پیدایش فرقههای مختلف در بین مسلمانان، چیست؟
- [سایر] دلیل پیدایش فرقه های مختلف در اسلام چیست؟
- [سایر] آیا بحثهای کلامی که مبنای پیدایش فرقه بوده است به معنای بدعتگذاری در دین است؟
- [سایر] آیا تشیع پیدایشی جدا از پیدایش اسلام دارد؟
- [سایر] آیا ایجاد وحدت حقیقی بین مسلمانان امکان پذیر است؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تحصیل اعتقاد به اصول دین و مبانی اسلام بر هر مسلمان، واجب است.
- [آیت الله علوی گرگانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود یا حکم ضروری دین یعنیحکمی را که مسلمانان جز دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز وروزه را انکار کند در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتدّ میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثلاً واجببودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله بروجردی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه بدعتی در اسلام واقع شود (مانند منکراتی که دولتهای ناصالح به نام اسلام انجام می دهند) بر همه، مخصوصاً علمای دین واجب است حق را اظهار و باطل را انکار کنند و اگر سکوت علمای دین موجب هتک مقام علم، یا سوء ظن به علمای اسلام شود، اظهار حق به هر نحوی که ممکن باشد واجب است، هرچند بدانند تاثیر نمی کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در صحت اقتدا وحدت اجتماع و اتصال صفوف معتبر است بنابراین در ساختمان چند طبقه اگر طبقات فوقانی زیاد مرتفع نباشد و اتصال صفوف و وحدت عرفی جماعت صدق کند اقتدا صحیح است والا صحیح نیست.
- [آیت الله خوئی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقههائی بوده باشد که در مسألة (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه درصورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد میشود، و احکامی که در مسائل آینده ذکر میشود بر او مترتب است.
- [آیت الله نوری همدانی] مسلمانی که منکر خدا یا معاد یا پیغمبر شود ، یا حکم ضروری دین ، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند ، مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند ، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است و انکار آن ، انکار نبوّت پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) است ، مرتّد است .
- [آیت الله مظاهری] اگر بعضی از مسؤولین ممالک اسلامی موجب بسط نفوذ سیاسی یا اقتصادی یا نظامی اجانب شود که مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است، یا موجب بسط اشاعه فحشا و گناهان بزرگ یا ترک واجبات شود خود به خود عزل میشود و بر مسلمانان لازم است با او مخالفت کنند و از اسلام و مصالح مسلمین دفاع کنند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود ، مثل منکراتی که دولتهای جائر انجام می دهند به اسم دین مبین اسلام ، واجب است خصوصاً بر علماء اسلام اظهار حق وانکار باطل ، واگر سکوت علماء اعلام موجب هتک مقام علم وموجب اسائة ظنّ به علماء اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی که ممکن است اگر چه بدانند تأثیر نمی کند .