هزاران نفر هم زمان در جهان می‌میرند؛ عزرائیل چطور همزمان همه را قبض روح میکند؟
چون ما حقیقت ملائکه را نمی توانیم درک کنیم، آن ها را مانند موجودات مادی که محدود و محصورند، در ذهن خود تصور می کنیم و فکر می کنیم که مانند ما انسان ها هستند و حال آن که حقیقت آنان چیز دیگری است که فهم آن برای ما غیر ممکن است؛ مانند حقیقت روح که درک آن برای ما ممکن نیست. به همین دلیل می پنداریم که مثلاً عزرائیل اگر مشغول قبض روح یک نفر باشد، در همان حال نمی تواند دیگری را قبض روح کند یا اگر در یک مکان باشد، نمی تواند در مکان دیگر باشد. البته به این نکته نیز باید توجه کرد که عزرائیل مامور مستقیم قبض روح همه نیست. بلکه فرشتگان بسیاری این کار را انجام می دهند: إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لَا یُفَرِّطُونَ؛[انعام/61] چون یکی از شما را مرگ فرا رسد فرستادگان ما بی هیچ کوتاهی و گذشتی جان او بگیرند. و اینکه در مواردی، قبض روح همه را به یک فرشته (عزرائیل) نسبت داده شده  است، به دلیل بیان یک مرتبه از سلسله بوده است. علامه طباطبایی در توضیح این مساله می فرمایند: اگر در این آیه قبض روح و توفی را به ملک الموت و در آیه" اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها" [زمر/42] به خدا نسبت داده، و در آیه" حَتَّی إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا" [انعام/61] به فرستادگان، و در آیه" الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ" [نحل/28] به ملائکه نسبت داده، به خاطر اختلاف مراتب اسباب است، سبب نزدیکتر به میت ملائکه هستند، که از طرف ملک الموت فرستاده می‌‌شوند، و سبب دورتر از آنان خود ملک الموت است، که ما فوق آنان است، و امر خدای تعالی را نخست او اجراء می‌‌کند، و به ایشان دستور می‌‌دهد، خدای تعالی هم ما فوق همه آنان و محیط بر آنان، سبب اعلای میراندن و مسبب الاسباب است، و اگر بخواهیم این جریان را با مثلی مجسم سازیم، نظیر عمل کتابت است که هم به قلم نسبت می‌‌دهیم و می‌‌گوییم قلم خوب می‌‌نویسد، و هم به دست و انگشتان نسبت می‌‌دهیم و می‌‌گوییم دست فلانی به نوشتن روان است، و هم به انسان نسبت می‌دهیم و می‌گوییم فلانی خوب می‌‌نویسد. [ترجمه المیزان، ج‌12، ص: 341]
عنوان سوال:

هزاران نفر هم زمان در جهان می‌میرند؛ عزرائیل چطور همزمان همه را قبض روح میکند؟


پاسخ:

چون ما حقیقت ملائکه را نمی توانیم درک کنیم، آن ها را مانند موجودات مادی که محدود و محصورند، در ذهن خود تصور می کنیم و فکر می کنیم که مانند ما انسان ها هستند و حال آن که حقیقت آنان چیز دیگری است که فهم آن برای ما غیر ممکن است؛ مانند حقیقت روح که درک آن برای ما ممکن نیست. به همین دلیل می پنداریم که مثلاً عزرائیل اگر مشغول قبض روح یک نفر باشد، در همان حال نمی تواند دیگری را قبض روح کند یا اگر در یک مکان باشد، نمی تواند در مکان دیگر باشد.

البته به این نکته نیز باید توجه کرد که عزرائیل مامور مستقیم قبض روح همه نیست. بلکه فرشتگان بسیاری این کار را انجام می دهند:
إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لَا یُفَرِّطُونَ؛[انعام/61] چون یکی از شما را مرگ فرا رسد فرستادگان ما بی هیچ کوتاهی و گذشتی جان او بگیرند.
و اینکه در مواردی، قبض روح همه را به یک فرشته (عزرائیل) نسبت داده شده  است، به دلیل بیان یک مرتبه از سلسله بوده است. علامه طباطبایی در توضیح این مساله می فرمایند:
اگر در این آیه قبض روح و توفی را به ملک الموت و در آیه" اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها" [زمر/42] به خدا نسبت داده، و در آیه" حَتَّی إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا" [انعام/61] به فرستادگان، و در آیه" الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ" [نحل/28] به ملائکه نسبت داده، به خاطر اختلاف مراتب اسباب است، سبب نزدیکتر به میت ملائکه هستند، که از طرف ملک الموت فرستاده می‌‌شوند، و سبب دورتر از آنان خود ملک الموت است، که ما فوق آنان است، و امر خدای تعالی را نخست او اجراء می‌‌کند، و به ایشان دستور می‌‌دهد، خدای تعالی هم ما فوق همه آنان و محیط بر آنان، سبب اعلای میراندن و مسبب الاسباب است، و اگر بخواهیم این جریان را با مثلی مجسم سازیم، نظیر عمل کتابت است که هم به قلم نسبت می‌‌دهیم و می‌‌گوییم قلم خوب می‌‌نویسد، و هم به دست و انگشتان نسبت می‌‌دهیم و می‌‌گوییم دست فلانی به نوشتن روان است، و هم به انسان نسبت می‌دهیم و می‌گوییم فلانی خوب می‌‌نویسد. [ترجمه المیزان، ج‌12، ص: 341]





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین