مطابق مطالب امام خمینی درباره وضوء، ما به خاطر گناه آدم آلوده شده ایم؟
آنچه مسلم و روشن است، اینکه گناه هیچ انسانی بر دوش انسان بی گناه دیگر، گذاشته نخواهد شد: (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری‌ وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلی‌ حِمْلِها لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْ‌ءٌ وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی‌[فاطر/18] هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی ‌کشد و اگر شخص سنگین‌باری دیگری را برای حمل گناه خود بخواند، چیزی از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هر چند از نزدیکان او باشد.) و بر خلاف تلقی مسیحیان، نسل بشر، به دلیل خطای حضرت آدم(ع) نسلی ناپاک نشده است. که خباثت جزئی از ذات او شده باشد. (هر چند آنها نیز معتقدند این ناپاکی با مصلوب شدن مسیح، پایان یافته) بلکه  مطابق آیات قرآن هر انسانی از ابتدا، بر فطرتی سالم و استوار خلق شده است که اگر مانعی مسیر او را تغییر ندهد، حتما پاکی ذات منجر به طی مسیر توحید خواهد بود: (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‌ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ[روم/30] پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده دگرگونی در آفرینش الهی نیست این است آیین استوار) بنابراین از دید شخصی، خطیئه آدم، قطعا بر ما اثر سوء نگذاشته و این از اصول قطعی است. و تکرار داستان آدم (ع) در باغ بهشتی، و بیان مشروح آن در همه ادیان، به جهت عبرت گیری و درس آموزی است. اما ابهامی که برای شما ایجاد شده است، به دلیل عدم آشنایی کامل با نگاه باطنی است. در نگاه باطنی و تاویلی، معانی دست خوش تغییراتی می شود، و عدم توجه به این تغییرات، سوء تفاهم هایی را به وجود می آورد. بنده با تاکید بر متنی که امام نوشته اند و تاکید بر قسمت هایی از آن جواب شما را عرض می کنم: ( از این احادیث شریفه اهل اشارات و اصحاب قلوب را استفاده‌هایی باشد که خطیئه آدم علیه السلام با آن که از قبیل خطیئات دیگران نبوده، بلکه شاید خطیئه طبیعیّه بوده یا خطیئه توجّه به کثرت که شجره طبیعت است بوده یا توجّه به کثرت اسمائی پس از جاذبه فنای ذاتی بوده، لکن از مثل آدم علیه السلام، که صفیّ اللَّه و مخصوص به قرب و فنای ذاتی است، متوقّع نبوده. لهذا به مقتضای غیرت حبّی ذات مقدّس حق اعلان عصیان و غوایت او را در همه عوالم و در لسان همه انبیاء علیهم السلام فرمود. و قال تعالی: وَ عَصی‌ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی. با این وصف، این همه تطهیر و تنزیه لازم است‌ برای خود و ذریّه‌اش که در صلب او مستکنّ بودند و در خطیئه شرکت داشتند، بلکه پس از خروج از صلب نیز شرکت نمودند. پس خطیئه آدم و آدم‌زادگان را چنانچه مراتب و مظاهری است- چنانچه اوّل مرتبه آن توجه به کثرات اسمائیه و آخر مظهر آن اکل از شجره منهیّه است که صورت ملکوتی آن درختی است که در آن انواع اثمار و فواکه است؛ و صورت مُلکیِ آن طبیعت و شئون آن است و حبّ دنیا و نفس که اکنون در این ذریّه است از شئون همان میل به شجره و اکل آن است- همین طور از برای تطهیر و تنزیه و طهارت و صلاة و صیام آنها، که برای خروج از خطیئه پدر که اصل است مراتب بسیاری است مطابق مراتب خطیئه. و از این بیان معلوم شد که جمیع انواع معاصی قالبی ابن آدم از شئون اکل شجره است و تطهیر آن به طوری است؛ و جمیع انواع معاصی قلبیه آنها نیز از شئون آن شجره است؛ و تطهیر آن به طوری است. و جمیع انواع معاصی روحیّه از آن، و تطهیر آن به طوری است.)[1] بنابراین: این بیانات، بیانات رمزی است. و باید با دقت تمام مورد توجه قرار گیرد. خطیئه ای که در این نگاه برای آدم بیان شده، امری شخصی و تاریخی نیست که در گذشته توسط کسی انجام گرفته شده باشد. بلکه برای نوع بشر و تمام بنی آدم است. چون همه ما که نسل آدم هستیم در طبیعت قرار گرفته ایم و شئون طبیعت برای همه افراد ثابت است. و امام(ره) اکل از شجره را با دو معنای ملکی و ملکوتی مد نظر دارند. صورت ملکوتی، خارج شدن از فنای در ذات است و صورت ملکی آن، حب دنیا و نفس است که مخصوص آدم نبوده، بلکه در ذریه او نیز موجود است. و  در صلب آدم بودن، یعنی چون هم چون جنس آدم هستند. و  نتیجه ای که از نگاه باطنی اخذ شده، این است که " که جمیع انواع معاصی قالبی ابن آدم از شئون اکل شجره است" بنابراین بنی آدم (همه انسان ها) در وضوء، به طهارت چیزی می پردازند که خودشان آن را آلوده کرده اند. نه اینکه پدرشان آدم این کار را کرده باشد. [1]. آداب الصلوة یا آداب نماز، امام خمینی، متن، ص: 72.
عنوان سوال:

مطابق مطالب امام خمینی درباره وضوء، ما به خاطر گناه آدم آلوده شده ایم؟


پاسخ:

آنچه مسلم و روشن است، اینکه گناه هیچ انسانی بر دوش انسان بی گناه دیگر، گذاشته نخواهد شد:
(وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری‌ وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلی‌ حِمْلِها لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْ‌ءٌ وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی‌[فاطر/18] هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی ‌کشد و اگر شخص سنگین‌باری دیگری را برای حمل گناه خود بخواند، چیزی از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هر چند از نزدیکان او باشد.)

و بر خلاف تلقی مسیحیان، نسل بشر، به دلیل خطای حضرت آدم(ع) نسلی ناپاک نشده است. که خباثت جزئی از ذات او شده باشد. (هر چند آنها نیز معتقدند این ناپاکی با مصلوب شدن مسیح، پایان یافته) بلکه  مطابق آیات قرآن هر انسانی از ابتدا، بر فطرتی سالم و استوار خلق شده است که اگر مانعی مسیر او را تغییر ندهد، حتما پاکی ذات منجر به طی مسیر توحید خواهد بود:
(فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‌ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ[روم/30] پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده دگرگونی در آفرینش الهی نیست این است آیین استوار)

بنابراین از دید شخصی، خطیئه آدم، قطعا بر ما اثر سوء نگذاشته و این از اصول قطعی است. و تکرار داستان آدم (ع) در باغ بهشتی، و بیان مشروح آن در همه ادیان، به جهت عبرت گیری و درس آموزی است.
اما ابهامی که برای شما ایجاد شده است، به دلیل عدم آشنایی کامل با نگاه باطنی است. در نگاه باطنی و تاویلی، معانی دست خوش تغییراتی می شود، و عدم توجه به این تغییرات، سوء تفاهم هایی را به وجود می آورد. بنده با تاکید بر متنی که امام نوشته اند و تاکید بر قسمت هایی از آن جواب شما را عرض می کنم:

( از این احادیث شریفه اهل اشارات و اصحاب قلوب را استفاده‌هایی باشد که خطیئه آدم علیه السلام با آن که از قبیل خطیئات دیگران نبوده، بلکه شاید خطیئه طبیعیّه بوده یا خطیئه توجّه به کثرت که شجره طبیعت است بوده یا توجّه به کثرت اسمائی پس از جاذبه فنای ذاتی بوده، لکن از مثل آدم علیه السلام، که صفیّ اللَّه و مخصوص به قرب و فنای ذاتی است، متوقّع نبوده. لهذا به مقتضای غیرت حبّی ذات مقدّس حق اعلان عصیان و غوایت او را در همه عوالم و در لسان همه انبیاء علیهم السلام فرمود. و قال تعالی: وَ عَصی‌ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی. با این وصف، این همه تطهیر و تنزیه لازم است‌ برای خود و ذریّه‌اش که در صلب او مستکنّ بودند و در خطیئه شرکت داشتند، بلکه پس از خروج از صلب نیز شرکت نمودند.

پس خطیئه آدم و آدم‌زادگان را چنانچه مراتب و مظاهری است- چنانچه اوّل مرتبه آن توجه به کثرات اسمائیه و آخر مظهر آن اکل از شجره منهیّه است که صورت ملکوتی آن درختی است که در آن انواع اثمار و فواکه است؛ و صورت مُلکیِ آن طبیعت و شئون آن است و حبّ دنیا و نفس که اکنون در این ذریّه است از شئون همان میل به شجره و اکل آن است- همین طور از برای تطهیر و تنزیه و طهارت و صلاة و صیام آنها، که برای خروج از خطیئه پدر که اصل است مراتب بسیاری است مطابق مراتب خطیئه. و از این بیان معلوم شد که جمیع انواع معاصی قالبی ابن آدم از شئون اکل شجره است و تطهیر آن به طوری است؛ و جمیع انواع معاصی قلبیه آنها نیز از شئون آن شجره است؛ و تطهیر آن به طوری است. و جمیع انواع معاصی روحیّه از آن، و تطهیر آن به طوری است.)[1]

بنابراین:

این بیانات، بیانات رمزی است. و باید با دقت تمام مورد توجه قرار گیرد.

خطیئه ای که در این نگاه برای آدم بیان شده، امری شخصی و تاریخی نیست که در گذشته توسط کسی انجام گرفته شده باشد. بلکه برای نوع بشر و تمام بنی آدم است. چون همه ما که نسل آدم هستیم در طبیعت قرار گرفته ایم و شئون طبیعت برای همه افراد ثابت است. و امام(ره) اکل از شجره را با دو معنای ملکی و ملکوتی مد نظر دارند. صورت ملکوتی، خارج شدن از فنای در ذات است و صورت ملکی آن، حب دنیا و نفس است که مخصوص آدم نبوده، بلکه در ذریه او نیز موجود است. و  در صلب آدم بودن، یعنی چون هم چون جنس آدم هستند. و  نتیجه ای که از نگاه باطنی اخذ شده، این است که " که جمیع انواع معاصی قالبی ابن آدم از شئون اکل شجره است" بنابراین بنی آدم (همه انسان ها) در وضوء، به طهارت چیزی می پردازند که خودشان آن را آلوده کرده اند. نه اینکه پدرشان آدم این کار را کرده باشد.

[1]. آداب الصلوة یا آداب نماز، امام خمینی، متن، ص: 72.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین