خانواده‌‌های با زن شاغل موفق ترند یا خانواده های با زن خانه دار؟
در پاسخ چنین سوال هائی نمی توان حکم قطعی ارائه داد و گفت مثلا خانواده با زن خانه دار موفق تر است و خانواده با زن شاغل توفیقات کمتری دارند و بالعکس. زیرا موفقیت و عدم موفقیت خانواده از یک سو بستگی به عوامل گوناگونی دارد که فقط یکی از آنها اشتغال یا عدم اشتغال زن می باشد، و از سوی دیگر وضعیت خانواده ها و افراد همسان نیست. خانواده هائی هستند که بر خلاف مشکلاتی که دارند اگر زن شاغل نباشد اقتصاد خانواده با بحران مواجه می شود و خانواده به شدت آسیب می بیند. مثلا دو جوانی که با هم ازدواج می کنند و از ناحیه خانواده هایشان هیچگونه حمایت اقتصادی نمی شوند و در تهیه مسکن، مخارج زندگی و حتی مخارج عقد و عروسی با مشکل جدی مواجه هستند اگر هر دو (زن و مرد) بتوانند شاغل باشند طبیعی است بهتر می توانند بحران اقتصادی خانواده را کنترل کنند و اگر بتوانند در انجام وظایف تقسیم کار مناسبی داشته باشند و از طرفی در کار بیرون خانه افراط نکنند (به گونه ای که بیشتر ساعات شبانه روز از خانه بیرون باشند و همدیگر را به ندرت ملاقات کنند آن هم با تنی خسته و بی رمق) قهرا چنین خانواده ای اشتغال برای زن مفید است و ضررهای آن کمتر است. در مقابل خانواده هائی هستند که اصلا نیاز به درآمد زن ندارد. اینگونه خانواده ها چند دسته اند: 1- بعضی از خانم ها از نظر اقتصادی نیازی ندارند ولی جامعه به آنها نیاز دارد مانند یک زن ماما که می تواند خدمات شایسته ای به هم نوعان خود ارائه کند. چنین خانمی باید در حدی که به زندگی خانوادگی او آسیبی نرسد بخشی از وقت خود صرف خدمت به جامعه باشد و این وظیفه اوست. 2- دسته ای دیگر از زنان هستند که نیاز درآمدشان ندارند و شغل آنها نیز خیلی ضروری نیست و دیگران و حتی مردان به راحتی می توانند کار آنها را انجام دهند. به نظر می رسد این دسته از زنان اگر وقت خود را صرف خانه داری و تربیت فرزندانشان بکنند بهتر است تا اینکه فرزندان خود را به مهد و کودکستان برده و بخش زیادی از وقت خود را صرف کار در خارج از منزل نمایند. 3- عده ای دیگر هستند که کارشان را می توانند در خانه انجام دهند اینگونه زنان با اولویت دادن به کارهای خانه داری می توانند بخشی از وقتشان را نیز به کارهای دیگر اختصاص دهند. علاوه بر این شغل مردان نیز در اشتغال و عدم اشتغال زنان تأثیر می گذارد. بعضی از مردان هستند که به تناسب شغلشان بیشتر وقتشان را باید بیرون از خانه باشند و حضور کمتری در خانه دارند. در چنین خانواده هائی حضور زنان ضروری تر است زیرا اگر زن نیز بخشی از اوقات خود را بیرون خانه باشد فرزندان این خانواده با آسیب های جدی و اخلاقی و روانی مواجه خواهند شد. در مقابل بعضی از مردان ساعات محدودتری را بیرون خانه هستند و وقت بیشتری را در خانه و کنار فرزندان هستند. در چنین خانواده هائی زن و شوهر می توانند با هماهنگ کردن برنامه های زندگی زن نیز ساعاتی را مشغول کار خارج از خانه باشد. در هر حال مناط و ملاک برای اشتغال خانمها وضعیت خانواده آنها است باید خانواده و تربیت فرزندان را اصل قرار دهند و برنامه های خود را به گونه ای تنظیم کنند که هیچگونه آسیبی به خانواده و اعضای آن نرسد و در صورت ناچار بودن برای اشتغال حداقل کمترین ضرر را برای خانواده داشته باشد.
عنوان سوال:

خانواده‌‌های با زن شاغل موفق ترند یا خانواده های با زن خانه دار؟


پاسخ:

در پاسخ چنین سوال هائی نمی توان حکم قطعی ارائه داد و گفت مثلا خانواده با زن خانه دار موفق تر است و خانواده با زن شاغل توفیقات کمتری دارند و بالعکس. زیرا موفقیت و عدم موفقیت خانواده از یک سو بستگی به عوامل گوناگونی دارد که فقط یکی از آنها اشتغال یا عدم اشتغال زن می باشد، و از سوی دیگر وضعیت خانواده ها و افراد همسان نیست. خانواده هائی هستند که بر خلاف مشکلاتی که دارند اگر زن شاغل نباشد اقتصاد خانواده با بحران مواجه می شود و خانواده به شدت آسیب می بیند.

مثلا دو جوانی که با هم ازدواج می کنند و از ناحیه خانواده هایشان هیچگونه حمایت اقتصادی نمی شوند و در تهیه مسکن، مخارج زندگی و حتی مخارج عقد و عروسی با مشکل جدی مواجه هستند اگر هر دو (زن و مرد) بتوانند شاغل باشند طبیعی است بهتر می توانند بحران اقتصادی خانواده را کنترل کنند و اگر بتوانند در انجام وظایف تقسیم کار مناسبی داشته باشند و از طرفی در کار بیرون خانه افراط نکنند (به گونه ای که بیشتر ساعات شبانه روز از خانه بیرون باشند و همدیگر را به ندرت ملاقات کنند آن هم با تنی خسته و بی رمق) قهرا چنین خانواده ای اشتغال برای زن مفید است و ضررهای آن کمتر است.

در مقابل خانواده هائی هستند که اصلا نیاز به درآمد زن ندارد. اینگونه خانواده ها چند دسته اند:
1- بعضی از خانم ها از نظر اقتصادی نیازی ندارند ولی جامعه به آنها نیاز دارد مانند یک زن ماما که می تواند خدمات شایسته ای به هم نوعان خود ارائه کند. چنین خانمی باید در حدی که به زندگی خانوادگی او آسیبی نرسد بخشی از وقت خود صرف خدمت به جامعه باشد و این وظیفه اوست.
2- دسته ای دیگر از زنان هستند که نیاز درآمدشان ندارند و شغل آنها نیز خیلی ضروری نیست و دیگران و حتی مردان به راحتی می توانند کار آنها را انجام دهند. به نظر می رسد این دسته از زنان اگر وقت خود را صرف خانه داری و تربیت فرزندانشان بکنند بهتر است تا اینکه فرزندان خود را به مهد و کودکستان برده و بخش زیادی از وقت خود را صرف کار در خارج از منزل نمایند.
3- عده ای دیگر هستند که کارشان را می توانند در خانه انجام دهند اینگونه زنان با اولویت دادن به کارهای خانه داری می توانند بخشی از وقتشان را نیز به کارهای دیگر اختصاص دهند.

علاوه بر این شغل مردان نیز در اشتغال و عدم اشتغال زنان تأثیر می گذارد. بعضی از مردان هستند که به تناسب شغلشان بیشتر وقتشان را باید بیرون از خانه باشند و حضور کمتری در خانه دارند. در چنین خانواده هائی حضور زنان ضروری تر است زیرا اگر زن نیز بخشی از اوقات خود را بیرون خانه باشد فرزندان این خانواده با آسیب های جدی و اخلاقی و روانی مواجه خواهند شد. در مقابل بعضی از مردان ساعات محدودتری را بیرون خانه هستند و وقت بیشتری را در خانه و کنار فرزندان هستند. در چنین خانواده هائی زن و شوهر می توانند با هماهنگ کردن برنامه های زندگی زن نیز ساعاتی را مشغول کار خارج از خانه باشد.

در هر حال مناط و ملاک برای اشتغال خانمها وضعیت خانواده آنها است باید خانواده و تربیت فرزندان را اصل قرار دهند و برنامه های خود را به گونه ای تنظیم کنند که هیچگونه آسیبی به خانواده و اعضای آن نرسد و در صورت ناچار بودن برای اشتغال حداقل کمترین ضرر را برای خانواده داشته باشد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین