سلام دختری 16 ساله ام....دارم نابود میشم...من عاشق معلم ریاضی ام شدم نمیدونم چیکار کنم... من قبلانم عاشق ی معلم دیگ شده بود و کلی عذاب کشیدم...میخام حسم کاملا نسبت به معلم ریاضی ام از بین بره.. چیکار کنم؟؟ معلم ریاضی ام اصلا بهم توجه نمیکنه و همین عذابم میده دیگ نمیخام دوسش داشته باشم ولی نمیتونم !ترو خدا کمکم کنید ضمن عرض سلام به شما خواهر گرامی و قدردانی به خاطر اعتمادی که به ما دارید، الف) ابتدا این نکته را یادآور می شویم که این یک مشاوره (و حتی شبه مشاوره) نیست، چون شرایط آن وجود ندارد. بنابراین سعی ما این است که در حد و بضاعت یک پرسش و پاسخ کتبی، تا جای ممکن در حل مشکلات شما با شما همفکری نماییم. ب) در خصوص موضوعی که مطرح کردید، ما فرض را بر این میگیریم که معلم شما خانم هستند (چون اطلاعات بیشتری نداده اید). توصیه کلی ما این است که سعی کنید احساسات خودتان را (در هر موردی) تحت اختیار و تصمیم خودتان دربیاورید و نگذارید احساستان همیشه جلوتر از شما و منطق شما قدم بردارد. نه افراط و نه تفریط هیچکدام در هیچ کاری صحیح نیست. بنابراین نه احساس شدید مثبت و علاقه دیوانه وار و نه احساس منفی، و تنفر، هردو میتواند مخرب باشد. ج) ما مدیون کسانی مانند پدر، مادر و یا معلم و استاد (که در حکم پدر و مادر هستند) هستیم. این بزرگواران چه به ظاهر مهربان باشند و چه تندخو، به اقتضای پدر بودن، مادربودن یا معلم بودنشان، لطف و مهربانی را در ذات خود به همراه دارند و این جای احترام و تقدیر دارد. ما همیشه به کسی که چیزی به ما یاد داده یا بر فهم و دانش ما افزوده است احترام میگذاریم و دوستش داریم. مطمئن هستم شما هم با من موافقید. فکر می کنم دانستن نکاتی در مورد سنین نوجوانی شما را در حل مشکل بهتر یاری کند: 1- بروز عشقهای گذرا در مرحله نوجوانی و جوانی بسیار شایع است و عوامل بسیاری ازجمله تغییرات فیزیولوژیک و ترشح برخی هورمونها در دوران بلوغ در آن مؤثر میباشند. این دوران با برخی امور از جمله اضطراب (که در دوران بلوغ به خاطر برخی تغییر و تحولات جسمی روانی تا حدودی فزونی مییابد) باعث برخی تشویشات ذهنی در فرد میگردد. بدیهی است اضطراب از جمله هیجانهای منفی است که باید به طریقی کاهش یابد. 2- همه ما وقتی مضطربیم، به چیزی پناه میبریم و به نوعی پناهجویی در ما تقویت میگردد .پناهجویی فرد مضطرب به افراد یا اشیا باعث کاهش اضطراب در ایشان می گردد .معمولاً روحیه پناهجویی و آرامشگرایانه باعث بروز پدیدهای به نام وابستگی عاطفی یا عشق زود گذر در ما میگردد . در مواقع اضطراب فرد به دنبال آرامشگر می گردد. 3- نکته دیگر اصل مجاورت است. خواه ناخواه دو نفری که برای مدتی در کنار یکدیگر قرار میگیرند ،نوعی انس و علاقه میان آن دو شکل میگیرد . این علاقه در بسیاری موارد بدون دلیل خاص و صرفا بخاطر مجاورت فیزیکی و روانشناختی است. 4- خیلی ها عشق را یک رفتار وسواسی میدانند، به این معنا که فرد عاشق با هر حمله اضطرابی تا حالش دگرگون میگردد برای کاهش اضطرابش خود را مجبور به رفتار وسواسی (دیدار حضوری یا ذهنی معشوق) می بیند. افراد وسواسی هیچ اختیاری در زمینه کنترل رفتار وسواسی ندارند و باید تحت درمان روانشناختی، این مهارت را پیدا کنند. 5- ترشح برخی هورمونهای جنسی در سنین نوجوانی، نوعی پیوندجویی را در فرد تشدید مینماید . از آن جا که دختران ساعتها در کنار همجنسان خود هستند ،به نوعی این روحیه پیوندجویی در ایشان از جنس مخالف به جنس موافق تغییر جهت میدهد. در برخی موارد برخی رفتارهای شبه جنسی در ایشان به چشم میخورد. 6- از آنجا که دختران معمولاً عاطفی تر و احساسی تر هستند، مقوله عشق افراطی و وابستگی روانی در آنها زیاد دیده می شود که در سنین کودکی و دبستانی تا حدودی طبیعی و گذرا است ولی چون در بعضی از خانواده ها نیاز عاطفی کودکان به درستی برطرف نمی گردد این نیاز عاطفی و کمبود محبت در آنها تشدید شده و باعث گردیده که آنها آن را در خارج از خانه و خانواده و در ارتباطات دیگر جستجو کنند. دختر دبیرستانی وقتی تحت استرس شدید و متوسط قرار میگیرد، بواسطه نوعی پیوند شرطی، به طور ناخودآگاه ذهنش به طرف دوستان (یا معلم) میرود که پیش از این به او آرامش می داده است.خلأهای عاطفی معمولا در دختران زیاد است و در بیش تر موارد با عشق پر می گردد. 7- سعی کنید زمان بیشتری برای برنامه های دسته جمعی با دوستانتان صرف کنید، بیشتر به تفریحات ورزشی بپردازید. 8- همانطور که خودتان هم میدانید یکی از راههای آرامش یافتن و خلاصی از دست افکار مختلف انحرافی، تقویت معنویت و ارتباط با خدا است زیرا که اوست که آرامشگر واقعی است (کسانی که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرامش میگیرد، آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا میکند)(الرعد/ 28). میتوانید هر زمانی که احساسات و افکار ناخواسته به ذهنتان هجوم می آورد با گفتن ذکر، آرام آرام آنها را از خود دور کنید. 9- با توجه به اینکه محبت و دوستی (مادامی که در حدود شرعی باشد یا به حد افراط و بیماری در نیاید) امری پسندیده و نیکوست. حضرت علی (ع) میفرمایند: (بالتودد تکون المحبه؛ با آشکار کردن مهربانی، محبت شکل گرفته و پدید می آید)(میزان الحکمه، ح 3051). شاید بد نباشد علاقه خود را با معلم خود درمیان بگذارید. پیامبر عزیزمان هم میفرمایند: )هر گاه کسی را دوست دارید به او بگویید) (وسایل الشیعه، ج 12، ص 55). 10- عشق اگر منجر به کاهش شدید و طولانی عملکرد (مثلا 6 ماه) گردد، قطعاٌ یک اختلال روانی است و باید برای مشاوره حضوری به یک روانشناس مراجعه کنید و البته اگر تا این حد شدید نباشد، تا حدودی قابل چشم پوشی است و میتوانید به مرور از این مرحله گذر کنید. 11-در پایان باید این نکته کلی را تکرار کنیم که احساسات، مخصوصا در زمان نوجوانی، کاملا ناپخته و زود گذر بوده و به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و در مورد هر تصمیمی که ریشه در عقل ندارد و احساسی است می بایستی با یکی از بزرگترها (ترجیحا مشاور یا روانشناس) مشورت کنید.
سلام دختری 16 ساله ام....دارم نابود میشم...من عاشق معلم ریاضی ام شدم نمیدونم چیکار کنم... من قبلانم عاشق ی معلم دیگ شده بود و کلی عذاب کشیدم...میخام حسم کاملا نسبت به معلم ریاضی ام از بین بره.. چیکار کنم؟؟ معلم ریاضی ام اصلا بهم توجه نمیکنه و همین عذابم میده دیگ نمیخام دوسش داشته باشم ولی نمیتونم !ترو خدا کمکم کنید
ضمن عرض سلام به شما خواهر گرامی و قدردانی به خاطر اعتمادی که به ما دارید،
الف) ابتدا این نکته را یادآور می شویم که این یک مشاوره (و حتی شبه مشاوره) نیست، چون شرایط آن وجود ندارد. بنابراین سعی ما این است که در حد و بضاعت یک پرسش و پاسخ کتبی، تا جای ممکن در حل مشکلات شما با شما همفکری نماییم.
ب) در خصوص موضوعی که مطرح کردید، ما فرض را بر این میگیریم که معلم شما خانم هستند (چون اطلاعات بیشتری نداده اید). توصیه کلی ما این است که سعی کنید احساسات خودتان را (در هر موردی) تحت اختیار و تصمیم خودتان دربیاورید و نگذارید احساستان همیشه جلوتر از شما و منطق شما قدم بردارد. نه افراط و نه تفریط هیچکدام در هیچ کاری صحیح نیست. بنابراین نه احساس شدید مثبت و علاقه دیوانه وار و نه احساس منفی، و تنفر، هردو میتواند مخرب باشد.
ج) ما مدیون کسانی مانند پدر، مادر و یا معلم و استاد (که در حکم پدر و مادر هستند) هستیم. این بزرگواران چه به ظاهر مهربان باشند و چه تندخو، به اقتضای پدر بودن، مادربودن یا معلم بودنشان، لطف و مهربانی را در ذات خود به همراه دارند و این جای احترام و تقدیر دارد. ما همیشه به کسی که چیزی به ما یاد داده یا بر فهم و دانش ما افزوده است احترام میگذاریم و دوستش داریم. مطمئن هستم شما هم با من موافقید.
فکر می کنم دانستن نکاتی در مورد سنین نوجوانی شما را در حل مشکل بهتر یاری کند:
1- بروز عشقهای گذرا در مرحله نوجوانی و جوانی بسیار شایع است و عوامل بسیاری ازجمله تغییرات فیزیولوژیک و ترشح برخی هورمونها در دوران بلوغ در آن مؤثر میباشند. این دوران با برخی امور از جمله اضطراب (که در دوران بلوغ به خاطر برخی تغییر و تحولات جسمی روانی تا حدودی فزونی مییابد) باعث برخی تشویشات ذهنی در فرد میگردد. بدیهی است اضطراب از جمله هیجانهای منفی است که باید به طریقی کاهش یابد.
2- همه ما وقتی مضطربیم، به چیزی پناه میبریم و به نوعی پناهجویی در ما تقویت میگردد .پناهجویی فرد مضطرب به افراد یا اشیا باعث کاهش اضطراب در ایشان می گردد .معمولاً روحیه پناهجویی و آرامشگرایانه باعث بروز پدیدهای به نام وابستگی عاطفی یا عشق زود گذر در ما میگردد . در مواقع اضطراب فرد به دنبال آرامشگر می گردد.
3- نکته دیگر اصل مجاورت است. خواه ناخواه دو نفری که برای مدتی در کنار یکدیگر قرار میگیرند ،نوعی انس و علاقه میان آن دو شکل میگیرد . این علاقه در بسیاری موارد بدون دلیل خاص و صرفا بخاطر مجاورت فیزیکی و روانشناختی است.
4- خیلی ها عشق را یک رفتار وسواسی میدانند، به این معنا که فرد عاشق با هر حمله اضطرابی تا حالش دگرگون میگردد برای کاهش اضطرابش خود را مجبور به رفتار وسواسی (دیدار حضوری یا ذهنی معشوق) می بیند. افراد وسواسی هیچ اختیاری در زمینه کنترل رفتار وسواسی ندارند و باید تحت درمان روانشناختی، این مهارت را پیدا کنند.
5- ترشح برخی هورمونهای جنسی در سنین نوجوانی، نوعی پیوندجویی را در فرد تشدید مینماید . از آن جا که دختران ساعتها در کنار همجنسان خود هستند ،به نوعی این روحیه پیوندجویی در ایشان از جنس مخالف به جنس موافق تغییر جهت میدهد. در برخی موارد برخی رفتارهای شبه جنسی در ایشان به چشم میخورد.
6- از آنجا که دختران معمولاً عاطفی تر و احساسی تر هستند، مقوله عشق افراطی و وابستگی روانی در آنها زیاد دیده می شود که در سنین کودکی و دبستانی تا حدودی طبیعی و گذرا است ولی چون در بعضی از خانواده ها نیاز عاطفی کودکان به درستی برطرف نمی گردد این نیاز عاطفی و کمبود محبت در آنها تشدید شده و باعث گردیده که آنها آن را در خارج از خانه و خانواده و در ارتباطات دیگر جستجو کنند. دختر دبیرستانی وقتی تحت استرس شدید و متوسط قرار میگیرد، بواسطه نوعی پیوند شرطی، به طور ناخودآگاه ذهنش به طرف دوستان (یا معلم) میرود که پیش از این به او آرامش می داده است.خلأهای عاطفی معمولا در دختران زیاد است و در بیش تر موارد با عشق پر می گردد.
7- سعی کنید زمان بیشتری برای برنامه های دسته جمعی با دوستانتان صرف کنید، بیشتر به تفریحات ورزشی بپردازید.
8- همانطور که خودتان هم میدانید یکی از راههای آرامش یافتن و خلاصی از دست افکار مختلف انحرافی، تقویت معنویت و ارتباط با خدا است زیرا که اوست که آرامشگر واقعی است (کسانی که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرامش میگیرد، آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا میکند)(الرعد/ 28). میتوانید هر زمانی که احساسات و افکار ناخواسته به ذهنتان هجوم می آورد با گفتن ذکر، آرام آرام آنها را از خود دور کنید.
9- با توجه به اینکه محبت و دوستی (مادامی که در حدود شرعی باشد یا به حد افراط و بیماری در نیاید) امری پسندیده و نیکوست. حضرت علی (ع) میفرمایند: (بالتودد تکون المحبه؛ با آشکار کردن مهربانی، محبت شکل گرفته و پدید می آید)(میزان الحکمه، ح 3051). شاید بد نباشد علاقه خود را با معلم خود درمیان بگذارید. پیامبر عزیزمان هم میفرمایند: )هر گاه کسی را دوست دارید به او بگویید) (وسایل الشیعه، ج 12، ص 55).
10- عشق اگر منجر به کاهش شدید و طولانی عملکرد (مثلا 6 ماه) گردد، قطعاٌ یک اختلال روانی است و باید برای مشاوره حضوری به یک روانشناس مراجعه کنید و البته اگر تا این حد شدید نباشد، تا حدودی قابل چشم پوشی است و میتوانید به مرور از این مرحله گذر کنید.
11-در پایان باید این نکته کلی را تکرار کنیم که احساسات، مخصوصا در زمان نوجوانی، کاملا ناپخته و زود گذر بوده و به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و در مورد هر تصمیمی که ریشه در عقل ندارد و احساسی است می بایستی با یکی از بزرگترها (ترجیحا مشاور یا روانشناس) مشورت کنید.
- [سایر] آیا می شود عاشق معلم شد ؟
- [سایر] عاشق یک بازیگر خارجی شده ام چکار کنم ؟
- [سایر] اگه یه دختر دانشجو عاشق و دیونه ی یکی از استادان مرد بشه باید چکار کنه؟
- [سایر] با سلام من می خواهم بروم طلبگی بخونم البته الان سال دوم دبیرستان رشته ریاضی هستم اما باور کنید آنقدر عاشق طلبگی هستم که نمی دانم چه کار کنم بروم یا نروم لطفا راهنمایی ام کنید.
- [سایر] مدتی است زن متأهلی عاشق و شیدای من شده و قصد دوستی با من را دارد و من هم هر چه از او دوری و بی محلی می کنم او عاشق تر می شود و مهرم در دلش بیشتر می گردد. لطفا راهنماییم کنید که در این وضعیت، به عنوان پسری مجرد، چکار کنم و چگونه از دست این زن رها شوم؟
- [سایر] سلام ایام مبارک. ... حاج آقا چند بار پیام گذاشتم اما جواب؟؟؟ امسال کلاس دوم دبیرستان در رشته ی ریاضی بودم (که خدارو شکر تموم شد)متاسفانه یا---معلم ریاضی مون علاقه ی بسیار شدیدی نسبت به من پیدا کرد طوری که تو کلاس هرکی چیزی از معلم میخواست بپرسه به من می گفت بپرسم ،منو که میدید لبخندی تحویلم میداد که همه ی بچه ها برمیگشتن نگاه می کردن یا دوستم که بغل دستم میشست می گفت بابا اینو جمع کن حتی ایشون تلفنشون رو برخلاف ضوابط مدرسه به من دادن و خواستن که من هم تلفنم رو بهشون بدم ولی من با تجربه ی پیشینی که از اینجور رفتار های معلما و اینکه هر وقت اتفاقی بیافته میخواد زنگ بزنه هر دفعه یه بهونه آوردم.حتی یه شب کابوس ایشونو دیدم که دارم از دستشون فرار می کنم و ایشون دنبالم می کنن . متاسفانه احتمال اینکه ایشون علارقم [علیرغم]هر سال که سوم تجربی رو بر میدارن به خاطر من بعید نیست که سوم ریاضی رو هم بردارن. حالا من چی کار کنم . از یکی از معلم های خوبم کمک گرفتم ولی به این معلم هم حسودی کردو هر وقت ایشونو می بینن چپ چپ نگاهشون می کنن.لطفا کمکم کنید!!!!1
- [سایر] نظر دین اسلام درباره علم ریاضی چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر در هنگام تعلیم رانندگی معلّم به متعلّم حادثهای رخ دهد و معلّم و متعلّم رانندگی هر دو فوت نمایند و مقصّر فرد تحت تعلیم باشد (البته دستورات معلّم را متعلّم اجرا کرده است) چگونه خواهد بود حکم دیه ایشان؟
- [سایر] آیا امامان معصوم(ع) معلم داشتند؟ اگر داشتند امام معصومی که علم لدنی دارد چه نیازی به معلم دارد؟
- [سایر] آیا علم ریاضی در قرآن مطرح شده است؟
- [آیت الله مظاهری] ولیّ شرعی یا معلّم با اجازه ولیّ شرعی میتواند بچه را به اندازهای که ادب شود بزند، و در این صورت دیه ندارد گرچه به حدّ دیه برسد.
- [آیت الله بروجردی] اگر بچّه یکی از گناهان کبیره را انجام دهد، ولی یا معلّم او میتواند به قدری که ادب شود و دیه او واجب نشود، او را بزند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر بچه یکی از گناهان کبیره را انجام دهد؛ ولی یا مثلا معلم او با اجازه ولی می تواند به قدری که ادب شود و دیه واجب نشود او را بزند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بچه یکی از گناهان کبیره را انجام بدهد، ولیّ یا مثلاً معلم او با اجازه ولیّ میتواند به قدری که ادب شود و دیه واجب نشود او را بزند.
- [آیت الله خوئی] اگر بچه یکی از گناهان کبیره را انجام دهد، ولیّ یا مثلًا معلم او با اجازة ولیّ میتواند به قدری که ادب شود و دیه واجب نشود او را بزند.
- [آیت الله اردبیلی] برگزاری مسابقاتی که در بالا بردن شئون دینی، علمی، ادبی، هنری یا فنّی جامعه مؤثّرند، مانند مسابقات حفظ قرآن و احکام، علوم ریاضی و مقاله نویسی، بدون شرط بندی دو طرف جایز و پسندیده است و اگر فرد سوم یا مؤسّسه و یا دولت برگزار کننده، به برندگان، جوایز نقدی یا غیر نقدی اعطا کند، اشکال ندارد و برنده مالک میشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که شغلش مسافرت نیست، ولی مسافرت مقدّمه شغل اوست، مانند معلّم و کارگر و کارمندی که خودش ساکن شهری است و همه روز برای انجام کار به نقطه دیگری می رود که رفت و آمد او هشت فرسخ یا بیشتر است، باید نماز را تمام بخواند و روزه را بگیرد، ولی در آغاز کار بنابر احتیاط، دو سه روز اوّل را جمع بخوانند.
- [آیت الله جوادی آملی] .برای انجام دادن نماز یا کاری که باید قبله در آن مراعات شود، باید به جهت قبله علم داشته باشد, نیز میتواند به شهادت دو عادل که از روی حس نه حدس شهادت میدهند, عمل کند; همچنین به قول منجّم و ریاضی- دانِ ماهر و موثّق که از گفته او اطمینان حاصل میشود, میتوان عمل کرد. محرابی که معصوم(ع) در آن, بدون میل به طرف راست یا چپ, نماز گزارده و هیچ تغییری در آن پدید نیامده، نیز قبر معصوم(ع) که به همان وضع اول مانده باشد, همچنین قبلهنماهای دقیق در صورت اطلاع کامل از کیفیت استفاده از آنها میتوانند معیار قبلهشناسی باشند و در غیر صورتهای یاد شده, میشود به محراب مساجد مسلمانان و قبور اموات آنان, در حالت عدم علم به تسامح آنها در رعایت قبله، اکتفا نمود.
- [آیت الله مظاهری] کسی که برای معصیت سفر نکرده، اگر در بین راه قصد کند که بقیه راه را برای معصیت برود، باید نماز را تمام بخواند ولی نمازهایی را که شکسته خوانده صحیح است. شرط سوّم: کثیر السفر نباشد (کثیر السفر به کسی گفته میشود که ده روز در یک محل نماند) بنابراین کسانی که شغلشان مسافرت است مانند راننده، یا شغلشان در مسافرت است مانند معلم که ساکن جایی است و هر روز برای انجام کار خود چهار فرسخ یا بیشتر میرود و برمیگردد، یا کسی که به علّت دیگری مسافرتهای پی در پی میکند مثلاً همه هفته به زیارتی میرود یا در شهری جنسی دارد که برای حمل آن مسافرتهای پی در پی میکند باید نماز را تمام بخواند.
- [آیت الله مظاهری] برای امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است: مرتبه اوّل: اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از منکرات است به طوری که دیگران از رفتار او متنبه شوند و واجبات را به جا آورند و گناهان را ترک کنند، و این مرتبه از بهترین مراتب است و تأثیر آن هم زیاد است مخصوصاً پدر و مادر در خانه، و معلم در مدرسه، و بزرگان در اجتماع. مرتبه دوّم: امر و نهی به زبان است که واجب است اهل معصیت را نهی کنند و تارک واجب را به آوردن واجب امر کنند. مرتبه سوّم: با شخص معصیت کار طوری عمل شود که بفهمد برای ارتکاب او به معصیت، با او این نحو عمل شده است، مثل اینکه از او رو برگرداند یا با چهره عبوس با او ملاقات کند یا با او ترک مراوده کند. مرتبه چهارم: توسّل به زور و جبر است، پس اگر اطمینان داشته باشد که ترک منکر نمیکند یا واجب را به جا نمیآورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب است لکن باید تجاوز از قدر لازم نکند. مرتبه پنجم: اگر توقف داشته باشد جلوگیری از معصیت بر جرح و کتک زدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت کار و در مضیقه قرار دادن او، جایز است، لکن لازم است مراعات شود که زیادهروی نشود و لازم است در این امر و نظیر آن اجازه از مجتهد جامع الشرایط گرفته شود.