من یک مدت کوتاهیه که حس عشقی نسبت به معلم مدرسمون دارم.اما هیچ کس از این موضوع خبر نداره.......هم سن پدرمه و یه دختر همسن خودم داره...واقعا نمیدونم این چیه ؟ عشقه به معلمه ؟ فقط دوس دارم خودمو جلوش شاگرده زرنگی نشون بدم یعنی شاگرد زرنگم ولی یه جورایی سر این کلاس بیشتره غیراز این به هیچ چیز دیگش فکر نمیکنم...میشه بهم کمک کنید و بگید چیکار کنم آخه هرروز میبینمش؟ به نظر می رسد احساسات شما یک نوع وسواس فکری است که ریشه در اضطراب و نگرانی های گذشته دارد . شما فکری می کنید که نکنه واقعی باشد و با خود می گویید که اگر کسی متوجه شود شما را آدم پست و بدکار و مریض می پندارد در حالی که شما رفتار عادی دارید . در ظاهرعشق شما تحت تأثیر ذهن و افکار نیست بنابراین راهکار های زیر را انجام دهید: 1- سعی کنید با ورزش و تحرکات بدنی اضطراب و تنش را از بدن خود دور کنید. 2- جلوی افکارتان را نگیرید و مقاومت نکنید و سعی کنید با افکارتان کنار بیایید و بگویید که ممکن است فرد عاشق علم و سواد معلمش بشود و این هیچ اشکالی ندارد. 3- هنگام هجوم افکار وسواس گونه و نگران کننده سعی کنید با تغییر مکانی و یا تمرکز یابی و توجه گردانی از موضوع وسواس گونه به موضوع دیگر از ماندن و احساس درماندگی واجبار جلوگیری کنید .همچنین با قطع ناگهانی افکار و فرمان بس کن به افکار می توانید از شر این افکار خلاص شوید . شمارش معکوس هنگام هجوم این افکار مثلا از 54687سه تا سه تا شمردن یکی از تکنیک های مدیریت فکر است که در بعضی موارد کاریی بالایی دارد. 4- خود را دست بسته فرض نکنید و به این افکار اهمیت ندهید و سعی کنید عمدا این افکار را به ذهن بیاورید و به آنها بخندید . 5- انتظار نداشته باشید که به سرعت وضعیتتان عادی شود چون ممکن است با انجام دقیق این تکنیک ها ماه ها طول بکشد تا وضعیت افکار شما عادی شود. موفق باشید.
من یک مدت کوتاهیه که حس عشقی نسبت به معلم مدرسمون دارم.اما هیچ کس از این موضوع خبر نداره.......هم سن پدرمه و یه دختر همسن خودم داره...واقعا نمیدونم این چیه ؟ عشقه به معلمه ؟ فقط دوس دارم خودمو جلوش شاگرده زرنگی نشون بدم یعنی شاگرد زرنگم ولی یه جورایی سر این کلاس بیشتره غیراز این به هیچ چیز دیگش فکر نمیکنم...میشه بهم کمک کنید و بگید چیکار کنم آخه هرروز میبینمش؟
به نظر می رسد احساسات شما یک نوع وسواس فکری است که ریشه در اضطراب و نگرانی های گذشته دارد .
شما فکری می کنید که نکنه واقعی باشد و با خود می گویید که اگر کسی متوجه شود شما را آدم پست و بدکار و مریض می پندارد در حالی که شما رفتار عادی دارید .
در ظاهرعشق شما تحت تأثیر ذهن و افکار نیست بنابراین راهکار های زیر را انجام دهید:
1- سعی کنید با ورزش و تحرکات بدنی اضطراب و تنش را از بدن خود دور کنید.
2- جلوی افکارتان را نگیرید و مقاومت نکنید و سعی کنید با افکارتان کنار بیایید و بگویید که ممکن است فرد عاشق علم و سواد معلمش بشود و این هیچ اشکالی ندارد.
3- هنگام هجوم افکار وسواس گونه و نگران کننده سعی کنید با تغییر مکانی و یا تمرکز یابی و توجه گردانی از موضوع وسواس گونه به موضوع دیگر از ماندن و احساس درماندگی واجبار جلوگیری کنید .همچنین با قطع ناگهانی افکار و فرمان بس کن به افکار می توانید از شر این افکار خلاص شوید . شمارش معکوس هنگام هجوم این افکار مثلا از 54687سه تا سه تا شمردن یکی از تکنیک های مدیریت فکر است که در بعضی موارد کاریی بالایی دارد.
4- خود را دست بسته فرض نکنید و به این افکار اهمیت ندهید و سعی کنید عمدا این افکار را به ذهن بیاورید و به آنها بخندید .
5- انتظار نداشته باشید که به سرعت وضعیتتان عادی شود چون ممکن است با انجام دقیق این تکنیک ها ماه ها طول بکشد تا وضعیت افکار شما عادی شود.
موفق باشید.
- [سایر] عاشق معلم ریاضی ام شده ام ، چکار کنم ؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر در هنگام تعلیم رانندگی معلّم به متعلّم حادثهای رخ دهد و معلّم و متعلّم رانندگی هر دو فوت نمایند و مقصّر فرد تحت تعلیم باشد (البته دستورات معلّم را متعلّم اجرا کرده است) چگونه خواهد بود حکم دیه ایشان؟
- [سایر] آیا امامان معصوم(ع) معلم داشتند؟ اگر داشتند امام معصومی که علم لدنی دارد چه نیازی به معلم دارد؟
- [سایر] اولین معلم قرآن چه کسی بوده است؟
- [سایر] چرا برای مرد عاشق امکان ازدواج مجدد هست ولی برای زن عاشق این امکان وجود ندارد؟
- [سایر] دیدگاه قرآن نسبت به مقام معلم چیست؟
- [سایر] تعلیم چیست و نقش معلم را توضیح دهید؟
- [سایر] جایگاه، نقش و رسالت معلم و مربی چیست؟
- [سایر] انسان عاشق یا انسان عاقل؟
- [سایر] دیدگاه روایات اسلامی نسبت به مقام معلم چیست؟
- [آیت الله مظاهری] ولیّ شرعی یا معلّم با اجازه ولیّ شرعی میتواند بچه را به اندازهای که ادب شود بزند، و در این صورت دیه ندارد گرچه به حدّ دیه برسد.
- [آیت الله بروجردی] اگر بچّه یکی از گناهان کبیره را انجام دهد، ولی یا معلّم او میتواند به قدری که ادب شود و دیه او واجب نشود، او را بزند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر بچه یکی از گناهان کبیره را انجام دهد؛ ولی یا مثلا معلم او با اجازه ولی می تواند به قدری که ادب شود و دیه واجب نشود او را بزند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بچه یکی از گناهان کبیره را انجام بدهد، ولیّ یا مثلاً معلم او با اجازه ولیّ میتواند به قدری که ادب شود و دیه واجب نشود او را بزند.
- [آیت الله خوئی] اگر بچه یکی از گناهان کبیره را انجام دهد، ولیّ یا مثلًا معلم او با اجازة ولیّ میتواند به قدری که ادب شود و دیه واجب نشود او را بزند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که شغلش مسافرت نیست، ولی مسافرت مقدّمه شغل اوست، مانند معلّم و کارگر و کارمندی که خودش ساکن شهری است و همه روز برای انجام کار به نقطه دیگری می رود که رفت و آمد او هشت فرسخ یا بیشتر است، باید نماز را تمام بخواند و روزه را بگیرد، ولی در آغاز کار بنابر احتیاط، دو سه روز اوّل را جمع بخوانند.
- [آیت الله مظاهری] کسی که برای معصیت سفر نکرده، اگر در بین راه قصد کند که بقیه راه را برای معصیت برود، باید نماز را تمام بخواند ولی نمازهایی را که شکسته خوانده صحیح است. شرط سوّم: کثیر السفر نباشد (کثیر السفر به کسی گفته میشود که ده روز در یک محل نماند) بنابراین کسانی که شغلشان مسافرت است مانند راننده، یا شغلشان در مسافرت است مانند معلم که ساکن جایی است و هر روز برای انجام کار خود چهار فرسخ یا بیشتر میرود و برمیگردد، یا کسی که به علّت دیگری مسافرتهای پی در پی میکند مثلاً همه هفته به زیارتی میرود یا در شهری جنسی دارد که برای حمل آن مسافرتهای پی در پی میکند باید نماز را تمام بخواند.
- [آیت الله مظاهری] برای امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است: مرتبه اوّل: اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از منکرات است به طوری که دیگران از رفتار او متنبه شوند و واجبات را به جا آورند و گناهان را ترک کنند، و این مرتبه از بهترین مراتب است و تأثیر آن هم زیاد است مخصوصاً پدر و مادر در خانه، و معلم در مدرسه، و بزرگان در اجتماع. مرتبه دوّم: امر و نهی به زبان است که واجب است اهل معصیت را نهی کنند و تارک واجب را به آوردن واجب امر کنند. مرتبه سوّم: با شخص معصیت کار طوری عمل شود که بفهمد برای ارتکاب او به معصیت، با او این نحو عمل شده است، مثل اینکه از او رو برگرداند یا با چهره عبوس با او ملاقات کند یا با او ترک مراوده کند. مرتبه چهارم: توسّل به زور و جبر است، پس اگر اطمینان داشته باشد که ترک منکر نمیکند یا واجب را به جا نمیآورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب است لکن باید تجاوز از قدر لازم نکند. مرتبه پنجم: اگر توقف داشته باشد جلوگیری از معصیت بر جرح و کتک زدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت کار و در مضیقه قرار دادن او، جایز است، لکن لازم است مراعات شود که زیادهروی نشود و لازم است در این امر و نظیر آن اجازه از مجتهد جامع الشرایط گرفته شود.