در قرآن مجید صریحاً نامی از خضر برده نشده است، و از رفیق یا استاد حضرت موسی تنها به عناوینی که بیانگر مقام عبودیت و علم و دانش خاص اوست یاد شده است. (فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً؛[کهف/65] (در آن جا) بنده ای از بندگان ما را یافتند که رحمت (و موهبت عظیمی) از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.) که در روایات متعددی این مرد عالم بنام (خضر) معرفی شده است، و از بعضی روایات استفاده می شود که اسم اصلی او (بلیا ابن ملکان) بوده و خضر لقب اوست، زیرا هر کجا گام می نهاده، زمین از قدومش سرسبز می شده است. این مرد یک دانشمند الهی و مشمول رحمت خاص پروردگار، و مأمور به باطن و نظام تکوینی جهان و آگاه از پاره ای از اسرار بوده ، و از یک جهت معلم موسی بن عمران بوده است، هر چند حضرت موسی درپاره ای از جهات بر او مقدم بوده است. و در اینکه او پیامبر بوده است یا نه، روایات متفاوتی داریم: درجلد اول اصول کافی روایات متعددی نقل شده است که دلالت بر این دارند که این مرد عالم، پیامبر نبود، بلکه دانشمندی همچون (ذوالقرنین) و (آصف بن برخیا) بوده است. در حالی که از پاره ای دیگر از روایات استفاده می شود از جمله شیخ صدوق(رحمة الله علیه) از امام صادق علیه السلام نقل کرده، آن حضرت فرمود: (خضر از پیغمبران مرسل بود که خداوند او را به سوی قوم خود مبعوث فرمود و او مردم را به توحیدخداوند و اقرار به پیغمبران و کتابهایی که بر آنها نازل شده بود دعوت کرد، و معجزه اش این بود که بر هیچ چوب خشک یا زمین بی علفی نمی نشست، جز آنکه چون برمی خاست، سرسبز می گردید و به همین سبب او را خضر گفتند.)[1] و مطالبی درباره نوشیدن آب حیات توسط خضر (ع) بیان شده است که خضر از آب حیات نوشید و برای همیشه زنده است. از جمله ابن فضّال از امام رضا(ع) نقل میکند که حضرت فرمود: (خضر از آب حیات آشامید. او زنده است و نمیمیرد تا در صور دمیده شود).[2] مشابه این روایت از حضرت در جایی دیگر از بحارالأنوار نقل شده است.[3] مرحوم علامه مجلسی از حضرت امام رضا(ع) روایت کرده است: (حضرت خضر از آب حیات خورد و او زنده خواهد ماند تا در صور بدمند و همه زندگان بمیرند، و میآید به نزد ما و بر ما سلام میکند و ما صدای او را میشنویم و او را نمیبینیم، و هر جا که نام او مذکور شود، اودر آن جا حاضر میشود، پس هر که او را یاد کند، بر او سلام کند، و در هر موسم حج در مکه حاضر میشود و حج میکند و در عرفات وقوف میکند و برای دعای مؤمنین آمین میگوید. زود باشد که حق تعالی خضر را مونس قائم آل محمد صلوات اللّه علیهم گرداند در وقتی که آن حضرت از مردم غایب گردد، و در تنهایی رفیق آن حضرت باشد.)[4] از این روایت استفاده میشود که یکی از حکمتهای عمر طولانی حضرت خضر خدمتگذاری به پیامبران، مومنان و بالاخص حضرات اهلبیت(ع) و خدمت ویژه به حضرت حجت(ع)است. علامه طباطبایی درباره این احادیث میفرماید: در روایاتی که از شیعه و سنّی رسیده، آمده است خضر از آب حیات که در ظلمات میباشد، نوشیده است، چه وی در طلیعه لشگر ذوالقرنین که در طلب آب حیات بود، قرار داشت. خضر به آن رسید و ذوالقرنین نرسید. این روایات و امثال آن، روایات آحادی(خبرهای واحد) است که یقین به صدورش نداریم و از قرآن کریم و سنت و عقل، دلیلی بر توجیه و تصحیح آن نداریم.[5] [1]. تاریخ انبیاء/سیدهاشم رسولی محلاتی/ص474. [2]. الخرائج و الجرائح، ج3، ص: 1174. [3]. بحارالأنوار ، ج 52، ص 152. [4]. تاریخ پیامبران، حیوة القلوب(1)، محمد باقر مجلسی، تحقیق سید علی امامیان، ح 1، ص 764، انتشارات سرور، چ سوم، قم 1378 ش، به نقل از کمال الدین تمام النعمه تا ص 390. [5]. ترجمه تفسیر المیزان، ج 13، ص 598 با تلخیص.
در قرآن مجید صریحاً نامی از خضر برده نشده است، و از رفیق یا استاد حضرت موسی تنها به عناوینی که بیانگر مقام عبودیت و علم و دانش خاص اوست یاد شده است.
(فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً؛[کهف/65] (در آن جا) بنده ای از بندگان ما را یافتند که رحمت (و موهبت عظیمی) از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.)
که در روایات متعددی این مرد عالم بنام (خضر) معرفی شده است، و از بعضی روایات استفاده می شود که اسم اصلی او (بلیا ابن ملکان) بوده و خضر لقب اوست، زیرا هر کجا گام می نهاده، زمین از قدومش سرسبز می شده است.
این مرد یک دانشمند الهی و مشمول رحمت خاص پروردگار، و مأمور به باطن و نظام تکوینی جهان و آگاه از پاره ای از اسرار بوده ، و از یک جهت معلم موسی بن عمران بوده است، هر چند حضرت موسی درپاره ای از جهات بر او مقدم بوده است.
و در اینکه او پیامبر بوده است یا نه، روایات متفاوتی داریم:
درجلد اول اصول کافی روایات متعددی نقل شده است که دلالت بر این دارند که این مرد عالم، پیامبر نبود، بلکه دانشمندی همچون (ذوالقرنین) و (آصف بن برخیا) بوده است.
در حالی که از پاره ای دیگر از روایات استفاده می شود از جمله شیخ صدوق(رحمة الله علیه) از امام صادق علیه السلام نقل کرده، آن حضرت فرمود: (خضر از پیغمبران مرسل بود که خداوند او را به سوی قوم خود مبعوث فرمود و او مردم را به توحیدخداوند و اقرار به پیغمبران و کتابهایی که بر آنها نازل شده بود دعوت کرد، و معجزه اش این بود که بر هیچ چوب خشک یا زمین بی علفی نمی نشست، جز آنکه چون برمی خاست، سرسبز می گردید و به همین سبب او را خضر گفتند.)[1]
و مطالبی درباره نوشیدن آب حیات توسط خضر (ع) بیان شده است که خضر از آب حیات نوشید و برای همیشه زنده است. از جمله ابن فضّال از امام رضا(ع) نقل میکند که حضرت فرمود: (خضر از آب حیات آشامید. او زنده است و نمیمیرد تا در صور دمیده شود).[2] مشابه این روایت از حضرت در جایی دیگر از بحارالأنوار نقل شده است.[3]
مرحوم علامه مجلسی از حضرت امام رضا(ع) روایت کرده است: (حضرت خضر از آب حیات خورد و او زنده خواهد ماند تا در صور بدمند و همه زندگان بمیرند، و میآید به نزد ما و بر ما سلام میکند و ما صدای او را میشنویم و او را نمیبینیم، و هر جا که نام او مذکور شود، اودر آن جا حاضر میشود، پس هر که او را یاد کند، بر او سلام کند، و در هر موسم حج در مکه حاضر میشود و حج میکند و در عرفات وقوف میکند و برای دعای مؤمنین آمین میگوید. زود باشد که حق تعالی خضر را مونس قائم آل محمد صلوات اللّه علیهم گرداند در وقتی که آن حضرت از مردم غایب گردد، و در تنهایی رفیق آن حضرت باشد.)[4] از این روایت استفاده میشود که یکی از حکمتهای عمر طولانی حضرت خضر خدمتگذاری به پیامبران، مومنان و بالاخص حضرات اهلبیت(ع) و خدمت ویژه به حضرت حجت(ع)است.
علامه طباطبایی درباره این احادیث میفرماید: در روایاتی که از شیعه و سنّی رسیده، آمده است خضر از آب حیات که در ظلمات میباشد، نوشیده است، چه وی در طلیعه لشگر ذوالقرنین که در طلب آب حیات بود، قرار داشت. خضر به آن رسید و ذوالقرنین نرسید. این روایات و امثال آن، روایات آحادی(خبرهای واحد) است که یقین به صدورش نداریم و از قرآن کریم و سنت و عقل، دلیلی بر توجیه و تصحیح آن نداریم.[5]
[1]. تاریخ انبیاء/سیدهاشم رسولی محلاتی/ص474.
[2]. الخرائج و الجرائح، ج3، ص: 1174.
[3]. بحارالأنوار ، ج 52، ص 152.
[4]. تاریخ پیامبران، حیوة القلوب(1)، محمد باقر مجلسی، تحقیق سید علی امامیان، ح 1، ص 764، انتشارات سرور، چ سوم، قم 1378 ش، به نقل از کمال الدین تمام النعمه تا ص 390.
[5]. ترجمه تفسیر المیزان، ج 13، ص 598 با تلخیص.
- [سایر] حضرت خضر کیست و کجاست و آیا او پیامبر و مرشد حضرت موسی(علیه السلام) بوده است؟
- [سایر] آیا حضرت خضر پیامبر بود؟
- [سایر] حضرت خضر(ع) که بود؟
- [سایر] در داستان حضرت موسی(ع) با حضرت خضر(ع) است که حضرت خضر مسائلی را میداند که حضرت موسی از آنها مطلع نیست در صورتی که موسی(ع) پیامبر اولوالعزم است و حضرت خضر نه!
- [سایر] حضرت خضر تا قیامت زنده خواهند بود؟
- [سایر] آیا حضرت خضر پیامبر بود؟
- [سایر] آیا حضرت مسیح(ع) و حضرت خضر(ع) زنده هستند؟
- [سایر] آیا مسیحیان وجود حضرت خضر را می پذیرند؟
- [سایر] آیا مسیحیان حضرت خضر (ع) را تصدیق می کنند و او را به رسمیت می شناسند؟
- [سایر] راز طول عمر و غیبت بعضی از پیامبران، مانند حضرت خضر، الیاس و عیسی(ع) چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید: یا محسن قد اتاک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن وا نا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی؛ بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد؛ تو نیکوکاری و من گناهکار؛ به حق محمد و آل محمد (ص) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)