حضرت خضر تا قیامت زنده خواهند بود؟ در بسیاری از روایاتی که شخصیت حضرت خضر علیه السلام را توصیف کرده اند، برمی آید که ایشان پیامبری از پیامبران خدا بوده است، به نام تالی بن ملکان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح که حد اقل در زمان اهل بیت علیهم السلام زنده بوده است، زیرا مکررآ به دیدار اهل بیت علیهم السلام می آمده است و برخی از این دیدارها در روایات مذکور است. در مقابل این روایات، روایات نادر دیگری هم وجود دارد که شخصیت ایشان را به گونه ای دیگر توصیف می کنند؛ به عنوان مثال، در مقابل بسیاری از روایات که ایشان را از نسل حضرت نوح علیه السلام می دانند، روایات ضعیف دیگری هم وجود دارد که او را فرزند بلاواسطه حضرت آدم علیه السلام یا فرزند قابیل دانسته اند و نیز در برخی روایات آمده است که خضر و ذوالقرنین پیامبر نبودند، ولی عالم بودند. در برخی روایات آمده است که حضرت خضر علیه السلام از آب حیات نوشیده است و بنابراین تا زمان نفخ صور زنده می ماند، ولی این روایات از نظر سندی قابل اعتماد نیستند. مرحوم علامه مجلسی در جلد 13 بحار الانوار، باب 10- قصة موسی علیه السلام حین لقی الخضر و سائر قصص الخضر علیه السلام و أحواله، مجموع روایات مربوط به شخصیت حضرت خضر علیه السلام را جمع آوری کرده است که می توانید ملاحظه کنید. از آنجا که مرحوم علامه طباطبایی ره در جلد 13 تفسیر المیزان، ذیل آیه 82 سوره کهف، بحث مفصلی درباره شخصیت حضرت خضر مطرح کرده است، قسمتی از ترجمه تفسیر المیزان که روایات مربوط به حضرت خضر را به طور مفصل بررسی کرده است، در ذیل آورده می شود: ترجمه تفسیر المیزان؛ ج 13 ؛ ص 487: 2- شخصیت خضر [(علیه السلام) در روایات] در قرآن کریم درباره حضرت خضر، غیر از همین داستان رفتن موسی به مجمع البحرین چیزی نیامده و از جوامع اوصافش چیزی ذکر نکرده، مگر همین که فرموده:فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً (سوره کهف، آیه 65) از آنچه از روایات نبوی و یا روایات وارده از طرق ائمه اهل بیت (ع) در داستان خضر رسیده چه میتوان فهمید؟ از روایت محمد بن عماره - که از امام صادق (ع) نقل شده و در بحث روایتی آینده خواهد آمد - چنین برمیآید که آن جناب پیغمبری مرسل بوده که خدا به سوی قومش مبعوثش فرموده بود و او مردم خود را به سوی توحید و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب های او دعوت میکرده و معجزهاش این بوده که روی هیچ چوب خشکی نمینشست، مگر آنکه سبز میشد و بر هیچ زمین بی علفی نمینشست، مگر آنکه سبز و خرم میگشت و اگر او را خضر نامیدند، به همین جهت بوده است و این کلمه با اختلاف مختصری در حرکاتش در عربی به معنای سبزی است و گرنه اسم اصلیاش تالی بن ملکان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح است... . مؤید این حدیث در وجه نامیدن او به خضر، مطلبی است که در الدر المنثور از عدهای از ارباب جوامع حدیث از ابن عباس و ابی هریره از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: خضر را بدین جهت خضر نامیدند که وقتی روی پوستی سفید رنگ نماز گزارد، همان پوست هم سبز شد (الدر المنثور، ج 4، ص 234). و در بعضی از اخبار مانند روایت عیاشی (تفسیر عیاشی، ج 2، ص 303) از برید از یکی از دو امام باقر یا صادق (ع) آمده که: خضر و ذو القرنین دو مرد عالم بودند نه پیغمبر. و لیکن آیات نازله در داستان خضر و موسی خالی از این ظهور نیست که وی نبی بوده و چطور ممکن است بگوییم نبوده، در حالی که در آن آیات آمده که حکم بر او نازل شده است. و از اخبار متفرقهای - که از امامان اهل بیت (ع) نقل شده - برمیآید که او تاکنون زنده است و هنوز از دنیا نرفته و از قدرت خدای سبحان هیچ دور نیست که بعضی از بندگان خود را عمری طولانی دهد و تا زمانی طولانی زنده نگهدارد. برهانی عقلی هم بر محال بودن آن نداریم و به همین جهت نمیتوانیم انکارش کنیم؛ علاوه بر اینکه در بعضی روایات از طرق عامه سبب این طول عمر هم ذکر شده: در روایتی - که الدر المنثور از دارقطنی و ابن عساکر از ابن عباس نقل کردهاند - چنین آمده که: او فرزند بلا فصل آدم است و خدا بدین جهت زندهاش نگه داشته تا دجال را تکذیب کند (الدر المنثور، ج 4، ص 234). و در بعضی دیگر - که در الدر المنثور از ابن عساکر از ابن اسحاق روایت شده - نقل گردیده که آدم برای بقای او تا روز قیامت دعا کرده است (الدر المنثور، همان). و در تعدادی از روایات - که از طرق شیعه (تفسیر برهان، ج 2، ص 480، ح 6) و سنی (الدر المنثور، ج 4، ص 239) رسیده - آمده که خضر از آب حیات که واقع در ظلمات است نوشیده، چون وی در پیشاپیش لشکر ذو القرنین - که در طلب آب حیات بود - قرار داشت، خضر به آن رسید و ذو القرنین نرسید. و این روایات و امثال آن روایات آحادی است که قطع به صدورش نداریم و از قرآن کریم و سنت قطعی و عقل هم دلیلی بر توجیه و تصحیح آنها نداریم. قصهها و حکایات و همچنین روایات درباره حضرت خضر بسیار است و لیکن چیزهایی است که هیچ خردمندی به آن اعتماد نمیکند، مانند اینکه در روایت الدر المنثور از ابن شاهین از خصیف آمده که: چهار نفر از انبیاء تاکنون زندهاند؛ دو نفر آنها یعنی عیسی و ادریس در آسمانند و دو نفر دیگر یعنی خضر و الیاس در زمینند؛ خضر در دریا و الیاس در خشکی است (الدر المنثور، همان). و نیز مانند روایت الدر المنثور از عقیلی از کعب که گفته: خضر در میان دریای بالا و دریای پایین بر روی منبری قرار دارد و جنبندگان دریا مأمورند که از او شنوایی داشته باشند و اطاعتش کنند و همه روزه صبح و شام ارواح بر وی عرضه میشوند (الدر المنثور، همان). و مانند روایت الدر المنثور از ابی الشیخ در کتاب العظمة و ابی نعیم در حلیه از کعب الاحبار که گفته: خضر پسر عامیل با چند نفر از رفقای خود سوار شده به دریای هند رسید - و دریای هند همان دریای چین است - در آنجا به رفقایش گفت: مرا به دریا آویزان کنید؛ چند روز و شب آویزان بوده، آنگاه صعود نمود؛ گفتند: ای خضر چه دیدی؟ خدا عجب اکرامی از تو کرد که در این مدت در لجه دریا محفوظ ماندی! گفت: یکی از ملائکه به استقبالم آمده گفت: ای آدمی زاده خطاکار! از کجا میآیی و به کجا میروی؟ گفتم: میخواهم ته این دریا را ببینم؛ گفت: چگونه میتوانی به ته آن برسی، در حالی که از زمان داود (ع) مردی به طرف قعر آن میرود و تا به امروز نرسیده؛ با اینکه از آن روز تا امروز سیصد سال میگذرد (الدر المنثور، ج 4، ص 239) و روایاتی دیگر از این قبیل روایات که مشتمل بر نوادر داستان ها است. بنابراین همانطور که علامه طباطبایی ره فرمودند، گرچه در برخی روایات مطرح شده است که حضرت خضر علیه السلام از آب حیات نوشیده است و تا زمان نفخ صور زنده است، ولی این روایات قابل اعتماد نیستند. در پایان، یک روایات، که علت طول عمر حضرت خضر علیه السلام را ذکر کرده است، از کتاب کمال الدین شیخ صدوق نقل می شود: ...و أما العبد الصالح أعنی الخضر ع فإن الله تبارک و تعالی ما طول عمره لنبوة قدرها له و لا لکتاب ینزله علیه و لا لشریعة ینسخ بها شریعة من کان قبله من الأنبیاء و لا لإمامة یلزم عباده الاقتداء بها و لا لطاعة یفرضها له بلی إن الله تبارک و تعالی لما کان فی سابق علمه أن یقدر من عمر القائم ع فی أیام غیبته ما یقدر و علم ما یکون من إنکار عباده بمقدار ذلک العمر فی الطول طول عمر العبد الصالح فی غیر سبب یوجب ذلک إلا لعلة الاستدلال به علی عمر القائم ع و لیقطع بذلک حجة المعاندین لئلا یکون للناس علی الله حجة... . (کمالالدین، ج 2، باب 33 ، ص 355) اما [در مورد] بنده صالح، یعنی خضر علیه السلام، خدای تبارک و تعالی به خاطر نبوتی که برایش مقدر کرده باشد یا به خاطر کتابی که قرار باشد بر او نازل شود یا شریعت یکی از انبیاء گذشته که توسط او منسوخ شود یا به خاطر امامتی که بندگانش را ملزم به پیروی از او کند یا به خاطر طاعتی که او را ملزم به انجام آن کند، عمرش را طولانی نکرده است، بلکه خداوند تبارک و تعالی چون از قبل می دانست که عمر قائم علیه السلام، در ایام غیبتش تا زمان مقدر طولانی خواهد شد و می دانست که عده ای از بندگانش، چنان عمر طولانی ای را انکار خواهند کرد، عمر بنده صالح [خضر علیه السلام] را طولانی کرد، بدون اینکه علت خاصی چنین عمر طولانی را موجب گردد، فقط برای اینکه به عمر او استدلال شود بر [امکان] عمر قائم علیه السلام و بدین گونه استدلال مخالفین باطل شود و مردم دلیلی بر استدلال در مقابل خدا نداشته باشند. حاصل سخن آنکه زنده بودن حضرت خضر (ع) از قطعیّات است ؛ امّا اینکه حضرتش کجاست و تا کی زنده خواهد بود ؟ چندان معلوم نیست. همچنین از روایات بر می آید که حضرتش هنگام ظهور امام زمان (عج) در خدمت حضرتش خواهد بود ؛ کما اینکه حضرت عیسی (ع) نیز برای یاری حضرتش از آسمان چهارم نزول خواهد نمود.
حضرت خضر تا قیامت زنده خواهند بود؟
در بسیاری از روایاتی که شخصیت حضرت خضر علیه السلام را توصیف کرده اند، برمی آید که ایشان پیامبری از پیامبران خدا بوده است، به نام تالی بن ملکان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح که حد اقل در زمان اهل بیت علیهم السلام زنده بوده است، زیرا مکررآ به دیدار اهل بیت علیهم السلام می آمده است و برخی از این دیدارها در روایات مذکور است. در مقابل این روایات، روایات نادر دیگری هم وجود دارد که شخصیت ایشان را به گونه ای دیگر توصیف می کنند؛ به عنوان مثال، در مقابل بسیاری از روایات که ایشان را از نسل حضرت نوح علیه السلام می دانند، روایات ضعیف دیگری هم وجود دارد که او را فرزند بلاواسطه حضرت آدم علیه السلام یا فرزند قابیل دانسته اند و نیز در برخی روایات آمده است که خضر و ذوالقرنین پیامبر نبودند، ولی عالم بودند.
در برخی روایات آمده است که حضرت خضر علیه السلام از آب حیات نوشیده است و بنابراین تا زمان نفخ صور زنده می ماند، ولی این روایات از نظر سندی قابل اعتماد نیستند.
مرحوم علامه مجلسی در جلد 13 بحار الانوار، باب 10- قصة موسی علیه السلام حین لقی الخضر و سائر قصص الخضر علیه السلام و أحواله، مجموع روایات مربوط به شخصیت حضرت خضر علیه السلام را جمع آوری کرده است که می توانید ملاحظه کنید.
از آنجا که مرحوم علامه طباطبایی ره در جلد 13 تفسیر المیزان، ذیل آیه 82 سوره کهف، بحث مفصلی درباره شخصیت حضرت خضر مطرح کرده است، قسمتی از ترجمه تفسیر المیزان که روایات مربوط به حضرت خضر را به طور مفصل بررسی کرده است، در ذیل آورده می شود:
ترجمه تفسیر المیزان؛ ج 13 ؛ ص 487:
2- شخصیت خضر [(علیه السلام) در روایات]
در قرآن کریم درباره حضرت خضر، غیر از همین داستان رفتن موسی به مجمع البحرین چیزی نیامده و از جوامع اوصافش چیزی ذکر نکرده، مگر همین که فرموده:فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً (سوره کهف، آیه 65)
از آنچه از روایات نبوی و یا روایات وارده از طرق ائمه اهل بیت (ع) در داستان خضر رسیده چه میتوان فهمید؟
از روایت محمد بن عماره - که از امام صادق (ع) نقل شده و در بحث روایتی آینده خواهد آمد - چنین برمیآید که آن جناب پیغمبری مرسل بوده که خدا به سوی قومش مبعوثش فرموده بود و او مردم خود را به سوی توحید و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب های او دعوت میکرده و معجزهاش این بوده که روی هیچ چوب خشکی نمینشست، مگر آنکه سبز میشد و بر هیچ زمین بی علفی نمینشست، مگر آنکه سبز و خرم میگشت و اگر او را خضر نامیدند، به همین جهت بوده است و این کلمه با اختلاف مختصری در حرکاتش در عربی به معنای سبزی است و گرنه اسم اصلیاش تالی بن ملکان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح است... .
مؤید این حدیث در وجه نامیدن او به خضر، مطلبی است که در الدر المنثور از عدهای از ارباب جوامع حدیث از ابن عباس و ابی هریره از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: خضر را بدین جهت خضر نامیدند که وقتی روی پوستی سفید رنگ نماز گزارد، همان پوست هم سبز شد (الدر المنثور، ج 4، ص 234).
و در بعضی از اخبار مانند روایت عیاشی (تفسیر عیاشی، ج 2، ص 303) از برید از یکی از دو امام باقر یا صادق (ع) آمده که: خضر و ذو القرنین دو مرد عالم بودند نه پیغمبر.
و لیکن آیات نازله در داستان خضر و موسی خالی از این ظهور نیست که وی نبی بوده و چطور ممکن است بگوییم نبوده، در حالی که در آن آیات آمده که حکم بر او نازل شده است.
و از اخبار متفرقهای - که از امامان اهل بیت (ع) نقل شده - برمیآید که او تاکنون زنده است و هنوز از دنیا نرفته و از قدرت خدای سبحان هیچ دور نیست که بعضی از بندگان خود را عمری طولانی دهد و تا زمانی طولانی زنده نگهدارد. برهانی عقلی هم بر محال بودن آن نداریم و به همین جهت نمیتوانیم انکارش کنیم؛ علاوه بر اینکه در بعضی روایات از طرق عامه سبب این طول عمر هم ذکر شده:
در روایتی - که الدر المنثور از دارقطنی و ابن عساکر از ابن عباس نقل کردهاند - چنین آمده که: او فرزند بلا فصل آدم است و خدا بدین جهت زندهاش نگه داشته تا دجال را تکذیب کند (الدر المنثور، ج 4، ص 234).
و در بعضی دیگر - که در الدر المنثور از ابن عساکر از ابن اسحاق روایت شده - نقل گردیده که آدم برای بقای او تا روز قیامت دعا کرده است (الدر المنثور، همان).
و در تعدادی از روایات - که از طرق شیعه (تفسیر برهان، ج 2، ص 480، ح 6) و سنی (الدر المنثور، ج 4، ص 239) رسیده - آمده که خضر از آب حیات که واقع در ظلمات است نوشیده، چون وی در پیشاپیش لشکر ذو القرنین - که در طلب آب حیات بود - قرار داشت، خضر به آن رسید و ذو القرنین نرسید.
و این روایات و امثال آن روایات آحادی است که قطع به صدورش نداریم و از قرآن کریم و سنت قطعی و عقل هم دلیلی بر توجیه و تصحیح آنها نداریم.
قصهها و حکایات و همچنین روایات درباره حضرت خضر بسیار است و لیکن چیزهایی است که هیچ خردمندی به آن اعتماد نمیکند، مانند اینکه در روایت الدر المنثور از ابن شاهین از خصیف آمده که: چهار نفر از انبیاء تاکنون زندهاند؛ دو نفر آنها یعنی عیسی و ادریس در آسمانند و دو نفر دیگر یعنی خضر و الیاس در زمینند؛ خضر در دریا و الیاس در خشکی است (الدر المنثور، همان).
و نیز مانند روایت الدر المنثور از عقیلی از کعب که گفته: خضر در میان دریای بالا و دریای پایین بر روی منبری قرار دارد و جنبندگان دریا مأمورند که از او شنوایی داشته باشند و اطاعتش کنند و همه روزه صبح و شام ارواح بر وی عرضه میشوند (الدر المنثور، همان).
و مانند روایت الدر المنثور از ابی الشیخ در کتاب العظمة و ابی نعیم در حلیه از کعب الاحبار که گفته: خضر پسر عامیل با چند نفر از رفقای خود سوار شده به دریای هند رسید - و دریای هند همان دریای چین است - در آنجا به رفقایش گفت: مرا به دریا آویزان کنید؛ چند روز و شب آویزان بوده، آنگاه صعود نمود؛ گفتند: ای خضر چه دیدی؟ خدا عجب اکرامی از تو کرد که در این مدت در لجه دریا محفوظ ماندی! گفت: یکی از ملائکه به استقبالم آمده گفت: ای آدمی زاده خطاکار! از کجا میآیی و به کجا میروی؟ گفتم:
میخواهم ته این دریا را ببینم؛ گفت: چگونه میتوانی به ته آن برسی، در حالی که از زمان داود (ع) مردی به طرف قعر آن میرود و تا به امروز نرسیده؛ با اینکه از آن روز تا امروز سیصد سال میگذرد (الدر المنثور، ج 4، ص 239) و روایاتی دیگر از این قبیل روایات که مشتمل بر نوادر داستان ها است.
بنابراین همانطور که علامه طباطبایی ره فرمودند، گرچه در برخی روایات مطرح شده است که حضرت خضر علیه السلام از آب حیات نوشیده است و تا زمان نفخ صور زنده است، ولی این روایات قابل اعتماد نیستند.
در پایان، یک روایات، که علت طول عمر حضرت خضر علیه السلام را ذکر کرده است، از کتاب کمال الدین شیخ صدوق نقل می شود:
...و أما العبد الصالح أعنی الخضر ع فإن الله تبارک و تعالی ما طول عمره لنبوة قدرها له و لا لکتاب ینزله علیه و لا لشریعة ینسخ بها شریعة من کان قبله من الأنبیاء و لا لإمامة یلزم عباده الاقتداء بها و لا لطاعة یفرضها له بلی إن الله تبارک و تعالی لما کان فی سابق علمه أن یقدر من عمر القائم ع فی أیام غیبته ما یقدر و علم ما یکون من إنکار عباده بمقدار ذلک العمر فی الطول طول عمر العبد الصالح فی غیر سبب یوجب ذلک إلا لعلة الاستدلال به علی عمر القائم ع و لیقطع بذلک حجة المعاندین لئلا یکون للناس علی الله حجة... .
(کمالالدین، ج 2، باب 33 ، ص 355)
اما [در مورد] بنده صالح، یعنی خضر علیه السلام، خدای تبارک و تعالی به خاطر نبوتی که برایش مقدر کرده باشد یا به خاطر کتابی که قرار باشد بر او نازل شود یا شریعت یکی از انبیاء گذشته که توسط او منسوخ شود یا به خاطر امامتی که بندگانش را ملزم به پیروی از او کند یا به خاطر طاعتی که او را ملزم به انجام آن کند، عمرش را طولانی نکرده است، بلکه خداوند تبارک و تعالی چون از قبل می دانست که عمر قائم علیه السلام، در ایام غیبتش تا زمان مقدر طولانی خواهد شد و می دانست که عده ای از بندگانش، چنان عمر طولانی ای را انکار خواهند کرد، عمر بنده صالح [خضر علیه السلام] را طولانی کرد، بدون اینکه علت خاصی چنین عمر طولانی را موجب گردد، فقط برای اینکه به عمر او استدلال شود بر [امکان] عمر قائم علیه السلام و بدین گونه استدلال مخالفین باطل شود و مردم دلیلی بر استدلال در مقابل خدا نداشته باشند.
حاصل سخن آنکه زنده بودن حضرت خضر (ع) از قطعیّات است ؛ امّا اینکه حضرتش کجاست و تا کی زنده خواهد بود ؟ چندان معلوم نیست. همچنین از روایات بر می آید که حضرتش هنگام ظهور امام زمان (عج) در خدمت حضرتش خواهد بود ؛ کما اینکه حضرت عیسی (ع) نیز برای یاری حضرتش از آسمان چهارم نزول خواهد نمود.
- [سایر] آیا حضرت مسیح(ع) و حضرت خضر(ع) زنده هستند؟
- [سایر] آیا حضرت خضر پیامبر بود؟
- [سایر] حضرت خضر(ع) که بود؟
- [سایر] در داستان حضرت موسی(ع) با حضرت خضر(ع) است که حضرت خضر مسائلی را میداند که حضرت موسی از آنها مطلع نیست در صورتی که موسی(ع) پیامبر اولوالعزم است و حضرت خضر نه!
- [سایر] حضرت خضر کیست؟
- [سایر] آیا حضرت خضر پیامبر بود؟
- [سایر] آیا مسیحیان وجود حضرت خضر را می پذیرند؟
- [سایر] آیا مسیحیان حضرت خضر (ع) را تصدیق می کنند و او را به رسمیت می شناسند؟
- [سایر] راز طول عمر و غیبت بعضی از پیامبران، مانند حضرت خضر، الیاس و عیسی(ع) چیست؟
- [سایر] درباره عمر جاودان خضر و الیاس توضیح دهید؟
- [آیت الله وحید خراسانی] غصب ان است که انسان از روی ظلم بر مال یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است که اگر کسی انجام دهد در قیامت به عذاب سخت گرفتار می شود از حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم روایت شده است که هرکس یک وجب زمین از دیگری غصب کند در قیامت ان زمین را از هفت طبقه ان مثل طوق به گردن او می اندازند
- [امام خمینی] احکام غَصب- غصب آن است که انسان از روی ظلم، بر مال یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است، که اگر کسی انجام دهد، در قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود. از حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است که هر کس یک وجب زمین از دیگری غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او میاندازند.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است نام خوبی برای نوزاد انتخاب نمایند و بهترین نامها، نامی است که معنای بندگی خداوند را برساند، مانند: (عبداللّه) و (عبدالرحیم) و (عبدالکریم)، یا نامهای انبیای عظام و ائمه معصومین علیهمالسلام به ویژه نام (محّمد) و (علی) را برای پسر برگزینند و برای دختر نامهای زنان صالح و شایسته به ویژه نام (فاطمه) بهتر است. حضرت امام صادق علیهالسلام از رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل میکنند که آن حضرت فرمودند: (نامهای خوب را انتخاب کنید، زیرا شما را در قیامت با همان نامها مخاطب میسازند.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] تقلید از میّت ابتداءً جایز نیست ولی باقی ماندن بر تقلید میّت چنانچه مجتهد میّت اعلم از مجتهد زنده باشد، واجب است. و در صورت تساوی مجتهد زنده و میت در علم، بین بقاء بر تقلید میت و رجوع به زنده مخیر است؛ گرچه رجوع به مجتهد زنده بهتر و مطابق با احتیاط است. و چنانچه مجتهد زنده اعلم از مجتهد میّت باشد، رجوع به مجتهد زنده واجب است و بقاء بر تقلید میّت جایز نیست. و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد. و اگر کسی در هنگام عمل التزام و تصمیم به عمل به فتوای مجتهد داشته است، برای بقاء در آن مسأله کافی است.
- [آیت الله اردبیلی] خوردن ماهی زنده اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] خوردن ماهی زنده اشکال ندارد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] خوردن ماهی زنده اشکال ندارد.
- [امام خمینی] خوردن ماهی زنده اشکال ندارد.
- [آیت الله بهجت] خوردن ماهی زنده، بنابر احوط جایز نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر چیزی را که روح دارد از حیوان زنده جدا نمایند، مثلاً دنبه یا مقداری گوشت از گوسفند زنده ببرند، نجس وحرام میباشد.