امام علی(علیه السلام) در مناسبتهای مختلف موضوع غدیر خم و اعلان جانشینی خودشان را اظهار کرده و به حدیث غدیر خم استناد کرده اند. از جمله مواردی که امیرالمؤمنین (ع) به حدیث غدیر استدلال کرده، به اختصار چنین است: 1 . بلافاصله پس از ارتحال پیامبر اکرم (ص) در مناظره ای، به عنوان مخالفت با بیعت با خلیفه اول، در مسجد مدینه فرمود: (آیا باید پیکر رسول خدا (ص) را بر روی زمین رها می کردم و قبل از کفن و دفن آن حضرت، درباره خلافت و جانشینی وی نزاع می کردم؟ مساله خلافت چنان روشن بود که گمان نمی کردم کسی در صدد دستیابی به آن باشد و در این موضوع با اهل بیت پیامبر (ص) درگیر شود! مگر رسول خدا (ص) در روز غدیر خم حجت را بر مردم تمام نکرد؟ و مگر جای عذری برای کسی باقی مانده بود؟) (1) 2 . حضرت علی (ع) هفت روز پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) - وقتی از جمع آوری قرآن فارغ شد - به میان مردم رفت; خطبه خواند و پس از مدح خدا، رسول خدا و بیان طریق نجات، چنین فرمود: صریح ترین کلام رسول خدا (ص) در معرفی من به جانشینی خود هنگامی بود که آن حضرت شنیدند عده ای در مجالس و محافل خود زمزمه می کنند که ما جانشینان آن حضرت هستیم و بعد از ایشان زمامداری امت را برعهده خواهیم گرفت . پیامبر (ص) با شنیدن آن زمزمه ها و سخنان به سفر حج که واپسین حج وی بود، تشریف برد و بعد از پایان مراسم حج، هنگام بازگشت، در غدیر خم دستور داد شبه منبری برایش آماده کردند . آن گاه بر منبر فراز آمد و بازوی مرا گرفت و بلند کردند - بدانسان که زیر بغلش نمودار شد - و با صدای بلند و رسا در میان انبوه جمعیت فرمود: (هر که من سرور و مولایش هستم، علی سرور و مولای او است . خدایا دوست بدار هر که دوستش دارد و دشمن بدار هر که دشمنش دارد .) بااین کلام صریح رسول خدا (ص) پذیرش ولایت من عین ولایت الاهی شد . (2) 3 . پس از حادثه تلخ سقیفه و بی اثر ماندن روشنگری های امیرالمؤمنین (ع) خلیفه اول که در پی فرصتی بود تا از آن حضرت دلجویی کند، روزی نزدش شتافت و به گفت و گو با وی پرداخت . علی (ع) در این مناظره پیوسته سوابق و امتیازات خود را بیان می داشت و خلیفه اول آن را تصدیق می کرد تا آن که حضرت به او فرمود: (تو را به خدا سوگند، آیا با استناد به حدیث رسول خدا (ص) در روز غدیر، من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟ خلیفه اول جواب داد: شما هستید .) این مناظره تا آن جا ادامه یافت که ابوبکر منقلب شد و گریست و از حضرت مهلت خواست تا درباره گفتارش بیش تر بیندیشد . (3) 4 . بعد از مرگ خلیفه دوم، قبل از اعلام رسمی انتخاب عثمان، حضرت علی (ع) فرصتی خواست تا سخنانی را با اعضای شورا در میان بگذارد . این سخنان که حدیث انشاد شدت دارد، متواتر است و اهل سنت و شیعه نقل کرده اند . (4) در این حدیث حضرت برای اتمام حجت بیش از 190 امتیاز و فضیلت اختصاصی خود، را بیان داشت و جانشینی خویش را اثبات کرد . امام (ع) در بخشی از سخنانش فرمود: شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در بین خود جز من کسی را سراغ دارید که رسول خدا (ص) در پی اجرای دستور خداوند متعال او را در روز غدیر خم برگزیده و درباره اش گفته باشد: (هر که من مولای او هستم، علی مولای او است . . .) همگی جواب دادند جز تو کسی را سراغ نداریم . 5 . در روزگار عثمان، مجلسی در مسجد النبی برگزار شد که بیش از دویست تن از شخصیت های برجسته در آن حضور داشتند . این جلسه در پی اعتراضات مردم به حکومت عثمانی بر پاشده بود . در این محفل، حضرت علی (ع) به واقعه غدیر اشاره کرد و ضمن توضیحی مفصل درباره حوادث آن روز فرمود: . . . پیامبر (ص) فرمود هر که من مولای او هستم این علی مولای او است . پس از پایان این جمله، سلمان برخاست و از رسول خدا پرسید: آیا ولایت علی مانند ولایت شما است؟ پیامبر پاسخ داد: آری . ولایت او مانند ولایت من است . هر کس من صاحب اختیار و سزاوارتر به او از خودش هستم، علی نیز صاحب اختیار او است و از وی به خودش سزاوارتر است ) . (5) 6 . حضرت علی (ع) در جنگ جمل، هنگام مناظره با طلحه، واقعه غدیر را باز گفت و به آن استناد کرد . (6) 7 . حضرت، پس از جنگ جمل، در نامه ای منظوم به معاویه واقعه غدیر را یاد آور شد و او را از مخالفت با خود بر حذر داشت . (7) 8 . امام در سخنرانی خود، بعد از جنگ جمل، در کوفه و در اعتراض به معاویه بر خلافت خود تاکید ورزید و در کنار استناد به بیعت مردم، مساله خلافت انتصابی خویش در غدیر خم را یادآور شد . (8) 9 . هنگامی که معاویه به خونخواهی عثمان برخاست، ابودردا و ابوهریره را نزد حضرت علی (ع) فرستاد . حضرت - پیش از آن که مساله خونخواهی را پاسخ گوید - مشروعیت خلافت خودرا ثابت کرد و فرمود: (اگر خداوند مساله خلافت را به دست مردم داده است و رای آنان ملاک مشروعیت است، مهاجران و انصار، پس از سه روز مشورت، همراه مردم با من بیعت کردند و این بیعت از بیعت با خلفای پیشین سنگین تر است; زیرا در سه بیعت پیشین با مردم مشورت نشد; و اگر خداوند است که باید انتخاب کند و اختیار در دست او است که ولایت من در قرآن و سنت اثبات شده است; و این دلیل برای من قوی تر است و حق مرا واجب تر می کند .) سپس در خطبه ای به حدیث غدیر استدلال کرد و بر معنای ولایت که همان اولویت است، تاکید ورزید . (9) 10 . هنگام ورود امیرالمؤمنین (ع) به کوفه، حدود 30 سال از جریان تاریخی غدیر خم می گذشت و مردم کوفه اسلام را به روایت رسمی که توسط خلفای وقت ترویج داده شده بود، آموخته بودند . حضرت در میدان بزرگ کوفه به سخنرانی پرداخت; برای اثبات خلافت خود به حدیث غدیر استناد کرد و از اصحاب پیامبر که در غدیرخم بودند خواست تا واقعه را - آن گونه که شنیده بودند - بیان کنند . جریان استشهاد امیرالمؤمنین (ع) به حدیث غدیر در میدان بزرگ شهر کوفه را بسیاری از بزرگان شیعه و سنی نقل کرده اند . (10) 11 . حضرت امیر (ع) بارها در مسجد کوفه سخنرانی فرمود و از صحابه پیامبر درباره حدیث غدیر شهادت گرفت تاتفسیری صحیح و غیر قابل انکار از این واقعه ارائه دهد . (11) 12 . حضرت علی (ع)، در سی امین سالگرد غدیر خم، این روز را عید بزرگ مسلمانان خواند و در خطبه ای برای اثبات لافت خویش به واقعه غدیر استدلال فرمود . این خطبه آن حضرت خطبه غدیر شهرت دارد و در مصباح المتهجد شیخ طوسی (صفحه 725) و مصباح کفعمی (صفحه 695) نقل شده است . 13 . در پاسخ به شبهاتی که معاویه درباره حقانیت حضرت علی (ع) می پراکند، آن حضرت; در نامه ای به واقعه غدیر تمسک جست و به عبدالله بن ابی رافع دستور داد آن را هر جمعه برای مردم بخواند . آن بزرگوار همچنین ده نفر را معین کرد تا به پرسش های مردم درباره مضمون نامه پاسخ گویند . (12) 14 . روزی امام علی (ع) از صحابه درباره واقعه غدیر شهادت گرفت . شش تن از آن ها از شهادت دادن پرهیز کردند . ظاهرا انگیزه آنان در پرهیز از شهادت به حمایت آن ها از خلفای پیشین باز می گشت . آنان از خلفای پیشین حمایت کرده بودند و چنین شهادتی تکذیب کردار قبلی شان به شمار می آمد . از سوی دیگر، احتمال پیروزی معاویه نیز وجود داشت و آنان نمی خواستند موقعیت آینده خود را به خطر اندازند . حضرت از خدا خواست آنان را به بلایی گرفتار سازد که شناخته شوند و حتی برای برخی از آن ها بلایی خاص در خواست کرد . پس از آن که خداوند نفرین آن حضرت را اجابت فرمود، آن ها به کتمان شهادت اعتراف کردند . این افراد عبارتند از: ، اشعث بن قیس و خالدبن یزید (16) . پی نوشت: 1 . الاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 184 . 2 . روضة کافی، ج 8، ص 18 و 25 و 27 . 3 . خصال، شیخ صدوق، ج 2، ص 594- 551; الاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 307; تاریخ طبری، طبری، ج 2، ص 236 . 4 . تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج 3، ص 113; مناقب، خوارزمی، ص 313; الخصال، شیخ صدوق، ج 2، ص 533 . 5 . الاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 213، کمال الدین صدوق، ج 1، ص 274 .6 . مناقب، خوارزمی، ص 182; مروج الذهب، مسعودی، ج 2، ص 364 . 7 . الاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 429; تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص 107 و 108 . 8 . ارشاد، شیخ مفید، ج 1، ص 260; الاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 406 .9 . الغیبة، نعمانی، ص 69; کتاب سلیم بن قیس، ح 25 . 10 . مسند حنبل، ج 1، ص 119 و ج 4، ص 370; اسدالغابه، ابن اثیر، ج 3، ص 307 و ج 5، ص 205 . 11 . ینابیع الموده، قندوزی، ج 1، ص 41; شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 2، ص 288; ارشاد، مفید، ج 1، ص 352 . 12 . کشف المحجه، سید بن طاووس، ص 235و269 . 13 . ارشاد، مفید، ج 1، ص 352; مناقب، ابن مغازلی، ص 23; مجمع الزوائد، هیثمی، ج 9، ص 106 . 14 . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 19، ص 217 . 15 . انساب الاشراف، بلاذری، ج 2، ص 156; مسند حنبل، ج 1، ص 119 . 16 . خصال، صدوق، ج 1، ص 219 .
چرا امام علی(علیه السلام)در طول بیست و پنج سال خانه نشینی هیچگاه به حدیث غدیر استناد نکردند؟
امام علی(علیه السلام) در مناسبتهای مختلف موضوع غدیر خم و اعلان جانشینی خودشان را اظهار کرده و به حدیث غدیر خم استناد کرده اند. از جمله مواردی که امیرالمؤمنین (ع) به حدیث غدیر استدلال کرده، به اختصار چنین است: 1 . بلافاصله پس از ارتحال پیامبر اکرم (ص) در مناظره ای، به عنوان مخالفت با بیعت با خلیفه اول، در مسجد مدینه فرمود: (آیا باید پیکر رسول خدا (ص) را بر روی زمین رها می کردم و قبل از کفن و دفن آن حضرت، درباره خلافت و جانشینی وی نزاع می کردم؟ مساله خلافت چنان روشن بود که گمان نمی کردم کسی در صدد دستیابی به آن باشد و در این موضوع با اهل بیت پیامبر (ص) درگیر شود! مگر رسول خدا (ص) در روز غدیر خم حجت را بر مردم تمام نکرد؟ و مگر جای عذری برای کسی باقی مانده بود؟) (1) 2 . حضرت علی (ع) هفت روز پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) - وقتی از جمع آوری قرآن فارغ شد - به میان مردم رفت; خطبه خواند و پس از مدح خدا، رسول خدا و بیان طریق نجات، چنین فرمود: صریح ترین کلام رسول خدا (ص) در معرفی من به جانشینی خود هنگامی بود که آن حضرت شنیدند عده ای در مجالس و محافل خود زمزمه می کنند که ما جانشینان آن حضرت هستیم و بعد از ایشان زمامداری امت را برعهده خواهیم گرفت . پیامبر (ص) با شنیدن آن زمزمه ها و سخنان به سفر حج که واپسین حج وی بود، تشریف برد و بعد از پایان مراسم حج، هنگام بازگشت، در غدیر خم دستور داد شبه منبری برایش آماده کردند . آن گاه بر منبر فراز آمد و بازوی مرا گرفت و بلند کردند - بدانسان که زیر بغلش نمودار شد - و با صدای بلند و رسا در میان انبوه جمعیت فرمود: (هر که من سرور و مولایش هستم، علی سرور و مولای او است . خدایا دوست بدار هر که دوستش دارد و دشمن بدار هر که دشمنش دارد .) بااین کلام صریح رسول خدا (ص) پذیرش ولایت من عین ولایت الاهی شد . (2) 3 . پس از حادثه تلخ سقیفه و بی اثر ماندن روشنگری های امیرالمؤمنین (ع) خلیفه اول که در پی فرصتی بود تا از آن حضرت دلجویی کند، روزی نزدش شتافت و به گفت و گو با وی پرداخت . علی (ع) در این مناظره پیوسته سوابق و امتیازات خود را بیان می داشت و خلیفه اول آن را تصدیق می کرد تا آن که حضرت به او فرمود: (تو را به خدا سوگند، آیا با استناد به حدیث رسول خدا (ص) در روز غدیر، من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟ خلیفه اول جواب داد: شما هستید .) این مناظره تا آن جا ادامه یافت که ابوبکر منقلب شد و گریست و از حضرت مهلت خواست تا درباره گفتارش بیش تر بیندیشد . (3) 4 . بعد از مرگ خلیفه دوم، قبل از اعلام رسمی انتخاب عثمان، حضرت علی (ع) فرصتی خواست تا سخنانی را با اعضای شورا در میان بگذارد . این سخنان که حدیث انشاد شدت دارد، متواتر است و اهل سنت و شیعه نقل کرده اند . (4) در این حدیث حضرت برای اتمام حجت بیش از 190 امتیاز و فضیلت اختصاصی خود، را بیان داشت و جانشینی خویش را اثبات کرد . امام (ع) در بخشی از سخنانش فرمود: شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در بین خود جز من کسی را سراغ دارید که رسول خدا (ص) در پی اجرای دستور خداوند متعال او را در روز غدیر خم برگزیده و درباره اش گفته باشد: (هر که من مولای او هستم، علی مولای او است . . .) همگی جواب دادند جز تو کسی را سراغ نداریم . 5 . در روزگار عثمان، مجلسی در مسجد النبی برگزار شد که بیش از دویست تن از شخصیت های برجسته در آن حضور داشتند . این جلسه در پی اعتراضات مردم به حکومت عثمانی بر پاشده بود . در این محفل، حضرت علی (ع) به واقعه غدیر اشاره کرد و ضمن توضیحی مفصل درباره حوادث آن روز فرمود: . . . پیامبر (ص) فرمود هر که من مولای او هستم این علی مولای او است . پس از پایان این جمله، سلمان برخاست و از رسول خدا پرسید: آیا ولایت علی مانند ولایت شما است؟ پیامبر پاسخ داد: آری . ولایت او مانند ولایت من است . هر کس من صاحب اختیار و سزاوارتر به او از خودش هستم، علی نیز صاحب اختیار او است و از وی به خودش سزاوارتر است ) . (5) 6 . حضرت علی (ع) در جنگ جمل، هنگام مناظره با طلحه، واقعه غدیر را باز گفت و به آن استناد کرد . (6) 7 . حضرت، پس از جنگ جمل، در نامه ای منظوم به معاویه واقعه غدیر را یاد آور شد و او را از مخالفت با خود بر حذر داشت . (7) 8 . امام در سخنرانی خود، بعد از جنگ جمل، در کوفه و در اعتراض به معاویه بر خلافت خود تاکید ورزید و در کنار استناد به بیعت مردم، مساله خلافت انتصابی خویش در غدیر خم را یادآور شد . (8) 9 . هنگامی که معاویه به خونخواهی عثمان برخاست، ابودردا و ابوهریره را نزد حضرت علی (ع) فرستاد . حضرت - پیش از آن که مساله خونخواهی را پاسخ گوید - مشروعیت خلافت خودرا ثابت کرد و فرمود: (اگر خداوند مساله خلافت را به دست مردم داده است و رای آنان ملاک مشروعیت است، مهاجران و انصار، پس از سه روز مشورت، همراه مردم با من بیعت کردند و این بیعت از بیعت با خلفای پیشین سنگین تر است; زیرا در سه بیعت پیشین با مردم مشورت نشد; و اگر خداوند است که باید انتخاب کند و اختیار در دست او است که ولایت من در قرآن و سنت اثبات شده است; و این دلیل برای من قوی تر است و حق مرا واجب تر می کند .) سپس در خطبه ای به حدیث غدیر استدلال کرد و بر معنای ولایت که همان اولویت است، تاکید ورزید . (9) 10 . هنگام ورود امیرالمؤمنین (ع) به کوفه، حدود 30 سال از جریان تاریخی غدیر خم می گذشت و مردم کوفه اسلام را به روایت رسمی که توسط خلفای وقت ترویج داده شده بود، آموخته بودند . حضرت در میدان بزرگ کوفه به سخنرانی پرداخت; برای اثبات خلافت خود به حدیث غدیر استناد کرد و از اصحاب پیامبر که در غدیرخم بودند خواست تا واقعه را - آن گونه که شنیده بودند - بیان کنند . جریان استشهاد امیرالمؤمنین (ع) به حدیث غدیر در میدان بزرگ شهر کوفه را بسیاری از بزرگان شیعه و سنی نقل کرده اند . (10) 11 . حضرت امیر (ع) بارها در مسجد کوفه سخنرانی فرمود و از صحابه پیامبر درباره حدیث غدیر شهادت گرفت تاتفسیری صحیح و غیر قابل انکار از این واقعه ارائه دهد . (11) 12 . حضرت علی (ع)، در سی امین سالگرد غدیر خم، این روز را عید بزرگ مسلمانان خواند و در خطبه ای برای اثبات لافت خویش به واقعه غدیر استدلال فرمود . این خطبه آن حضرت خطبه غدیر شهرت دارد و در مصباح المتهجد شیخ طوسی (صفحه 725) و مصباح کفعمی (صفحه 695) نقل شده است . 13 . در پاسخ به شبهاتی که معاویه درباره حقانیت حضرت علی (ع) می پراکند، آن حضرت; در نامه ای به واقعه غدیر تمسک جست و به عبدالله بن ابی رافع دستور داد آن را هر جمعه برای مردم بخواند . آن بزرگوار همچنین ده نفر را معین کرد تا به پرسش های مردم درباره مضمون نامه پاسخ گویند . (12) 14 . روزی امام علی (ع) از صحابه درباره واقعه غدیر شهادت گرفت . شش تن از آن ها از شهادت دادن پرهیز کردند . ظاهرا انگیزه آنان در پرهیز از شهادت به حمایت آن ها از خلفای پیشین باز می گشت . آنان از خلفای پیشین حمایت کرده بودند و چنین شهادتی تکذیب کردار قبلی شان به شمار می آمد . از سوی دیگر، احتمال پیروزی معاویه نیز وجود داشت و آنان نمی خواستند موقعیت آینده خود را به خطر اندازند . حضرت از خدا خواست آنان را به بلایی گرفتار سازد که شناخته شوند و حتی برای برخی از آن ها بلایی خاص در خواست کرد . پس از آن که خداوند نفرین آن حضرت را اجابت فرمود، آن ها به کتمان شهادت اعتراف کردند . این افراد عبارتند از: ، اشعث بن قیس و خالدبن یزید (16) . پی نوشت: 1 . الاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 184 . 2 . روضة کافی، ج 8، ص 18 و 25 و 27 . 3 . خصال، شیخ صدوق، ج 2، ص 594- 551; الاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 307; تاریخ طبری، طبری، ج 2، ص 236 . 4 . تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج 3، ص 113; مناقب، خوارزمی، ص 313; الخصال، شیخ صدوق، ج 2، ص 533 . 5 . الاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 213، کمال الدین صدوق، ج 1، ص 274 .6 . مناقب، خوارزمی، ص 182; مروج الذهب، مسعودی، ج 2، ص 364 . 7 . الاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 429; تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص 107 و 108 . 8 . ارشاد، شیخ مفید، ج 1، ص 260; الاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 406 .9 . الغیبة، نعمانی، ص 69; کتاب سلیم بن قیس، ح 25 . 10 . مسند حنبل، ج 1، ص 119 و ج 4، ص 370; اسدالغابه، ابن اثیر، ج 3، ص 307 و ج 5، ص 205 . 11 . ینابیع الموده، قندوزی، ج 1، ص 41; شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 2، ص 288; ارشاد، مفید، ج 1، ص 352 . 12 . کشف المحجه، سید بن طاووس، ص 235و269 . 13 . ارشاد، مفید، ج 1، ص 352; مناقب، ابن مغازلی، ص 23; مجمع الزوائد، هیثمی، ج 9، ص 106 . 14 . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 19، ص 217 . 15 . انساب الاشراف، بلاذری، ج 2، ص 156; مسند حنبل، ج 1، ص 119 . 16 . خصال، صدوق، ج 1، ص 219 .
- [سایر] اگر حضرت علی علیه السلام در روز غدیر برای خلافت نصب شده بودند، چرا برای اثبات حق خود به آن استناد نکردند؟
- [سایر] اگر حضرت علی علیه السلام در روز غدیر برای خلافت نصب شده بودند، چرا برای اثبات حق خود به آن استناد نکردند؟
- [سایر] عمده فعالیت های حضرت علی (ع) در مدت 25 سال سکوت و خانه نشینی چه بود؟
- [سایر] عمده فعالیت های حضرت علی (ع) در مدت 25 سال سکوت و خانه نشینی چه بود؟
- [سایر] عمده فعالیت های حضرت علی (ع) در مدت 25 سال سکوت و خانه نشینی چه بود؟
- [سایر] آیا حضرت علی (ع) به حدیث غدیر و ماجرای غدیر خم استدلال کرده است؟
- [سایر] آیا امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای اثبات امامت و ولایت خود، یادی از حدیث غدیر کرده است؟
- [سایر] چرا حضرت علی(ع) به جریان غدیر در برابر مخالفان استناد نمیکرد؟
- [سایر] چرا حضرت علی(ع) به جریان غدیر در برابر مخالفان استناد نمیکرد؟
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبۀ غدیر چند مرتبه کلمۀ علی را ذکر فرمودند؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود