آیا امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای اثبات امامت و ولایت خود، یادی از حدیث غدیر کرده است؟ واقعه غدیر خم از ابتدای وقوع در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم از هجرت نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) و از همان قرن های نخستین تا عصر حاضر پیوسته و بدون انقطاع از حوادث غیرقابل تردید بوده است، به طوری که دوست داران اهل بیت(علیهم السلام) به این واقعه ایمان داشته و دشمنان بدون این که تردید یا انکاری در آن راه دهند، آن را روایت کرده اند. در تاریخ به نمونه هایی از احتجاج و دلیل آوردن به حدیث غدیرخم اشاره شده است به گونه ای که نخستین استدلال، کیفیت گفت و شنودی است که به وسیله شخص امیرالمؤمنین(علیه السلام) با صحابه در مسجد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و بعد از رحلت پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وقوع یافته است. پس از آن نیز امیرمؤمنان(علیه السلام) در موارد بسیاری به حدیث غدیر احتجاج کرده اند همچنین نمونه هایی از مناشده از سوی امام روایت شده است؛ (مناشده سوگند دادن دیگران برای بیان موضوعی است)[1] که امام برخی از صحابه را سوگند دادند تا به ماجرای غدیر اشاره نماید، علامه امینی به تفصیل به آن اشاره نموده است.[2] در این پاسخ به نمونه هایی از آن به اختصار اشاره می شود: 1. بار نخستین که امیرالمؤمنین(علیه السلام) را به اجبار برای بیعت آوردند و حضرت امتناع کرد، در آنجا فرمود: (... گمان ندارم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر خم برای احدی حجتی و برای گوینده ای سخنی باقی گذاشته باشد. قسم می دهم کسانی را که از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر (من کنت مولاه فعلی مولاه...) را شنیدند که برخیزند و شهادت دهند). دوازده نفر از اهل بدر برخاستند و به ماجرای غدیر شهادت دادند و سایر مردم هم در این باره مطالبی گفتند، به طوری که عمر از ترس مجلس را تعطیل کرد!![3] 2. بار دوم که حضرت را طناب برگردن و شمشیر بالای سر به اجبار برای بیعت آوردند، عمر گفت: بیعت کن و گرنه تو را می کشیم. حضرت فرمود: (ای مسلمانان، ای مهاجران و انصار، شما را به خدا قسم می دهم آیا از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدید که در روز غدیر خم چه می فرمود...)؟ همه تصدیق کردند و گفتند: آری به خدا قسم.[4] 3. در میدان جنگ جمل در بصره، امیرالمؤمنین(علیه السلام) به طلحه فرمود: تو را به خدا قسم می دهم، آیا از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدی که می فرمود: (من کنت مولاه فعلی مولاه). گفت: آری. فرمود: پس چرا به جنگ من آمده ای؟ گفت: (در خاطرم نبود و فراموش کرده بودم)![5] 4. امیرمؤمنان(علیه السلام) به سال 35 هجری در (یوم الرحبه )[6] که بسیاری از شاهدان واقعه غدیر از دنیا رفته بودند، به تعدادی از شاهدان غدیر خم اشاره فرموده از آن حادثه مهم یاد کردند. أحمد بن حنبل (متوفی241ق) پیشوای حنبلیان در مشهورترین کتاب خود به نام مُسند، به حدیث یوم الرحبه به روایت های مختلف، اشاره نموده است[7]؛ در مسند او چنین روایت می شود: علی;(علیه السلام) مردم را در رحبه جمع نمود سپس فرمود: خدا را به گواهی میطلبم و از هر مسلمانی که در روز غدیر خم بوده میخواهم که برخیزد و آنچه را از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده، بازگوید. سی نفر برخاستند و ابونعیم نوشته؛ مردم زیادی برخاستند و شهادت دادند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در آن روز دست علی را گرفت و به مردم گفت: آیا می ابوطفیل میگوید من از رحبه خارج شدم در حالی که در قلبم چیزی بود (برای من سؤالی مطرح بود) لذا زید بن أرقم را ملاقات کردم و به او گفتم من از علی(علیه السلام) شنیدم که چنین و چنان میگفت. زید گفت: انکار نکن. من هم از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این مطلب را شنیدم.[8] احمد بن حنبل در حدیثی دیگر، از شهادت 12 نفر از بازماندگان جنگ بدر یاد می کند: عبدالرحمن بن ابی لیلی روایت می کند: علی را در روز رحبه دیدم که مردم را سوگند داد و به گواهی طلبید و می گفت: تنها کسی بپاخیزد و شهادت دهد که خود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را در آن حال دیده باشد. عبدالرحمن می گوید: دوازده نفر از کسانی که در بدر شرکت داشتند برخاستند. گویا من هماکنون به آنها مینگرم. گفتند: ما گواهی میدهیم روز غدیر خم از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدیم که میگفت: (آیا من نسبت به مؤمنان از خودشان اولی نیستم؟ و همسرانم مادرانشان نیستند؟)[9] گفتیم: بلی. فرمود: (هر کس که من مولای اویم پس علی هم مولای اوست)[10] به گزارش احمد بن حنبل، سه نفر از صحابه ای که در غدیر بودند و در یوم الرحبه از شهادت دادن استنکاف ورزیدند، به نفرین امام علی(علیه السلام) گرفتار شدند.[11] او حتی به فردی از صحابه اشاره می کند که به دلیل سکوت از شهادت بر واقعه غدیر، بینایی اش را از داد.[12] 5. در واقعه جنگ صفین در سال 37 قمری مردی از لشکر معاویه قرآن به دست به میدان مبارزه آمد در حالی که این آیه را تلاوت می کرد: (عَمَّ یَتَسَاءلُونَ. عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ...)[13] حضرت شخصاً به جنگ او رفتند و ابتدا پرسیدند: آیا نبأ عظیم را که مردم بر سر آن اختلاف دارند می شناسی؟ آن مرد گفت: نه!! فرمود: (به خدا قسم منم نبأ عظیم که بر سر آن اختلاف دارند. بر سر ولایت من نزاع دارید... در روز غدیر دانستید و روز قیامت خواهید دانست که چه کردید)؟[14] پی نوشت ها ___________________________ [1]. مناشده: سوگند خورانیدن، سوگند دادن کسی را به خدا. (لسان العرب، ج3، ص 422) گویا در مناشده فردی دیگری را قسم می دهد و از او درخواست یاری می کند. [2]. الغدیر، ج1، ص 327. [3]. طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص 70؛ بحار الانوار، ج 28، ص 186. [4]. بحار الانوار، ج 28، ص 273. [5]. المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص 419، حدیث 5594؛ خوارزمی، المناقب، ص182، حدیث 221؛ امینی، الغدیر، ج 1، ص 379 و380. [6]. رحبة، حیاط مسجد کوفه بود که به دلیل وسعت، محلی برای اجتماعات تلقی می شد. امام این احتجاج را در رحبه مسجد کوفه بیان داشت. [7]. مسند احمد، ج 4، ص 370، ح 19823؛ ج 5، ص 366، ح 23808. [8]. مسند احمد، ج 4، ص 370، شماره 19321. [9]. احزاب، آیه 7. [10]. مسند احمد، ج 1، ص 119، شماره 961. [11]. همان، شماره 964. [12]. همان، ج 6، ص 510، شماره 22633. [13]. نبأ، آیات 1 و 2. [14]. مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 80.
آیا امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای اثبات امامت و ولایت خود، یادی از حدیث غدیر کرده است؟
واقعه غدیر خم از ابتدای وقوع در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم از هجرت نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) و از همان قرن های نخستین تا عصر حاضر پیوسته و بدون انقطاع از حوادث غیرقابل تردید بوده است، به طوری که دوست داران اهل بیت(علیهم السلام) به این واقعه ایمان داشته و دشمنان بدون این که تردید یا انکاری در آن راه دهند، آن را روایت کرده اند. در تاریخ به نمونه هایی از احتجاج و دلیل آوردن به حدیث غدیرخم اشاره شده است به گونه ای که نخستین استدلال، کیفیت گفت و شنودی است که به وسیله شخص امیرالمؤمنین(علیه السلام) با صحابه در مسجد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و بعد از رحلت پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وقوع یافته است.
پس از آن نیز امیرمؤمنان(علیه السلام) در موارد بسیاری به حدیث غدیر احتجاج کرده اند همچنین نمونه هایی از مناشده از سوی امام روایت شده است؛ (مناشده سوگند دادن دیگران برای بیان موضوعی است)[1] که امام برخی از صحابه را سوگند دادند تا به ماجرای غدیر اشاره نماید، علامه امینی به تفصیل به آن اشاره نموده است.[2]
در این پاسخ به نمونه هایی از آن به اختصار اشاره می شود:
1. بار نخستین که امیرالمؤمنین(علیه السلام) را به اجبار برای بیعت آوردند و حضرت امتناع کرد، در آنجا فرمود: (... گمان ندارم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر خم برای احدی حجتی و برای گوینده ای سخنی باقی گذاشته باشد. قسم می دهم کسانی را که از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر (من کنت مولاه فعلی مولاه...) را شنیدند که برخیزند و شهادت دهند). دوازده نفر از اهل بدر برخاستند و به ماجرای غدیر شهادت دادند و سایر مردم هم در این باره مطالبی گفتند، به طوری که عمر از ترس مجلس را تعطیل کرد!![3]
2. بار دوم که حضرت را طناب برگردن و شمشیر بالای سر به اجبار برای بیعت آوردند، عمر گفت: بیعت کن و گرنه تو را می کشیم. حضرت فرمود: (ای مسلمانان، ای مهاجران و انصار، شما را به خدا قسم می دهم آیا از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدید که در روز غدیر خم چه می فرمود...)؟ همه تصدیق کردند و گفتند: آری به خدا قسم.[4]
3. در میدان جنگ جمل در بصره، امیرالمؤمنین(علیه السلام) به طلحه فرمود: تو را به خدا قسم می دهم، آیا از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدی که می فرمود: (من کنت مولاه فعلی مولاه). گفت: آری. فرمود: پس چرا به جنگ من آمده ای؟ گفت: (در خاطرم نبود و فراموش کرده بودم)![5]
4. امیرمؤمنان(علیه السلام) به سال 35 هجری در (یوم الرحبه )[6] که بسیاری از شاهدان واقعه غدیر از دنیا رفته بودند، به تعدادی از شاهدان غدیر خم اشاره فرموده از آن حادثه مهم یاد کردند. أحمد بن حنبل (متوفی241ق) پیشوای حنبلیان در مشهورترین کتاب خود به نام مُسند، به حدیث یوم الرحبه به روایت های مختلف، اشاره نموده است[7]؛ در مسند او چنین روایت می شود:
علی;(علیه السلام) مردم را در رحبه جمع نمود سپس فرمود: خدا را به گواهی میطلبم و از هر مسلمانی که در روز غدیر خم بوده میخواهم که برخیزد و آنچه را از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده، بازگوید. سی نفر برخاستند و ابونعیم نوشته؛ مردم زیادی برخاستند و شهادت دادند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در آن روز دست علی را گرفت و به مردم گفت: آیا می
ابوطفیل میگوید من از رحبه خارج شدم در حالی که در قلبم چیزی بود (برای من سؤالی مطرح بود) لذا زید بن أرقم را ملاقات کردم و به او گفتم من از علی(علیه السلام) شنیدم که چنین و چنان میگفت. زید گفت: انکار نکن. من هم از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این مطلب را شنیدم.[8]
احمد بن حنبل در حدیثی دیگر، از شهادت 12 نفر از بازماندگان جنگ بدر یاد می کند: عبدالرحمن بن ابی لیلی روایت می کند: علی را در روز رحبه دیدم که مردم را سوگند داد و به گواهی طلبید و می گفت: تنها کسی بپاخیزد و شهادت دهد که خود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را در آن حال دیده باشد. عبدالرحمن می گوید: دوازده نفر از کسانی که در بدر شرکت داشتند برخاستند. گویا من هماکنون به آنها مینگرم. گفتند: ما گواهی میدهیم روز غدیر خم از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدیم که میگفت:
(آیا من نسبت به مؤمنان از خودشان اولی نیستم؟ و همسرانم مادرانشان نیستند؟)[9]
گفتیم: بلی.
فرمود: (هر کس که من مولای اویم پس علی هم مولای اوست)[10]
به گزارش احمد بن حنبل، سه نفر از صحابه ای که در غدیر بودند و در یوم الرحبه از شهادت دادن استنکاف ورزیدند، به نفرین امام علی(علیه السلام) گرفتار شدند.[11] او حتی به فردی از صحابه اشاره می کند که به دلیل سکوت از شهادت بر واقعه غدیر، بینایی اش را از داد.[12]
5. در واقعه جنگ صفین در سال 37 قمری مردی از لشکر معاویه قرآن به دست به میدان مبارزه آمد در حالی که این آیه را تلاوت می کرد:
(عَمَّ یَتَسَاءلُونَ. عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ...)[13]
حضرت شخصاً به جنگ او رفتند و ابتدا پرسیدند: آیا نبأ عظیم را که مردم بر سر آن اختلاف دارند می شناسی؟ آن مرد گفت: نه!! فرمود:
(به خدا قسم منم نبأ عظیم که بر سر آن اختلاف دارند. بر سر ولایت من نزاع دارید... در روز غدیر دانستید و روز قیامت خواهید دانست که چه کردید)؟[14]
پی نوشت ها
___________________________
[1]. مناشده: سوگند خورانیدن، سوگند دادن کسی را به خدا. (لسان العرب، ج3، ص 422) گویا در مناشده فردی دیگری را قسم می دهد و از او درخواست یاری می کند.
[2]. الغدیر، ج1، ص 327.
[3]. طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص 70؛ بحار الانوار، ج 28، ص 186.
[4]. بحار الانوار، ج 28، ص 273.
[5]. المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص 419، حدیث 5594؛ خوارزمی، المناقب، ص182، حدیث 221؛ امینی، الغدیر، ج 1، ص 379 و380.
[6]. رحبة، حیاط مسجد کوفه بود که به دلیل وسعت، محلی برای اجتماعات تلقی می شد. امام این احتجاج را در رحبه مسجد کوفه بیان داشت.
[7]. مسند احمد، ج 4، ص 370، ح 19823؛ ج 5، ص 366، ح 23808.
[8]. مسند احمد، ج 4، ص 370، شماره 19321.
[9]. احزاب، آیه 7.
[10]. مسند احمد، ج 1، ص 119، شماره 961.
[11]. همان، شماره 964.
[12]. همان، ج 6، ص 510، شماره 22633.
[13]. نبأ، آیات 1 و 2.
[14]. مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 80.
- [سایر] اثبات عقلانی ولایت حضرت علی (ع) در غدیر خم؟
- [سایر] اثبات عقلانی ولایت حضرت علی (ع) در غدیر خم؟
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبۀ غدیر چند مرتبه کلمات وصی و امام را در مورد حضرت علی (ع) ذکر فرمودند؟
- [سایر] اگر امامت و خلافت، حق حضرت علی علیه السلام بود، چرا در اثبات خلافت خویش پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به حدیث غدیر استدلال نکرد؟
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبه غدیر چند مرتبه کلمات وصی و امام را در مورد حضرت علی (ع) ذکر فرمودند؟
- [سایر] در اثبات امامت و ولایت امام علی ع چه دلایل عقلی وجود دارد؟
- [سایر] آیا حضرت علی (ع) به حدیث غدیر و ماجرای غدیر خم استدلال کرده است؟
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبۀ غدیر چند مرتبه کلمۀ علی را ذکر فرمودند؟
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبه غدیر چند مرتبه کلمه علی را ذکر فرمودند؟
- [سایر] آیا تنها در روز غدیر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام اعلام شد؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در زمان غایب بودن امام علیه السلام مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند. و بهتر آن است که در خطبه عید فطر احکام زکات فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله خوئی] در زمان غائب بودن امام (علیه السلام) مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخواند و بهتر است که در خطبه عید فطر احکام زکات فطره و در خطبة عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] واجب است امام پس از خطبة اوّل مقدار کمی بنشیند وسپس به خطبه دوّم بپردازد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] واجب است امام پس از خطبه اول مقدار کمی بنشیند و سپس به خطبه دوم بپردازد.
- [آیت الله سبحانی] واجب است امام پس از خطبه اوّل کمی بنشیند و سپس به خطبه دوم بپردازد.
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط مستحبّ آن است که امام درحال خطبه ، سخنی غیرمربوط به خطبه ها نگوید ، اَلْبَتَّه در فاصلة بین خطبه ها ونماز ، سخن گفتن بلامانع است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] احتیاط مستحب آن است که امام در حال خطبه سخنی غیر مربوط به خطبه ها نگوید البته در فاصله بین خطبه ها و نماز، سخن گفتن بلامانع است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ی: هر یک از خطبه ها باید مشتمل بر امور زیر باشد: 1 حمد و ثنای الهی. 2 صلوات بر محمد و آل محمد. 3 وعظ و ارشاد و سفارش به تقوای الهی. 4 خواندن یک سوره کوتاه در هر خطبه مانند سوره قل هو الله، قل یا أیها الکافرون یا سوره والعصر (بنابر احتیاط واجب). 5 بنابر احتیاط واجب برای خود و مؤمنین و مؤمنات استغفار کند و در خطبه دوم ائمه هدی(علیهم السلام) را هنگام صلوات و درود یک یک نام ببرد. بنابراین خطبه اول شامل پنج قسمت و خطبه دوم شامل شش قسمت است. امام باید خطبه ها را در حال قیام بخواند و میان دو خطبه جلوس مختصری بنماید و صدای خود را در حد مقدور به نمازگزاران برساند و وعظ و ارشاد را به زبان قابل فهم برای مردم ایراد کند.