آیا امام حسین (ع) برای قاتل خود هم اشک می ریخت و دلسوزی می کرد؟
دنیا صحنه نزاع بین حق و باطل است. و پیامبران و اوصیای آنها، نهایت تلاششان را کرده اند تا عده بیشتری را از این صحنه کارزار نجات دهند و از باطل برهانند. تا آنجا که دلسوزی های فراوان پیامبر (ص) سبب می شود، خداوند بفرماید: فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی‌ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً (6  کهف) شاید، اگر به این سخن ایمان نیاورند، تو جان خود را از اندوه، در پیگیریِ [کار] شان تباه کنی. و این خواست خدای متعال بوده است که انواع و اقسام بیان ها، را به سبب تعداد بسیاری از مقربین خود برای مردم ارسال نموده است، تا آنها را متوجه خطر گوش فرا دادن به وسوسه های شیطان بنماید و به بشر بفهماند که فرو رفتن در شهوات حیوانی، انسان را به تباهی می کشاند. و خدای متعال نسبت به انکار و ستیزه بشر در مقابل سعادت خود ، با تاسف می فرماید: یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ (30  یس) افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می‌ کردند! ائمه (علیهم السلام) نیز که جانشینان پیامبر (ص) بوده اند، همین مشرب را داشته اند. امام حسین (ع) هم علاوه بر اینکه اصل حرکت شان و تمام فداکاری هایشان، برای باقی ماندن راه حق، و سبب نجات انسان ها بود، در مقابل دشمنان خود نیز از خیر خواهی کم نگذاشت و در مقابل آنان چندین مرتبه سخن گفت از آن جمله فرمود: ایها الناس سخن مرا گوش کنید. در کشتن من عجله نکنید، تا آن حقی که شما از نظر موعظه بر من دارید ادا کنم و عذر خود را بر شما روشن نمایم. اما لشگر مقابل با ایجاد سر و صدا سعی می  کنند حتی صدای امام را هم نشوند و امام می فرمایند: وای بر شما! چه مانعی دارد که ساکت شوید و سخن مرا گوش کنید؟ جز این نیست که من شما را براه هدایت دعوت میکنم، کسی که از من اطاعت کند هدایت می‌شود و کسی که نافرمانی نماید هلاک و کافر خواهد شد. ولی این شیوه در جایی به اتمام می رسد چون تمام این مراحل برای آن است که اگر کسی قصد شنیدن و فهمیدن را دارد، متوجه شود و خود را نجات دهد. و در جایی که حجت بر شخص تمام شده، و از روی هواهای نفسانی، تصمیم گرفته عقلش را کنار بگذارد، دیگر نمی توان برای او دلسوزی کرد. چنین کسانی از اراده ای که خدای متعال در اختیارشان قرار داده، برای رفتن در مسیر شقاوت استفاده کرده اند و خدای متعال نیز خلقت خود را خراب نکرده و بین مومن و کافر مساوات برقرار نمی کند. و به آنها اجازه ادامه مسیر شقاوت را می دهد. و نمی خواهد با زور به زندگی آنها نور بتاباند. به همین خاطر اجازه هیچ گونه دعای خیر برای این افراد را نمی دهد. و حضرت نوح و حضرت ابراهیم را از دعا برای فرزند و یا عمو نهی می کند. وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهیمَ لِأَبیهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ ُ إِنَّ إِبْراهیمَ لَأَوَّاهٌ حَلیمٌ (114 توبه) و استغفار ابراهیم برای پدرش [عمویش آزر]، فقط بخاطر وعده‌ای بود که به او داده بود (تا وی را بسوی ایمان جذب کند) امّا هنگامی که برای او روشن شد که وی دشمن خداست، از او بیزاری جست به یقین، ابراهیم مهربان و بردبار بود. پس مشخص است که امام حسین (ع) برای شقی ترین انسان ها، هرگز دعای خیر نخواهد کرد. بلکه در چندین نوبت آنها را نفرین نموده است. از جمله آنکه می فرمایند: پروردگارا! باران آسمان را بروی این مردم ببند! قحطی نظیر قحطی زمان حضرت یوسف دچار ایشان بفرما! غلام ثقیف را- یعنی حجاج بن یوسف ثقفی ملعون- را بر این مردم بنحوی مسلط کن که جام مرگ را که از صبر (بفتح صاد و کسر باء گیاهی است فوق العاده تلخ) تلختر است به ایشان بچشاند و احدی از اینان را باقی نگذار (وقعة الطف، ص: 254)
عنوان سوال:

آیا امام حسین (ع) برای قاتل خود هم اشک می ریخت و دلسوزی می کرد؟


پاسخ:

دنیا صحنه نزاع بین حق و باطل است. و پیامبران و اوصیای آنها، نهایت تلاششان را کرده اند تا عده بیشتری را از این صحنه کارزار نجات دهند و از باطل برهانند. تا آنجا که دلسوزی های فراوان پیامبر (ص) سبب می شود، خداوند بفرماید:

فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی‌ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً (6  کهف) شاید، اگر به این سخن ایمان نیاورند، تو جان خود را از اندوه، در پیگیریِ [کار] شان تباه کنی.

و این خواست خدای متعال بوده است که انواع و اقسام بیان ها، را به سبب تعداد بسیاری از مقربین خود برای مردم ارسال نموده است، تا آنها را متوجه خطر گوش فرا دادن به وسوسه های شیطان بنماید و به بشر بفهماند که فرو رفتن در شهوات حیوانی، انسان را به تباهی می کشاند. و خدای متعال نسبت به انکار و ستیزه بشر در مقابل سعادت خود ، با تاسف می فرماید:

یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ (30  یس) افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می‌ کردند!

ائمه (علیهم السلام) نیز که جانشینان پیامبر (ص) بوده اند، همین مشرب را داشته اند. امام حسین (ع) هم علاوه بر اینکه اصل حرکت شان و تمام فداکاری هایشان، برای باقی ماندن راه حق، و سبب نجات انسان ها بود، در مقابل دشمنان خود نیز از خیر خواهی کم نگذاشت و در مقابل آنان چندین مرتبه سخن گفت از آن جمله فرمود: ایها الناس سخن مرا گوش کنید. در کشتن من عجله نکنید، تا آن حقی که شما از نظر موعظه بر من دارید ادا کنم و عذر خود را بر شما روشن نمایم.

اما لشگر مقابل با ایجاد سر و صدا سعی می  کنند حتی صدای امام را هم نشوند و امام می فرمایند: وای بر شما! چه مانعی دارد که ساکت شوید و سخن مرا گوش کنید؟ جز این نیست که من شما را براه هدایت دعوت میکنم، کسی که از من اطاعت کند هدایت می‌شود و کسی که نافرمانی نماید هلاک و کافر خواهد شد.

ولی این شیوه در جایی به اتمام می رسد چون تمام این مراحل برای آن است که اگر کسی قصد شنیدن و فهمیدن را دارد، متوجه شود و خود را نجات دهد. و در جایی که حجت بر شخص تمام شده، و از روی هواهای نفسانی، تصمیم گرفته عقلش را کنار بگذارد، دیگر نمی توان برای او دلسوزی کرد. چنین کسانی از اراده ای که خدای متعال در اختیارشان قرار داده، برای رفتن در مسیر شقاوت استفاده کرده اند و خدای متعال نیز خلقت خود را خراب نکرده و بین مومن و کافر مساوات برقرار نمی کند. و به آنها اجازه ادامه مسیر شقاوت را می دهد. و نمی خواهد با زور به زندگی آنها نور بتاباند.

به همین خاطر اجازه هیچ گونه دعای خیر برای این افراد را نمی دهد. و حضرت نوح و حضرت ابراهیم را از دعا برای فرزند و یا عمو نهی می کند.

وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهیمَ لِأَبیهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ ُ إِنَّ إِبْراهیمَ لَأَوَّاهٌ حَلیمٌ (114 توبه) و استغفار ابراهیم برای پدرش [عمویش آزر]، فقط بخاطر وعده‌ای بود که به او داده بود (تا وی را بسوی ایمان جذب کند) امّا هنگامی که برای او روشن شد که وی دشمن خداست، از او بیزاری جست به یقین، ابراهیم مهربان و بردبار بود.

پس مشخص است که امام حسین (ع) برای شقی ترین انسان ها، هرگز دعای خیر نخواهد کرد. بلکه در چندین نوبت آنها را نفرین نموده است. از جمله آنکه می فرمایند: پروردگارا! باران آسمان را بروی این مردم ببند! قحطی نظیر قحطی زمان حضرت یوسف دچار ایشان بفرما! غلام ثقیف را- یعنی حجاج بن یوسف ثقفی ملعون- را بر این مردم بنحوی مسلط کن که جام مرگ را که از صبر (بفتح صاد و کسر باء گیاهی است فوق العاده تلخ) تلختر است به ایشان بچشاند و احدی از اینان را باقی نگذار (وقعة الطف، ص: 254)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین