امام حسین (ع) گفتگویی با زهیر داشته اند که سبب پیوستن زهیر به قافله کربلا می شود در حالی که عده بسیاری سخنان امام (ع) را شنیدند و در صف گمراهان و یزیدیان باقی ماندند. گفتگوی امام با زهیر ثبت نشده و ما از آن خبر نداریم. اما آن چیزی که در این جا باید گفته شود و برای حال ما مناسب است، اینکه: امام معجزه هدایت را انجام می دهد. اما برای کسی که قابلیت دارد. و بنا نیست که بدون انتخاب و اختیار کسی، او را از طریق خوارق عادات به ایمان بکشانند. این گفته صریح خدا، خطاب به پیامبر گرانقدر خویش است که ایمان بی اراده شخص را غیر ممکن و تلاش جاهلان می خواند: (وَ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّماءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلینَ[انعام/35] و اگر اعراض آنها بر تو سنگین است، چنانچه بتوانی نقبی در زمین بزنی، یا نردبانی به آسمان بگذاری (و اعماق زمین و آسمانها را جستجو کنی، چنین کن) تا آیه (و نشانه دیگری) برای آنها بیاوری! (ولی بدان که این لجوجان، ایمان نمی آورند!) امّا اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!) پس روشن است که هدایت تنها و تنها با انتخاب خودمان ممکن است. اما اینکه چرا زهیر چنین اوج می گیرد، خود مطلب قابل تاملی است. و شاید رمز مساله در میزان شکر اوست. که به تعبیر استاد صفائی : داستان حرکت انسان، داستان کفر و شکر است.[1] هر چقدر شکر انسان در مقابل نعمت هدایت الهی، شکری قوی تر داشته باشد، صعود او قوی تر خواهد بود. و زهیر شکری جانانه کرد! از طلاق همسر و ترک تمام دنیا، تا سخنانش در شب عاشورا که اگر دهها مرتبه کشته شود و دوباره زنده شود، همچنان برای امام جانفشانی خواهد کرد، تا نماز ظهر عاشورا که سپر امام (ع) شد. او آنجا که حق را شناخت، با تمام توان در صحنه آمد، و از شکر نعمت هدایت چیزی فروگذار نکرد! اما عده ای نیز بودند که پای شکرشان می لنگید! و نتوانستند مانند زهیر اوج بگیرند. مثلا طرماح که از نعمت هدایت بهره مند بود، و راهی کربلا نیز شد، اما شکرش مانند زهیر قوی نبود، برای همین فکر عیال خویش بود. و نتوانست همه چیز را فدا کند! و برای رساندن آذوقه آنها از کربلا رفت و از فیض عظمی بی نصیب ماند! البته نمی خواهیم بگوییم طرماح مقامی کوچک داشت. او عاشق بود و جان خویش در کف گرفته بود و عازم کربلا بود. اما آن گونه که زهیر شکر هدایتش را کرد، طرماح نکرد. در واقع: هر چقدر شکر انسان در مقابل هدایت قوی تر باشد، اوج و تعالی معنوی او بیشتر خواهد شد. [1]. صراط، ص: 92.
امام حسین (ع) گفتگویی با زهیر داشته اند که سبب پیوستن زهیر به قافله کربلا می شود در حالی که عده بسیاری سخنان امام (ع) را شنیدند و در صف گمراهان و یزیدیان باقی ماندند. گفتگوی امام با زهیر ثبت نشده و ما از آن خبر نداریم. اما آن چیزی که در این جا باید گفته شود و برای حال ما مناسب است، اینکه:
امام معجزه هدایت را انجام می دهد. اما برای کسی که قابلیت دارد. و بنا نیست که بدون انتخاب و اختیار کسی، او را از طریق خوارق عادات به ایمان بکشانند. این گفته صریح خدا، خطاب به پیامبر گرانقدر خویش است که ایمان بی اراده شخص را غیر ممکن و تلاش جاهلان می خواند:
(وَ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّماءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلینَ[انعام/35] و اگر اعراض آنها بر تو سنگین است، چنانچه بتوانی نقبی در زمین بزنی، یا نردبانی به آسمان بگذاری (و اعماق زمین و آسمانها را جستجو کنی، چنین کن) تا آیه (و نشانه دیگری) برای آنها بیاوری! (ولی بدان که این لجوجان، ایمان نمی آورند!) امّا اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!)
پس روشن است که هدایت تنها و تنها با انتخاب خودمان ممکن است. اما اینکه چرا زهیر چنین اوج می گیرد، خود مطلب قابل تاملی است. و شاید رمز مساله در میزان شکر اوست. که به تعبیر استاد صفائی : داستان حرکت انسان، داستان کفر و شکر است.[1]
هر چقدر شکر انسان در مقابل نعمت هدایت الهی، شکری قوی تر داشته باشد، صعود او قوی تر خواهد بود. و زهیر شکری جانانه کرد! از طلاق همسر و ترک تمام دنیا، تا سخنانش در شب عاشورا که اگر دهها مرتبه کشته شود و دوباره زنده شود، همچنان برای امام جانفشانی خواهد کرد، تا نماز ظهر عاشورا که سپر امام (ع) شد. او آنجا که حق را شناخت، با تمام توان در صحنه آمد، و از شکر نعمت هدایت چیزی فروگذار نکرد!
اما عده ای نیز بودند که پای شکرشان می لنگید! و نتوانستند مانند زهیر اوج بگیرند. مثلا طرماح که از نعمت هدایت بهره مند بود، و راهی کربلا نیز شد، اما شکرش مانند زهیر قوی نبود، برای همین فکر عیال خویش بود. و نتوانست همه چیز را فدا کند! و برای رساندن آذوقه آنها از کربلا رفت و از فیض عظمی بی نصیب ماند!
البته نمی خواهیم بگوییم طرماح مقامی کوچک داشت. او عاشق بود و جان خویش در کف گرفته بود و عازم کربلا بود. اما آن گونه که زهیر شکر هدایتش را کرد، طرماح نکرد.
در واقع: هر چقدر شکر انسان در مقابل هدایت قوی تر باشد، اوج و تعالی معنوی او بیشتر خواهد شد.
[1]. صراط، ص: 92.
- [سایر] آیا صدور معجزه از امام حسین(ع) امکان دارد؟
- [سایر] زهیر بن قین چه ویژگی خاصی داشت که امام حسین(ع) فرستادهای برای ایشان فرستاد و طبق بعضی از روایات جایگاه وی را در بهشت به او نشان داد در حالی که زهیر از طرفداران عثمان بود؟ همچنین در تذکره سبط آمده است: زهیر بن قین با حسین(ع) کشته شد و همسرش به غلام او گفت: برو و مولای خود را کفن کن، او آمد و حسین را عریان دید، با خود گفت: مولایم را کفن کنم و حسین را بدون کفن بگذارم. نه به خدا سوگند، پس آنحضرت را کفن کرد و مولایش را در پارچهای دیگر کفن کرد.
- [سایر] چرا اسم امام حسین(ع) را حسین گذاشتند؟ چرا اسم امام علی(ع) را علی گذاشتند؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] چند دختر از امام حسین(ع) در واقعة کربلا حاضر بودند و بطور کلی امام حسین(ع) چند دختر داشتند؟
- [سایر] حضرت سکینه ،دختر امام حسین (ع) چند سال زندگی کرد ؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) کلمه (مُنّوا عَلَیّ) را برای طلب آب برای علی اصغر(ع) به کار بردند؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) خواهری به نام رقیه داشت؟ آیا او همراه امام حسین(ع) در کربلا بود؟ و آیا خواهران دیگر امام حسین؛ مثل ام کلثوم در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] فلسفه اشک برای امام حسین(ع) چیست ؟ پاداش اشک برای امام حسین چقدر است؟
- [سایر] آیا رجعت از امام حسین (ع) شروع و به امام حسن عسکری (ع) ختم میشود؟
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.