در لغت "اهل" به کسانی می گویند که محوری واحد آن ها را جمع کرده است. مثل کسانی که خویشاوندی، نقطه اشتراک آنهاست. یا کسانی که سکونت در یک منزل، سبب وحدت آنها شده است و یا اینکه دین واحدی آنها را با یکدیگر قرین کرده است.[1] در این معنا، زن و فرزند هر کس اهل بیت او هستند. همانطور که رابطه دینی نیز می تواند کسی را اهل بیت دیگری کند. مثل آنجا که سلمان، بدون هیچ گونه نسبت قوم و خویشی، اهل بیت رسول اکرم (ص) خوانده می شود.[2] برای هر نوع از این محورها، می توانیم نظایری در قرآن بیابیم. اهل کتاب – اهل القری – اهل التقوی – اهل البیت و ... در بعضی آیات هم خانواده بودن، در نظر گرفته شده و حتی همسر حضرت نوح (ع) و همسر حضرت لوط (ع) نیز از اهل آنها شمرده شده اند. به همین خاطر بعد از ذکر "اهل" استثناء ذکر شده تا آنها را خارج کند. (اگر داخل اهل نبودند، نیازی به استثناء نبود) (قالُوا لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَ أَهْلَکَ إِلاَّ امْرَأَتَکَ کانَتْ مِنَ الْغابِرینَ[عنکبوت/33] نترس و غمگین مباش، ما تو و خانوادهات را نجات خواهیم داد، جز همسرت که در میان قوم باقی می ماند.) (قُلْنَا احْمِلْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ[هود/40] به نوح گفتیم: (از هر جفتی از حیوانات (از نر و ماده) یک زوج در آن (کشتی) حمل کن! همچنین خاندانت را (بر آن سوار کن)- مگر آنها که قبلًا وعده هلاک آنان داده شده [همسر و یکی از فرزندانت]) ولی در بعضی از آیات، محور دیگری در نظر گرفته می شود و محورهایی که بیشتر رایج هستند، نفی می شود. مثل فرزند نوح که به دلیل تغایر دینی، از اهل او بودن نفی می شود: (قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ[هود/46] فرمود: (ای نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است [فرد ناشایسته ای است]) اهل بیت رسول (ص) نیز می تواند با در نظر گرفتن یک محور، معنای عام و بسیار گسترده ای داشته باشد. مثل : (وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها[طه/132] خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکیبا باش) اما در یک جا، محور خاصی مد نظر بوده که معنای آن خاص و ویژه افراد محدودی شده است: (إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً[احزاب/33] خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد.) در اینجا محور عصمت معنای اهل بیت را مشخص می کند و تنها کسانی همراه رسول (ص) می شوند که از عصمت برخوردارند. و حتی معتقد بودن به دین و رعایت تقوی نیز محور نیست. چرا که پیامبر (ص) برای همین اهل دین و اهل تقوی، می فرماید که باید به اهل بیت، رجوع کنند و با تمسک به این ریسمان، نجات یابند: (إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیْتِی عِتْرَتِی[3] من در میان شما دو چیز به جا میگذارم، که اگر بدانها بگروید هرگز گمراه نشوید: کتاب خدا عز و جل و اهل بیتم و عترتم.) البته این معنا، از اهل بیت به گونه ای در میان مسلمانان شایع شده است که اگر "اهل البت" به صورت مطلق گفته شود و قرینه ای برای اراده معنای دیگر از آن نباشد، به همین معنا بازگردانده می شود. و راغب اصفهانی نیز در مفردات به این مساله اشاره کرده است. (تعورف فی أسرة النبیّ علیه الصلاة و السلام مطلقا إذا قیل: أهل البیت لقوله عزّ و جلّ: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ [الأحزاب/ 33])[4] [1]. رک: المفردات فی غریب القرآن، ص: 96. [2]. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ - بحار الأنوار، ج65، ص55. [3]. الکافی، ج1، ص 294. [4]. المفردات فی غریب القرآن، ص: 96.
در لغت "اهل" به کسانی می گویند که محوری واحد آن ها را جمع کرده است. مثل کسانی که خویشاوندی، نقطه اشتراک آنهاست. یا کسانی که سکونت در یک منزل، سبب وحدت آنها شده است و یا اینکه دین واحدی آنها را با یکدیگر قرین کرده است.[1]
در این معنا، زن و فرزند هر کس اهل بیت او هستند. همانطور که رابطه دینی نیز می تواند کسی را اهل بیت دیگری کند. مثل آنجا که سلمان، بدون هیچ گونه نسبت قوم و خویشی، اهل بیت رسول اکرم (ص) خوانده می شود.[2]
برای هر نوع از این محورها، می توانیم نظایری در قرآن بیابیم. اهل کتاب – اهل القری – اهل التقوی – اهل البیت و ... در بعضی آیات هم خانواده بودن، در نظر گرفته شده و حتی همسر حضرت نوح (ع) و همسر حضرت لوط (ع) نیز از اهل آنها شمرده شده اند. به همین خاطر بعد از ذکر "اهل" استثناء ذکر شده تا آنها را خارج کند. (اگر داخل اهل نبودند، نیازی به استثناء نبود)
(قالُوا لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَ أَهْلَکَ إِلاَّ امْرَأَتَکَ کانَتْ مِنَ الْغابِرینَ[عنکبوت/33] نترس و غمگین مباش، ما تو و خانوادهات را نجات خواهیم داد، جز همسرت که در میان قوم باقی می ماند.)
(قُلْنَا احْمِلْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ[هود/40] به نوح گفتیم: (از هر جفتی از حیوانات (از نر و ماده) یک زوج در آن (کشتی) حمل کن! همچنین خاندانت را (بر آن سوار کن)- مگر آنها که قبلًا وعده هلاک آنان داده شده [همسر و یکی از فرزندانت])
ولی در بعضی از آیات، محور دیگری در نظر گرفته می شود و محورهایی که بیشتر رایج هستند، نفی می شود. مثل فرزند نوح که به دلیل تغایر دینی، از اهل او بودن نفی می شود:
(قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ[هود/46] فرمود: (ای نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است [فرد ناشایسته ای است])
اهل بیت رسول (ص) نیز می تواند با در نظر گرفتن یک محور، معنای عام و بسیار گسترده ای داشته باشد. مثل :
(وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها[طه/132] خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکیبا باش)
اما در یک جا، محور خاصی مد نظر بوده که معنای آن خاص و ویژه افراد محدودی شده است:
(إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً[احزاب/33] خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد.)
در اینجا محور عصمت معنای اهل بیت را مشخص می کند و تنها کسانی همراه رسول (ص) می شوند که از عصمت برخوردارند. و حتی معتقد بودن به دین و رعایت تقوی نیز محور نیست. چرا که پیامبر (ص) برای همین اهل دین و اهل تقوی، می فرماید که باید به اهل بیت، رجوع کنند و با تمسک به این ریسمان، نجات یابند:
(إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیْتِی عِتْرَتِی[3] من در میان شما دو چیز به جا میگذارم، که اگر بدانها بگروید هرگز گمراه نشوید: کتاب خدا عز و جل و اهل بیتم و عترتم.)
البته این معنا، از اهل بیت به گونه ای در میان مسلمانان شایع شده است که اگر "اهل البت" به صورت مطلق گفته شود و قرینه ای برای اراده معنای دیگر از آن نباشد، به همین معنا بازگردانده می شود. و راغب اصفهانی نیز در مفردات به این مساله اشاره کرده است. (تعورف فی أسرة النبیّ علیه الصلاة و السلام مطلقا إذا قیل: أهل البیت لقوله عزّ و جلّ: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ [الأحزاب/ 33])[4]
[1]. رک: المفردات فی غریب القرآن، ص: 96.
[2]. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ - بحار الأنوار، ج65، ص55.
[3]. الکافی، ج1، ص 294.
[4]. المفردات فی غریب القرآن، ص: 96.
- [سایر] منظور از «اهل البیت» در آیه تطهیر چیست؟
- [سایر] با توجه به منابع اهل سنت، منظور از اهل بیت در آیه تطهیر چه کسانی است؟
- [سایر] منظور از اهل البیت (خانواده نبوت) در آیة تطهیر، چه کسانی هستند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ذاکر اهل بیت می تواند برای ذکر فضائل و مصائب اهل بیت(علیهم السلام)اجرت طی کند؟
- [سایر] مأموریت اهل البیت (علیهم السلام) چیست؟
- [سایر] شرایط محبت اهل بیت علیهم السلام چیست؟
- [سایر] روز چندم حادثه عاشورا آب برای اهل بیت (علیهم السلام) بسته شد؟ آیا در شب عاشورا اهل بیت (علیهم السلام) غسل انجام داده بودند؟
- [سایر] روز چندم عاشورا آب برای اهل بیت(علیهم السلام) بسته شد؟ آیا در شب عاشورا اهل بیت(علیهم السلام) غسل انجام داده بودند؟
- [آیت الله جوادی آملی] کف زدن در مراسم جشن اهل بیت (علیهم السّلام)، چه حکمی دارد؟ منظور از طرب چیست؟ حد لهو و لعب، چیست؟
- [سایر] جایگاه قرآن کریم و عترت علیهم السلام در مذهب تشیع چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله وحید خراسانی] دراشامیدن اب چند چیز مستحب است اول اب رابه طور مکیدن بیاشامد دوم در روز ایستاده اب بیاشامد سوم پیش از اشامیدن اب بسم الله وبعداز ان الحمدالله بگوید چهارم به سه نفس اب بیاشامد پنجم از روی میل اب بیاشامد ششم بعداز اشامیدن اب حضرت ابی عبدالله علیه السلام و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان ان حضرت را لعنت نماید
- [آیت الله بروجردی] در آشامیدن آب چند چیز مستحب است:اوّل:آب را به طور مکیدن بیاشامد.دوم:در روز ایستاده آب بخورد.سوم:پیش از آشامیدن آب (بسم الله) و بعد از آن (الحمد لله) بگوید.چهارم:به سه نفس آب بیاشامد.پنجم:از روی میل آب بیاشامد.ششم:بعد از آشامیدن آب حضرت ابا عبدالله (- ع) و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله اردبیلی] چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است که از آن جملهاند: پوشیدن لباس سیاه مگر برای عزای اهل بیت علیهمالسلام و همچنین لباس چرک و تنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند و پوشیدن لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن دکمههای لباس و به دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.
- [آیت الله اردبیلی] در آشامیدن آب چند چیز مستحب است: اوّل:آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم:در روز ایستاده آب بخورد.سوم:پیش از آشامیدن آب (بسم اللّه) و بعد از آن (الحمداللّه) بگوید.چهارم: به سه نفس آب بیاشامد. پنجم:از روی میل آب بیاشامد.ششم:بعد از آشامیدن آب حضرت ابا عبداللّه علیهالسلام و اهل بیت و یاران ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مظاهری] شش کار در آشامیدن آب مستحب است: اوّل: آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوّم: در روز ایستاده آب بخورد. سوّم: پیش از آشامیدن آب بسم اللَّه و بعد از آن الحمدللَّه بگوید. چهارم: به سه نفس آب بیاشامد. پنجم: از روی میل آب بیاشامد. ششم: بعد از آشامیدن آب حضرت ابا عبداللَّهعلیه السلام و اهلبیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] در آشامیدن آب چند چیز مستحّب است : اوّل : آب را بطور مکیدن بیاشامد . دوّم : در روز ایستاده آب بخورد . سوّم : پیش از آشامیدن آب بِسْمِ اللهِ و بعد از آن اَلْحَمْدُ لِلهِ بگوید . چهارم : به سه نفس آب بیاشامد . پنجم : بعد از آشامیدن آب حضرت اَبا عَبْدِ اَللهِ ( علیه السّلام ) و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعن نماید . مکروهات آب آشامیدن
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در آشامیدن آب چند چیز مستحب است: اوّل: آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوّم: در روز ایستاده آب بخورد.سوّم: پیش از آشامیدن آب بسم الله و بعد از آن الحمد لله بگوید. چهارم: به سه نفس آب بیاشامد. پنجم: از روی میل آب بیاشامد. ششم: بعد از آشامیدن آب حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید. مکروهات آب آشامیدن
- [امام خمینی] در آشامیدن آب چند چیز مستحب است: اول: آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم: در روز ایستاده آب بخورد. سوم: بیش از آشامیدن آب "بسم الله" و بعد از آن "الحمد لله" بگوید. چهارم: به سه نفس آب بیاشامد. پنجم: از روی میل آب بیاشامد. ششم: بعد از آشامیدن آب حضرت ابا عبد الله علیه السلام و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.