چرا روز شهادت حضرت زهرا (س) را به دهه تبدیل کرده اند؟ چرا این قدر غم و ماتم داریم؟
در پاسخ به این سوال توجه به چند نکته لازم است: 1- قطعا شاد بودن لازمه زندگی انسان است. و یکی از فضیلت های بزرگ در اسلام، شاد کردن دیگران است: (پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: هر که مؤمنی را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هر که مرا شاد کند، خدا را شاد کرده است.)[1] (پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند: هر که اندوهی از اندوههای دنیا را از برادر مؤمن خود بزداید، خداوند هفتاد اندوه از اندوههای آخرت را از او بزداید.)[2] انسان باید از لذت های حلال بهره مند شود و قسمتی از اوقات خود را صرف آن کند و از این لذتها نیرو و نشاط کسب کند تا سایر امورش را انجام دهد: حضرت علی (ع) می فرمایند: مؤمن را سه ساعت است؛ ساعتی که در آن با پروردگار خود راز می‌گوید و ساعتی که در پی تحصیل معاش خویش است و ساعتی که به خوشیها و لذات حلال و نیکوی خود می‌پردازد.[3] (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی‌ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ[اعراف/32] بگو: (چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده، و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟!) بگو: (اینها در زندگی دنیا، برای کسانی است که ایمان آورده ‌اند (اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولی) در قیامت، خالص (برای مؤمنان) خواهد بود.) 2- همه انسان ها شادی های خاص خود دارند. و هر کس با امر خاصی شاد می شود: (کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ[مومنون/53] هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند.) مهم این است که شادی ما، شادی ای واقعی و پایدار باشد: (قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ[یونس/58] بگو: (به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که این، از تمام آنچه گردآوری کرده‌اند، بهتر است!) و توجه داشته باشیم که بعضی از شادی ها چقدر پوچ و کم بهره هستند. (وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ[رعد/26] آنها [کافران‌] به زندگی دنیا، شاد (و خوشحال) شدند در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزی است!) بنابراین این دیدگاههای ماست که تا حدی شادی و غم ما را تامین می کند. کسی که شادی او، منحصر در به بطالت گذراندن وقت و دیدن صحنه های طنز و ... شده است، طبیعتا لحظه ای از این گونه امور دور شود، احساس ناخوشایندی به او دست می دهد. و اینکه ایام عزاداری حضرت زهرا (س) یک روز باشد یا یک دهه، در این امر فرقی ایجاد نمی کند. اگر کسی این حالت را در خود می یابد، باید بداند که شادی او ذاتا کم دوام است. حتی اگر هیچ کس او را به سمت امر دیگری نکشاند، کافیست لحظه ای عقل او مجال بیابد، تا با تفکرات صحیح و نمایاندن پرسش هایی جدی، شادی اش را تباه کند. بنابراین به جای تغییر تمام محیط اطراف، و فراگیر کردن ایام غفلت، باید به کسب شادی های بادوام و استوار پرداخت. و توجه داشت که شادی ای که بعضی از حاضرین در جلسه عزاداری پس از جلسه دارند، او هرگز تجربه نکرده است. 3- این مطلب صحیحی است که هنرمندان ما در تولید سبک های متناسب با شادی حلال کوتاهی هایی کرده اند. و در جامعه ما مناسبت های حزن انگیز جدی تر گرفته می شوند. رهبر انقلاب چند سال قبل در جلسه مداحان فرمودند: ( آهنگ شادی از آهنگ عزا جداست. الان معمول شده که برای روزهای عید جلساتی تشکیل می‌دهند. بنده مخالف این کار نیستم؛ بد هم نیست که دست می‌زنند. البته اگر از رادیو بشنویم - که بنده خودم گاهی از رادیو شنیده‌ام - و شعر را درست گوش نکنیم، خیال می‌کنیم دارند سینه می‌زنند! هم لحن، سینه‌زنی است؛ هم آن دستی که می‌زنند، مثل زدن روی سینه است. این چه شادی‌یی شد؟! اگر برای روزهای شادی، آهنگ‌های مناسب - نه آهنگ‌های مبتذل، نه آهنگ‌های طاغوتی، نه آهنگ‌های حرام - و شیوه‌های خوب انتخاب کنند، مؤثرتر و بهتر است. این‌طور نباشد که چون به روضه‌خوانی عادت کرده‌ایم، روز شادی هم که می‌خواهیم حرف بزنیم، لحنمان بشود لحن روضه‌خوانی. قدیم‌ها می‌گفتند فلانی هرچه می‌خواند، مثنوی درمی‌آید؛ هر آهنگی را که شروع کند، مثنوی می‌شود! این‌طوری نباشد.)[4] 4- اگر کسی واقع بین باشد، درد را بد نمی داند. حتی درد یکی از نعمت های بزرگ است. به همین خاطر خطرناک ترین بیماری ها، آنهایی هستند که درد ندارند تا شخص متوجه شود و به درمان بپردازد. بنابراین آنچه ناپسند است، بیماری است و نه احساس درد و در جایی که بیماری وجود دارد، درد نیز باید وجود داشته باشد. در مساله غم نیز همین گونه است. زمانی که واقعیت های تاریخی این گونه زشت و کریه بوده اند که عزیزترین انسان ها، متحمل فجایع بزرگ شده اند که قلم از واگویی آنها شرم دارد، در این جا غم و اندوه سزاوار است. و آنچه باید به تقبیحش پرداخت و آن را نفی کرد، جانیان و مسببان این حوادث غم بار هستند. 5- مراسمات مرتبط به ائمه اطهار (اعم از ولادت و شهادت) نباید به محلی برای شادی یا غم محض تبدیل شود. بلکه این مناسبت ها و مراسمات باید بهانه ای برای کسب معارف و آشنایی بیشتر با آن بزرگواران و درس آموزی از آنها باشد. و الا غم و شادی ما فایده ای به حال آنها ندارد. در واقع این مناسبت ها، نباید ماهیتی صرفا غم بار یا شادی آفرین داشته باشند. [1]. الکافی: 2/188/1. [2]. بحار الأنوار: 74/312/69. [3]. نهج البلاغه، کلمات قصار 390. [4]. بیانات در دیدار مداحان و شاعران اهل بیت  1384/05/05
عنوان سوال:

چرا روز شهادت حضرت زهرا (س) را به دهه تبدیل کرده اند؟ چرا این قدر غم و ماتم داریم؟


پاسخ:

در پاسخ به این سوال توجه به چند نکته لازم است:

1- قطعا شاد بودن لازمه زندگی انسان است. و یکی از فضیلت های بزرگ در اسلام، شاد کردن دیگران است:

(پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: هر که مؤمنی را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هر که مرا شاد کند، خدا را شاد کرده است.)[1]
(پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند: هر که اندوهی از اندوههای دنیا را از برادر مؤمن خود بزداید، خداوند هفتاد اندوه از اندوههای آخرت را از او بزداید.)[2]

انسان باید از لذت های حلال بهره مند شود و قسمتی از اوقات خود را صرف آن کند و از این لذتها نیرو و نشاط کسب کند تا سایر امورش را انجام دهد:
حضرت علی (ع) می فرمایند: مؤمن را سه ساعت است؛ ساعتی که در آن با پروردگار خود راز می‌گوید و ساعتی که در پی تحصیل معاش خویش است و ساعتی که به خوشیها و لذات حلال و نیکوی خود می‌پردازد.[3]

(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی‌ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ[اعراف/32] بگو: (چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده، و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟!) بگو: (اینها در زندگی دنیا، برای کسانی است که ایمان آورده ‌اند (اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولی) در قیامت، خالص (برای مؤمنان) خواهد بود.)

2- همه انسان ها شادی های خاص خود دارند. و هر کس با امر خاصی شاد می شود:
(کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ[مومنون/53] هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند.)

مهم این است که شادی ما، شادی ای واقعی و پایدار باشد:
(قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ[یونس/58] بگو: (به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که این، از تمام آنچه گردآوری کرده‌اند، بهتر است!)

و توجه داشته باشیم که بعضی از شادی ها چقدر پوچ و کم بهره هستند.
(وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ[رعد/26] آنها [کافران‌] به زندگی دنیا، شاد (و خوشحال) شدند در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزی است!)

بنابراین این دیدگاههای ماست که تا حدی شادی و غم ما را تامین می کند. کسی که شادی او، منحصر در به بطالت گذراندن وقت و دیدن صحنه های طنز و ... شده است، طبیعتا لحظه ای از این گونه امور دور شود، احساس ناخوشایندی به او دست می دهد. و اینکه ایام عزاداری حضرت زهرا (س) یک روز باشد یا یک دهه، در این امر فرقی ایجاد نمی کند. اگر کسی این حالت را در خود می یابد، باید بداند که شادی او ذاتا کم دوام است. حتی اگر هیچ کس او را به سمت امر دیگری نکشاند، کافیست لحظه ای عقل او مجال بیابد، تا با تفکرات صحیح و نمایاندن پرسش هایی جدی، شادی اش را تباه کند. بنابراین به جای تغییر تمام محیط اطراف، و فراگیر کردن ایام غفلت، باید به کسب شادی های بادوام و استوار پرداخت. و توجه داشت که شادی ای که بعضی از حاضرین در جلسه عزاداری پس از جلسه دارند، او هرگز تجربه نکرده است.

3- این مطلب صحیحی است که هنرمندان ما در تولید سبک های متناسب با شادی حلال کوتاهی هایی کرده اند. و در جامعه ما مناسبت های حزن انگیز جدی تر گرفته می شوند. رهبر انقلاب چند سال قبل در جلسه مداحان فرمودند: ( آهنگ شادی از آهنگ عزا جداست. الان معمول شده که برای روزهای عید جلساتی تشکیل می‌دهند. بنده مخالف این کار نیستم؛ بد هم نیست که دست می‌زنند. البته اگر از رادیو بشنویم - که بنده خودم گاهی از رادیو شنیده‌ام - و شعر را درست گوش نکنیم، خیال می‌کنیم دارند سینه می‌زنند! هم لحن، سینه‌زنی است؛ هم آن دستی که می‌زنند، مثل زدن روی سینه است. این چه شادی‌یی شد؟! اگر برای روزهای شادی، آهنگ‌های مناسب - نه آهنگ‌های مبتذل، نه آهنگ‌های طاغوتی، نه آهنگ‌های حرام - و شیوه‌های خوب انتخاب کنند، مؤثرتر و بهتر است. این‌طور نباشد که چون به روضه‌خوانی عادت کرده‌ایم، روز شادی هم که می‌خواهیم حرف بزنیم، لحنمان بشود لحن روضه‌خوانی. قدیم‌ها می‌گفتند فلانی هرچه می‌خواند، مثنوی درمی‌آید؛ هر آهنگی را که شروع کند، مثنوی می‌شود! این‌طوری نباشد.)[4]

4- اگر کسی واقع بین باشد، درد را بد نمی داند. حتی درد یکی از نعمت های بزرگ است. به همین خاطر خطرناک ترین بیماری ها، آنهایی هستند که درد ندارند تا شخص متوجه شود و به درمان بپردازد. بنابراین آنچه ناپسند است، بیماری است و نه احساس درد و در جایی که بیماری وجود دارد، درد نیز باید وجود داشته باشد. در مساله غم نیز همین گونه است. زمانی که واقعیت های تاریخی این گونه زشت و کریه بوده اند که عزیزترین انسان ها، متحمل فجایع بزرگ شده اند که قلم از واگویی آنها شرم دارد، در این جا غم و اندوه سزاوار است. و آنچه باید به تقبیحش پرداخت و آن را نفی کرد، جانیان و مسببان این حوادث غم بار هستند.

5- مراسمات مرتبط به ائمه اطهار (اعم از ولادت و شهادت) نباید به محلی برای شادی یا غم محض تبدیل شود. بلکه این مناسبت ها و مراسمات باید بهانه ای برای کسب معارف و آشنایی بیشتر با آن بزرگواران و درس آموزی از آنها باشد. و الا غم و شادی ما فایده ای به حال آنها ندارد. در واقع این مناسبت ها، نباید ماهیتی صرفا غم بار یا شادی آفرین داشته باشند.

[1]. الکافی: 2/188/1.
[2]. بحار الأنوار: 74/312/69.
[3]. نهج البلاغه، کلمات قصار 390.
[4]. بیانات در دیدار مداحان و شاعران اهل بیت  1384/05/05





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین