با فرارسیدن ایام شهادت بانوی دوعالم فاطمه زهرا (س)؛ داغ جانسوز آن حضرت در آثار مرثیه سرایان و شاعران نیز دیده می شود. وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست احساس میکنیم که دو عالم گدای ماست با گریه بهر فاطمه آدم عزیز است این گریه خانه نیست که دولت سرای ماست اینجا به ما حسین حسین وحی میشود پیغمبریم و مجلس زهرا حرای ماست سلمان شدن نتیجه همسایگی اوست زهرا برای سیر کمال ولای ماست تنها وسیله ای که نخش هم شفاعت است چادر نماز مادر ارباب های ماست باران به خاطر نوه ی فضه میرسد ما خادمیم و ابر کرم در دعای ماست فرموده اند داخل آتش نمیشویم فردا اگر شفاعت زهرا برای ماست علی اکبر لطیفیان *** داغ تو روزگار مرا همچو شام کرد خورشید بخت عمر مرا رو به بام کرد آن دشمنی که بود به فکر شکست من با کشتن تو کار علی را تمام کرد ایا غریب نیست علی که به شهر خود نشنید یک جواب به هرکس سلام کرد از آن زمان که ماه من قدت هلال شد لبخند را دگر به لب من حرام کرد آتش زدند خانه من را که جبرئیل از امر حق به خاک درش استلام کرد از پا فتاد پشت در خانه از لگد زهرا که پیش پای پیمبر قیام کرد میزد تورا مغیره وغنفذ به کوچه ها بازوی تو کبود ندانم کدام کرد سیلی و تازیانه وضرب غلاف تیغ امت چنین به دخت نبی احترام کرد عبدالزهرا *** دیروز جان نثاری زهرا اگر نبود امروز از ولایت و قران اثر نبود آن آتشی که خانه زهرا دران بسوخت رشک غدیروو بغض علی بدشرر نبود سیلی که خورد فاطمه بهر بقای دین تاثیر آن جدای زشق القمر نبود آنجا قمر دو پاره شد این جا قمر گرفت آنجا خبر زمعجزه این جا خبر نبود آنجا به شهر مکه این جا مدینه بود آنجا نبود دختر واینجا پدر نبود آن جا فراز کوه و دراینجا به کوچه ها آنجا خدیجه بودراینجا دگر نبود ماه علی گرفت دراینجا که نیمه روز هنگامه گرفتن قرص قمر نبود گویند عده ای سند میخ در کجاست ما نیز قائلیم که کاش این خبرنبود اما فشار ضرب درآن گونه خرد کرد آن سینه را که حاجت گل میخ در نبود سیدرضا موید *** من آن شاخه گل افسرده بودم که در نشکفتگی پژمرده بودم زسوز سینه ام می نالم ای کاش که در پشت همان در مرده بودم چنان از ضرب سیلی رفتم از هوش که راه خانه را گم کرده بودم مغیره گر نبود در آن کشاکش علی را من به خانه برده بودم مدینه محشر کبری به پا بود رسن برگردن شیر خدا بود نمودم روی خود مخفی زمولا زدشمن چون که سیلی خورده بودم اگر دشمن نمی شد سد راهم علی را من به خانه برده بودم قاسم ملکی ***
با فرارسیدن ایام شهادت بانوی دوعالم فاطمه زهرا (س)؛ داغ جانسوز آن حضرت در آثار مرثیه سرایان و شاعران نیز دیده می شود.
وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست
احساس میکنیم که دو عالم گدای ماست
با گریه بهر فاطمه آدم عزیز است
این گریه خانه نیست که دولت سرای ماست
اینجا به ما حسین حسین وحی میشود
پیغمبریم و مجلس زهرا حرای ماست
سلمان شدن نتیجه همسایگی اوست
زهرا برای سیر کمال ولای ماست
تنها وسیله ای که نخش هم شفاعت است
چادر نماز مادر ارباب های ماست
باران به خاطر نوه ی فضه میرسد
ما خادمیم و ابر کرم در دعای ماست
فرموده اند داخل آتش نمیشویم
فردا اگر شفاعت زهرا برای ماست
علی اکبر لطیفیان
***
داغ تو روزگار مرا همچو شام کرد
خورشید بخت عمر مرا رو به بام کرد
آن دشمنی که بود به فکر شکست من
با کشتن تو کار علی را تمام کرد
ایا غریب نیست علی که به شهر خود
نشنید یک جواب به هرکس سلام کرد
از آن زمان که ماه من قدت هلال شد
لبخند را دگر به لب من حرام کرد
آتش زدند خانه من را که جبرئیل
از امر حق به خاک درش استلام کرد
از پا فتاد پشت در خانه از لگد
زهرا که پیش پای پیمبر قیام کرد
میزد تورا مغیره وغنفذ به کوچه ها
بازوی تو کبود ندانم کدام کرد
سیلی و تازیانه وضرب غلاف تیغ
امت چنین به دخت نبی احترام کرد
عبدالزهرا
***
دیروز جان نثاری زهرا اگر نبود
امروز از ولایت و قران اثر نبود
آن آتشی که خانه زهرا دران بسوخت
رشک غدیروو بغض علی بدشرر نبود
سیلی که خورد فاطمه بهر بقای دین
تاثیر آن جدای زشق القمر نبود
آنجا قمر دو پاره شد این جا قمر گرفت
آنجا خبر زمعجزه این جا خبر نبود
آنجا به شهر مکه این جا مدینه بود
آنجا نبود دختر واینجا پدر نبود
آن جا فراز کوه و دراینجا به کوچه ها
آنجا خدیجه بودراینجا دگر نبود
ماه علی گرفت دراینجا که نیمه روز
هنگامه گرفتن قرص قمر نبود
گویند عده ای سند میخ در کجاست
ما نیز قائلیم که کاش این خبرنبود
اما فشار ضرب درآن گونه خرد کرد
آن سینه را که حاجت گل میخ در نبود
سیدرضا موید
***
من آن شاخه گل افسرده بودم
که در نشکفتگی پژمرده بودم
زسوز سینه ام می نالم ای کاش
که در پشت همان در مرده بودم
چنان از ضرب سیلی رفتم از هوش
که راه خانه را گم کرده بودم
مغیره گر نبود در آن کشاکش
علی را من به خانه برده بودم
مدینه محشر کبری به پا بود
رسن برگردن شیر خدا بود
نمودم روی خود مخفی زمولا
زدشمن چون که سیلی خورده بودم
اگر دشمن نمی شد سد راهم
علی را من به خانه برده بودم
قاسم ملکی
***
- [سایر] با عرض سلام وتسلیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)مطالب زیادی وجود دارد مخواستم از شما خواهش کنم نحوه ی چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)؟؟؟؟ واین که حضرت علی(ع)وفرزندانشان اصحاب وکنیزانی که در خانه وجود داشتند چرا حضرت فاطمه زهرا(س)در را باز کردند؟؟؟؟؟ و بعد از اینکه خانم فاطمه زهرا(س)را زدندچراکسی کاری نکرد ؟؟
- [سایر] حضرت زهرا س چگونه به شهادت رسید؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] زمان ونحوه شهادت حضرت زهرا (س) چگونه است؟
- [سایر] زمان ونحوه شهادت حضرت زهرا (س) چگونه است؟
- [سایر] دختر پیامبر (ص) فاطمه زهرا (س) چگونه به شهادت رسیدند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] با وجود اینکه همه میدانیم حضرت زهرا (س) به شهادت رسیده و در رساله ها آمده است که شهید غسل احتیاج ندارد، پس چرا در مقاتل نوشته شده که حضرت زهرا (س) را غسل دادند؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).