می گویند: تاریخ اسلام، گواهی می دهد که علی(علیه السلام) یک قهرمان شجاع و خیبرگیر و دلیر و دشمن شکن بود. آیا شایسته است به همسرش جسارت شود و او سکوت کند؟ پاسخ: قهرمانی واقعی، تنها در شجاعت بدنی، خلاصه نمی شود. علاوه بر این، انسان باید از نظر روحی هم، قهرمان شجاع باشد و در جایی که اظهار شجاعت به مصلحت اسلام نباشد، بتواند خویشتن داری کند. پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) از جایی عبور می کرد، جمعی را دید که مشغول وزنه برداری هستند تا نیرومندترین فرد را مشخص کنند، پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: (أشجعکم من غلب هواه) شکی نیست که امیرمؤمنان، شجاع و قهرمان بود و در تاریخ اسلام، فردی به پایه او در مقاومت و دلیری نمی رسد، او تنها کسی است که پیامبر در جنگ خندق، درباره اش فرمود: (ضربة علیّ یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین)[1] ولی مصالح آن روز امت اسلامی، ایجاب می کرد که صبر و بردباری را بر اعمال قدرت، ترجیح دهد، زیرا ستون پنجم در داخل مدینه مشغول فعالیت بود که نظم را به هم بزند. اعراب بیرون مدینه از اسلام دوری جسته و رسماً مرتد شده بودند. در چنین شرایطی اعمال قدرت، و کشتن مهاجم و دستیاران او، نتیجه ای جز یک جنگ داخلی تمام عیار میان بنی هاشم و قبیله های تیم و عدی در برنداشت، از این جهت، امام بردباری را پیشه کرد و کراراً این سخن را تکرار می کرد: (فوالله ما کانَ یُلقی فی روعی، ولا یخطرُ ببالی، أنّ العرب تُزعِجُ هذا الأمرَ من بعده (صلی الله علیه وآله) عن أهل بیته، ولا أنّهم مُنَحُّوه عنّی من بعده! فما راعنی إلاّ انثیالُ الناس علی فلان یبایعونه، فأمسکتُ یدی حتّی رأیتُ راجعة النّاس قد رجعتْ عن الإسلام، یدعون إلی مَحق دین محمّد (صلی الله علیه وآله) فخشیتُ إن لم أنصر الإسلام وأهله أن أری فیه ثَلماً أو هدماً، تکون المصیبة به علیّ أعظمَ من فوت ولایتکم التی إنّما هی متاع أیّام قلائل، یزول منها ما کان، کما یزول السَّرابُ، أو کما یتقشَّعُ السَّحابُ; فنهَضتُ فی تلک الأحداثِ حتّی زاح الباطلُ وَزهقَ، واطمأنَّ الدِّینُ وتَنَهْنَهَ).[2] (به خدا سوگند هرگز فکر نمی کردم; و به خاطرم خطور نمی کرد که عرب بعد از پیامبر; امر امامت و رهبری را از اهل بیت او بگردانند(و در جای دیگر قرار دهند و باور نمی کردم) آنها آن را از من دور سازند! تنها چیزی که مرا ناراحت کرد اجتماع مردم اطراف فلان... بود که با او بیعت کنند، دست بر روی دست گذاردم تا این که با چشم خود دیدم گروهی از اسلام بازگشته و می خواهند دین محمد(صلی الله علیه وآله) را نابود سازند.(در اینجا بود) که ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم باید شاهد نابودی و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن برای من از رها ساختن خلافت و حکومت بر شما بزرگتر بود چرا که این بهره دوران کوتاه زندگی دنیا است، که زایل و تمام می شود. همان طور که (سراب) تمام می شود و یا همچون ابرهایی که از هم می پاشند. پس برای دفع این حوادث به پا خاستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پابرجا و محکم گردید). [1]. تاریخ دمشق، ج1، ص 155(ترجمه علی (علیه السلام) ); فرائد السمطین، ج1، ص 255; الدر المنثور، ج5، ص 192. [2]. نهج البلاغه، نامه 62. به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله سبحانی
می گویند: تاریخ اسلام، گواهی می دهد که علی(علیه السلام) یک قهرمان شجاع و خیبرگیر و دلیر و دشمن شکن بود. آیا شایسته است به همسرش جسارت شود و او سکوت کند؟
پاسخ:
قهرمانی واقعی، تنها در شجاعت بدنی، خلاصه نمی شود. علاوه بر این، انسان باید از نظر روحی هم، قهرمان شجاع باشد و در جایی که اظهار شجاعت به مصلحت اسلام نباشد، بتواند خویشتن داری کند.
پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) از جایی عبور می کرد، جمعی را دید که مشغول وزنه برداری هستند تا نیرومندترین فرد را مشخص کنند، پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: (أشجعکم من غلب هواه) شکی نیست که امیرمؤمنان، شجاع و قهرمان بود و در تاریخ اسلام، فردی به پایه او در مقاومت و دلیری نمی رسد، او تنها کسی است که پیامبر در جنگ خندق، درباره اش فرمود: (ضربة علیّ یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین)[1] ولی مصالح آن روز امت اسلامی، ایجاب می کرد که صبر و بردباری را بر اعمال قدرت، ترجیح دهد، زیرا ستون پنجم در داخل مدینه مشغول فعالیت بود که نظم را به هم بزند. اعراب بیرون مدینه از اسلام دوری جسته و رسماً مرتد شده بودند. در چنین شرایطی اعمال قدرت، و کشتن مهاجم و دستیاران او، نتیجه ای جز یک جنگ داخلی تمام عیار میان بنی هاشم و قبیله های تیم و عدی در برنداشت، از این جهت، امام بردباری را پیشه کرد و کراراً این سخن را تکرار می کرد:
(فوالله ما کانَ یُلقی فی روعی، ولا یخطرُ ببالی، أنّ العرب تُزعِجُ هذا الأمرَ من بعده (صلی الله علیه وآله) عن أهل بیته، ولا أنّهم مُنَحُّوه عنّی من بعده! فما راعنی إلاّ انثیالُ الناس علی فلان یبایعونه، فأمسکتُ یدی حتّی رأیتُ راجعة النّاس قد رجعتْ عن الإسلام، یدعون إلی مَحق دین محمّد (صلی الله علیه وآله) فخشیتُ إن لم أنصر الإسلام وأهله أن أری فیه ثَلماً أو هدماً، تکون المصیبة به علیّ أعظمَ من فوت ولایتکم التی إنّما هی متاع أیّام قلائل، یزول منها ما کان، کما یزول السَّرابُ، أو کما یتقشَّعُ السَّحابُ; فنهَضتُ فی تلک الأحداثِ حتّی زاح الباطلُ وَزهقَ، واطمأنَّ الدِّینُ وتَنَهْنَهَ).[2]
(به خدا سوگند هرگز فکر نمی کردم; و به خاطرم خطور نمی کرد که عرب بعد از پیامبر; امر امامت و رهبری را از اهل بیت او بگردانند(و در جای دیگر قرار دهند و باور نمی کردم) آنها آن را از من دور سازند! تنها چیزی که مرا ناراحت کرد اجتماع مردم اطراف فلان... بود که با او بیعت کنند، دست بر روی دست گذاردم تا این که با چشم خود دیدم گروهی از اسلام بازگشته و می خواهند دین محمد(صلی الله علیه وآله) را نابود سازند.(در اینجا بود) که ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم باید شاهد نابودی و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن برای من از رها ساختن خلافت و حکومت بر شما بزرگتر بود چرا که این بهره دوران کوتاه زندگی دنیا است، که زایل و تمام می شود. همان طور که (سراب) تمام می شود و یا همچون ابرهایی که از هم می پاشند. پس برای دفع این حوادث به پا خاستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پابرجا و محکم گردید).
[1]. تاریخ دمشق، ج1، ص 155(ترجمه علی (علیه السلام) ); فرائد السمطین، ج1، ص 255; الدر المنثور، ج5، ص 192.
[2]. نهج البلاغه، نامه 62.
به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله سبحانی
- [سایر] در مورد بدعت مسح روی کفش که در زمان خلفا انجام شده و عکس العمل امیرالمومنین علی علیه السلام در مقابل این بدعت لطفا توضیحاتی ارائه فرمایید:
- [سایر] چرا امام علی(علیه السلام) سخن خود در خطبه شقشقیه را ادامه نداد؟
- [آیت الله خوئی] چرا در اذان اهل سنت کلمه (حی علی خیر العمل) یافت نمیشود؟
- [سایر] دلیلی بر اثبات این که "حی علی خیر العمل"توسط عمر حذف شده است؟
- [سایر] اگر شیوه خلفا صحیح نبود، چرا حضرت علی (ع) در زمان خلافت اصلاحی صورت نداد؟
- [آیت الله بهجت] هل یجوز حلق اللحیة اذا کان مطلوبا فی العمل یحیث یتوقف استمرار العمل علی الحلق و اصل القبول فی العمل یتوقف علی حلق الحلیة او الامتیازات مثل البثات الدراسیة او زیادة الراتب لاتکون لصاحب اللحیة ففی وضعنا هذا و مع لحاظ هذه الحالات هل یجوز حلق اللحیة ام لا؟
- [سایر] چرا وقتی علی(ع) زمام امور را به دست گرفت با خلفای راشدین پیش از خود ابراز مخالفت نکرد، بلکه به تواتر از او ثابت است که بالای منبر میگفت: (بهترین فرد این امت بعد از پیامبر ابوبکر است)، و همچنین وقتی به حکومت رسید برای مردم قرآنی جدید نیاورد، ازدواج موقت را رواج نداد، فدک را باز نگرداند، حج تمتع را واجب نگرداند، (حی علی خیر العمل) را به اذن اضافه نکرد و (الصلاة خیر من النوم) را از اذان حذف نکرد. پس اگر ابوبکر و عمر کافر بودند، چرا امام علی(ع) وقتی قدرت دستش بود، کفر و غصب بودن خلافتشان را اعلام نکرد؟ بلکه برعکس، ابوبکر و عمر را ستود و تمجید کرد. پس شما نیز همان کاری را انجام دهید که امام علی(ع) انجام داد یا اینکه باید بگویید علی(ع) به امت خیانت کرد و قضیه را برای امت بیان ننموده و علی از چنین چیزی پاک و مبرّا است!
- [سایر] آیا حی علی خیر العمل جزء اذان بود و کسی از صحابه یا تابعین این جمله را در اذان می خواندند؟
- [سایر] سلام. اگر کسی آیات الهی را به تمسخر بگیرد و به پیامبر(ص) و امامان(ع)توهین کند، چگونه باید در مقابلش عکس العمل نشان داد؟! چون این افراد بیشتر کسانی هستند که به ارشاد و توضیحات منطقی گوش نمیدهند. یا آنقدر از حقیقت دور شدهاند که بحث دین برایشان کوته فکری تام است.
- [سایر] اگر در زمان علی زندانی سیاسی نداشتیم و حتی کسانی که خروج یا توهین می کردند زندانی نمی شدند چرا اکنون این همه داریم؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اذان هیجده جمله است: اللّه اکبر چهار مرتبه؛ اشهد ان لا اله الا اللّه؛ اشهد ان محمدا رسول اللّه؛ حی علی الصلاه؛ حی علی الفلاح؛ حی علی خیر العمل؛ اللّه اکبر؛ لا اله الا اللّه هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه اللّه اکبر از اول اذان و یک مرتبه لااله الا اللّه از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود.
- [آیت الله سیستانی] اذان هیجده جمله است : (اللّه اکبر) چهار مرتبه ، (أَشْهَدُ أن لا إِلَه إِلاّ اللّهُ) ، (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) ، (حَیَّ عَلَی الصَلاةِ) ، (حَیَّ عَلی الفَلاحِ) ، (حَیَّ عَلی خَیْرُ الْعَمَل) ، (اَللّهُ أَکْبَرُ) ، (لا الهَ إلاَّ اللّهُ) هر یک دو مرتبه . و اقامه هفده جمله است ، یعنی دو مرتبه (اَللّهُ أَکْبَرُ) از اول اذان ، و یک مرتبه (لا إِلهَ إلاَّ اللّهُ) از آخر آن کم میشود ، و بعد از گفتن (حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قَامَتِ الصَّلاَةُ) اضافه نمود .
- [آیت الله بروجردی] اذان هیجده جمله است:(اَللهُ اَکبرُ)؛ چهار مرتبه.(اَشهّدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللهُ - اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ حَی عَلَی الصَّلوة حَی عَلَی الفَلاحِ حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ اَللهُ اَکبرُ لا اِلَهَ اِلا اللهُ)؛ هر یک دو مرتبه.و اقامه هفده جمله است:یعنی دو مرتبه (اَللهُ اَکبرُ) از اوّل اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ اِلا اللهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَد قامَتِ الصَّلوة) اضافه نمود.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.