چرا پیامبر اسلام(ص) همسران متعددی داشتند؟
در آغاز بیان دو نکته ضروری است: اول: نگاهی کوتاه به فرهنگ ازدواج در جزیرةالعرب در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم): 1- عرب‌های جاهلی نسبت به دختر، بلکه جنس زن بی علاقه بودند، چون در محیطی که دائم مردم با هم به جنگ و خونریزی مشغول بودند و هر کس هر چه قدر که می‌‌توانست، به دیگران روا می‌‌داشت، خوف داشتند که در جنگ، دختران اسیر شوند و باعث ننگ آن طایفه گردند، نیز به جهت وضع بد اقتصادی و این که دختران به فحشا رو آورند و... به دختر علاقه‌‌ای نداشتند، بلکه دخترداری را ضد ارزش می‌‌شمردند و به زنده به گور کردن دختران رو آوردند. 2- چون جنگ و خونریزی در آن محیط امری متداول بود، و عرب جاهلی با اندک بهانه‌‌ای یک دیگر را می‌‌کشتند، حاصل به هم خوردن تعادل جمعیتی بود و نسبت زنان به مردان افزایش چشمگیری پیدا می‌‌کرد (چون مردان به جنگ اقدام می‌‌کردند، نه زنان و کشته‌‌ها از مردان بود) که گزینه "چند زن داشتن" را برای رهایی از مشکل عدم تعادل جمعیتی پذیرفتند. این مشکل در اکثر نقاط از جمله در ایران هم وجود داشت، لیکن در عربستان بیشتر بود. 3- در آن وضع ناگوار اقتصادی، زن گرفتن از یک خانواده و قبیله، نوعی کمک به آنان محسوب می‌‌شد، به همین جهت مشرکان قریش به دامادهای پیامبر(ص) فشار وارد می‌‌کردند که دختران پیامبر(ص) را طلاق دهند و بر مشکلات پیامبر افزوده بشود. 4- در محیطی که نا امنی و جنگ و خونریزی آسایش را از همگان ربوده بود، ازدواج از مهم‌ترین عامل بازدارنده از جنگ به شمار می‌‌آمد. 5- در آن وضع زن بیوه اگر شوهر نمی‌‌کرد، خوشایند نبود، بلکه زشت شمرده می‌‌شد. به مجرد آن که شوهر می‌‌مرد، یا از وی طلاق می‌‌گرفت و عده وفات یا طلاق سپری می‌‌شد، شوهری دیگر گزینش می‌‌شد، مانند "اسماء بنت عمیس" که اول همسر جعفر بن ابی طالب شد، بعد از شهادتش به عقد ابوبکر درآمد و بعد از درگذشت ابوبکر همسر امام علی(ع) شد. این شیوه در آن فرهنگ متداول بود.[1] نکته دوم: نگاهی گذرا به ازدواج پیامبر(ص): 1- پیامبر(ص) در 25 سالگی با حضرت خدیجه که چهل سالش بود و قبلاً یک یا دوبار شوهر کرده بود و با مرگ شوهر بیوه شده بود، ازدواج نمود، و به مدت بیست و پنج یا بیست و هشت سال با وی زندگی کرد و همسر دیگری نگرفت. 2- همه همسران پیامبر (جز عایشه) بیوه بودند. آنان پیش از آن که به همسری پیامبر(ص) درآیند، یک یا دوبار شوهر نموده بودند و بعد از درگذشت و یا شهادت شوهر و انقضای عده به عقد پیامبر(ص) درآمدند. 3- عمده ازدواج‌های پیامبر(ص) در شرایط سخت و دشوار جنگی صورت گرفته بود، مانند شکست مسلمانان در جنگ احد که وضع مسلمانان بسیار ناراحت کننده بود. 4- پیامبر(ص) از قبایل مهم عرب مانند تیم، عدی، بنی امیه، نیز یهودیان مدینه همسر انتخاب کرد، ولی از قبایل انصار زن نگرفت. دقت در این امور به ما می‌‌فهماند که ازدواج‌های پیامبر نه در پی ارضای خواهش‌های نفسانی، بلکه در جهت اهداف عالی بود که ذیلاً بیان می‌‌شود. بی شک پیامبر در ازدواج‌های متعدد دنبال خوشگذرانی‌ها نبود، چون: اولاً: اگر چنین بود، می‌‌بایست در سنین جوانی به این امر مبادرت می‌‌کرد، نه در سنین پیری و آن هم در شرایط سخت و دشوار.[2] ثانیا: اگر شهوت ‌انگیز بود، می‌‌بایست جهت‌ گیری ‌هایش در گزینش همسر، این ادعا را اثبات کند. حضرت دنبال زنان زیبا و جذاب از جهت امور جنسی و جوانی نبود، حتی به خواستگاری برخی از زنان مانند "ام سلمه" رفت و او تعجب نمود در این سن و سال که کسی حاضر نمی‌‌شود با او ازدواج کند، چرا پیامبر دنبال زنان جوان نمی‌‌رود و به خواستگاری او کسی را فرستاده است. ثالثاً: آنانی که با انگیزه کامیابی جنسی به ازدواج‌های متعدد رو می‌‌آورند، ماهیت زندگی آنان به گونه‌‌ای دیگر است. آنان به زرق و برق ظاهری زندگی، لباس و زینت زنان و رفاه و خوشگذرانی رو می‌‌آورند؛ در حالی که سیره و زندگی پیامبر اسلام(ص) خلاف این را نشان می‌‌دهد. پیامبر(ص) در برابر خواست همسران خویش در مورد زرق و برق زندگی، آنان را مخیّر کرد که یا همین ساده زیستی را برگزینند و به عنوان همسر پیامبر باقی بمانند و یا از حضرت طلاق بگیرند و بروند دنبال زرق و برق زندگی.[3] علامه طباطبایی در این باره می‌‌نویسد: داستان تعدد زوجات پیامبر(ص) را نمی‌‌توان بر زن دوستی و شیفتگی آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود، چه آن که برنامه ازدواج آن حضرت در آغاز زندگی که تنها به خدیجه اکتفا نمود و هم چنین در پایان زندگی که اصولاً ازدواج بر او حرام شد، منافات با بهتان زن دوستی آن حضرت دارد.[4] رابعا: دو تن از زنان پیامبر(ص) کنیز بودند. اگر هدف ازدواج لذت بردن از آنان بود، این دو چون که کنیز بودند، بدون ازدواج، پیامبر(ص) می‌‌توانست از آنان بهره‌‌مند شود. با این تحلیل ازدواج بی فایده بود. بنابراین اهداف و حکمت‌های ازدواج پیامبر(ص) را می ‌بایست در اهداف بلند و ارزشی جستجو نمود که مهم‌ترین آن بدین شرح است: 1 - هدف سیاسی - تبلیغی: یکی از اهداف ازدواج‌‌های پیامبر(ص) هدف سیاسی - تبلیغی بود؛ یعنی با ازدواج موقعیتش در بین قبایل مستحکم گردد و بر نفوذ سیاسی و اجتماعیش افزوده شود و از این راه برای رشد و گسترش اسلام استفاده نماید. حضرت به خاطر دست یابی بر موقعیت‌‌های بهتر اجتماعی و سیاسی، در تبلیغ دین خدا و استحکام آن و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیری از کارشکنی‌‌های آنان و حفظ سیاست داخلی و ایجاد زمینه مساعد برای مسلمان شدن قبایل عرب، به برخی ازدواج‌ها رو آورد. در راستای این اهداف پیامبر(ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگ "تیم" با حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ "عدی" با ام حبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنی امیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی اسد، میمونه از بنی هلال و صفیه از بنی اسرائیل پیوند زناشویی برقرار نمود. ازدواج مهم‌ترین پیوند و میثاق اجتماعی است، به ویژه در آن فرهنگ تأثیر بسیاری از خود به جا می‌‌گذارد. در آن محیطی که جنگ و خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه به تعبیر "ابن خلدون" جنگ و خونریزی و غارتگری جزو خصلت ثانوی آنان شده بود،[5] بهترین عامل بازدارنده از جنگ‌ها و عامل وحدت و اُلفت، پیوند زناشویی بود. به همین جهت پیامبر(ص) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر(ص) دشمن بودند، مانند بنی امیه و بنی اسرائیل، ازدواج نمود. اما با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمی‌‌شد و آنان نسبت به پیامبر(ص) دشمنی نداشتند، ازدواج نکرد. "گیورگیو" نویسنده مسیحی می‌‌نویسد: محمد(ص) ام حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه پیامبر با خاندان بنی ‌امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده ‌های مکه شد.[6] 2 - هدف تربیتی: پیامبر(ص) حمایت از محرومان و واماندگان را جزء آیین نجات بخش خویش قرار داد. قرآن مردم را به حمایت از واماندگان و محرومان و ایتام فرا می‌‌خواند. پیامبر(ص) در مناسبت‌های مختلف مردم را به این کار خداپسندانه تشویق نمود، و در عمل برای مردان بیچاره و وامانده در کنار مسجد "صفه" را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در آن جا سکنی داد. این حمایت عملی و صفه نشینی مربوط به مردان بود، اما درباره زنان با توجه به موقعیت آنان، این گونه راه حل برای رهایی آنان از مشکلات پسندیده نبود، بلکه رسول خدا(ص) برای زنان راه حل دیگری را در نظر گرفت. حضرت از فرهنگ مردم و راه حل چند همسرداری که بازتاب شرایط اجتماعی بود، بهره جست و مردان مسلمان را تشویق نمود که زنان بی سرپرست و یتیم دار را به تناسب حالشان، با پیوند زناشویی به خانه‌ های خویش راه بدهند، تا آنان و یتیمانشان از رنج بی سرپرستی و تنهایی و فقر مالی و عقده ‌های روانی رهایی یابند؛ و خود نیز در عمل به این کار تن داد تا مسلمانان در عمل تشویق شوند و در مسیر رفع محرومیت واماندگان قدم بردارند. پیامبر(ص) با زنان بیوه ازدواج نمود و آنان را به همراه فرزندان یتیمشان به خانه خویش راه داد، تا هم خودش به قدر توان در زدودن مشکلات گام برداشته باشد و هم الگوی خوبی برای مردم در این امر باشد. 3 - هدف رهایی کنیزان: اسلام با برنامه ریزی دقیق و مرحله به مرحله در جهت آزادی اسیران گام برداشت. رسول خدا(ص) از شیوه ‌های خوب و متعدد برای آزادی اسیران بهره جست که ازدواج از جمله آن‌ها است. جویریه و صفیه کنیز بودند. پیامبر(ص) این دو را آزاد کرد و سپس با آن دو ازدواج نمود، تا بدین وسیله به مسلمانان بیاموزد که می‌‌شود با کنیز ازدواج نمود. اول او را آزاد نمود و سپس شریک زندگی قرار داد. در ازدواج پیامبر با جویریه بسیاری از کنیزان آزاد شدند. توضیح این که: جویریه در غزوه بنی مصطلق اسیر شده بود و در سهم غنیمتی رسول خدا(ص) قرار گرفت. حضرت وی را آزاد کرد و سپس با وی ازدواج نمود. کار حضرت برای یارانش الگوی خوبی شد و تمامی اسیران غزوه مصطلق که حدود دویست تن بودند، آزاد شدند. "گیورگیو" دانشمند مسیحی می‌‌نویسد: محمد با جویریه ازدواج کرد. یارانش این عمل را نپسندیدند و آن را با تعجب می‌‌نگریستند. فردای آن روز کم کم اسیران خود را آزاد کردند، چون که نمی‌‌توانستند بپذیرند که بستگان همسر پیامبر(ص) برده آنان باشند.[7] 4 - نجات زن و جلوگیری از غلتیدن وی در دام بستگان مشرک و کافر: برخی از زنانی که مسلمان شده بودند و به جهت مرگ، شهادت و یا ارتداد شوهر، بی سرپرست می‌‌شدند و زندگی بر آنان بسیار مشکل بود و در وضع بسیار آشفته‌ای به سر می‌‌بردند، همانند ام حبیبه، دختر ابوسفیان که همراه شوهرش به حبشه هجرت کرد و در آن جا بی ‌سرپرست شد. نه می‌‌توانست در آن جا بماند و نه به مکه نزد پدر برگردد. پیامبر(ص) وقتی که از مشکل وی با خبر شد، پیکی برای نجاشی پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا ام حبیبه را به عقد پیامبر(ص) درآورد. این ازدواج باعث شد که وی از بی‌‌پرستی نجات پیدا کند و به دامن بستگان مشرک خویش نغلتد.[8] 5 - طرد سنت غلط و جاهلی: در اسلام "پسرخوانده" حکم پسر واقعی را ندارد و زن پسر خوانده بر مرد محرم نیست. در حالی که در جاهلیت احکام پسر واقعی را بر پسر خوانده سرایت می‌‌دادند، از آن جمله زن پسر خوانده بر پدر خوانده محرم بود. اسلام این حکم را باطل نمود.[9] پیامبر(ص) به دستور خدا با "زینب بنت حجش" همسر مطلقه زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر بود، ازدواج نمود، تا حکم جاهلی را در عمل باطل کند و مردم پذیرای نقض حکم جاهلی باشند.[10] اگراین ازدواج صورت نمی‌‌گرفت، ممکن بود زید بن حارثه، یا پسرش اسامه بن زید، بعد از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث پیامبر مطرح می‌‌شد و مسیر امامت و وراثت خاندان پیامبر(ص) دگرگون می‌‌شد. افزون بر این امور ازدواج‌‌های پیامبر از اهداف و حکمت‌ های دیگری برخوردار بود که به جهت رعایت اختصار از ذکر آن‌ها خودداری می‌‌شود. در پایان به بیان نکته‌‌ای دیگر می‌‌پردازیم: در اسلام چند همسر گزینی برای مردان محدود است. مرد نمی‌‌تواند بیش از چهار همسر دائمی در یک زمان داشته باشد. قرآن می‌‌گوید: با رعایت عدالت می‌‌تواند چهار همسر داشته باشد.[11] تا قبل از نزول این حکم مردان بیش از چهار همسر دائمی داشتند. همه زنان پیامبر(ص) قبل از نزول این حکم به عقد پیامبر(ص) درآمده بودند. خداوند به پیامبرش دستور داد که از این پس حق نداری با کسی ازدواج نمایی، و حتی اگر همه زنانت را طلاق بدهی، به جای آنان نمی‌‌توانی با زنان دیگری ازدواج نمایی.[12] این حکم از احکام اختصاصی پیامبر(ص) است، همان گونه که وجوب خواندن نماز شب و... از مختصات پیامبر بود.   [1]. الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (م 463)، ج‌4،ص:1785 [2]. ابن سعد،الطبقات،ج8، ص86-96. [3]. سوره احزاب(33) آیه 28. [4]. سید محمد حسین طباطبایی، فرازهایی از اسلام، ص 174. [5]. مقدمه ابن خلدون (ترجمه)، ج 1، ص 286. [6]. محمد پیامبری که از نو باید شناخت، ص 207. [7]. همان، ص 181. [8]. ابن الاثیر، اسدالغابة، ج5، ص537. [9]. سوره احزاب(33) آیه 4. [10]. همان، آیه 37. [11]. سوره نساء(4) آیه 3. [12]. سوره احزاب(33) آیه 52.
عنوان سوال:

چرا پیامبر اسلام(ص) همسران متعددی داشتند؟


پاسخ:

در آغاز بیان دو نکته ضروری است:

اول: نگاهی کوتاه به فرهنگ ازدواج در جزیرةالعرب در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم):
1- عرب‌های جاهلی نسبت به دختر، بلکه جنس زن بی علاقه بودند، چون در محیطی که دائم مردم با هم به جنگ و خونریزی مشغول بودند و هر کس هر چه قدر که می‌‌توانست، به دیگران روا می‌‌داشت، خوف داشتند که در جنگ، دختران اسیر شوند و باعث ننگ آن طایفه گردند، نیز به جهت وضع بد اقتصادی و این که دختران به فحشا رو آورند و... به دختر علاقه‌‌ای نداشتند، بلکه دخترداری را ضد ارزش می‌‌شمردند و به زنده به گور کردن دختران رو آوردند.
2- چون جنگ و خونریزی در آن محیط امری متداول بود، و عرب جاهلی با اندک بهانه‌‌ای یک دیگر را می‌‌کشتند، حاصل به هم خوردن تعادل جمعیتی بود و نسبت زنان به مردان افزایش چشمگیری پیدا می‌‌کرد (چون مردان به جنگ اقدام می‌‌کردند، نه زنان و کشته‌‌ها از مردان بود) که گزینه "چند زن داشتن" را برای رهایی از مشکل عدم تعادل جمعیتی پذیرفتند. این مشکل در اکثر نقاط از جمله در ایران هم وجود داشت، لیکن در عربستان بیشتر بود.
3- در آن وضع ناگوار اقتصادی، زن گرفتن از یک خانواده و قبیله، نوعی کمک به آنان محسوب می‌‌شد، به همین جهت مشرکان قریش به دامادهای پیامبر(ص) فشار وارد می‌‌کردند که دختران پیامبر(ص) را طلاق دهند و بر مشکلات پیامبر افزوده بشود.
4- در محیطی که نا امنی و جنگ و خونریزی آسایش را از همگان ربوده بود، ازدواج از مهم‌ترین عامل بازدارنده از جنگ به شمار می‌‌آمد.
5- در آن وضع زن بیوه اگر شوهر نمی‌‌کرد، خوشایند نبود، بلکه زشت شمرده می‌‌شد. به مجرد آن که شوهر می‌‌مرد، یا از وی طلاق می‌‌گرفت و عده وفات یا طلاق سپری می‌‌شد، شوهری دیگر گزینش می‌‌شد، مانند "اسماء بنت عمیس" که اول همسر جعفر بن ابی طالب شد، بعد از شهادتش به عقد ابوبکر درآمد و بعد از درگذشت ابوبکر همسر امام علی(ع) شد. این شیوه در آن فرهنگ متداول بود.[1]

نکته دوم: نگاهی گذرا به ازدواج پیامبر(ص):
1- پیامبر(ص) در 25 سالگی با حضرت خدیجه که چهل سالش بود و قبلاً یک یا دوبار شوهر کرده بود و با مرگ شوهر بیوه شده بود، ازدواج نمود، و به مدت بیست و پنج یا بیست و هشت سال با وی زندگی کرد و همسر دیگری نگرفت.
2- همه همسران پیامبر (جز عایشه) بیوه بودند. آنان پیش از آن که به همسری پیامبر(ص) درآیند، یک یا دوبار شوهر نموده بودند و بعد از درگذشت و یا شهادت شوهر و انقضای عده به عقد پیامبر(ص) درآمدند.
3- عمده ازدواج‌های پیامبر(ص) در شرایط سخت و دشوار جنگی صورت گرفته بود، مانند شکست مسلمانان در جنگ احد که وضع مسلمانان بسیار ناراحت کننده بود.
4- پیامبر(ص) از قبایل مهم عرب مانند تیم، عدی، بنی امیه، نیز یهودیان مدینه همسر انتخاب کرد، ولی از قبایل انصار زن نگرفت.
دقت در این امور به ما می‌‌فهماند که ازدواج‌های پیامبر نه در پی ارضای خواهش‌های نفسانی، بلکه در جهت اهداف عالی بود که ذیلاً بیان می‌‌شود.
بی شک پیامبر در ازدواج‌های متعدد دنبال خوشگذرانی‌ها نبود، چون:

اولاً: اگر چنین بود، می‌‌بایست در سنین جوانی به این امر مبادرت می‌‌کرد، نه در سنین پیری و آن هم در شرایط سخت و دشوار.[2]
ثانیا: اگر شهوت ‌انگیز بود، می‌‌بایست جهت‌ گیری ‌هایش در گزینش همسر، این ادعا را اثبات کند. حضرت دنبال زنان زیبا و جذاب از جهت امور جنسی و جوانی نبود، حتی به خواستگاری برخی از زنان مانند "ام سلمه" رفت و او تعجب نمود در این سن و سال که کسی حاضر نمی‌‌شود با او ازدواج کند، چرا پیامبر دنبال زنان جوان نمی‌‌رود و به خواستگاری او کسی را فرستاده است.
ثالثاً: آنانی که با انگیزه کامیابی جنسی به ازدواج‌های متعدد رو می‌‌آورند، ماهیت زندگی آنان به گونه‌‌ای دیگر است. آنان به زرق و برق ظاهری زندگی، لباس و زینت زنان و رفاه و خوشگذرانی رو می‌‌آورند؛ در حالی که سیره و زندگی پیامبر اسلام(ص) خلاف این را نشان می‌‌دهد. پیامبر(ص) در برابر خواست همسران خویش در مورد زرق و برق زندگی، آنان را مخیّر کرد که یا همین ساده زیستی را برگزینند و به عنوان همسر پیامبر باقی بمانند و یا از حضرت طلاق بگیرند و بروند دنبال زرق و برق زندگی.[3]
علامه طباطبایی در این باره می‌‌نویسد: داستان تعدد زوجات پیامبر(ص) را نمی‌‌توان بر زن دوستی و شیفتگی آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود، چه آن که برنامه ازدواج آن حضرت در آغاز زندگی که تنها به خدیجه اکتفا نمود و هم چنین در پایان زندگی که اصولاً ازدواج بر او حرام شد، منافات با بهتان زن دوستی آن حضرت دارد.[4]
رابعا: دو تن از زنان پیامبر(ص) کنیز بودند. اگر هدف ازدواج لذت بردن از آنان بود، این دو چون که کنیز بودند، بدون ازدواج، پیامبر(ص) می‌‌توانست از آنان بهره‌‌مند شود. با این تحلیل ازدواج بی فایده بود.
بنابراین اهداف و حکمت‌های ازدواج پیامبر(ص) را می ‌بایست در اهداف بلند و ارزشی جستجو نمود که مهم‌ترین آن بدین شرح است:

1 - هدف سیاسی - تبلیغی:
یکی از اهداف ازدواج‌‌های پیامبر(ص) هدف سیاسی - تبلیغی بود؛ یعنی با ازدواج موقعیتش در بین قبایل مستحکم گردد و بر نفوذ سیاسی و اجتماعیش افزوده شود و از این راه برای رشد و گسترش اسلام استفاده نماید.
حضرت به خاطر دست یابی بر موقعیت‌‌های بهتر اجتماعی و سیاسی، در تبلیغ دین خدا و استحکام آن و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیری از کارشکنی‌‌های آنان و حفظ سیاست داخلی و ایجاد زمینه مساعد برای مسلمان شدن قبایل عرب، به برخی ازدواج‌ها رو آورد.
در راستای این اهداف پیامبر(ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگ "تیم" با حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ "عدی" با ام حبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنی امیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی اسد، میمونه از بنی هلال و صفیه از بنی اسرائیل پیوند زناشویی برقرار نمود. ازدواج مهم‌ترین پیوند و میثاق اجتماعی است، به ویژه در آن فرهنگ تأثیر بسیاری از خود به جا می‌‌گذارد.
در آن محیطی که جنگ و خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه به تعبیر "ابن خلدون" جنگ و خونریزی و غارتگری جزو خصلت ثانوی آنان شده بود،[5] بهترین عامل بازدارنده از جنگ‌ها و عامل وحدت و اُلفت، پیوند زناشویی بود. به همین جهت پیامبر(ص) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر(ص) دشمن بودند، مانند بنی امیه و بنی اسرائیل، ازدواج نمود. اما با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمی‌‌شد و آنان نسبت به پیامبر(ص) دشمنی نداشتند، ازدواج نکرد.
"گیورگیو" نویسنده مسیحی می‌‌نویسد: محمد(ص) ام حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه پیامبر با خاندان بنی ‌امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده ‌های مکه شد.[6]
2 - هدف تربیتی:
پیامبر(ص) حمایت از محرومان و واماندگان را جزء آیین نجات بخش خویش قرار داد. قرآن مردم را به حمایت از واماندگان و محرومان و ایتام فرا می‌‌خواند. پیامبر(ص) در مناسبت‌های مختلف مردم را به این کار خداپسندانه تشویق نمود، و در عمل برای مردان بیچاره و وامانده در کنار مسجد "صفه" را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در آن جا سکنی داد.
این حمایت عملی و صفه نشینی مربوط به مردان بود، اما درباره زنان با توجه به موقعیت آنان، این گونه راه حل برای رهایی آنان از مشکلات پسندیده نبود، بلکه رسول خدا(ص) برای زنان راه حل دیگری را در نظر گرفت. حضرت از فرهنگ مردم و راه حل چند همسرداری که بازتاب شرایط اجتماعی بود، بهره جست و مردان مسلمان را تشویق نمود که زنان بی سرپرست و یتیم دار را به تناسب حالشان، با پیوند زناشویی به خانه‌ های خویش راه بدهند، تا آنان و یتیمانشان از رنج بی سرپرستی و تنهایی و فقر مالی و عقده ‌های روانی رهایی یابند؛ و خود نیز در عمل به این کار تن داد تا مسلمانان در عمل تشویق شوند و در مسیر رفع محرومیت واماندگان قدم بردارند.
پیامبر(ص) با زنان بیوه ازدواج نمود و آنان را به همراه فرزندان یتیمشان به خانه خویش راه داد، تا هم خودش به قدر توان در زدودن مشکلات گام برداشته باشد و هم الگوی خوبی برای مردم در این امر باشد.
3 - هدف رهایی کنیزان:
اسلام با برنامه ریزی دقیق و مرحله به مرحله در جهت آزادی اسیران گام برداشت. رسول خدا(ص) از شیوه ‌های خوب و متعدد برای آزادی اسیران بهره جست که ازدواج از جمله آن‌ها است. جویریه و صفیه کنیز بودند. پیامبر(ص) این دو را آزاد کرد و سپس با آن دو ازدواج نمود، تا بدین وسیله به مسلمانان بیاموزد که می‌‌شود با کنیز ازدواج نمود. اول او را آزاد نمود و سپس شریک زندگی قرار داد. در ازدواج پیامبر با جویریه بسیاری از کنیزان آزاد شدند. توضیح این که: جویریه در غزوه بنی مصطلق اسیر شده بود و در سهم غنیمتی رسول خدا(ص) قرار گرفت. حضرت وی را آزاد کرد و سپس با وی ازدواج نمود. کار حضرت برای یارانش الگوی خوبی شد و تمامی اسیران غزوه مصطلق که حدود دویست تن بودند، آزاد شدند.
"گیورگیو" دانشمند مسیحی می‌‌نویسد: محمد با جویریه ازدواج کرد. یارانش این عمل را نپسندیدند و آن را با تعجب می‌‌نگریستند. فردای آن روز کم کم اسیران خود را آزاد کردند، چون که نمی‌‌توانستند بپذیرند که بستگان همسر پیامبر(ص) برده آنان باشند.[7]
4 - نجات زن و جلوگیری از غلتیدن وی در دام بستگان مشرک و کافر:
برخی از زنانی که مسلمان شده بودند و به جهت مرگ، شهادت و یا ارتداد شوهر، بی سرپرست می‌‌شدند و زندگی بر آنان بسیار مشکل بود و در وضع بسیار آشفته‌ای به سر می‌‌بردند، همانند ام حبیبه، دختر ابوسفیان که همراه شوهرش به حبشه هجرت کرد و در آن جا بی ‌سرپرست شد. نه می‌‌توانست در آن جا بماند و نه به مکه نزد پدر برگردد.
پیامبر(ص) وقتی که از مشکل وی با خبر شد، پیکی برای نجاشی پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا ام حبیبه را به عقد پیامبر(ص) درآورد. این ازدواج باعث شد که وی از بی‌‌پرستی نجات پیدا کند و به دامن بستگان مشرک خویش نغلتد.[8]
5 - طرد سنت غلط و جاهلی:
در اسلام "پسرخوانده" حکم پسر واقعی را ندارد و زن پسر خوانده بر مرد محرم نیست. در حالی که در جاهلیت احکام پسر واقعی را بر پسر خوانده سرایت می‌‌دادند، از آن جمله زن پسر خوانده بر پدر خوانده محرم بود. اسلام این حکم را باطل نمود.[9]
پیامبر(ص) به دستور خدا با "زینب بنت حجش" همسر مطلقه زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر بود، ازدواج نمود، تا حکم جاهلی را در عمل باطل کند و مردم پذیرای نقض حکم جاهلی باشند.[10]
اگراین ازدواج صورت نمی‌‌گرفت، ممکن بود زید بن حارثه، یا پسرش اسامه بن زید، بعد از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث پیامبر مطرح می‌‌شد و مسیر امامت و وراثت خاندان پیامبر(ص) دگرگون می‌‌شد.
افزون بر این امور ازدواج‌‌های پیامبر از اهداف و حکمت‌ های دیگری برخوردار بود که به جهت رعایت اختصار از ذکر آن‌ها خودداری می‌‌شود.
در پایان به بیان نکته‌‌ای دیگر می‌‌پردازیم: در اسلام چند همسر گزینی برای مردان محدود است. مرد نمی‌‌تواند بیش از چهار همسر دائمی در یک زمان داشته باشد.
قرآن می‌‌گوید: با رعایت عدالت می‌‌تواند چهار همسر داشته باشد.[11] تا قبل از نزول این حکم مردان بیش از چهار همسر دائمی داشتند.
همه زنان پیامبر(ص) قبل از نزول این حکم به عقد پیامبر(ص) درآمده بودند. خداوند به پیامبرش دستور داد که از این پس حق نداری با کسی ازدواج نمایی، و حتی اگر همه زنانت را طلاق بدهی، به جای آنان نمی‌‌توانی با زنان دیگری ازدواج نمایی.[12]
این حکم از احکام اختصاصی پیامبر(ص) است، همان گونه که وجوب خواندن نماز شب و... از مختصات پیامبر بود.
 

[1]. الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (م 463)، ج‌4،ص:1785
[2]. ابن سعد،الطبقات،ج8، ص86-96.
[3]. سوره احزاب(33) آیه 28.
[4]. سید محمد حسین طباطبایی، فرازهایی از اسلام، ص 174.
[5]. مقدمه ابن خلدون (ترجمه)، ج 1، ص 286.
[6]. محمد پیامبری که از نو باید شناخت، ص 207.
[7]. همان، ص 181.
[8]. ابن الاثیر، اسدالغابة، ج5، ص537.
[9]. سوره احزاب(33) آیه 4.
[10]. همان، آیه 37.
[11]. سوره نساء(4) آیه 3.
[12]. سوره احزاب(33) آیه 52.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین